سرگرمی
2 دقیقه پیش | دانلود بازی اندرویداندروید (از یونانی: به معنای مَرد، انسان، شبه آدم یا رُبات (آدم آهنی))، (به انگلیسی: Android) یک سیستم عامل همراه است که گوگل برای تلفنهای همراه و تبلتها عرضه مینماید و ... |
2 دقیقه پیش | بازی اکشن-ماجرایی اسطوره های کوچک/ Pocket Legendsآخرین خبر/ Pocket Legends یکی از جذاب ترین بازی های آنلاین اکشن و سرگرم کننده برای سیستم عامل اندروید است. باید اشاره کرد که این بازی، اولین و بهترین بازی کمپانی MMO است که موفقیت ... |
بانوی غارنورد: ورزش برای خانمها، ضرورت است نه تفنن
قدس آنلاین/ «سارا عدالتیان» ۳۵ سال دارد و مشهدی است. او کارشناس ارشد فیزیک حالت جامد و ورزشکاری نام آشنا در میان ورزشکاران زن کشور است. عدالتیان ضمن تدریس فیزیک در دانشگاه، به ورزشهای مختلفی هم پرداخته است؛ از ژیمناستیک و شنا بگیرید تا دو و میدانی و تکواندو. رشته اصلی او البته کوهنوردی و غارنوردی است. سارا عدالتیان یکی از پرافتخار ترین زنان غارنورد کشور است.
آنچه پیش رو دارید، حاصل گفتوگویی یکساعته با ایشان است.
خانم عدالتیان! چطور به غارنوردی رسیدید؟
من در یک خانواده ورزشکار به دنیا آمدم. مادر و پدرم هر دو ورزشکار هستند و بیشتر قلههای ایران را فتح کرده اند. من هم ورزش را از کودکی شروع کردم و اولین بار همراه مادرم به کوه رفتم. بعد از آن هم در برنامههای زیادی با هم بودیم.
در دوران دبستان کمی ژیمناستیک کار کردم و بعد از آن هم دوچرخه سواری و شنا و در نهایت دو و میدانی. از سالهای نوجوانی به ورزش رزمی تکواندو روی آوردم و تا دان دو هم پیش رفتم. دو مدال برنز، یک نقره و یک طلا، حاصل مسابقاتی بود که در آنها شرکت میکردم. البته اینها فعالیتهای ورزشی ام تا قبل از پرداختن به کوهنوردی است.
از سال 77 سنگنوردی، غارنوردی و کوهنوردی را آغاز کردم. در کنار کوه، دو و میدانی یکی از علایق من بود که سعی کردم از آن فاصله نگیرم. سال 80 ازدواج کردم.
همسرتان هم ورزشکار هستند؟
بله. آقای «سعید هاشمی نژاد» هم مثل خودم کوهنورد و غارنورد هستند. من و همسرم در یک برنامه کوهنوردی صعود به قله «شیرباد» بلندترین قله خراسان رضوی، با هم آشنا شدیم و همین آشنایی بعد از مدتی به ازدواج انجامید.
دوست داشتیم ازدواج مان مانند علایق خاصی که داشتیم، متفاوت باشد. مهرماه سال 1380 تصمیم گرفتیم که پیمان ازدواجمان را بر فراز دیواره 200 متری «الله اکبر» در روستای اخلمد که بهشت سنگنوردی خراسان به شمار میرود، ببندیم. درآن دیواره در فاصله 150 متری از زمین معلق در فضا، بر روی نوشته مقدس الله اکبر که از سالهای پیش بر روی این دیواره با خطی بزرگ توسط سنگنوردان دهههای گذشته به یادگار گذاشته شده، حلقه ازدواجمان را رد و بدل کردیم. این در حالی بود که تعداد 60 نفر از دوستان کوهنوردمان هم در پایین دیواره نظارهگر این رویداد بودند.
حس و حال آن موقعتان چه بود؟ ترس از ارتفاع یا ترس از خانه داری و پخت و پز؟
خب این دو تا مورد اصلاً قابل مقایسه با هم نیست. بودن در ارتفاع، یعنی بودن در جایی که کوچکترین اشتباه منجر به مرگ میشود، مسلماً با دلهره همراه است. آدم درآن شرایط باید تمام دقت و تمرکزش متوجه کارش باشد تا خطایی رخ ندهد. در عوض خانه داری یک موقعیت جدید است که مواجهه با آن تنها با حس هیجان همراه است، نه ترس و دلهره! خانه داری برای من شیرین و پر هیجان بود. در همان سالها در رشته فیزیک هم درس میخواندم. سال 85 پروژه کارشناسی ارشدم را در زمینه نانوسرامیک پشت سرگذاشتم و به عنوان مدرس فیزیک در دانشگاه پیام نور مشغول به فعالیت شدم. در همه این سالها به طور تفریحی کوهنوردی و سنگ نوردی میکردم، اما در سال 86 و پس از پیمایش غار «پراو» در کرمانشاه وارد دنیای حرفهای غارنوردی شدم.
پس از پیمایش غار پراو به همراه همسرم، دریافتیم که فاصله زیادی با غارنوردی روز دنیا داریم. تنها راه پیشرفت، ارتباط با غارنوردان دنیا و کسب اطلاعات جدید و به روز بود. سال 87 به دعوت «فادی نادر» دبیر کل اتحادیه غارشناسی، به اکسپدیشنی که در ایران برگزار شد، دعوت شدیم و به مدت 15 روز جدیدترین تکنیکهای کار با طناب، SRT ، گشت سطحی و نقشه برداری را زیر نظر مربیانی از کشورهای کرواسی، فرانسه، لبنان، بلژیک و سوئیس، آموختیم. سال 88 با هماهنگی که با دبیر اتحادیه «فادی نادر» انجام دادیم، به سرپرستی همسرم «سعید هاشمی نژاد» جهت گذراندن مراحل پیشرفته تر غارنوردی به مدت 15 روز عازم لبنان شدیم.
همان سال به همراه هشت نفر دیگر از اعضای همان اکسپدیشن، انجمن غار و غارشناسی ایرانیان را تأسیس کردیم. از آن زمان تاکنون فعالیتهایم را بر روی غارنوردی و نقشه برداری از غارها متمرکز کرده ام.
در این بین در برنامههای غارنوردی مختلف شرکت میکردیم. سال 90 در دوره امداد غار با حضور مربیان فرانسوی شرکت کردم و سال 91 دوره امداد غار را در کشور تونس گذراندم. سال 92 به اتفاق همسرم در کنفرانس بینالمللی غارشناسی چک شرکت کردیم و زمینه ساز عضویت ایران با نمایندگی همسرم در اتحادیه جهانی غارشناسی شدیم. اردیبهشت امسال هم من در اولین دوره بینالمللی امداد غار برای بانوان در کشور اسلوونی شرکت کردم. علاوه برآن، مقام سوم آسیا را در بخش نقشه غار در کنفرانس «ترنس کارست» در کشور چین، به دست آوردم.
غارنوردی کمتر به عنوان یک ورزش زنانه شناخته میشود. از تاریکی و دنیای ناشناخته درون غار، نمی ترسید؟
ریشه ترس در ناشناختهها و راه غلبه بر آن آگاهی است. چه زن باشیم و چه مرد، میشود بر هر ترسی غلبه کرد، بهشرط آنکه بخواهیم. با آگاهی و شناخت درباره تمام آنچه ترسناک به نظر میآید، در مییابیم که چیزی برای ترس وجود ندارد. شاید زنها کمتر از مردها در پی غلبه بر آن بودهاند و ترسها را در تمام طول عمر خود مانند یک بار، بر دوش کشیده و با خود حمل میکنند. بخش کوچکی ازاین مشکل به جامعه بر میگردد و بخش بزرگتر آن به خود خانمها. خانمها باید بخواهند تا بتوانند بر ضعفها غلبه کنند.
مثلا اغلب بانوان ما با ورزش بیگانهاند. شاید به این دلیل که نتوانستهاند، جایی برای آن در زندگی خود باز کنند و این فقر حرکتی مشکلات زیادی را برایشان به همراه دارد. میتوان با برنامهریزی، تعادلی در زندگی ایجاد کرد. ترازویی که در یک سمت آن ورزش و سلامتی ماست و در سمت دیگر زندگی اجتماعی و خانوادگی ما. هر کدام از کفههای این ترازو سنگینتر باشد، تعادل زندگی ما به هم میخورد. به هر دو باید به یک اندازه توجه داشت تا از تعادل در زندگیمان لذت ببریم.
ورزش کردن هزینه بر هم هست. شاید همین هزینهها، باعث شده تا بسیاری از خانمها به ورزش نپردازند. شما به عنوان یک زن ورزشکار چه کار کرده اید که از پس هزینههای زندگی و ورزشتان بر میآیید؟
مسلماً هزینههای ضروری و نیازهای اولیه قابل چشمپوشی و حذف کردن نیستند. اما چیزی که در بسیاری از خانوادهها هزینهها را افزایش میدهد، بخش غیر ضروری است که میتوان آن را مدیریت کرد. مانند خرید وسایل منزل و تعویض مداوم آنها، در حالی که هنوز وسایل قبلی قابل استفادهاند. شخصاً تلاشم بر این است که تا به چیزی نیاز نداشته باشم، آن را نخرم. متأسفانه مدگرایی و تجملگرایی در بین اطرافیان ما به صورت یک فرهنگ درآمده است و مقاومت در برابر سوی دیگر من یک هنر است. از یکسو تغییر ملاکهای زیبایی در بین زنان ایرانی باعث صرف هزینههای هنگفتی برای این امور میشود و از سوی دیگر زنان ما از سلامت جسم و روح خود که مهمترین سرمایه آنهاست، غافلند.
به نظر من ارزشها تغییر کردهاند و خانمها باید جایگاه واقعی خود را بیابند. ورزش از نگاه اغلب زنان یک امر تفننی به حساب میآید، در حالیکه یک ضرورت است و بهجای آن تجملگرایی که یک ناهنجار است، شکل ضروری بهخود گرفته است. مدیریت این مسایل با تغییر نگرش زنان در خانواده میسر است.
منبع: قدس آنلاین
ویدیو مرتبط :
ضرورت توجه بیشتر به ورزش تیراندازی