فرهنگی


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

استاندار حلبچه عراق وارد ایلام شد

به گزارش ایرنا، عبدالله محمد به همراه ارکان حسن مشاور وی عصر امروز یکشنبه 26 اردیبهشت وارد استان شده و با مقامات استانداری ایلام دیدار کرد.قرار است استاندار میسان، واسط، ...



دردهای مردم از جنس روشنفکران نیست/ برای دیده‌شدن آثار برگزیده جشنواره انقلاب کاری نشده است


خبرگزاری فارس - حسام آبنوس: «آن مرد با باران می‌آید» اثر وجیهه علی‌اکبری سامانی که برگزیده جشنواره داستان انقلاب شده بود بهانه‌ای شد برای یک گفت‌وگوی مفصل با این نویسنده تا حرف‌هایی از جنس دغدغه‌های نویسندگی بزند.

از اینکه چطور شد این رمان نوشته شد و نقش مرحوم امیرحسین فردی در شکل‌گیری ادبیات انقلاب چه بوده است. این نویسنده خانم به دلایل دیده نشدن کتابش پس از حدود 3 سال اشاره کرد و از دغدغه‌ها وعلائقش در فضای ادبیات انقلاب سخن گفت.

*4 ماه صرف تحقیق و پژوهش این رمان شد

فارس: ایده نوشتن رمان «آن مرد با باران می‌آید» از کجا به ذهن شما رسید؟

سال ٩٠ بود که سومین جشنواره داستان انقلاب حوزه هنری فراخوان داده بود. دوست داشتم در جشنواره شرکت کنم و اتفاقا دلم می‌خواست رمانم در حوزه بزرگسال باشد که عمده فعالیت‌ها و کتاب‌های من در این حوزه متمرکز است. اما برای پیدا کردن سوژه‌ای مناسب، زمان کم بود. از طرفی دیگر، سال‌ها قبل داستان انقلاب کوتاهی نوشته بودم که در مجلات سروش نوجوان و سلام بچه‌ها چاپ شده بود. احساس کردم آدم‌ها و شخصیت‌هایی که در آن داستان ساخته و پرداخته شده‌اند، و همچنین سوژه و اتفاقاتش کاملا قابل بسط و گسترش و پر و بال دادن است. برای همین تصمیم گرفتم به بخش نوجوان جشنواره فکر کنم.

فارس: برای نوشتن این رمان چقدر مطالعه و تحقیق کردید؟ چون می‌توان در این رمان بخش زیادی از اتفاقات و جزییات و شعارهای روزهای مبارزات را دید و این مسئله حائز اهمیت است.

طرح اولیه رمان را که نوشتم، چیزی حدود چهارماه پایانی انقلاب را در برگرفت. یعنی از ١٧ شهریور تا ٢٦ دی ماه ٥٧. بعد دیدم به جز خط سیر اصلی داستان و آدمها و اتفاقات اصلی‌اش که در طرح کاملا واضح و دقیق آمده بود، برای وارد شدن به جزییات آن مقطع از روزهای تاریخی انقلاب، دستم خالی است. یعنی اطلاعاتم واقعا خیلی کم و سطحی بود و چون کار برای نوجوان بود، موضوع خیلی دقیق‌تر و حساس‌تر می‌شد.

برای همین چیزی حدود چهار ماه فقط صرف تحقیق و پژوهش شد. از مطالعه کتاب‌های داستانی و تاریخی در مورد انقلاب تا سر زدن به آرشیو مجلات و کتاب‌های کتابخانه حوزه هنری و گشت و گذار در سایت‌های مختلف. این خودش برایم منبع خیر شد. چون واقعا به اطلاعات و نکات برجسته و مهمی رسیدم که تا قبل از آن واقعا از آنها بی اطلاع بودم. چون به هر حال ما که آن روزگار و آن‌روزهای مهم و تاریخ ساز را خودمان به درستی درک نکرده‌ایم و عمده اطلاعاتی که درموردش داریم، فقط محدود به کتاب‌های درسی و فیلم و سریال‌های تلوزیون (و نه حتی سینما) می‌شود.

برای همین همیشه معتقدم این جریان و مسیری که «امیر ادبیات انقلاب» راه اندازی کرد، سوای تمام خیرات و برکاتش؛ حداقل حسنش این است که عده‌ای را مجبور می‌کند تا تاریخ این برهه از کشور را به دقت پیگیری و مطالعه کنند.

*نمی‌خواستم داستانم شعارزده شود

فارس: رمان «آن مرد با باران می‌آید» یک اثر برای مخاطب نوجوان است. چطور توانستید سراغ سوژه انقلاب بروید تا مخاطب نوجوان آن را پس نزند و با اثر ارتباط برقرار کند؟ چون طبیعتا مخاطب بزرگسال با اثر در حوزه انقلاب بهتر ارتباط برقرار خواهد کرد.

کار ساده‌ای نبود. نوشتن از روزهایی که حتی خودمان خوب درکش نکرده بودیم، اما به هر حال در حال و هوایش نفس کشیده بودیم؛ برای نسلی که هیچ شناخت و درک و تصوری از آن روزها نداشت، به جز مطالب محدود و اجباری در کتاب‌های درسی. اصلا دلم نمی‌خواست داستانم شعارزده شود و به کلیشه‌ها نزدیک شود؛ اینکه همه از ابتدا قهرمانانه وارد جریان انقلاب بشوند و هیچ تردید و ترس و پرسشی هم نداشته باشند، برای نسل فهیم و پرسشگر نوجوان امروز، بیشتر شبیه یک کمدی است.

برای همین شخصیت اول داستان که راوی ماجرا هم هست، نوجوان ترسو، مردد و بی اطلاعی است که ورودش در ابتدای امر به مبارزات، فقط از روی حسادت و رقابت با دوستانش است. اما رفته رفته و در خلال اتفاقاتی که برای خانواده‌اش و دوستان نزدیکش می‌افتد، کم کم تحول پیدا می‌کند. یعنی حقیقت را خودش کشف و شهود می‌کند و هیچ فشار و اهرم بیرونی وجود ندارد. حتی بستر خانواده که رکن اصلی آن، پدر خانواده است؛ مخالف صد در صد این تحولات است. اما می‌بینیم که نوجوان قصه، در خلال چهار ماه، تبدیل به بزرگمردی می‌شود که در مواقع خطر، بهترین تصمیم‌ها را می‌گیرد.

*از حضور پسرم بهره بردم

فارس: شما به عنوان یک نویسنده خانم، در خلق شخصیت اصلی رمان «آن مرد با باران می‌آید» موفق بوده‌اید و شخصیت پسرانه‌ای را رقم زده‌اید. کمی در این مورد توضیح می‌دهید؟

این چندمین بار است که این سوال از من پرسیده می‌شود و برای خودم جای امیدواری و خرسندی است که آن تردیدهای اولیه‌ام را کاملا از بین برده است.

حقیقتش ابتدای امر با شخصیت دختر خانواده یعنی «بهناز» کار را شروع کردم. ولی بعد دیدم خیلی نمی‌توانم روی طرح داستان و حوادث سیاسی اجتماعی‌اش مانور بدهم. برای همین «بهزاد» را انتخاب کردم. زیرا آن حس حسادت و غرور و غیرت پسرانه را که در روند تکمیلی شخصیت اصلی داستان به آن نیاز بود، بهتر و واقعی‌تر در شخصیت او ساخته و پرداخته می‌شد.

اما در کل و برای پرداخت شخصیت یک پسر نوجوان، از حضور پسر خودم به شدت بهره بردم! سال ٩٠ پسرم نوجوان دوازده ساله‌ای بود که دقیقا همسن و سال شخصیت اصلی داستانم، یعنی «بهزاد» بود. بسیاری از رفتارها و خصوصیات اخلاقی کلی را از پسرم الگو برداری کردم. البته به لحاظ روحی و شخصیتی، پسرم صد و هشتاد درجه با «بهزاد» قصه متفاوت بود و خوشبختانه اصلا آن ترس و تردیدها و انفعال‌ها در او نبوده و نیست.

*تفاوت گروه‌های انقلابی با گروهک‌هایی که از خانه تیمی‌ها سر برمی‌آوردند

فارس: خانواده مهم‌ترین ویژگی این اثر است و خواننده در این اثر به اهمیت جایگاه خانواده و روابط بین آنها پی می‌برد. برای این موضوع قصدی در کار بود یا این بستر اتفاقی رقم خورد؟

قطعا برای چهارچوب خانواده و آدم‌ها و شخصیت‌ها و کنش‌های هر کدامشان فکر کرده بودم. طرح کلی که در ذهنم بود، خانواده‌ای بود که به لحاظ عقاید و سلایق سیاسی با هم در تضاد و تضارب آرا هستند، اما به شدت عاطفی و به هم وابسته‌اند.

مادر خانواده به نظر خودم بیشتر یک تیپ از کار درآمده و اصراری هم برای تغییرش نداشتم. مثل نود و نه درصد مادرهای خانه‌دار مهربان و همیشه نگرانِ دهه پنجاه. اما بقیه افراد خانواده برای خودشان تعریف واحد و مشخص و متمایزی دارند، حتی عزیز که مادربزرگ پیر خانواده است و ارج و قرب مخصوص به خود را دارد، در لایه‌های مخفی و زیرپوستی شخصیتی‌اش، کمی انقلابی است و تقریبا موافق فعالیت‌های «بهروز» است.

برایم مهم بود که تحولات سیاسی و اجتماعی جامعه را برخاسته از بستر خانه و خانواده به نمایش بگذارم و تفاوت گروه‌های انقلابی متعهد را با گروهک‌هایی که از دل خانه‌های تیمی و جدا از کانون خانواده‌ها را نشان دهم.

*نظرم مرحوم فردی پیرامون داستان انقلاب پس از 30سال

فارس: این بار هم شاهد خلق یک داستان انقلاب بودیم. تا کجا می‌توان دست به نوشتن پیرامون این موضوع زد؟

مرحوم امیرحسین فردی پیشتاز و پرچمدار این حرکت، یعنی جشنواره انقلاب بودند. خودشان هدفشان را از برپایی جشنواره داستانی انقلاب، اینطور بیان کردند که همه انقلاب‌ها، ادبیات داستانی خودشان را آفریدند، ولی ما سی سال را از دست داده‌ایم و هنوز کار داستانی انقلابی منسجمی صورت نگرفته است. ایشان با هدف تقویت داستان انقلاب که زیر سایه ادبیات دفاع مقدس و بعدتر انفعال بخشی از بدنه فرهنگی جامعه اعم از مسئولین و هنرمندان؛ به فراموشی سپرده شده بود، این حرکت ارزشمند و بزرگ را پایه‌ریزی کردند.

به نظر من هم تا قبل از شروع این جشنواره فرهنگی، کارهای داستانی با موضوعیت انقلاب، به صورت پراکنده و کم رمق اتفاق افتاده بود. اما اینها به تنهایی نمی‌توانست حق مطلب بزرگترین رویداد تاریخی سیاسی قرن را ادا کند.

در همه جای دنیا برای ثبت و ماندگاری حوادث مهم و جریان سازشان، از مقوله ادبیات و خصوصا ادبیات داستانی استفاده کرده‌اند. مثل شاهکار بی نظیر «جنگ و صلح» تولستوی که در مورد جنگ سال ١٨١٢ روس‌هاست و مقاومت مردم مسکو علیه لشکرکشی ناپلئون. پر آوازه‌ترین رمان جنگی جهان که تولستوی پنج سال وقت صرف نگارشش کرده و به قولی بیش از هفت بار بازنویسی‌اش کرده. خب دیگر این اتفاق و آن برهه از تاریخ برای قرن‌ها و نسل‌های بعد روس‌ها ماندگار و ثبت و ضبط شده است.

کارکرد ادبیات داستانی به نظرم حتی از فیلم و خاطره نگاری و گزارش و خبر هم موثرتر و ماندگارتر است. افراد را به لایه‌های درونی یک جامعه می‌برد و حوادث سیاسی اجتماعی مقاطع مختلف را به بهترین وجه ممکن 


ویدیو مرتبط :
تاریخ انقلاب اسلامی به روایت آثار جشنواره فیلم عمار