سرگرمی


2 دقیقه پیش

دانلود بازی اندروید

اندروید (از یونانی: به معنای مَرد، انسان، شبه آدم یا رُبات (آدم آهنی))، (به انگلیسی: Android) یک سیستم عامل همراه است که گوگل برای تلفن‌های همراه و تبلت‌ها عرضه می‌نماید و ...
2 دقیقه پیش

بازی اکشن-ماجرایی اسطوره های کوچک/ Pocket Legends

آخرین خبر/ Pocket Legends یکی از جذاب ترین بازی های آنلاین اکشن و سرگرم کننده برای سیستم عامل اندروید است. باید اشاره کرد که این بازی، اولین و بهترین بازی کمپانی MMO است که موفقیت ...



مصاحبه با بازیگران فیلم 50 کیلو آلبالو (عکس)


«50 کیلو آلبالو» شاید عجیب ترین پروژه کارنامه مانی حقیقی باشد که ربط  چندانی به سینمایی که از او سراغ داشتیم ندارد. یک فیلم شوخ و سرخوش و پرریخت و پاش که هرچند ستاره به معنای معهودش ندارد، اما کلی بازیگر نام آشنا را در داستان پرماجرایش گنجانده که با ساختاری آیتمیک کلیت کمیک ماجرا را می سازند. فیلم البته موافقان و مخالفان بسیاری دارد.

 برخی منتقدان بر آن تاخته اند و از آن با صفاتی توهین آمیز یاد کرده اند و برخی هم هوادارش هستند و سخت از آن دفاع می کنند. جدا از تمام این مشاجره ها، مردم فیلم را دوست داشته اند و با رغبت به تماشای آن نشسته اند و عموما راضی از سالن بیرون آمده اند. ساعد سهیلی و هستی مهدوی فر بازیگران دو نقش اصلی فیلم هستند که تمام ماجراها در طول آشنایی عجیب و دلبستگی شان به یکدیگر شکل می گیرد.

 هیچ یک از این دو بازیگر را پیش از این در نقش ها و فیلم هایی مشابه ندیده بودیم. استقبال مخاطب از فیلم معنایش این است که این بازیگران مورد پذیرش مردم قرار گرفته اند و کارشان را خوب انجام داده اند. همین بهانه ای شد تا با آن ها گفت و گویی خودمانی داشته باشیم درباره حضورشان در این فیلم.

هستی مهدوی فر،ساعد سهیلی،50 کیلو آلبالو

ساعد سهیلی


با مرور کارنامه بازیگری شما دو نفر، این پرسش پیش می آید که چه شد از این فیلم سر درآوردید؟

ساعد سهیلی: به نظر من بازیگر باید همه ژانرهای سینمایی را تجربه کند. هیچ ایرادی هم ندارد. فیلم نامه ای که من خواندم خیلی جذاب بود. حالا هم که فیلم ساخته شده را می بینم، به نظرم خیلی خوب از کار درآمده و مردم هم فیلم را خیلی دوست دارند و حتی چندجای فیلم توی سالن دست می زنند.

برایتان پروژه ترسناکی نبود؟ از این نظر می گویم که  کمدی خیلی غلیظی در آن جریان دارد و باید دست به خیلی کارها می زدید.

ساعت سهیلی: آن موقع که فیلم نامه را انتخاب کردم نمی ترسیدم، اما حالا که فیلم را می بینم به خودم می گویم عجب ریسکی کردیم. اما خوشبختانه از نتیجه خیلی راضی هستم.

بله ریسک بود. چون «50 کیلو آلبالو» تمام شاخصه های سینمایی که قدری میان منتقدان بدنام است را دارد.

ساعد سهیلی: بله کاملا. خیلی ها می تواند با گارد به تماشای فیلم بروند.

خودت نسبت به آن نوع از سینما گارد نداری؟ حالا فارغ از این که در «50 کیلو...» بازی کرده ای این را می پرسم.

ساعد سهیلی: چرا گارد دارم. من طبیعتا دوست دارم در فیلمی بازی کنم که بتوانم به آن افتخار کنم و این فیلم را هم با همین دید انتخاب کردم. اصلا از حضور در این فیلم ناراحت نیستم. خیلی هم خوشحالم. به نظرم هیچ کس نمی رود به قصد این که فیلم بد بسازد. همه در ذهنشان ایده آلی دارند. اما احتمالا اکثر کارگردانان نخبه ترجیح می دهند که وقتی فیلم کمدی می سازند به فیلم هایی چون «مهمان مامان» یا «اجاره نشین ها» نزدیک باشد. فیلم هایی در این طیف را ترجیح می دهند.

هستی مهدوی: یا مثلا دایره زنگی ...

بله فیلم هایی که معمولا کمدی موقعیت هستند و تم اجتماعی دارند ترجیح داده می شود. خانم مهدوی! شما چه طور از این پروژه سر درآوردید؟ شما از حضور در این کمدی نترسیدید؟

هستی مهدوی: چرا جای ترس که همیشه هست. اما من همیشه دوست داشتم در این جنس از سینما حضور داشته باشم. یعنی سینمایی که هدف اصلی آن گیشه باشد اما شرطش این است که فیلم نامه درست و ساختار قابل توجهی داشته باشد. اما واقعا شاید اگر این فیلم نامه را کارگردان دیگری قرار بود بسازد شک می کردم و احتمالا دست آخر هم در فیلم بازی نمی کردم اما این فیلم نامه ها واقعا تا حدی زیادی وابسته به اجرا هستند. یعنی وابسته هستند به ذهنیتی که پشت آن هاست و در چنین فیلم نامه هایی نمی شود به هرکسی اطمینان کرد. اما به مانی حقیقی می شد اطمینان کرد. من هم همیشه فیلم پرفروش دوست داشتم و این بهترین فرصت بود برایم تا در چنین پروژه ای حضور پیدا کنم.

فکر می کردید این قدر بفروشد؟

هستی مهدوی: نه فکرش را نمی کردم. حتی فکرش را نمی کردم که وقتی فیلمی میلیاردی می فروشد این قدر برای بازیگر حس خوشایندی در پی داشته باشد. یعنی همیشه فکر می کردم خوش به حال تهیه کننده و کارگردان فیلم. اما حالا دارم لذتی را تجربه می کنم که قبلا تصوری از آن نداشتم.

البته این هم خودش ریسک دارد. یعنی کافی است در چنین فیلمی با این همه مخاطب، تماشاگر بازیگر را در نقشش قبول نکند. موقعیت دولبه ای است.

هستی مهدوی: بله. ولی خوشبختانه من و ساعد در این فیلم مسئولیت خنداندن تماشاگر را بر عهده نداشتیم.

بله. نقش تان جدی است. البته کاراکتر شما در صحنه هایی مثل صحنه دادگاه قدری طنازی هم دارد.

هستی مهدوی: بله ولی در اکثر قسمت های فیلم ما آدم هایی جدی هستیم که در موقعیت های کمیک قرار می گیرند. کاراکتر من قدر سرحال تر است. یعنی خود دختر شخصیت پرانرژی تری است.

نمی دانم با این تعریف موافق هستید یا نه. اما به نظر من شما درواقع نقش تان روال معمول ملودرام های دختر- پسری ایرانی را دارد، اما تعداد زیادی المان چِت دور و برتان چیده شده

هستی مهدی: چِت را خوب به کار بردید.

ساعد سهیلی: بله به شرطی که همین کلمه چِت را چاپ کنید...

این روزها که دیگر کسی چَت نمی کند. ولی حتما با کسره چاپش می کنیم.

ساعد سهیلی: از اولش هم قرارمان بر این بود که جنس بازی من و خانم مهدوی با سایر بازیگران متفاوت باشد. یعنی ما در موقعیت کمیک و طنز گیر بیفتیم. من خودم هم به این جنس خنده گرفتن از مخاطب خیلی علاقه دارم. همین اتفاق هم برای دو شخصیت آیدا و داوود افتاد.

شما البته چون با شخصیت کمیک امید روحانی در خانه هم دیده می شوید، بخت بیشتری برای حضور در موقعیت های کمیک داشتید. امید روحانی به نظرم از درخشان ترین شخصیت های فیلم است و خیلی هم خوب بازی کرده.

ساعد سهیلی: آزاده صمدی هم همین طور.

بله. او حالا نقشش هم کمیک و فانتزی بود و فرصت مانور بیشتری داشت. از آن نقش هایی که برای بازیگران زن سینمای ایران کمتر نوشته می شود.

هستی مهدوی: بله درست است. به نظرم بهترین شخصیت پردازی فیلم را هم دارد. امید روحانی و هادی کاظمی هم به نظر من بسیار عالی بودند.

به نظر می رسد «50 کیلو...» نوعی فیلم ترکیبی است. یعنی ترکیبی است از کمدی بزن و بکوب، کمدی موقعیت، شوخی های کلامی و حتی گاهی نوعی هزل بی منطق. بنابراین به فراخور این تغییر مود، شما که شخصیتی هستید با روحیات نسبتا ثابت، باید ری اکشن های متفاوتی از خود بروز می دادید. می خواهم بدانم برداشتتان از آن حس کلی که باید در طول داستان حفظ می کردید چه بود؟ بعد می خواهم برسم به یک سری نقد جدی تری.

ساعد سهیلی: به شخصه برای من بخش کمدی و جدی تفاوتی نداشت. یعنی نحوه بازی من ثابت بود، اما یک جا توسط گروه برای من موقعیتی چیده می شد که واکنش هایی مشابه با واکنش هایم در یک فیلم جدی بروز می دادم و همین قضیه باعث می شد که یک وضعیت طنزآمیز پدید بیاید. داوود آدمی است مثل بسیاری از آدم های دور و برمان. یعنی هیچ ویژگی ممتازی نداشت.

در مورد تو اتفاقا عمدا این سوال را پرسیدم. امسال بعد از فیلم «مالاریا» این دومین بار بود که به نظرم رسید بازی بسیار سردرگم است و انگار نمی دانی باید چه حسی را منتقل کنی.

ساعد سهیلی: دقیقا نمی دانم منظورت از سردرگمی چیست.

به هر حال هم کارگردان و هم بازیگر می کوشند که در هر صحنه مود و تاثیر خاصی را به تماشاگر منتقل کنند. در بسیاری از صحنه های فیلم به نظرم رسید که شما تصوری از این که قرار است چه حس و تاثیری را منتقل کنی نداری.

ساعد سهیلی:  ببین من انتقادپذیری هستم. حتما هم به چیزی که گفتی فکر می کنم. بیخودی هم نمی خواهم از خودم دفاع کنم. اما هم «مالاریا» و هم «50 کیلو...» هر دو فیلم هایی هستند که قرار نبوده در آن ها کار بزرگی انجام دهیم تا تماشاچی بگوید این جا نقطه عطف فیلم است و اوج کاری بازیگر است و از این حرف ها... خصوصا در مالاریا این قضیه صدق می کند. یعنی موقعیت ویژه ای برای اکت ویژه نداشتم.

اما در «50 کیلو آلبالو» کلی موقعیت ویژه داری...

ساعد سهیلی: کجای فیلم مثلا؟

فیلم اصلا ماجرامحور است و پر است از موقعیت های ویژه. تعقیب، گریز، عصبانیت، هراس، عاشق شدن و...

ساعد سهیلی: به نظر من بازی در فیل کمدی ظرافت های خاص خودش را دارد. یعنی وقتی من در یک فیلم کمدی عصبانی می شوم، نمی توانم عصبانیتم را شبیه فیلم «پل خواب» بروز بدهم. نمی توانم کاری کنم که رگ گردنم متورم شود. این جا موقعیت شیرین تر است. تماشاگر انتظار دیگری دارد. نمی توانم سرخ بشوم و مشت بکوبم به در و دیوار. باید ملایم تر برخورد کنم...

من خودم که از سالن نمایش «50 کیلو...» بیرون آمدم مدام با خودم فکر می کردم که چرا ساعد سهیلی این قدر بازی منفعلی ارائه داده است.

ساعد سهیلی: من اصلا این طور فکر نمی کنم...

هستی مهدوی: من می توانم


ویدیو مرتبط :
آهنگ "بیا بنویسیم" با صدای علی زارعی-پیانو استاد لاچینی-کلیپ فیلم 50 کیلو آلبالو