فرهنگی


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

استاندار حلبچه عراق وارد ایلام شد

به گزارش ایرنا، عبدالله محمد به همراه ارکان حسن مشاور وی عصر امروز یکشنبه 26 اردیبهشت وارد استان شده و با مقامات استانداری ایلام دیدار کرد.قرار است استاندار میسان، واسط، ...



نفس، زاپاس و چند داستان دیگر/ لانتوری تأییدی بر عادلانه بودن قصاص


خبرگزاری فارس - محمدتقی فهیم: برج میلاد پنجشنبه را با 4 فیلم در بخش های اصلی به پایان برد؛ در حالی که در این روز خبری از خیانت و سیاه‌نمایی و افراطی‌گری، (منهای فیلم لانتوری که عصبیتی را منتقل می‌کرد)، جسم و روح تماشاگران را آزرده نکرد. روزی خسته‌کننده بود ولی نه از بطن و متن فیلم‌ها؛ بلکه آنچه فرساینده بود از برنامه‌ریزی آماتوری و آزمون وخطایی مدیریت جشنواره سرچشمه می‌گرفت.

*«نفس»، داستان راستان

«نفس» فیلم ایده و موضوع است. موضوعاتی که بسطی دراماتیک پیدا نمی‌کنند. فیلم یادها و خاطرات است. روایتی کودکانه (ونه برای کودک) از تاریخ پرفراز و نشیب چند سال پر التهاب و جنبش، (اما شیرین و نوستالژیک) مردمان ایران زمین است. فیلم «داستان راستان» است. «نفس» همچنان در مضمون نفس می‌کشد و اعم جذابیت‌آفرینی‌اش  از محتوا تراوش می‌کند. شکل‌گیری و نضج انقلاب را در بطن مردم جستجو می‌کند. اضمحلال و تغییر و سقوط حکومت طاغوت را در پایین تصویرسازی می‌کند . سپاهی دانش رئوف و فکری برداشته می‌شود و همقطاری مستبد و دیکتاتور جایگزینش می‌شود. کودکان را قربانیان بی دفاع جنگ تحمیلی می‌شناسد. ایران را تهران نمی‌بیند. زیبایی را در آسمانخراش‌ها نمی‌جوید. مردم را تحقیر نمی‌کند. غرورشان را جریحه‌دار نمی‌کند. فقر را بد نمایش می‌دهد ولی فقیران را ستایش می‌کند. اندیشه را ارج می‌گذارد، ولی نه هر فکر و حرفی را بلکه آنچه از «داستان راستان» برآید. انقلاب را اجتناب‌ناپذیر می‌بیند اما تحت رهبری مستقل و آزاده و ... هیچکس بدِ بد نیست؛ همچنانکه کسی خوبِ خوب نیست. با این حال، نفس در جاهایی نفس‌اش بند می‌آید. رمان است. اتفاق شگفت‌آور سینمایی ندارد. کشدار است. سریال است. اضافی زیاد دارد. خیلی فصل‌هایش برداشته شود لطمه‌ای نمی‌خورد چرا که در ساختار انسجام ندارد. از فرم جذاب خبری نیست. کشمکش‌هایش درون خانوادگی است، برای همین در نسبت با انقلاب دچار تناقض می‌شود. رویکردهایی که از نرگس آبیار توقع بهبودبخشی آنها می‌رفت.

*«متولد 65»، نقطه دگردیسی جامعه به سوی فاصله طبقاتی

«متولد 65» فیلم اول کارگردانش، مدل آبرومندی از این جماعت عاشق سینما است. فیلم ساده‌ای که همه چیزش به هم می‌آید. اجتماعی‌گری این قبیل آثار به شناخت برمی‌گردد.  موضوع و مضمون دستمایه قرار گرفته مسئله‌ی روز است. ایده تا سوژه تازه نیست. بارها رودررویی فقیر و پولدار فیلم شده است. نوع کم عمقش از گنج قارون تا الان یکه‌تازی می‌کند. ولی تمایز «متولد 65» این است که کمی از سطح عبور می‌کند. وارد چالش اجتماعی می‌شود. انحراف و انحطاط جامعه ایران از خرده‌سرمایه‌داری به تسلط بزرگ بورژوازی را در خوب نقطه‌ی تاریخ پس از انقلاب شناسایی و به قصه می‌کشد. مجید توکلی برای تبیین و ترسیم تحلیل‌اش از پروسه طی شده تاثیر فاصله طبقاتی را دستمایه قرار می‌دهد. برای تازه‌سازی موضوع کهنه فیلمش، عشق و ثروت را خوب به کشمکش تبدیل می‌کند. تفاوت طبقاتی و آسیب‌هایش فاجعه نمی‌آفریند ولی تخریب می‌کند. سرکوب آمال و آرزوهای جوانان دربند ثروت را در بزرگ سرمایه‌داران می‌بیند. بورس‌بازانی که حتی برای تفریح هم بیلیارد نمی‌زنند و باید سودی در آن نصیبشان شود. در همین میدان است که عشق قربانی می‌شود. توکلی سعی زیادی به خرج داده تا محتوای مورد نظرش در فرمی مناسب، درام شود که شده است. ولی به خاطر کمبود قصه و ماجرا، درامش کم تاثیر و ایستا در به حرکت در آوردن تماشاگر به فینال می‌رسد.

*«زاپاس»، پایتخت چند و چند

زاپاس امید زیادی در تماشاگران خسته از تلخی فیلم‌ها ایجاد کرده بود که بالاخره شاهد یک کمدی – طنز جذاب خواهند بو ، ولی نبود . لحظاتی بود اما کامل نبود. آسیب فیلم از ناحیه این است که دربست متکی به نوع تلویزیونی است. حتی اگر بپذیریم که تلویزیون در کشور ما در خلق تفریح موفق‌تر بوده (که به واقع نیز چنین است) ولی سینما حکایت دیگری است. چهره‌های موفق تلویزیون وقتی در سینما توفیق کسب می‌کنند که قصه‌ی تازه و کاراکتر پرمایه‌ای در کار باشد. زاپاس نه کمدی موقعیت و نه بزن و بکوب و نه طنز کلامی است. اگر چه کلام می‌چربد، ولی موقعیتی آفریده نمی‌شود. آدم‌های فیلم، شخصیت نیستند و همان تیپ‌های متداول در رسانه ملی هستند. بگو مگوهای پرحجم نمی‌توانند نگهدارنده باشند. گاهی خسته‌کننده می‌شوند. یعنی رویکرد به سریال‌های موفق رسانه ملی مانند پایتخت و امثالهم درحالی که خود پایتختی‌ها «رس» مایه قصه‌های‌شان را کشیده‌اند واقعا برای سینمای کنونی هیچ ارمغانی ندارد. یعنی باید به دست اندرکاران «زاپاس» حق داد که می‌خواهند در بخش خصوصی متضرر نشوند، ولی باید این مراقبت را هم به خرج می‌دادند که حداقل از تلویزیون عقب نمانند.

*«لانتوری»، مایوس‌کننده شبه‌روشنفکران

فیلم لانتوری را کامل ندیدم. نیم ساعت آخرش را دیدم (به خاطر شرکت در برنامه هفت) اما از بدشانسی بدترین بخش فیلم را دیدم! که قاعدتا باید فینال هر اثری اوجش باشد ولی رضا درمیشیان به بیانیه صادر کردن افتاده بود. فیلم قبلی درمیشیان موضوع و مضمونی اجتماعی را فدای رویکرد سیاسی کرده بود؛ تا بیش از همه دل شبه‌روشنفکران و فستیوال‌ها را بدست آورد. دراینجا هم تلاش کرده تا در پایان همین حال را به مخاطبان قبلی‌اش بدهد. مثلا پیرمرد بی تخصص، بی دلیل می‌زند به مقوله دل‌واپسان که چی؟ ولی نمی‌شود آن چیزی که آن قشر خاص از او انتظار داشتند! چون اصل و اساس فیلم در زمینه رعایت عدل و عدالت است. تاییدی بر عادلانه بودن درخواست قصاص، همان چیزی که بقیه شبه‌روشنفکران در این سال‌ها سعی در زیر سوال بردن آن داشته‌اند.

انتهای پیام/ن

http://fna.ir/UFJTGD


ویدیو مرتبط :
‫نقد فیلم سینمایی لانتوری - lantouri‬‎