ای آن که از من بهتری ...

خراسان/ امام رضا(ع) دهمین نشانه تمام شدن عقل مؤمن را در این دانستند که احدی‌ را ننگرد جز این‌ که‌ بگوید او از من‌ بهتر و پرهیزکارتر است. تحف‌ العقول‌ ، ص‌ 467
سلام خداوند بر شما
امروز پانزدهمین راهبرد را که دهمین نشانه تمام شدن عقل مؤمن است، با هم تمرین می کنیم. به بعضی از ما آموخته اند که به دیگران رو ندهیم که حق مان را ضایع کنند، با آدم های ناشایست دوست نشویم، از فرصت طلبان دوری کنیم، از بخیلان بپرهیزیم و ... خودمان نخواستیم؛ ولی تا چشم باز کردیم و خودمان و اطرافمان را شناختیم، دریافتیم در عالمی فرو رفته ایم که هر کسی را با عینک عیب جویی نگاه می کنیم تا بدانیم حساب و کتاب مان را چطور با او میزان کنیم که ضرر نکنیم و سرمان کلاه نرود و نارو نخوریم و... یادمان رفت آنان اگر در "خُلق" با ما یکی نیستند در "خَلق" با ما یکی و آن ها نیز مخلوق آفریدگار ما هستند. چند بار احساس کرده اید که بعد از برخورد نامناسب و توأم با بی اعتمادی به دیگران، نسبت به خود احساس نامطلوبی پیدا کرده اید؟ یادتان هست؟ افسوس... بعضی از ما یادمان نیست چون در بسیاری از ما این تجربه شاید محدود به دوران پاک نوجوانی بوده باشد و حالا این قدر این برخوردها برای مان عادی شده است که اگر غیر از این باشد دستاویز هزار توجیه می شویم که چرا آدمی ضعیف شده ام؟ اشتباه نکنید. آن جا که حق تان را باید بگیرید، بگیرید، آن جا که باید ترش رو باشید، در چارچوب ادب و اخلاق تندی کنید، آن جا که باید... اما یادمان نرود در هر برخوردی از خود بپرسیم آن فردی که با او چنین برخوردی می کنم، شایسته این رفتار هست یا نه؟
تمرین کنیم
به مدت 3 روز با خود عهد ببندید پیش از هر گونه نشان دادن واکنش به هر رفتار و برخوردی چه مثبت و چه منفی، لحظه ای به آن فکر کنید. سعی کنید از جایگاه خودتان، نقشی که برای خود در زندگی قائل هستید و جایگاه فرد مقابل در آفرینش آگاه باشید، تمام این مفاهیم در لحظه ای در شما زنده می شود، فقط لحظه ای. این لحظه را به خود هدیه بدهید و به این مفاهیم نگاه کنید. بعد به طرف مقابل واکنش نشان دهید. در این 3 روز سعی کنید مدام نسبت به خود و حس و حال و رفتارتان آگاه باشید و مدام به خود بگویید انسان های اطراف تان ممکن است در نزد خداوند جایگاه بلندی داشته باشند و از باطن پاکی برخوردار باشند که شما از آن بی خبر هستید، مبادا با برخورد ناشایست، خودتان را از نزدیک شدن به این انسان دور کنید، پس تلاش کنید با همگان محترمانه و با روی خوش برخورد کنید.برای این که این تمرین ها در طول 3 روز به نظرتان سنگین و سخت نیاید، با گذشت هر ساعت و با هر گونه برخورد ساده و جزئی، به درونتان بازگردید و به خود لبخند بزنید که توانستید دیگری را برتر از خود بدانید و محترم بشمارید، بدون آن که احساس کوچک شدن بکنید. یادتان باشد در راهبردهای زندگی معنوی که تاکنون در حال تمرین آن ها بوده اید، آموخته اید که دیگران را دوست بدارید تا بتوانید رفتار مناسب و انسانی، که شایسته جایگاه شما و ایشان است از خود نشان دهید. پس با دیدن هر فردی به خود بگویید که این فرد را دوست دارم چون انسان و آفریده پروردگار من است. فراموش نکنید هر لحظه آگاه باشید که دنیا به سرعت می گذرد و از آدمی جز نام نیک باقی نمی ماند و مردمان نکونام دیگران را بسیار محترم می شمردند. اگر پس از این 3 روز حال خوبی یافتید این تمرین را ادامه دهید. در پایان از حکایتی یاد می کنیم که بسیاری از شما آن را شنیده اید. (اگر چه اشکال مختلفی از این حکایت نقل شده است ولی مهم نکته اخلاقی آن است که سعی می کنیم مورد توجه خودمان قرار دهیم) همان حکایتی که درباره حضرت موسی نقل می شود: می گویند خداوند به موسی فرمود برو به میان خلق و بدترین بنده من را بیاور. موسی به سراغ هر کسی رفت حتی آن ها که بسیار رفتار و اخلاق ناپسند داشتند، تبهکار و فاسد بودند ولی به هر کدام نگاه کرد با خودش گفت شاید از من بهتر باشد، سرانجام سگی را دید و گفت قطعا بدتر و پست تر از این سگ وجود ندارد، ولی در بین راه با خود گفت مبادا این سگ هم در عالم خود کاری کرده باشد که نزد خداوندعزیز باشد، او را رها کرد و در برابر پروردگار عرض کرد: با دست خالی آمدم چون هر چه گشتم بدتر از خود نیافتم.حرف آخر این که بسیاری از افراد رفتارها و اخلاق هایی دارند که مورد پسند و خوشایند ما نیست ولی این تفاوت ها به معنای بد بودن آن افراد نیست شاید همان افراد نزدخداوند، گرامی و عزیز باشد.


منبع: خراسان