فرهنگی
2 دقیقه پیش | تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالستشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ... |
2 دقیقه پیش | استاندار حلبچه عراق وارد ایلام شدبه گزارش ایرنا، عبدالله محمد به همراه ارکان حسن مشاور وی عصر امروز یکشنبه 26 اردیبهشت وارد استان شده و با مقامات استانداری ایلام دیدار کرد.قرار است استاندار میسان، واسط، ... |
انتشار بخشی از فیلمنامه موسیکلیمالله در مجله «عصر اندیشه»
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»، پیش از انتشار فیلمنامه موسی کلیمالله، درآمدی بر تئوری اسلامی فیلمسازی با عنوان «باید مبناگرا باشیم» به قلم مرحوم فرجالله سلحشور منتشر شدهاست که در ادامه میخوانید.
باید «مبناگرا» باشیم
درآمدی بر تئوری اسلامی فیلمسازی
فرجالله سلحشور
خداوند عبرت آموزترین داستانهای طول تاریخ را گلچین کرده و در قرآن قرار داده است و این داستانها به دلیل اینکه با فطرت انسانها سازگار است، برای مخاطب دلنشین خواهد بود. مردم همیشه در همه حال نسبت به داستانهای مذهبی واکنش مثبت و خوشایندی نشان میدهند. بر اساس حکم اسلام، باید همه امور تحت قوانین و قاعده اسلامی طراحی شود، اما اجرای این حکم در سینمای ما مورد غفلت واقع شده و نه تنها مردم، بلکه مسئولین به این بیقانونی سینما و مغایرت آن با قوانین اسلامی رضایت داده و با آن کنار آمدهاند. سینما و تلویزیون ما متعلق به خودمان نیست و در دست غرب است. بنابراین، نباید از کسانیکه برای دشمن کار میکنند توقع داشت تا برای اسلام و علیه طرز فکر ارباب ذهنیشان که هالیوود است، کاری انجام دهند. با صراحت میگویم که آرزو، آمال و پرستشگاه فعالین سینمای ما، هالیوود و غرب است و دلیلی ندارد چنین افرادی برای حل مشکلات فیلمسازی انقلاب اسلامی تئوری خلق کنند. اینها اگر فرصتی داشته باشند، لحظهای برای ضربه زدن به اسلام و سینمای اسلامی درنگ نمیکنند.
سینمای غرب دارای پنج محور و مبنا برای فیلم و سریالسازی است. یکی از مهمترین اصول آن «اومانیسم» است. دومین محور «دروغ» است، زیرا براساس خیال و داستانپردازی ماجرایی را که واقعیت ندارد، مینویسند. محور سوم، «مادیگرایی» است. سینمای هالیوود میخواهد به دنیا ثابت کند، همه هستی ماده است و خدایی وجود ندارد. وقتی درباره پیامبران فیلم میسازند، آنها را با نوعی فساد یا بیخیالی نسبت به جامعه تخریب میکنند. محور چهارم «درام» است. از ابتدای داستان، یک درگیری و کشمکش دروغین ایجاد میکنند و برای حل آن، مخاطب را تا انتها دنبال خود میکشند و برای ایجاد جذابیت از هیچگونه حقه و ترفندی ابایی ندارند. اصل آخر نیز استفاده از «قصه زیبا» است.
چنین سینمایی نمیتواند مبنای فیلمسازی در یک کشور اسلامی باشد. همانطور که شهید آوینی درباره سینمای غرب گفت: «سینمای غرب افکار و تخیلات مالیخولیایی و دور از ذهن را برای ایجاد جذابیت در داستانهایش استفاده میکند.» قوانین هالیوود، شاید در دنیای غرب که حتی مسیح هم ساخته و پرداخته ذهن خودشان است، کاربردی باشد، اما در یک مملکت اسلامی که همه ارکان آن با محوریت دین است و از قرآن سرچشمه میگیرد، نمیتوان از مبانی و اصول غرب برای فیلمسازی بهره گرفت. ما در حکومت اسلامی اگر با مشکلی مواجه شویم، تنها سراغ عقل بشری نمیرویم، بلکه از خدا، قرآن و روایات برای پیدا کردن راهحل صحیح کمک میگیریم. اگرچه این مزیت بهسبب تحتتاثیر قرار گرفتن برخی مسئولین نسبت به فرهنگ غرب، به فراموشی سپرده شده است، اما روش اصلی و ایدهآل حل مشکل در حکومت و جامعه اسلامی است.
سوال اصلی اینجاست که چگونه میشود سینمای ناپاک و کفرآمیز، پاکیزه شود و طهارت پیدا کند؟ سینمایی که بهدنبال بیاعتبارسازی مذهب و بیهویتسازی ملتهاست تا ذهن مردم را سرگرم تخیلات کند و از واقعیات دور بمانند. امروزه در کشورمان شاهد منقرض شدن گویشها و لباسهای محلیمان هستیم و این امر نتیجه نفوذ فرهنگ غرب از طریق سینما، تلویزیون و ماهواره بر زندگی و فرهنگ مردم است. پس از انقلاب اسلامی این توقع را داشتیم که قوانین زندگی و جامعه اسلامی شود، اما روشنفکران غربزده اجازه ندادند که برخی اصول اصلی اسلام به اجرا در آید. در سینما هم بسیاری از کارگردانان فیلمهایی میسازند که فرهنگ ایرانی اسلامی را نشانه گرفته است. موضوع اصلی این فیلمها نشان دادن از هم گسیختگی خانوادهها و سیاهنمایی کردن است و طبیعتاً باید در جشنوارههای غربی جایزه بگیرند و مدام تشویق شوند.
من برای دستیابی به یک فرمول اسلامی از سینما، شرایط فیلمسازی موجود را با آنچه که میتواند مطلوب اسلام باشد مقایسه کردم. معادل اسلامی تمام مبانی و اصول فیلمسازی غرب موجود است. مثلاً در آخرین آیه سوره یوسف، معیارهای داستان زیبا از منظر خداوند بیان شده است. حتی در برخی روایات تعریف دقیقی از قصه و تفاوتهای آن با سایر مدلهای داستانی آمده است. براساس این تعریف، قصه داستانی است که فرد را از مظاهر ظاهری به مظاهر باطنی هدایت میکند. در فیلمسازی موجود، قصهها را انسانها روایت میکنند و ساخته و پرداخته ذهن افراد است، حال آنکه در سینمای اسلامی باید روایت داستان یا از زبان خداوند یا از زبان انسانهای خداگونه باشد. براساس آموزههای دینی باید مبناگرا باشیم و به زیبایی باطنی برسیم، نه آنکه فقط در ظاهر محدود شویم و تنها کاری که باید انجام داد این است که تمامی نیازهای بشر را با آموزههای قرآن تطبیق دهیم.
ما میتوانیم از تکنیکهای فنی غرب که با آموزههای دینی مغایرت نداشته باشد استفاده کنیم، چراکه باید برای انجام صحیح رسالتمان، به بهترین کیفیت ممکن اثر را خلق کنیم. یاد گرفتن تکنیکهای لازم نشانه تبحر هنرمند است. اگر هنرمند از ریزهکاریها و تکنیکهایی که در عرصه فیلمسازی است بهره نگیرد، معلوم میشود که هنر را نمیشناسد. ما از این تکنیکها استفاده میکنیم، اما نه بهعنوان حُقههای سینمایی، بلکه بهعنوان روشی برای بهتر صحبت کردن و القای دلنشینتر و سادهتر نظرات خداوند. هنرمند باید تمام ابزار ایجاد جذابیت برای مخاطب را بشناسد، اما این را هم بداند که هر ظرفی مظروف خود را دارد و هر قصهای هم قالب مرتبط با محتوای خودش را. مثلاً داستانی مانند یوسف یک روایت ساده دارد؛ اگر این داستان را بیایید با عزیز مصر بودن یوسف شروع کنید و مدام با فلشبک به گذشته بروید و داستان را روایت کنید کار صحیحی نیست و مخاطب را دلزده و سر در گم میکند، اما در داستانی مانند داستان موسی به دلیل ماهیت ماورایی داستان، روایت داستان هم پیچیده خواهد بود.
هدف از ساخت سریال «موسی کلیم الله»، افشاگری علیه صهیونیستهاست. هزاران سال است که صهیونیستها تلاش میکنند تاریخ، حوادث، ارزشها و باورهای دینی خودشان را از مردم مخفی کنند و یا آدرسهای غلطی از مکانهای مقدس تاریخی در اختیار دنیا قرار دهند. ما بخش اعظم این اطلاعات را در سریال «موسی کلیم الله» برای مردم جهان افشا کردهایم. این سریال ضمن اینکه آموزشهای دینی، اخلاقی، تربیتی، خانوادگی برای مردم دارد؛ یک اثر ضد صهیونیستی و ضد استکباری است. متاسفانه به دلیل عدم همکاری مسئولین مربوطه برای پرداخت بودجه مورد نیاز، مرحله ساخت شروع نشده است. امیدوارم مسئولین به سازندگان اثر پر مخاطب یوسف، برای روایت یکی دیگر از داستانهای قرآن اعتماد کنند و بودجه مورد نظر را در اختیار ما بگذارند.
قسمتی از فیلمنامه منتشر نشده موسی کلیمالله
سکانس 4- خارجی- چادر موسی، جاسان- روز
عمران، هارون، یوکابد میریام و دیگر اعضای خانواده همه جلوی چادر موسی اجتماع کردهاند. افراد دیگری از جاسان نیز به جمع آنان افزوده میشود. موسی عصا به دست، صفورا و الیعاذر و جرشون پشت سر او از چادر بیرون میآیند. موسی نگاهی به جماعت حاضر میکند. چهرهها گرفته و نگران است؛ موسی به آنان لبخندی میزند، موجب امید میگردد و گره از ابروها باز میشود. عمران و یوکابد نگاهی به یکدیگر کرده. عمران میگوید:
عمران: آوردن بچهها و عیال و خانواده ضروری است؟
موسی: برای مقابله و مبارزه با شرک و ظلم باید با همه توش و توان و اعوان و انصار رفت. شما برایم عزیزتر از همسر و فرزندانم هستید. شما را به میدان میبرم، فرزندانم را پنهان کنم؟ (رو به هارون) فرمان حرکت بدهید.
هارون: امروز میرویم تا اگر لازم شد همه دار و ندارمان را در راه حق فدا کنیم. تردید نکنید که پیروزی با ماست. حرکت میکنیم.
موسی در جلو و جماعت کثیری پشت سر او به راه میافتند. آنها از میدان جاسان و جلوی معبد آمون عبور کرده به سوی شمال یعنی شهر پیرامسس میروند. سامری و دوستانش آلتر و الیاهو میگویند:
الیاهو: ما نمیرویم؟
آلتر: کجا؟ برویم شکست موسی و تمسخر مصریها را ببینیم؟
سامری: میرویم، نباید از آنان جدا شویم، در آینده به اینان نیاز داریم.
سامری و دوستانش وارد صف مردم میشوند و حرکت میکنند، دو تن از کاهنان میناخته و منس جلوی معبد جاسان حرکت مردم را نظاره میکنند. آنها 10 سال پیرتر شدهاند. منس با صدای بلند میگوید:
منس: میبینم که شکست خورده و سرافکنده با لبها و گوشهای آویزان باز میگردید.
بنی
ویدیو مرتبط :
حضرت موسی کلیم الله(ستاره صبح)(4)