سرگرمی
2 دقیقه پیش | دانلود بازی اندرویداندروید (از یونانی: به معنای مَرد، انسان، شبه آدم یا رُبات (آدم آهنی))، (به انگلیسی: Android) یک سیستم عامل همراه است که گوگل برای تلفنهای همراه و تبلتها عرضه مینماید و ... |
2 دقیقه پیش | بازی اکشن-ماجرایی اسطوره های کوچک/ Pocket Legendsآخرین خبر/ Pocket Legends یکی از جذاب ترین بازی های آنلاین اکشن و سرگرم کننده برای سیستم عامل اندروید است. باید اشاره کرد که این بازی، اولین و بهترین بازی کمپانی MMO است که موفقیت ... |
زن در ميدان کربلا نقش مرد را کامل و جهاد او را به اتمام مي رساند
فرهنگ امروز/ امام موسي صدر، امامي غايب است که مسلمانان لبنان، مديون و مرهون زعامت و تدبير و مديريت او هستند؛ سياستمداري والا که در اين روزهاي عزيز، دستانمان اميدوارانه به دعا براي بازگشت او بلند است. ايشان در سالگرد عاشوراي ۱۹۷۵، در مجتمع آموزشي عامليه سخنراني براي اهالي کفرشوبا و ساکنان ديگر روستاهاي مرزي داشتند که بعدها در کتاب سفر شهادت مکتوب شد. گوشههايي از اين سخنراني، به نقش و جايگاه حضرت زينب سلاماللهعليها در واقعه عاشورا و پس از آن اشاره دارد که مروري بر آن، خالي از درس و انديشه نخواهد بود.
زن در مکتب امام حسين عليهالسلام؛ عنصري مغفولمانده
امام موسي صدر در ابتدا از عنصري مغفولمانده، ولي عظيم در حماسه کربلا ياد کرده و ميگويد: اما بعد، از ابتداي اين ماه به موضوعي فکر ميکردم که بايد در اين مکان مبارک و در اين کانون گرم درباره آن سخن ميگفتم. درباره حرکت حسيني چه بگويم؟ براي من گران بود که ببينم عنصري از حماسه کربلا ناديده گرفته شده و در بين ما غايب است. منظورم عنصر زن در مکتب امام حسين عليهالسلام و در ماجراي کربلاست. با وجود آنکه مطالب فراوان است و بايد درباره مسايل عمومي و مسايل ملي و مسئله محرومان موضعگيري کنيم، در ابتداي اين سخنراني بايد درباره نقش عظيميکه زن در اين حادثه بابرکت داشته است، سخن بگويم؛ نقشي که نميتوان آن را ناديده گرفت؛ هرچند آن را کمتر از نقش مردان بدانيم. پس از آن بايد نقشهايي را که زن در اين ميدان ايفا کرده است، با وضع زنان در اين عصر مقايسه کنيم و با مشاهده تفاوتهاي موجود، بکوشيم فاصلهها را پر کنيم و مشکل را حل کنيم.
ميخواستند حسين (ع) زير ماسههاي روان دفن شود
وحدتبخش مردمان لبنان، با اشاره به موقعيت مکاني صحراي کربلا و ترفند دشمن که «امام حسين عليهاسلام را با حيلهاي هوشمندانه و با ترفندي نظامي به اعماق صحرا کشاندند؛ جاييکه نه عابري ميگذشت، نه بينندهاي بود و نه کسي ميتوانست آنچه را رخ داده است، به گوش جهان اسلام برساند. امام را به تدريج به قلب صحرا و به وسط شنهاي روان کشاندند.» علت اين اقدام را آن بيان ميکند که «ميخواستند حسين بميرد و زير ماسههاي روان دفن شود تا از او نام و نشاني باقي نماند.»
او در ادامه به اراده الهي اشاره کرده و اظهار ميدارد: اما خدايي که -به فرموده خود او- خواست او را کشته ببيند، خواست اهلبيت او را نيز اسير ببيند تا ماجراي اين جنگ و ابعاد آن را از دل صحرا به قلب مراکز دنياي اسلام برسانند.
نقش مهم حضرت زينب سلاماللهعليها
امام موسي صدر، رساننده اين پيام را زينب کبري سلاماللهعليها معرفي کرده و اذعان ميدارد: اين نقش بر دوش زينب سلاماللهعليها و ديگر بانوان قهرمان و جاودانه قرار داشت که همراه امام حسين عليهالسلام بودند. وقتي به اين صحنه و اين حادثه مينگريم، از همان ابتدا درمييابيم که اين عامل نقش خود را پس از شهادت امام حسين عليهالسلام بهخوبي ايفا ميکند. کشتهشدن امام حسين عليهاسلام در روز عاشورا و کشتهشدن همه کساني که با ايشان همراه بودند، از جمله فرزندان خود حضرت زينب سلاماللهعليها، باري سنگين و اندوهي بزرگ براي قلب ايشان بود. اسارت، غربت و مسئوليت کودکان و تشنگي و پستي دشمن و هجوم او از هر سو، عوامل و اسبابي براي تضعيف زينب سلاماللهعليها بود. پستي دشمن و رغبت او به انتقامگيري و تلافيجويي از دختر علي عليهاسلام، دختر حيدر کرار که به سبب ايستادگي بيباکانه در کنار حق، دلهاي آنان را پر از کينه کرده بود، سبب شد آنان اهلبيت و اسرا را از ميان قتلگاه عبور دهند.
دنيا ميخواهد ببيند علي عليهالسلام دختر خود را چگونه تربيت کرده است
رهبر شيعيان لبنان، سپس به تشريح اين صحنه ميپردازد و ميگويد: امام حسين عليهالسلام و همراهان او کشته شدهاند و بدنهايشـان پارهپاره شده است. گلبرگها در صحرا پراکنده شدهاند. آنان زنان و کودکان را از کنار قتلگاه عبور دادند. تصوير اين صحنه روشن است. احساس زن هنگاميکه بدن شوهرش را پارهپاره ميبيند، چيست؟ يک کودک وقتي پدرش را چنين ميبيند چه ميکند؟ آنان از خيمه بيرون آمدند و پشت سر زينب سلاماللهعليها به سـمت قتلگاه به راه افتادند. زينب به پيکر امام حسين عليهالسلام ميرسد که به نقل از کتابهاي سيره پارهپاره شده است. همه دنيا به تماشاي اين صحنه ايستاده است. آيا قهرماني ميبيند يا ضعف و شکست؟ آيا دنيا زينب سلاماللهعليها را در اين صحنه سرزنش ميکند يا ميستايد؟ دنيا پس از آنکه دريافت علي عليهالسلام چگونه پسران خود را تربيت کرده است، اکنون ميخواهد ببيند علي عليهالسلام دختر خود را چگونه تربيت کرده است.
خدايا اين قرباني را از ما بپذير
او ادامه ميدهد: زينب سلاماللهعليها به بدن امام حسين عليهالسلام نزديک شد و آن را از روي زمين بلند کرد و گفت: «خدايا اين قرباني را از ما بپذير.» اين برخورد بدان معناست که زينب سلاماللهعليها اعلام ميکند که ما به خواست خود به اين ميدان آمدهايم و به اين نبرد پا گذاشتهايم. ما خواستيم از اسلام دفاع کنيم، خواستيم انحرافات و کژيها را اصلاح و به رفتارهاي زشت حاکمان اعتراض کنيم و ازاينرو، حسين را در اين ميدان قرباني داديم. در عين حال، به کوتاهي خود [در پيشگاه خداوند] اذعان ميکنيم و به همين سبب از او ميخواهيم که اين قرباني را از ما بپذيرد؛ چراکه اگر بيش از اين داشتيم، سخاوتمندانه و بيهيچ درنگي آن را تقديم ميکرديم.
وقايع کوفه و نقش کليدي حضرت زينب سلاماللهعليها
امام موسي صدر سخنان خود را با تشريح وقايع کوفه چنين ادامه ميدهد: به سراغ صحنهاي ديگر ميرويم: هنگاميکه کاروان اسيران وارد کوفه ميشود. مردم از علت ماجرا ميپرسند و زينب سلاماللهعليها اينجا و آنجا صحبت ميکند. ديگران نيز صحبت ميکنند. در نتيجه، پردهها کنار ميرود. سپس اسرا وارد کاخ عبيدالله ميشوند. او با غرور و سرمستي از پيروزي خود بر تخت نشسته است. زينب وارد کاخي ميشود که پيش از اين، خانه او و بلکه مقر حکمراني پدرش بر سرتاسر جهان اسلام و دنياي متمدن بوده است. همه دنياي متمدن زير فرمان و اراده علي عليهالسلام بود و زينب سلاماللهعليها نيز بانوي نخست آن دوره بود؛ چراکه آن زمان حضرت فاطمه سلاماللهعليها زنده نبودند. زينب سلاماللهعليها با آن خاطرات و با وجود ضعف و خستگي و ناراحتي ناشي از اسارت، وارد اين کاخ ميشود، ولي سلام نميکند. ابنزياد ميپرسد: اين زن متکبر کيست؟ ميگويند: او زينب دختر علي است. او از سر شماتت ميگويد: کاري را که خدا با برادرت کرد، چگونه ميبيني؟ و زينب سلاماللهعليها ميگويد: «ما رَأيتُ إلّا جَميلاً هؤلاءِ قَومٌ کَتَبَ اللهُ عَلَيهِمُ القَتلَ فَبَرَزوا إلي مَضاجِعِهِم.» به خدا سوگند جز زيبايي نديدم. اينان مرداني بودند که خداوند کشتهشدن را برايشان رقم زده بود؛ ازاينرو، بهسوي سرنوشت خويش شتافتند.
کشتهشدن براي ما عادت، و شهادت در راه خدا براي ما سعادت است
او ميافزايد: ابنزياد به زينب سلاماللهعليها ميگويد: سپاس خدايي را که شما را رسوا ساخت و افسانه شما را بر ملا کرد. زينب سلاماللهعليها پاسخ ميدهد: نه، کافر و منافق است که رسوا ميشود و ما کافر و منافق نيستيم. کشتهشدن براي ما عادت، و شهادت در راه خدا براي ما سعادت است. گفتوگو پايان مييابد و منافق خاموش ميماند و زينب سلاماللهعليها در حالي از اين ميدان بيرون ميآيد که رسالت خود را مقتدرانه و بدون هيچ ضعف يا احساس پشيماني و شکستي به انجام رسانده است.
زينب سلاماللهعليها در مجلس بزيد چه کرد؟
مرجع عالي ديني و سياسي لبنان، حضور زينب کبري سلاماللهعليها را در مجلس يزيد چنين توصيف ميکند: او در برابر يزيد که ميرسد... يزيد حاکمي پيروز است و زينب سلاماللهعليها، اسيري است که بنابر نقل کتابهاي سيره، خفتبارترين لباسها را بر تن داشت، اما اين وضع عواطف زينب سلاماللهعليها را در برابر يزيد خاموش نميکند و زبان او را نميبندد، بلکه برميخيزد و پس از حمد و ثناي خداوند ميگويد: «لَئِن جَرَّت عَلَيَّ الدَّواهي مُخاطَبَتَکَ إنّي لَأستَصغِرُ قَدرَکَ وَ أستَعظِمُ تَقريعَکَ وَ أستَکبِرُ توبيخَکَ لکِنَّ العُيُونُ عَبرَي وَ الصَّدرُ حَرَّي.» اگر چه پيشامدهاى ناگوار مرا بر آن داشته است تا با چون تويى سخن گويم، اما من تو را سخت ناچيز مىشمارم و بسيار سرزنش مىکنم، ولى چه کنم که چشمها پراشک و سينهها سوزان است. سپس ميگويد: «أمِنَ العَدلِ يا ابنَ الطُلقاءِ تَخديرُکَ حَرائِرَکَ وَ إمائَکَ وَ سَوقُکَ بَناتِ رَسولِ اللهِ سَبايا.» اي پسر آزادشدگان، آيا عدالت است که زنان و کنيزان خود را در سراپردهها نشاندهاي و دختران رسولخدا را به اسيري ميچرخاني؟ زينب با اين سخنان خود، يزيد را با همه ابزارهايي که در اختيار دارد، با همه قدرت و ارتباطي که دارد، با همه تبليغات و ثروت و نفوذ و قدرتي که دارد، کاملاً محکوم ميکند و پيروزمندانه از نزد او بيرون ميآيد و در اين عرصه رسالت حسين عليهالسلام را تکميل ميکند.
زينب سلاماللهعليها تصوير جنگ را از دل بيابان و از وسط شن و ماسه به پايتختهاي جهان اسلام منتقل ميکند
مؤسس مجلس اعلاي شيعيان لبنان، به بازسازي تصويري که زينب سلاماللهعليها در افکار مردم ايجاد ميکند، اشاره داشته و ميگويد: زينب سلاماللهعليها تصوير جنگ را از دل بيابان و از وسط شن و ماسه به پايتختهاي جهان اسلام منتقل ميکند. او در کوفه و موصل و نسيبين و حمص و حماه و حلب و بعلبک و شام سخنراني ميکند. ابنشهرآشوب مسير کاروان را از معبرهايي که در اين شهرها ساخته شده، کشف کرده است؛
زيرا آنان وقتي اهلبيت و سر امام حسين عليهالسلام و اصحاب ايشان را به شهرها ميبردند، قصدشان اين بود که مردم را بترسانند و در دل آنان وحشت ايجاد کنند و پيروزي خود را به رخ آنان بکشند. ميگفتند: آشوبگر پسر آشوبگر کشته شد. مردم با شادي فراوان جشن ميگرفتند و به استقبال سرهاي شهيدان و اهلبيت رسولخدا صلياللهعليهوآله ميرفتند. پس از آن کنجکاو ميشدند و ميپرسيدند که اين آشوبگران کيستند که خداوند خليفه خود را بر آنان پيروز گردانيده است؟ وقتي سؤالها فراوان ميشد، زينب سلاماللهعليها صحبت آغاز ميکرد و به روشنگري ميپرداخت و ميگفت: اين اسيران اهلبيت محمد صلياللهعليهوآله هستند و علت کشته و اسيرشدن آنان را توضيح ميداد و بدينترتيب، در دل کساني که از ياري حسين عليهالسلام فروگذار کرده بودند، پشيماني ميانداخت؛
چراکه هرکس در برابر [پايمالشدن] حق ساکت بماند، شيطاني لال است. کساني که کشتهشدن حسين عليهالسلام را جشن گرفته بودند و خيابانها را در استقبال از کاروان اسيران اهلبيت رسولخدا صلياللهعليهوآله آذين بسته بودند، سخت پشيمان ميشدند و گريه و توبه ميکردند و در محلي که سر حسينبنعلي عليهماالسلام گذاشته شده بود، مسجد ميساختند.
امام موسي صدر ادامه ميدهد: ابنشهرآشوب از زنجيره اين مسجدها مسير کاروان اسرا را دريافته است؛ همان مسيري که خدمت شما عرض کردم: کوفه و موصل و نسيبين (که اکنون در ترکيه است) و پس از آن در خاک سوريه: حمص و حماه و حلب، و پس از آن بعلبک و در پايان شام؛ مسيري از ميان شهرهاي مهم. زينب و اهلبيت عليهمالسلام از اين فرصت استفاده کردند و حادثه کربلا را آنگونه که بود به مراکز جهان اسلام رساندند و پردهها را کنار زدند و ستم و جنايت را آشکار ساختند و يزيد را وادار به توبه و يا اظهار توبه کردند. پس از آن بود که انقلابهاي دنياي اسلام يکي پس از ديگري شکل گرفت تا اينکه به انقلاب بنيعباس رسيد که شعار «يا لثارات الحسين» سر داد.
براي آنکه زن بتواند اين رسالت را به دوش بگيرد، بايد او را پرورش داد
از نظر امام موسي صدر، زنان کربلا، تمامکننده نقش مرداناند و اين نقش نيازمند آموزش و تربيت است؛ او معتقد است: زن در ميدان کربلا نقش مرد را کامل ميکند و جهاد او را به اتمام ميرساند. براي آنکه زن بتواند اين رسالت را به دوش بگيرد و براي تحمل سنگيني آن آماده شود، بايد او را پرورش داد. ما نميتوانيم با زن آنگونه که برخي از مردم برخورد ميکنند، مواجه شويم. فيالمثل نبايد پس از زايمان، اگر کودک دختر بود، همه خانه را ناراحتي فرابگيرد؛ نبايد زن را در خانه خوار و ذليل کرد؛ نبايد برادر را بر خواهران مسلط کرد؛ نبايد روحيه زن را تضعيف کرد. بسياري اوقات زنان زير فشار شوهران هستند. در برخي مناطق با زن بهمثابه ابزار توليدمثل برخورد ميشود. در مناطق ديگر او را ابزار لذتجويي يا تابلويي هنري ميدانند که مرد ميخواهد آن را هميشه در برابر چشمان خود قرار دهد. با اين برخوردها روحيه زن را از او ميگيريم، گوهر وجودي او را ميگيريم و به او ثابت ميکنيم که نميتواند رسالتي به عهده داشته باشد و هيچ امتيازي جز بهره جنسي و زيبايي و خدمتکردن به مرد ندارد.
پيامبر خدا صلياللهعليهوآله در کنار زن ميايستاد تا روحيه او را تقويت کند
سيد ربودهشده و غايب ميافزايد: بدينترتيب، ما با اين روش روحيه زن را از بين ميبريم, درحاليکه رسولخدا صلياللهعليهوآله ميفرمود: «بهترين فرزندان شما دختران هستند.» پيامبر دست فاطمه را ميبوسيد. آخرين کسي که پيامبر هنگام سفر با او وداع ميکرد و نخستين کسي که هنگام بازگشت به او سلام ميکرد، فاطمه سلاماللهعليها بود. ميفرمود: «از دنياي شما سه چيز را دوست دارم: عطر، زنان…» منظور پيامبر نزديکي به زنان و دوستداشتن زنان و تمايلات جنسي نيست؛ چرا که سيره و منش او در دوره جواني در برخورد با زنان سراسر عبرت و سرمشق زندگي بود. از اين فضاها[ي شهواني] دور بود. او در کنار زن ميايستاد تا روحيه او را تقويت کند؛ تا زينب سلاماللهعليها و فاطمه سلاماللهعليها پرورش دهد؛ تا سکينه سلاماللهعليها و ديگر زنان امثال او را تربيت کند؛ تا آنان بتوانند جهاد مرد را تکميل کنند.
نيازمند زناني هستيم که ارادهها را قوي کنند و محکم بايستند
او با بيان اينکه ما در جامعه خود سخت نيازمند آنيم که رسالت دين کامل شود، ادامه ميدهد: زن نبايد اراده ما را سست کند، نبايد قدرت ما را تضعيف کند، نبايد در ما سستي و ضعف و شکستپذيري بهوجود بياورد. بر عکس، ما نيازمند زناني هستيم که ارادهها را قوي کنند و محکم بايستند. اين امر نيازمند آموزش و پروش کامل است؛ چراکه جامعه ما امروز نياز دارد که همه نيروي خود را بسيج کند. ما نياز داريم که ارادههاي خود را قوي و همه نيرو و توان خود را بسيج کنيم تا بتوانيم به عزتي که خداوند براي ما مقدر کرده است؛ عزتي که براي خدا و پيامبر و مؤمنان است، دست يابيم.
امام موسي صدر در ادامه با تأکيد ميگويد: هر سال ميکوشيم خود را در فضاي آن قرار دهيم و جوي حسيني پديد آوريم و تصوير جهاد و مصيبتهاي کربلا را در برابر چشم خود قرار دهيم... ما هر سال به اينها نياز داريم؛ بهخصوص در ابتداي سال. سال هجري اسلامي ما با عاشورا و با محرم آغاز ميشود تا ما از اين مکتب و از اين سرچشمه توشهاي کافي از عزم و اراده براي رويارويي با زندگي دشوار خود برداريم. ...ما سخت نيازمند بهرهگرفتن از درياي حسيني هستيم تا براي برخورد با تاريکيها و شبهاي تاري که در پيش داريم، آماده شويم. اگر آرام بنشينيم، نميتوانيم مقابله کنيم؛ چون ضعف و سستي به تسليم شدن ميانجامد.
ویدیو مرتبط :
نقش های زن و مرد در زندگی زناشویی - 3