سایر


2 دقیقه پیش

جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کند

ایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ...
2 دقیقه پیش

ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کرد

العالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ...



خالق ماینکرفت زندگی خود را پس از فروش این بازی چگونه می گذراند؟


خالق ماینکرفت زندگی خود را پس از فروش این بازی چگونه می گذراند؟

عصر دوشنبه بود، حدود ساعت 7، مارکوس پرسن در دفتر کار 9 طبقه اش در استکهلم، روی صندلی لم داده بود. چندان حواسش سر جایش نبود، به تازگی به عفونت گوش دچار شده بود و هنوز دوران نقاهت را سپری می کرد. کاری جز دید زدن ساکنین سایر ساختمان های مجاور دفترش نداشت.

بی جهت به مردی که به مانیتورش نگاه می کرد و دستش را به صورتش می مالاند خیره شده بود، برایش صحنه عجیبی بود.

بعد از مدت مدیدی نگاه کردن به آن مرد، از آن صحنه خسته شد و شروع کرد به پرتاب دارت. البته کار مارکوس همیشه این قدر ملال آور و خسته کننده نبود. طی 5 سال گذشته، ماکوس، مرد 35 ساله سوئدی داستان ما، فکر و ذهنش را متمرکز بر مدیریت و حفاظت از مخلوقش ماینکرفت، پر فروش ترین بازی ویدویی در تمام دوران، کرده بود.

البته شاید «بازی» خطاب کردن ماینکرفت، تا حدی کم لطفی باشد. تعداد دانلود های ماینکرفت از سقف 100 میلیون هم گذشته و مخلوق مارکوس، خود به یک پلتفرم بدل گشته است.

در ماینکرفت، همه چیز از یک سرزمین مجازی شروع می شود، سرزمینی که هر کاربر در آن، با قطعات و آجر های لگو مانند، می تواند هر چیزی را که به ذهنش می رسد، بسازد. ماینکرفت، محدودیتی برای خلاقیت قائل نیست.

بیشتر بازیکنان، کودکانی هستند که ویلا و خانه های خودشان را می سازند و دوستان شان را به سازه های شان دعوت می کنند، ماینکرفت تنها یک عنوان ساخت و ساز نیست و ویژگی های بسیاری برای تعامل میان کاربران در آن در نظر گرفته شده. برای بسیاری، ماینکرفت همانند یک زندگی ثانویه است.

کودکان تنها کاربران میانکرفت نیستند، بزرگپسالان، صد ها ساعت از وقت شان را برای ساخت نمونه هایی از سازه های مشهوری چون ساختمان امپایر استیت، ستاره مرگ استار وارز، و برج تاریک سرزمین میانه صرف می کنند.

image

واژه ماینکرفت، بیشتر از انجیل، هری پاتر و جاستین بیبر در گوگل جست و جو شده و فروش این بازی در دوران حیاتش که هنوز هم ادامه دارد، از مرز 700 میلیون دلار عبور کرده و جالب است بدانید بیشتر این پول، سود خالص است.

یان بوگوست، استاد موسسسه تکنولوژی جورجیا که روی بازی های ویدیویی مطالعه می کند، عقیده دارد که ماینکرفت با سایر بازی های پرفروش قابل قیاس نیست و در حقیقت با اختلافی نجومی، بسیار بالاتر از آن ها است. بوگوست این بازی را همانند لگو، یا حتی میکرورایانه های نسل امروزی می داند.

در فضای مجازی، مارکوس پرسن، یا هویت اینترنتی اش ناچ (Notch)، شخصی تند زبان است که کلاه شاپو، نوعی کلاه لبه دار بر سر دارد. برای میلیون ها گیمر، همچون یک قدیس است، قوانین خودش را وضع می کند و طبق آن ها عمل می کند. گویی رئیس جمهوری است که قدرتی بلامنازع دارد. اما در واقع مارکوس با شخصیت فضای مجازی اش تفاوت دارد، فردی است مودب و رک گو که کمتر خلوت خودش را ترک می کند.

اما مدتی پیش، پرسون همه این ها را رها کرد. وی در موژانگ، شرکت سازنده ماینکرفت، 71% سهم داشت و هنگامی که مایکروسافت این شرکت را با 2.5 میلیارد دلار پول نقد خریداری کرد، مارکوس به لیست ثروتمند ترین افراد جهان راه یافت.

خالق دنیای ماینکرفت، کسی که زندگی اش به این بازی گره خورده بود و با ترک گفتن این عنوان، خشم طرفداران اش را برانگیخت، با این همه پول چه می توانست بکند؟ وقت آن رسیده بود که مارکوس، تصمیم بگیرد که در سال های باقی مانده عمرش، در کدام مسیر قدم بگذارد.

اما تا به امروز، وضعیت مارکوس چندان جالب نبوده. بلافاصله پس از فروختن حقوق مخلوقش به مایکروسافت، مارکوس قصری 2000 متر مربعی به ارزش 70 میلیون دلار، در بورلی هیلز کالیفورنیا خریداری کرد. گران قیمت ترین خانه ای که تا کنون در آن منطقه ساخته شده.

مارکوس و جیکوب پورسر، موسسین موژانگ، کمپانی جدیدی به نام Rubberbrain تاسیس کرده اند تا اگر ایده جدیدی به ذهنشان رسید، آن را پیاده کنند. اما مارکوس، فعلا راه ولخرجی را پیش گرفته و قادر نیست روی ساخت یک بازی جدید تمرکز کند.

شاید هم اکنون، زندگی ماکوس چندان منظم نباشد، شاید دیگر ماینکرفتی در زندگی اش وجود نداشته باشد که وقت خود را به آن اختصاص دهد، اما با این وجود، واگذار کردن موژانگ را تصمیمی درست می داند. در دفاع از تصمیمش، مارکوس به این نقل قول از لئوناردو داوینچی اکتفا می کند.

لئوناردو داوینچی لئوناردو داوینچی هنر هیچ گاه به اتمام نخواهد رسید، تنها رها خواهد شد

افسانه ماینکرفت از جنگل های وسیع سوئد آغاز شد. جایی نزدیک به استکهلم، شهر کوچک ادسبین با 4000 نفر جمعیت واقع شده بود. کودکان این شهر، تابستان ها را با فوتبال و زمستان ها را با اسکی روی یخ سپری می کردند. اما پرسن درون گرا که کمتر مایل به شرکت در بازی های گروهی بود، مدام با قطعه های لگو سر و کله می زد.

cut-224-Markus-Persson_DSC5453final-1940x1293

پدر مارکوس که یک کارگر ساده راه آهن بود، هنگامی که پسرش 7 سال داشت برایش یک کامپیوتر کومودور 128 تهیه کرد، مارکوس مشتاق و کنجکاو هم در 8 سالگی، نخستین برنامه اش را کد نویسی کرد.

گرچه پرسن دانش آموزی موفق بود، اما بعد از مهاجرت خانواده اش به استکهلم، هنگامی که در دومین پایه مدرسه مشغول به تحصیل بود، زندگی دانش آموزی اش کمی دچار بحران شد. مارکوس که قادر نبود به راحتی در مدرسه جدیدش دوستان تازه ای پیدا کند، بیش از پیش به کامپیوتر کشیده شد، دیگر برایش مهم نبود که دوست صمیمی ای ندارد، کامپیوتر برایش بازی های بسیار مفرحی همچون Boulder Dash، یک عنوان پازل هشت بیتی و یا The Bard’s Tale را ارمغان می آورد.

در کتاب Minecraft: The Unlikely Tales of Markus “Notch” Persson، اشاره شده که ماکوس به بهانه دل پیچه، از رفتن به مدرسه سر باز می زد تا ساعت ها پای کامپیوتر بنشیند.

با از هم پاشیده شدن خانواده مارکوس، او آرامش بیشتری را پشت کامپیوترش یافت و برای تسکین دردهایش، برای فرار از مشکلاتش، به سراغ کامپیوتر می رفت. پدر و مادر وی به خاطر اعتیاد پدرش از هم جدا شده بودند و خواهرش هم که راه پدرش را در پیش گرفته بود، از خانه فرار کرد.

به همین دلایل، پرسن هیچ وقت نتوانست دوران دبیرستان را با موفقیت پشت سر بگذارد. مادرش که پرستار یک بیمارستان محلی بود، مارکوس را مجبور کرد تا دوره های آنلاین برنامه نویسی را پشت سر بگذارد. تصمیم هوشمندی بود، بار دیگر شور و اشتیاق ماکوس به برنامه نویسی که از دوران کودکی در وجودش زبانه می کشید، بیدار شد و شروع کرد به بازی سازی.

سال 2004، هنگامی که مارکوس 24 سال سن داشت، به شرکت Midasplayer پیوست، شرکتی که بعد ها با نام King.com شناخته شد، خالق عنوان Candy Crush Saga.

هنگامی که در میداسپلیر مشغول به کار بود، با جیکوب پورسر آشنا شد، بازی سازی جوان همانند خودش. پورسر عقیده داشت که میداسپلیر، شرکت بسیار خوبی برای آغاز بود، آن جا بازی های کوچکی با استفاده از Flash می ساختند و تقریبا تمامی بازی جز بخش های گرافیکی، توسط خودشان ساخته می شد.

این دو دوست، شروع کردند به طرح ریزی بازی های خودشان. رئیسشان لارس مارکگرن چندان از تصمیم این دو، خوشش نیامد. مدیران این شرکت، مایل نبودند که برخی از کارمندان شان، در حالی که مشغول توسعه عنوان های مختلف برای میداسپلیر بودند، شرکت خودشان را هم راه بیندازند.

2655749-8032999984-BxlSbvvIMAAoaQq

Notch و کلاه معروفش

سال 2009، پرسن میداسپلیر را به مقصد Jalbum ترک گفت، سرویس به اشتراک گذاری تصویری که شغل دوم کارمندانش، برایش اهمیتی نداشت. مارکوس وقت های اضافه اش را صرف توسعه ایده عجیبی می کرد که پیش تر به ذهنش رسیده بود. پرسن می خواست عنوانی توسعه دهد که بازیکنان، منابعی همچون چوب و سنگ جمع کنند و با استفاده از آن ها، اشیا گوناگون، از تبر و کلنگ گرفته تا یک خانه یا شهر بسازند.

پرسن محصولش را ماینکرفت نامید و ماه می سال 2009 میلادی، آن را به عنوان نرم افزاری ناتمام، در وبسایت TIGSource که مختص به بازی های مستقل بود، منتشر کرد. هنوز چندان مشخص نبود که ماینکرفت دقیقا چه نوع بازی ای است، بنابراین، اولین کاربران این بازی، مجبور شدند که اجتماعی تشکیل دهند و با یکدیگر هم فکری کنند که اصلا در ماینکرفت، باید چه کاری انجام دهند؟

ماینکرفت اولین بازی جهان باز با محوریت ساخت و ساز نبود، حتی اولین عنوانی هم نبود که بازیکنان را به جمع آوری منابع و تلاش برای بقا در دنیایی متخاصم تشویق می کرد. چیزی که موجب درخشیدن ماینکرفت بین هم نوعانش شد، زمان عرضه آن بود. ماینکرفت در نسلی عرضه شد که کودکانش، هنوز برای شبکه های اجتماعی نظیر فیس بوک و اینستاگرام، خیلی جوان بودند، اما به قدر کافی برای آنلاین شدن با استفاده از دیوایس های شان نظیر لپ تاپ و یا گوشی های هوشمند، سن داشتند.

ژوئن 2010، هر روز 400 نسخه از ماینکرفت به ف&#


ویدیو مرتبط :
نگاهی به زندگی «لینوس توروالدز»، خالق لینوکس