فرهنگی
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | استاندار حلبچه عراق وارد ایلام شدبه گزارش ایرنا، عبدالله محمد به همراه ارکان حسن مشاور وی عصر امروز یکشنبه 26 اردیبهشت وارد استان شده و با مقامات استانداری ایلام دیدار کرد.قرار است استاندار میسان، واسط، ... |
حکمت آموخته مکتب عشق
خبرگزاری فارس- گروه ادبیات انقلاب اسلامی:
فروغ بخش شب انتظار، آمدنی ست
نگار آمدنی، غمگسار، آمدنی ست
به خاک کوچه دیدار آب میپاشند
بخوان ترانه، بزن تار، یار آمدنی ست
ببین چگونه قناری به وجد آمده است!
مترس از شب یلدا! بهار آمدنی ست
صدای شیهه رخش ظهور میآید
خبر دهید به یاران: سوار آمدنی ست
بس است هر چه پلنگان به ماه خیره شدند
یگانه فاتح این کوهسار، آمدنی ست
میخواهم نام شاعری روشن را در گوش جان شما زمزمه کنم، و دست شما را بگیرم و به کوچه باغ غزلهای بهشتی شاعر آب و آیینه و آفتاب ببرم. شاعری مومن و دل شده که از خانواده معظم شهیدان انقلاب و برادر بزرگوار دو شهید شاهد است. شاعری مهر پرور و مهر آیین با نام نجیب «مرتضی امیری اسفندقه».
واما قبل از پرداختن به متن، ضرورت دارد اجمالا به این موضوع بپردازم که چرا باید از «اسفندقه» و اسفندقهها گفت و نوشت، به سرودشان دل سپرد، و قدرشناس نعمت وجودشان بر روی کُرۀ خاکی بود؟ سوالی که هر چند پاسخ آن روشن است، ولی تامل در پاسخ آن، ما را از خواب غفلت بیدار میکند و ـ به جبران گذشته ـ به تکاپو وا میدارد تا در مسیر تکریم و تجلیل از اصحاب «فکر و فرهنگ» در آینده گامهای بلندتری برداریم.
امروز وقتی ما نام بزرگانی چون رودکی، عطار، مولانا، فردوسی، حافظ، سعدی، صائب، بیدل و... را بر زبان میآوریم و آنان را به بزرگی میستاییم، گاهی این حسرت تلخ در دلمان ریشه میدواند که چرا در عصر و زمانۀ آنان غایب بودهایم و از توفیق درک حضور آنان محروم؟ ولی به این نکته نمیاندیشیم که شاید اگر در زمانۀ این قلّههای نامآور به سر میبردیم، ما نیز چون بسیاری از معاصران آنها ـ به خاطر حجاب معاصرت ـ از دیدن بزرگی آنان غافل میماندیم و دیگر چون امروز حافظ را «حافظ» نمیدیدیم، چنان که امروز نیز ما «حافظ»های معاصر را نمیبینیم و از درک و ستایش آنان غافلیم.
پس بیایید در «پنج روزی که در این مرحلۀ مُهلت داریم» کاری بکنیم. وقت را غنیمت بشماریم و تا فرصت باقیست، قدرشناس و سپاسگوی فرهیختگانی باشیم که عمر عزیز خود را وقف اعتلای فرهنگ این مرز و بوم کردهاند و در سنگر «فکر و فرهنگ» هویت ایرانی ـ اسلامی ما را پاس داشتهاند. باید قدرشناس این اُسوههای فرهیخته باشیم و برای سربلندی ایران و ایرانی، پرچم پرافتخار نامشان را بر قلّۀ روزگار به اهتزار درآوریم.
البته از حق نباید گذشت که در سالهای اخیر با برگزاری همایشهایی ازقبیل «چهرههای ماندگار» و برنامه ارزشمند «شب شاعر» که به تجلیل و پاسداشت اصحاب فکر و فرهنگ – بخصوص شاعران – اختصاص دارد، بعضی از این فرهیختگان از حاشیه به متن آمدهاند و به شیوهای آبرومندانه و مطلوب به مردم معرفی شدهاند که از متولیان و طراحان این حرکتهای فرهنگی ارزنده باید تقدیر کرد، ولی «هنوز اول عشق است» و «ما هنوز اندر خم یک کوچهایم» و تا رسیدن به نقطۀ مطلوب راه زیادی باقیمانده است که برای جبران این فاصله ـ که از خواب تا بیداری است ـ باید برنامهریزی کرد.
مقدمهای که گفته شد، بهانهای بود برای رسیدن به فصل درخشانی به نام «اسفندقه». بهانهای زیبا، تا دست دل شما را بگیرم و در کنار احساس زلال «اسفندقه» بنشانم، و شما را به شنیدن ترنم عاشقانه او دعوت کنم.
«مرتضی امیری اسفندقه» که انشاءا... «تنش به نام طبیبان نیازمند مباد»، از رندان و قلندران عرصۀ شعر و ادب و از سوختگان و حکمت آموختگان مکتب «عشق» است. شاعری نازک خیال و زلالاندیش که با سیروسلوکی عارفانه و کشف و شهودی عاشقانه ـ فارغ از هرگونه هیاهوـ از آغاز انقلاب تا کنون در وادی شعر و ادب، طی طریق میکند.
این حنجرۀ سپید عشق و روشنی، شاعریست از جنس «مهربانی، تعهد و صداقت» که در محافل و مجامع ادبی، حلقۀ وصل دوستان است، و روشنی بوستان. نامی قابل احترام و معتبر و سرمایهای بزرگ برای ادبیات معاصر ما، و صاحب آثار و اشعاری فاخر و مانا در حوزههای شعر انقلاب، دفاع مقدس و آیینی از قبیل: بازوان مولایی، قتیل قبله (کتاب برگزیده ادبیات)، گزیده ادبیات معاصر، این شرح شرحه شرحه، رستاخیر حرکات (برگزیده جشنواره کتاب سال معلمان مؤلف)، کوار، چین کلاغ (کتاب سال جمهوری اسلامی ایران)، «نماشم»، رستاخیز حرکات، ورمشور، دهلی ستاره بود، دارم خجالت میکشم از اینکه انسانم، ولی دوشنبه آه، و...
همچنین وی نقشی تاثیر گذار و غیر قابل انکار در احیای قالب قصیده در روز و روزگار ما داشته است که شایسته است در مجالی فراختر به آن پرداخته شود.
این شاعر درد آشنا و روشن اندیش، از فردای پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، با اعتقادی راسخ و باوری عمیق، در سنگر اندیشه، پاسدار ارزشهای اصیل انسانی و اسلامی بوده است و با چاپ و انتشار آثار و اشعار رسالت مدار خود، در عرصۀ ادبیات انقلاب اسلامی، حضوری پویا، با نشاط، گسترده و تأثیرگذار داشته است. امروز نیز استوار و ثابت قدم، رهنمود این راه مقدس و روشن است و به زمزمۀ عاشقی، مشغول:
تا کی دل من چشم به در داشته باشد؟!
ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد
آن باد، که آغشته به بوی نفس توست
از کوچه ما، کاش گذر داشته باشد...
از «اسفندقه» و سلوک عاشقانهاش گفتیم: از راهش، مرامش، پیشهاش، اندیشهاش و... این همه را گفتیم تا بگوییم کم نیستند بزرگانی از این قبیل و قبیله که دل به مهر دوست بسته و از دنیا و تعلقاتش گسستهاند. در کار دلند، نه کار گِل، عاشق صادقند و نه سالک منافق. راه خود را میروند و کار خود را میکنند. نه تأییدها و تشویقها آنان را مست میکند، نه بیمهریها و دشمنیها آنان را سُست، چرا که بندۀ «او» یند و از قید بندگی غیر، آزاد:
فاش میگویم و از گفتۀ خود دلشادم
بندۀ عشقم و از هر دو جهان آزادم
و امّا قبل از کوتاه کردن سخن، شایسته است که با سلامی دوباره به این «شاعر دل شده»، و به نشانۀ سپاس و عرض ارادت، خاتمۀ این گفتار را نیز به غزلی زیبا از او مزین کنیم، غزل – مرثیهای که تقدیم به روح پر فتوح برادر شهیدش «علیرضا امیری اسفندقه» کرده است. امید آنکه شما نیز کامِ جانتان از حلاوت این غزل آسمانی، شیرین شود:
چشمان با شکوه تو، دور از هراس باد
خالی نگاه گرم تو از التماس باد
دیوار ِ خانه - باغ توای نبض ِ نو بهار!
سرشار از طراوت گلهای یاس باد
عریان مباد قامت نیلوفرانهات
شولای ِ آفتاب، تنت را لباس باد
در کوچههای قلب توای شطِّ با نشاط
غم عابری شکسته دل و ناشناس باد
تاریک میشود دل ِ غربت به دوش ِ من
با من، نگاه روشن ِ تو در تماس باد
یادداشت از رضا اسماعیلی
انتهای پیام/و
http://fna.ir/KSII2Hویدیو مرتبط :
جواد مقدم:پروانه رسم عشق را از فاطمه آموخته / کز عشق یارش پش