علمی
2 دقیقه پیش | رزرو بلیط هواپیما مشهدسفر به مشهد از آن دست سفرهاییست که قرنها از عمر محبوبیتاش میگذرد و زائران امام هشتم شیعیان، خود را به وسیلههای مختلف به این شهر میرساندند. خوشبختانه ... |
2 دقیقه پیش | دوره مدیریت پروژه و کنترل پروژه با MSPپروژه چیست؟ پروژه به مجموعه ای از فعالیتها اطلاق می شود که برای رسیدن به هدف خاصی مانند ساختن یک برج، تاسیس یک بزرگراه، تولید یک نرم افزار و … انجام می شود. در همه پروژه ... |
آذربایجان غربی گنجینه آداب نوروزی/ازعارفات آخشامه تا میر نوروزی
خبرگزاری مهر- گروه استانها: شکل گیری تمدنهای آشور، اورارتو، مانا، ماد و پارس در قبل از اسلام و ظهور سلسلهها و حکومتهای محلی در این بخش از ایران بزرگ به همراه حضور اقلیتهای دینی متعدد ترک، کرد، ارمنی و آشوری به همراه هم مرزی با سه کشور خارجی موجب شده است تا استان آذربایجان غربی بزرگترین مرکز تعامل فرهنگی در کشور باشد.
هر چند در رهگذر زمان آداب و رسوم نوروزی مردم این منطقه یا رنگ باخته، یا دچار تغییر و تحول شده حتی برخی از آنها نیز در دست فراموشی است اما هنوز در برخی از مناطق میتوان این آیینهای ناب و کهن را به نظاره نشست.
در آذربایجان غربی از اواسط اسفندماه، گرد و غبار خانهها را با آیین خانه تکانی میزدایند و رنگ و بوی تازهای میگیرند. وسعت این رسم که در منطقه به "هیس آلماق" موسوم است آن چنان در یکی دو هفته مانده به عید بیشتر میشود که گاهی مشکل کمبود و قطع آب آشامیدنی شهری را در پی میآورد.
عارافات آخشامه (شب عرفه)، زیارت اهل قبور
همیشه در میان آذربایجانیها خصوصاً شیعیان، برگزاری اعیاد ملی و مذهبی اغلب با دید و بازدید و زیارت اهل قبور بوده و شادیهای این روز را همراه با قرائت فاتحه و احسان کردن به اموات خویش تقسیم میکنند از این رو طبق رسم معمول روز قبل از عید اعم از اعیاد مذهبی مانندک عید فطر و قربان یا اعیاد ملی، در آخرین پنجشنبه سال باید به زیارت اهل قبور رفت و برای آمرزش گناهان آنها فاتحه ای خواند، چرا که ارواح مردگان همیشه در چنین ایامی چشم به راه بوده و طالب احسان و دعاهایی مغفرت آمیز از سوی بازماندگان هستند.
در اعتقادات مسلمانان آذربایجان غربی آخرین روز از سال را عارافات آخشامه می گویند و چنان که اشاره شد باید به زیارت اهل قبور رفت، و برای اموات خود فاتحه خواند. از این رو زنان و مردان معمولاً بعد از ظهر روز عرفه به اتفاق، بر سر قبور اموات خود حاضر شده، سنگ قبرها را میشویند و گلاب میپاشند و در شهرها برخی نیز سبزه نوروزی، چند شاخه گل رز یا گلایول و ... روی قبر میگذارند؛ سوره جمعه و فاتحه قرائت کرده و در آخر ضمن طلب آمرزش گناهان برای مردگان، مقداری نقل، حلوا، خرما و نانهای محلی مانند کوکه احسان میکنند.
تحویل سال و دید و بازدید
با نزدیک شدن به زمان تحویل سال، طبق سفارش اسلام مؤمنین غسل مستحبی کرده و خود را برای سال نو تطهیر میکنند. بزرگ خانواده به اتفاق اهل و عیال بر سر سفره عید مینشینند و سورههایی چند از قرآن مجید را تلاوت میکنند و برخی نیز در روستاها در مساجد جمع میشوند و دعای "چهل یاسین" را میخوانند و بر تنگ ماهی فوت میکنند بر این باور که هر موقع ماهی سرخ داخل تنگ، وارونه شود نشان تحویل سال است.
در ضمن این باور در میان ساکنان شهرهای استان، خصوصاً پیرمردان و گیس سفیدان نیز از عمومیت بیشتری برخوردار است که در لحظه تحویل درختان بید، سر تعظیم فرود میآورند و آبها بند آمده و از حرکت باز میایستند.
و آنگاه که سال نو شد، دعای تحویل سال قرائت میشود «یا مقلب القلوب و الابصار، یا مدبر اللیل و النهار، یا محول و الحول و الاحوال، حول حالنا الی احسن الحال» و اهل منزل بر محمد و آل محمد صلوات میفرستند، و سپس اولین تبریکهای نوروز و روبوسیها از پای سفره هفت با جملات زیر آغاز میشود: "بایرامین موبارک اولسون" و جواب میشنوند: "سنینده بایرامین موبارک اولسون، یوز بله بایراملار گوره سن".
دعای تحویل سال عامل برکت باغات انگور ارومیه
معمولاً در برخی از روستاهای حومه ارومیه مانند جهتلو، رسم بود دعای تحویل سال را پس از خواندن، بر کاسه ای آب فوت میکردند و به باغات انگور میپاشیدند تا برکت زیادی داشته باشد.
در حوزه فرهنگی تکاب، خانوادهها معمولاً به یک انگشت زدن به سمنو و سرکه و خوردن چند دانه تخمه، آجیل، سنجد. چشیدن سماق و دندان زدن به سیر اکتفا میکنند. همچنین نوجوانان و بچهها مقداری از سیر و پیاز را خورده و کمی هم زیر پای خوی میمالند و این جملات را به زبان محلی میخوانند:
بویور بویور بویورولسون، حکم سلیمان اولسون، چارشنبه بایرامدا سارمساق سوغان یمیشم، ایاقیم آلتنا سورتمشم، آلا چایان کیش
با خواندن این جملات، معتقدند که از شر همه گزندگان مصون مانده و مار و عقرب و رتیل و ... به آنها نزدیک نمیشوند. گویند خوردن سمنو باعث زیادی هوش و قدرت بینایی و سرکه و سماق صفرا را از بین برده و سرگیجه را معالجه مینماید و خوردن سیر، سموم را از بدن خارج میسازد و کسی که سیر را در سال نو بخورد با مرگ ناگهانی از دنیا نمیرود.
اما در شب تحویل سال، کرد زبانهای جنوب استان کپههای آتش در گذرگاهها و معابر یا بلندیها روشن میکنند که در گویش کردی «سر سال» گفته میشود. بعد از تحویل سال و روبوسیهای اهل خانه و رد و بدل شدن عیدیها که بزرگترها به بچهها میدهند، دید و بازدیدهای معمولی و رسمی آغاز میشود. معمول این است که قبل از همه کوچکترها به دیدار بزرگ خانواده رفته و پس از آن به اتفاق به دیدار خانوادههایی که در سال گذشته عزیزی را از دست دادهاند و به اصطلاح «قره بایرام» آنها است میروند.
اما در دید و بازدیدهای معمول خانوادهها، خصوصاً در ایام گذشته در روستاها، مردان به طور دسته جمعی به دیدار بزرگانی مانند ارباب روستا، کدخدا، سیدها و اولاد پیامبر یا روحانیون رفته و دید و بازدیدهای بعد از ظهر هم اختصاص به زنان داشت.
در صورتی که دید و بازدید خانوادههای دیگر در روستاهای همجوار مد نظر بود مردان هنگام عظیمت جلوتر و زنان پشت سر آنها حرکت میکردند. در این گونه دید و بازدیدها ظاهراً هیچ تفاوتی بین فقرا و اغنیا وجود ندارد و همگی با صمیمیت و شادمانی، سال جدید را به یکدیگر تبریک و تنهنیت می گویند.
هدیه فرستادن به مناسبت نوروز از رسمهای بسیار کهن ایرانیان است که در منابع مختلف اشارههایی به آن شده است. کتب تاریخی از انواع هدایایی که سلاطین در نوروز میگرفتند و به زیر دستان میدادند، خبر میدهد. در بارگاه این سلاطین به هنگام نوروز همه، از وزیران، علما، دبیران، لشگریان، کارگزاران و شاعران جمع شده و از دست پادشاه هدیه میگرفتند به طوری که ادامه همین رسم را میتوان در گذشته نه چندان دور هم مشاهده کرد.
دکتر سعید جواد برومند، مؤلف کتاب نوروز جمشید، بر این اعتقاد است که بنای تخت جمشید برای برگزاری آیینها و مراسم نوروز ساخته شده است، از این رو احتمال میدهند نقش برجستههای ملل مختلف که در حجاریهای بنای تخت جمشید دیده میشود کسانی باشند که هدایای خود را به مناسبت نوروز در ایران باستان بر عهده مردم بود.
وی میگوید: نوروز آیینی مردمی و مقدس است و این مردم هستند که پایههای هزینههای آن را بر عهده دارند. در دوران «ارباب رعیتی» در حوزه آذربایجان غربی نیز رسمی مشابه آن وجود داشت که اهالی هنگام نوروز، دسته جمعی، با هدایا و پیشکشهایی به دیدار «ارباب روستا» میرفتند و سال نو را به وی تبریک میگفتند.
اما در روستاهای مناطق کردنشین عموماً پس از دیدار از خانوادههای عزادار مردان برای تبریک و تهنیت عید به منزل روحانی ساکن در روستا میروند. با وجود این، در ایام نوروز دید و بازدید چندانی در میان مردم روستاهای کرد زبان رواج ندارد، مگر در شهرهای بزرگی چون: مهاباد، بوکان و سردشت.
برگزاری مراسم میر نوروزی در مناطق کرد نشین آذربایجان غربی
یکی از رسمهای مربوط به ایام نوروز در مناطق کرد زبان مانند مهاباد، پیرانشهر، بوکان و ... رسم میر میرن یا همان میر نوروزی است که گویا در زمانهای گذشته به مدت سیزده روز اول فروردین ماه اجرا میشده است، بعدها مردم منطقه زمان اجرای آن را فراموش کرده و تنها به مدت یکی دو روز انجام میدادند و اکنون نیز به بوته فراموشی سپرده شده است.
میر فردی عامی و از توده مردم خود شهرها و یا روستاها بود که او را تحت شرایطی انتخاب و زمام امور محلی را برای مدتی به دست او میسپردند. گویا طی این مدت ارباب محل از سمت خود خلع شده و امورات به دست میر و افرادش میافتاد.
تداوم این رسم با اندک تفاوتهایی در شهرها و روستاهای کرد زبان جنوب استان مانند مهاباد، پیرانشهر، سردشت و ... که «میرمیرن» نامیده میشود گویا تا چند سال پیش، طی سیزده روز اول فروردین اجرا میشده است. در این نمایش آئینی، گروهی از مردان فردی را از میان خود که از قشرهای پایین بوده، به عنوان میر یا امیر و پادشاه موقتی انتخاب میکردند. میر باید شخصی با اقتدار و قاطع میشد و خنده بر لبان وی نمی نشست.
سیزده بدر در آذربایجان غربی
طلیعه نوروز از رسوم قدیمی ایرانیان است که مجموعه شادیهای آن با آیین مذهبی و آداب دینی آغاز و با شادی در ۱۳ فررودین با ذهنیتی چون طبیعت گردی، پی بردن به عظمت خداوند و تفکر در خلقت دوباره نباتات و ... نیز پایان میپذیرد.
آیین بیرون رفتن از منزل و ساعاتی را دل به سبزهها سپردن در روز ۱۳ فروردین از رسوم قدیمی ایرانیان است که با وجود رسوخ آن در برخی فرهنگها طی سالهای اخیر باورها و عقاید مختلفی هم در شکل گیری این روز نقش داشته است.
در هر حال با فرا رسیدن روز دوازدهم که دید و بازدیدهای نوروزی هم به پایان میرسد خانواده خود را برای مراسم روز سیزده بدر و آشنایی با خلقت خداوند و پی بردن به عظمت او و طبیعت گردی آماده میکنند.
حلوا گردویی، نقل و بیدمشک رهاورد سفر به آذربایجان غربی
از مطالب کتب جغرافیا در گذشته چنین برمی آید که ارومیه شهری زیبا و پر نعمت بوده و تاکستانهای انگور فراوانی داشته است. فراوانی درخت مو در اطراف ارومیه به قدری بوده که ۳۰ نوع انگور در آن به عمل میآمده است. در حال حاضر علاوه بر انگور، سیب، گلابی، گردو، تخمه آفتابگردان و کدو، هلو، زردآلو، شلیل و گیلاس، چغندرقند و دانههای روغنی نیز اطراف ارومیه کاشته میشود.
امروزه حلوا گردویی، نقل، عرق بیدمشک از رهاوردهای ارومیه هستند، نقل یکی از تنقلات معروف و سنتی ارومیه است و به نوعی سوغاتی ارومیه محسوب میشود. در تهیه نقل از شکر، مغز بادام و پسته و هل و گلاب استفاده میشود.
انواع قالی و گلیم، نساجی سنتی، رنگرزی و چاپهای سنتی، رودوزی و بافتنی، سفالگری و سرامیک سازی، فرآوردههای پوست و چرم، هنرهای مرتبط با فلز، چوب، حصیربافی، طراحی سنتی و نگارگری، صحافی و جلدسازی سنتی، گیوه دوزی و نمدمالی از جمله صنایع دستی بومی آذربایجان غربی محسوب میشوند.
در مورد قالیهای استان آذربایجان غربی تاریخ دقیقی در دسترس نیست و نقشه خاصی که مربوط به استان باشد نیز وجود ندارد. ولی هم اکنون تقریباً نقشه سایر مناطق را میبافند در آذربایجان غربی، به دلیل نزدیکی و همجواریش با استان آذربایجان شرقی که یکی از مراکز عمده قالیبافی در دنیا است، قالیبافی متداول میباشد. مهمترین مراکز قالیبافی استان شهرهای تکاب و میاندوآب و مناطق روستایی و عشایری آن است
کلیه فرآوردههایی که بوسیله قلم مو، قالب و شابلون، رنگ آمیزی میشود و پذیرای نقش میشود جزو چاپهای سنتی به حساب میآیند. البته در آذربایجان غربی عمدتاً در زمینه رنگرزی فعالیت میشود
رودوزیهای استان عمدتاً در زمینه آ"ممقان دوزیآ" انجام میشود. این هنر- صنعت که تولیدش در انحصار زنان و دختران خانه دار است مواد اولیه مورد نیار نخ ابریشم رنگین پارچه است. بیشتر محصولات این رشته در تهیه کلاه است. البته در حال حاضر زیرلیوانی، کمربند، کفش، جلیقه، رومیزی نیز تهیه میشود.
سوزندوزی: این رشته از سوزندوزی از بخشهایی است که طی آن زمینه اساسی پارچه را از بخیه میپوشانند و زمینه تازه ای از نقش و نگار ایجاد می شودطرحهای سوزندوزی عمدتاً ذهنی و ملهم از برداشتهای شخصی هنرمند است.
ویدیو مرتبط :