فرهنگی
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | استاندار حلبچه عراق وارد ایلام شدبه گزارش ایرنا، عبدالله محمد به همراه ارکان حسن مشاور وی عصر امروز یکشنبه 26 اردیبهشت وارد استان شده و با مقامات استانداری ایلام دیدار کرد.قرار است استاندار میسان، واسط، ... |
سالِ88؛ سال رویاها، شعارها، آرزوها و سنگ بزرگ «واقعیت»
خبرگزاری تسنیم: حمیدرضا بوالی
تاریخ یکنواخت حضور و وجود روشنفکران ایرانی در سالهای بعد از انقلاب سال 57 با حوادث انتخابات سال 88، به یکباره از هم میپاشد. ماجرا ساده، اما حیرت انگیز است. روشنفکران ایرانی در تمام این سالها بنا به الگوگیری از سنت روشنگری و فرهنگ لیبرالیستی، شعارهای احترام به عقاید دیگران،عدم خشونت، تساهل و تسامح، به رسمیت شناختن فرهنگهای مختلف و متفاوت و تحمل و رواداری را با بالاترین صوت ممکن سر میدادند و حالا در سال 88 ما شاهد رفتارهایی کاملا متفاوت با این شعارها بودیم. با همه نامعتقدان به گزاره «تقلب» با خشونتبارترین و تحقیرآمیزترین شیوههای ممکن رفتار شد. همه کسانی که نامزد مورد نظر آنها رای نداده بودند در محافل عمومیِ در اختیار آنها و همینطور در فضای عمومی مورد خشونت زبانی و رفتاری وحشتناکی قرار گرفتند و همه کسانی که قدمی در راه مقابله با تفکرات و اهداف جنبش موسوم شده به سبز داشتند، علاوه بر اینکه تحمل نشدند، در فضایی دیکتاتورمآبانه به شدت مورد فشار قرار گرفتند.
ماجرا چه بود؟ سادهترین راه این تحلیل است: روشنفکران ایرانی، درست در بزنگاهی تاریخی که وقت اعمال این شعارها بود، رفتاری متضاد با شعارهای خود نشان دادند، به مکتبی که تعلق فکری داشتند پاپس زدند و شعارهای ریاکارانهاش پشت اعمال متفاوتشان پنهان ماند.این سادهترین راه است. اما سادهترین راه همیشه بهترین راه نیست. ما راه دوم را انتخاب میکنیم.سال 88، عقب نشستن روشنفکران ایرانی از شعارهایشان نبود، تحقق عملی این شعارها بود.
**
در اکتبر سال 2001 سیلویو برلوسکونی، نخستوزیر ایتالیا گاف تاریخی خود را داد. در یک سخنرانی هیجانانگیز جنجال بزرگی به پا کرد. او ادعا کرد: حقوق بشر از دل سنت مسیحی که آشکارا برتر از اسلام است، زاده شده است. این سخنرانی او و این اعلام رسمی برتری مسیحیت بر اسلام جنجال بزرگی در سطح رسانهها به بار آورد تا جایی که او مجبور به عقبنشینی شد. برلوسکونی صراحتا ادعا کرده بود که مسیحیت از اسلام برتر است و این در دنیای لیبرالیسم، در دنیای افراط بر به رسمیت شناختن تکثر و چند فرهنگ گرایی و در دنیای تساهل و رواداری قابل پذیرش نبود.قابل پذیرش نبود که دینی که معتقدان زیادی هم در اروپا دارد صراحتا کمارزشتر و بدتر از دین دیگری شمرده شود.
اما ادعای برلوسکنی گاف نبود. رویه حقیقی و پنهان شده همان لیبرالیسم بود. این بندهنوازی مشمئزکننده لیبرالی برای «دیگری» همیشه هم درست درنمیآید. تساهل و به رسمیت شناختن «دیگری» فقط برای آن «دیگری» ای بود که از جوهر «دیگر بودگی» تهی شده بود. فرهنگ اسلامی، این «دیگری بزرگ» دنیای لیبرالی فقط تا جایی به رسمیت شناخته میشود که مزاحم «خود» نباشد. جلوههای تمدن اسلام به عنوان آثار تاریخی و باستانی مورد پذیرش واقع میشوند، آداب و سنن و مناسک شرعی مسلمانان به عنوان بروزی از تفاوت فرهنگی نمایش داده میشود، اما اگر «دیگری» مسلمان قصه ما، به فکر مقاومت بیفتد، عضو «حماس» باشد یا «حزبالله لبنان»؛ دیگر، «دیگری» به حساب نمیآید. و به همین ترتیب است که مسجدهای بزرگ و مجللی در اروپا ساخته شود، پیامهای تبریکی به مناسب عید قربان داده شود و میهمانی افطار هر سال رئیسجمهوری آمریکا برپاست.اما به محض اینکه مسلمانی با جوهر «مقاومت» علیه نظام سرمایهداری بلند میشود دیگر چند فرهنگ گراییای وجود ندارد. تحمل نمیشود و به یکباره از همه حقوق انسانی خلع میشود.
برلوسکونی شاید صادقترین سیاستمدار اروپایی بود، اما حرفی خلاف سنت زده بود. با یک جستجوی ساده میتوان سخنان بوش، نتانیاهو شارون را در مورد اسلام پیدا کردند. همه آنها متفقالقول اعلام میکنند که اسلام دین بزرگی است، نیروی معنوی عظیمی است و این رفتارهای تروریستی انحرافی از «اسلام واقعی» است.
***
درست به فاصله چند سال بعد تصاویر شرمآوری از برخورد سربازان آمریکایی با زندانیان عراقی در زندان مشهور ابوغریب انفجاری در سطح رسانهها به بار آورد. سربازان آمریکایی زندانیان عراقی را به سختی شکنجه نداده بودند. آثار ضرب و جرحی روی بدنهایشان نبود و حتی آن تصویر مشهور عربی که روی سرش سرپوش گذاشته بودند و ظاهرا برق به بدنش وصل کرده بودند در واقع نمایشی از این کار بود و برق واقعی در کار نبود. سربازان آمریکایی، زندانیان عراقی را برهنه کرده بودند، روی هم تلنبار کرده بود و با آنها عکس یادگاری گرفته بودند.
سربازان آمریکایی بعدها به عنوان متخلفان ارتش آمریکایی محاکمه و بعضا مجازات شدند. آنها به عنوان منحرفین از اصول اخلاقی ارتش آمریکا معرفی شدند و به عنوان یک رویه غیرمعمول در ارتش شناخته شدند. اما آنها واقعا منحرف بودند که زندانیان عراقی را اذیت و آزار میکردند؟ این یک تخلف جزئی و شرورانه فردی بود؟
آنها تجسم فرهنگ لذتجو و نمایشی آمریکایی بودند و این آئین پذیرش عربها به فرهنگ آمریکایی بود: حالا شما مشهور شدهاید و عکستان روی جلد رسانههای آمریکایی است: «به سرزمین رویاها خوش آمدید»
شاید شباهتی واقعیتر برای ثبت گزاره متن، حالا حالاها دیگر پیدا نشود. در کوران داغ روزهای بعد از انتخابات سال 88، فضای مجازی و رسانههای مردمی پر شد از ویدئویی مشابه. ویدئویی که در آن معترضان به انتخابات بدن یک مخالفشان، یک حزباللهی، کسی که طبعا باید به عنوان یک «دیگری» طبق آموزهاهای تسامحگرای لیبرالیستی، پذیرفته میشد را برهنه میکردند و بعد از او فیلمبرداری میکردند و فیلمش را پخش کردند.
به ابتدای متن برمیگردیم. این رفتارهای متعارض با شعارها و اهداف فرهنگ روادار لیبرالیستی، عقب نشستن از شعارها یا دید مزورانه به گزاره «هدف وسیله را توجیه میکند» نبود؛ حد نهایی شعارها، اهداف و مواضع مکتب روشنگری در واقع نهایتا به همین جا ختم میشد. سال 88، عقب نشستن روشنفکران ایرانی از شعارهایشان نبود، تحقق عملی شعارهای تمام این سالهای آنها بود. لیبرالها و روشنفکرها، دیگری را تحمل نمیکنند.
تعریف لیبرالیستی «دیگری»، تعریفی است که صراحتا «مخالفانِ با گزاره تقلب» داخلش جا نمیشوند و این مخالفان از هر نوع حقوق انسانی خارجند و این یک «فریب» بزرگ اخلاقی نیست، این «واقعیت» دنیای جدید است و اتفاق تاریخی ماجرا اینجاست که تمام این ماجرا در روزی حل میشود که تهران، یکی از آرامترین روزهای خود را طی کرد: 9 دی. در یک راهیپمایی کاملا مسالمت آمیز.
انتهای پیام/
ویدیو مرتبط :
ضیافت پُر ستاره شهاب حسینی به افتخار بزرگ آقای سینمای ایران سنگ تمام هنرمندان در جشن هفتاد سال خدمت