فرهنگی


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

استاندار حلبچه عراق وارد ایلام شد

به گزارش ایرنا، عبدالله محمد به همراه ارکان حسن مشاور وی عصر امروز یکشنبه 26 اردیبهشت وارد استان شده و با مقامات استانداری ایلام دیدار کرد.قرار است استاندار میسان، واسط، ...



خجالت می‌کشم که کار ضد آمریکایی، کم تولید کرده‌ام


خبرگزاری تسنیم: نسل جدیدی از مدیران فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، در حال روی کار آمدن هستند. نسل انقلابی و معترضی که پیش از این در رسانه‌ها، مدیریت فرهنگی دوره‌های مختلف را به استناد به غیرانقلابی عمل کردن، به محاکمه می‌کشاند، حالا نوبت خودشان شده است و به میان گود آمده‌اند تا روح تازه و جوانی به مدیریت فرسوده و خموده فرهنگی در ایران دمیده شود. اما این اتفاق عجیبی نیست. در دوره‌های مختلفی، جوانان انقلابی متعددی وارد چرخه مدیریت شدند، اما خیلی زود در سیستم ناپیدای اداری ایران گرفتار شدند و خروجی کار عملا تفاوتی با مدیران محافظه‌کار قبلی نداشته است. با این محور با محسن یزدی، مدیرکل فرهنگی سابق خبرگزاری فارس و مدیر جدید مرکز مستند سوره صحبت کردیم. روزگار صدارت یزدی بر فرهنگی فارس، روزگار پرتنشی بود و فارس به انتقادهای تند و بدون محافظه‌کاری از مدیریت فرهنگی مشهور. حالا یزدی در محیط آرام‌تری قرار گفته است، ثمره این یک سال فعالیتش، چندین و چند مستند درجه یک انقلابی شده است و در عین حال می‌گوید اگر دوباره روزگاری به فارس برگردم ، تغییری در اصول نخواهم داشت.

تسنیم: چندی پیش با یکی از دوستان فعال فرهنگی گفتگو می‌کردیم. می‌گفت وقتی ما فعالیت فرهنگی می‌کردیم به شدت به  مدیریت فرهنگی و اقدامات فرهنگی کلان نگاه انتقادی داشتیم، اما از وقتی مدیر شده‌ام، دیگر جرات نمی‌کنم به مدیریت فرهنگی با همان سیاق ایراد وارد کنم. تازه متوجه شده‌ام که مختصات مدیریتی چه شرایط و ضوابط خاصی دارد و چه محدودیت‌ها و ظرایف خاصی وجود دارد. شما هم یک سابقه طولانی در بخش فرهنگی خبرگزاری فارس دارید. بخش فرهنگی خبرگزاری فارس مشهور است به انتقادهای صریح از مدریت فرهنگ و در دوره شما هم این رویه شدت گرفت. بلافاصله بعد از فارس شما به مرکز مستندسازی سوره آمدید و یک مدیر فرهنگی شدید. دوست دارم بدانم تجربه کار کردن به عنوان مدیر این جا، چه تغییری در دیدگاه انتقادی شما به کار فرهنگی در جمهوری اسلامی داشته است.

محسن یزدی: من البته نسبتم با مستند طولانی تر است و شاید به اندازه همان سابقه رسانه ای من باشد. البته مدیریت مستند به این شکل نبوده و بیش تر مستند سازی بوده است. اما در حقیقت با فضای مستند بی ارتباط نبودم به ویژه این که در فارس، این امکان رسانه ای وجود داشت که  آدم ها و جریان ها و فعالیت های مربوط به حوزه مستند را شناخت و در جشنواره ها و محافل و... کارها را دید در حالی که امکان چنین چیزی در یک کار عادی و غیررسانه‌ای کمتر به وجود می آید. اما درست می‌گویید بحث مدیریت به این شکل که این گونه باشد نداشتم و این جدید است. اکنون نزدیک به یک سال و 3-4 ماه است که به حوزه هنری آمدیم و به صورت مستقل یک مرکز مستند سازی را در اختیار داریم.

اگر به فارس بگردم در اصول تغییری نخواهم کرد

بالاخره در حالت کلی درست است. اگر شما کنار گود باشید تا میان گود باشید فرق دارد. اما نه به اندازه‌ای که اصول تغییر کند. یکی به من می گفت که اگر دوباره به فارس برگردی دوباره همان گونه کار می‌کنی؟ گفتم بله. یعنی چارچوب ها و اصول من همان است. ممکن است بعضی جاها تندتر بروم یا کندتر، اما روی چارچوب و اصول تغییری نخواهم داشت و اگر همین الان هم برگردم همان است.

این دو موضع البته تفاوتی اساسی دارند. خب موضع رسانه موضع طلبکاری است و نگاه از بالا به پایین و موضع نظارت است در حالی که موضع مدیریت فرهنگی موضع عمل است. تو نباید حرف بزنی و باید عمل کنی. باید بیایی و بگویی این محصول من است. این طرز فکر و جهان بینی که داشتم در این تصویر آمده است. برو این را ببین و درباره ی همین با هم صحبت می کنیم.

تقویت جناح مومن و انقلابی  یک اصل بدون تغییر است و یک استراتژی اساسی

اما در حالت کلی، نگاه و استراتژی کلی ثابت است و فرقی نمی‌کند شما رسانه داشته باشید یا مدیر فرهنگی باشید .برای مثال، چیزی به نام تقویت جناح مومن و انقلابی وجود دارد که به نظر من یک اصل بدون تغییر است و یک استراتژی اساسی .جریان مومن انقلابی یعنی چه؟ یعنی جوانان مستعد و کار بلد و خوش فکر و خلاقی که نگاهشان با نگاه انقلاب اسلامی همسان است نه آدم هایی که با رانت و با دو پینگ می خواهند فیلم ساز شوند. این موضوع  برای ما اصل است؛ حالا هر کجا که باشی، چه در رسانه باشی و چه در مدیریت باشی فرق ندارد. البته باید اشتباه ها، استثناها، بی تجربگی ها و.. را کنار بگذاریم.

اما اتفاق بدی که می افتد این است که گاهی این اصول برای برخی مدیران ما تغییر می‌کند. در حقیقت ایرادهایی که ما در تضادهای مختلف در مدیریت های فرهنگی می بینیم، بخشی از آن مربوط به جهان بینی است و بخشی دیگر مربوط به مسائل شخصی و نفسانیت است و بخش دیگر مر بوط به نا بلدی است. شما به راحتی می‌توانی مدیرانی فرهنگی در جمهوری اسلامی ببینی که مطلقا هیچ چیز نمی‌دانند .خاطرم هست که یک نفر یک مستندی را برای من آورد که با هم ببینیم. کار بسیار بد بود. به او گفتم که این کار برای کجا است؟ گفت که برای فلان سازمان است..گفتم که از کار ایرادی نگرفتند؟ گفت نه اتفاقا خیلی هم پسندیدند. باور نمی‌کنید که کار چه ایرادهایی اساسی داشت. به شدت ضعیف و سرهم‌بندی شده بود، اما مدیر مربوطه حتی یک ایراد هم به کار نگرفته بود.این یعنی اینکه این آقای مدیر مطلقا چیزی از این فضا نمی‌داند.

معضل الان ما این شده است که مدیر فرهنگی می‌خواهد بگوید من بلدم با همه کار کنم

 یک معضلی که ما الان پیدا کرده‌ایم هم این گزاره پرطرفدار است که مدیر فرهنگی می‌آید و می‌گوید من می‌خواهم با همه کار کنم و می‌توانم هم با همه کار کنم. می‌گوید همه را جذب می‌کنم و با همه کار می‌کنم تا همه بگویند که به به عجب آدم روشن فکری است و با همه می تواند کار کند. مدیر ما حساب نمی کند که آیا صلاحیت جذب حداکثری را دارد یا خیر. معمولا این برادران 50 درصد جذب حداکثری که طرف مقابل است را در نظر می گیرند ولی به این توجه ندارند که آیا خودشان صلاحیت این کار را دارند یا خیر. به این شکل نتیجه کار یک آش شله قلم کاری درمی آید که نتیجه اش را اکنون می بینیم و این یکی از معضلات مدیریت فرهنگی ماست. بعلاوه اینکه معمولا نتیجه اینکه می گویند با همه کار می کنیم فقط کار کردن با یک طیف خاص می شود.

البته این را باید عرض کنم که هنرمندانی که به زعم من نمی توان با آنها کار کرد بسیار اندک هستند.

سیستم‌های اداری پرورش‌دهنده‌ی خصایل حیوانی آدم‌هاست

تسنیم: بحث درگیر شدن با اجراییات و موانع اجرایی کار چه قدر موثر است؟ خیلی از مدیران فرهنگی ما، آدم هایی واقعا انقلاب بودند که بعد مدیر فرهنگی شدند و اساسا انتظارات را برآورده نکردند. بخشی همانی است که شما گفتید یعنی آن آدم؛ انقلابی‌ها را درست نمی شناخته است یا درگیر نفسانیت شده است و یا عقیده اش تغییر کرده است و... اما بخشی از آن هم شاید به این دلیل است واقعا نتوانسته است، درگیر سیستم اداری شده است. موانع بالادستی مانعش شده است و مواردی از این دست.دوست دارم کمی هم در این باره صحبت کنیم.

یزدی: به نظرم سیستم های اداری در ایران پرورش دهنده ی خصایل حیوانی آدم ها است. در یک اداره همه عوامل دست به دست هم می دهند که من مدیر را به عنوان یک آدم متکبر و خودخواه و دستور دهنده تبدیل کند که خروجی‌ای هم نداشته باشد. واقعا به این موضوع معتقدم. نتیجه این می شود که یک آدم سالم، خیلی زود بواسطه سیستم بیمار تبدیل می شود به یکی مثل بقیه ای که قبلا به او نقد می کرده. بعضی از بچه مذهبی ها را هم می بینیم که می روند و مدیر می‌شوند و تبدیل به چیزهایی می شوند که اصلا باور نمی کنی.

معتقدم که خود سیستم به شدت موثر است. در این سیستم کلا اگر کاری نکنی، کسی با شما مشکلی ندارد و اتفاقا اگر بخواهی کار کنی دست اندازهای زیادی وجود دارد. راهش هم فقط جهادی بودن است تا همه موانع مادی و غیر مادی را کنار بگذاری. غیر از این باشد این قدر چفت و بست اداری وجود دارد که اصلا فرصت ظهور را به شما نمی دهد. البته جاهایی هم هست که این گونه نیست. برای مثال من این جا واقعا به راحتی کار می کنم. سیستم حوزه البته به خاطر مسئولش و نه به خاطر خود سیستمش خوب است. به آدمی خورده ایم که با او راحت هستیم و دست ما را باز گذاشته است.

در کنار همه این‌ها، هیولایی هم به نام روزمرگی وجود دارد که واقعا آدم را خفه می کند. وقتی می آیی و وارد سیستم می شوی چنان روزمرگی و افتادن در مسائل احمقانه اداری دست و پای شما را می بنند که ناگهان می بینی یک سال گذشت و عملا کاری نکرده‌ای.

تسنیم: یک استدلال رایجی در بین مدیران فرهنگی حتی انقلابی وجود دارد که عمده ناکارآمدی سیستم فرهنگی را به نبود نیروی انسانی تولیدکننده کارآمد مربوط می‌دانند. می‌گویند ما فضا را باز کردیم، امکانات هم دادیم، اما کو آدمی که پیدا شود و کار انقلابی کند.با علم الهدی صحبت می کردیم که چرا هنر و تجربه فقط فیلم های روشنفکری پخش می‌کند و کار انقلابی ندارد. می گفت که کو کار انقلابی. پیشنهاد بدهید پخش کنیم. نتیجه این صحبت ها این می شود که مشکل ما مدیریت فرهنگی نیست. مشکل ما تربیت نیرو است.

یزدی: من به سینمای داستانی کار ندارم اما در حوزه مستند خیلی وضعمان بهتر است و چنین چیزی را قبول ندارم. ما اکنون در سینمای مستند بچه های انقلابی‌ای داریم که می شود با آن‌ها کارهای بزرگ کرد. خیلی از مدیران در حوزه مستند نمی دانند که ما مستند سازان جبهه انقلابی درجه یک زیاد داریم. و البته رسانه ها هم نمی دانند. من الان با  خیلی از این ها کار می کنم و کارهای درجه یک بسیاری هم تولید می کنند. این ها ناشناخته هستند. اساسا در حوزه جبهه انقلاب این افراد ناشناخته هستند. علت این موضوع هم این است که خیلی اهل رسانه نیستند و در دید نیستند و شناخته نمی شوند. البته تسنیم و  فارس مدتی است این موضوع را شروع کردند. من خودم دلم می خواست که با این بچه ها مصاحبه کنیم و این ها را بشناسانیم.

یک چیزی از سفارش ساخته اند که انگار فحش است

اما به نظرم مهمتر از این حرف‌ها اصولا شیوه رفتار و سلوک با هنرمند است. یک موقع است که من می‌خواهم از کسی پله درست کنم و بالا بروم، بعضی هنرمندها این را می فهمند و یا این که خودشان را به آن راه می زنند و کار هم می کنند، اما این را می‌فهمند و دیگر دل نمی‌دهند. به نظرم شکل نگاه به آن هنرمندان باید نگاه انسانی باشد ولو این که این فرد با او اختلاف نگاه داشته باشد و با هم سنخیت نداشته باشند.

شکل سلوک با هنرمند و شکل درست سفارش دادن به هنرمند بسیار مهم است. یک چیزی از سفارش ساخته اند که انگار فحش است. در حالی که سفارش فحش نیست. اگر سفارش را درست انجام بدهیم، اتفاق خوبی می افتد. من  می دانم که آقای فلان در حوزه مستند اجتماعی بسیار قوی است و البته پیش زمینه ای نیز با هم داریم برای مثال 60 درصد با ایشان مشترک هستیم و 40 درصد اختلاف نظر داریم. خب من باید در چه حوزه ای به او سفارش بدهم که این کار خوبی بشود؟ باید این را در بیاورم و این شکل درست کار است. نمی شود با هر مستند سازی هر سوژه ای را کار کرد. چون علایق، توانمندی ها و جهان بینی آدم ها متفاوت است.

در کشور ما اگرچه عمده تولید هنری اش دولتی است، اما با این حال می بینید که سفارشی وجود ندارد. این آماری است که خودشان می گویند.در کشوری که در حوزه مستند آن نزدیک به 100 درصد و در بخش داستانی آن نزدیک به 90 درصد دولتی است و پولش از جیب مردم می آید، چیزی به نام سفارش برای مسایل مردم وجود ندارد.

آشغال های دوست داشتنی، کار سفارشی برادران ما در سازمان سینمایی قبل است

در مواردی هم که سفارش داده می شود(به جز موارد استثنا که اتفاقات خوبی هم رقم خورده) شیوه سفارش غلط است. کیلویی است. طرف را صدا می‌زنند و می‌گویند برو درباره اقتصاد مقاومتی 3 تا فیلم بساز. برو در باره فتنه فیلم بساز و نتیجه‌اش هم می‌شود فیلمی مثل آشغال های دوست داشتنی که سفارش برادران ما در سازمان سینمایی قبل است. این سیکل نه تنها غلط است بلکه مسخره است. در زمانی که شما در پیچ تاریخی هستی و به لحاظ تحریمی، سنگین ترین تحریم ها را در ادوار تاریخی به یک کشور تحمیل کردند و در زمانی که شما در چند جبهه در حال جنگیدن هستی و در عراق و سوریه کار می کنی و در داخل مشکلات عدیده داری و در زمانی که  کل دنیا در حال جنگ است، مستند ساز می رود و درباره نقش ازگیل در زندگی مردم شمال فیلم می سازد.

یعنی مستندهای ما مستند های جدی نیستند در حالی که مستندسازهای خیلی جدی داریم. انگار اتمسفر ما مقداری  مشکل دارد و به نظر من این مدیر است که باید این اتمسفر را ایجاد کند. بیاید درست سفارش بدهد، درست کار کند . همه ما بیاییم و در یک فضای علمی  در یک فضای غیر یقه گیری به صحبت بنشنیم و آن وقت می‌بینیم که حتی  با آن آدمی که فکر می کردیم خیلی اختلاف سلیقه داریم، اختلاف زیادی نداریم و نظراتمان تا حدودی به هم نزدیک است. البته عواملی هم در این میان وجود دارد تا  نگذارد خیلی از این اتفاقات رخ بدهد. به نظرم یکی از مشکلاتی که در حوزه مستند ما وجود دارد این است که فضای مستند ما خیلی محفلی است. ساختار ها بسیار جشنواره ای است و خیلی از مخاطب عام دور شده است. بعلاوه اینکه سایه جشنواره ها خارجی روی تولیدات ما خیلی سنگین است.

تسنیم: مقداری هم درباره رویکرد جدید حوزه هنری صحبت کنیم.یک دوره ای بین بچه های جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی با  حوزه هنری فاصله افتاده بود و بیش تر حوزه به عنوان  پایگاه روشنفکران مذهبی شناخته می شد. اما الان ظاهرا ماجرا عوض شده است.در حوزه تغییر رخ داده است یا در حوزه همیشه باز بوده است و جوانان فرهنگی انقلابی تازه یادشان افتاده است؟

یزدی: فکر می کنم یکی از مشکلاتی که با هم داریم این است که همدیگر را نمی شناسیم و کاری به هم نداریم و از هم خبر نداریم. البته این که کسانی مثل میر کریمی و یا عسگرپور با حوزه کار کنند به نظرم نه تنها بد نیست بلکه خوب هم است. یک موقعی نقد به حوزه این بود چرا حوزه فقط با این افراد کار می کند. البته من استراتژی حوزه را نمی دانم که فقط با این ها کار می کرده است یا خیر. اما اکنون این گونه نیست. حتی مرکز مستند حوزه مستقل هم نبود و با کمک آقای حمزه زاده مستقل  شد و کار انجام می شود. البته با آمدن افرادی مثل ما به حوزه بعضی ها داستان هایی هم درست کردند که بیشتر خاله زنک بازی بود.

حوزه مثل وزارت ارشاد نیست که دست به دست شود

من اصلا این موضوع را رد نمی کنم که حوزه اشکالاتی هم داشته و دارد که باید این ها را رفع کند اما بالاخره حوزه جای مهمی است. حوزه مثل وزارت ارشاد نیست که دست به دست بشود و 4 سال فلانی باشد با یک نگاه و 4 سال دیگر یک آدم دیگر با یک نگاه متضاد از قبلی بیاید. حوزه جای مهمی است و  توقعاتی که از آن هست توقعات بی ربطی نیست. به نظرم حوزه باید یک جای یک‌دست انقلابی باشد که محصولات و خروجی های آن خروجی های خلاقانه و متعهدانه باشد.

آنقدر که من می بینم حوزه خیلی مایل است و تلاش می کند که چه به لحاظ محتوا و چه به لحاظ فرم به محصول ایده آل انقلاب نزدیک بشود.

تسنیم: حدود 15 ماه پیش شما وارد مرکز مستند حوزه هنری شدید؟ کار آن موقع نسبت به اکنون در مرکز سوره چه تغییری در باب کمیت و کیفیت و گفتمان سازی کرده است؟

یزدی: آن چیزی که برای من مهم بود، این بود که می گفتم باید سینمای مستند را به منافع ملی گره بزنیم. در ابتدا که این جا آمدم قصد داشتم که این جا سفارش دهنده باشم و این که بخواهیم این جا تبدیل به مکانی بشود که طرح ها بیایند، بپذیریم و یا رد کنیم و یا اصلاح کنیم اصلا مد نظرم نبود. اصلا این موضوع را اشکال و یا عیب می دانستم و با بعضی از آقایان که مسئول بودند و صحبت می کردم این را تایید می کردند.

مستندهای مذهبی به مستندهایی درباره نذری شله زرد و آش تقلیل پیدا کرده است

اصلا این گونه نیست که منتظر باشیم یک طرح خوب بیاید و بپذیریم و یا یک طرح بد بیاید و رد کنیم یا اگر میانه بود اصلاح کنیم. ما خودمان گفتیم که سفارش می دهیم و در حوزه منافع ملی کار می کنیم. بعضی ها هم فکر کردند که چون این جا حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی است باید فقط طرح های مذهبی بیاورند. بعضی ها هم رند تر بودند و در ابتدای کار یک آیه قرآن می انداختند و می گفتند ما هم مستند قرآنی تولید کردیم! حال جالب است که اوضاع جوری شده است که وقتی یک مستند مذهبی برای ما می آید، یا درباره ی تعزیه است و یا درباره ی نذر. من گفتم که من نه درباره ی تعزیه می سازم و نه راجع به نذر. یعنی چه که مستند مذهبی ما به ساخت اثر درباره نذری شله زرد و آش تقلیل پیدا کرده است.

من گفتم نه. ما تمام موضوعات که مربوط به انقلاب اسلامی می‌شود و موضوعات روز کشور را در نظر می‌گیریم. و البته اولویتمان را هم اعلام کردیم که ما مستند اجتماعی می سازیم. مسئله امروز ما مسئله اجتماعی است.

پس فقط این گونه نیست که ما این جا فقط کار مذهبی بسازیم. ما اکنون کار لبنان، سوریه ساخته ایم و می خواهیم کار درباره ی قاچاق کالا بسازیم. کار درباره ی مفاسد و تولید ملی می سازیم، درباره ی آمریکا، تجمل گرایی و نخبگان نیز می سازیم. در حقیقت همه این ها برای ما مسئله است و همه این ها در این جمع می شود که ما دلمان می خواهد مستند را با منافع ملی و کشور پیوند بزنیم. همه ایده آل من این است که با یک مستندی که می سازیم، فلان ماده قانونی اشکال دار در مجلس اصلاح بشود و یا فلان آدم که اکنون در خارج است و منشا خیر است به ایران بازگردد یا فلان اتفاق مثبت رخ بدهد و گفتمان سازی و جریان سازی بشود. همه ایده آل ما این است که مستندی که می سازیم در این راه قرار بگیرد. البته تاثیر به این میزان، سخت است.

تسنیم: روز اولی که حوزه تاسیس شد، یکی از هدف های عمده آن آموزش به جوانان انقلابی و جبهه انقلاب بود. بچه هایی که هنر داشتند اما می خواستند این هنر را در خدمت گفتمان انقلاب اسلامی قرار دهند. در این 15 ماه چه حرکتی در این حوزه انجام شد و چه قدر پیشرفت داشتید؟ چه قدر توانستید بچه های جبهه انقلاب را در حوزه هنر تقویت کنید؟

یزدی: ما این جا آموزش نداریم. البته تاکنون آموزش نداشته ایم اما آن چیزی که با رئیس صحبت کردیم این بود که دلمان می خواهد در این جا کار درجه یک و خوب بسازیم. پس آموزش را در این بخش ندیدیم و علتش این بود که چند جا در سطوح ابتدایی آموزش می دادند. برای مثال اوج آموزش می داد، خود این جا یک سیستم آموزشی جدا داشت، موسسه شهید آوینی آموزش داشت ...

ساخت یک مستند مثل کار داستانی نیست که مثلا یک امکاناتی باید فراهم شود که کار ساخته شود. کسی که مستند ساز است بالاخره پول از این طرف و آن طرف جمع می کند و یک فیلمی می سازد و از این جا می شود با اولین کار او فهمید که این شخص مستندساز است یا خیر ولو این که کار اولش ضعیف باشد. علاوه بر این یک نفر حرف جالبی می زد و آن این بود که در هنر، کشف معنا دارد و تربیت زیاد معنا ندارد. یعنی شما مثلا باید آدم ها را کشف کنید و نمی توانید آدم ها را از خیابان بگیرید و سپس او را به مستندساز خوبی تبدیل کنید. باید کشف کنید که یک آدم مستعد است و به او اضافه کنید.

ما به همین دلیل برنامه ای نداشته ایم. چرا که جاهایی بودند که مراکز آموزش داشتند. اکنون فکر می کنیم که مثلا برای مستندسازهایی که حرفه ای هستند چه کاری می توان کرد. با آدم هایی که در این حوزه کاری کردند مشورت می کنیم که یک کلاس پیشرفته ترتیب داد تا بتوانیم به این آدم ها اضافه کنیم. اگر استاد های خاصی باشند و بتوان کار کرد، خوب است.

تسنیم: این آموزش صرفا آموزش تئوریک و آکادمیک نیست. برای مثلا اگر آقای نقویان، نقویان شد و یا امثال این ها شدند به این دلیل بود که کنار یک مستندساز حرفه ای دیگری کار کردند. این که مثلا فلان مستندساز قوی و حرفه ای شما کار می کند، دو نفر مستندآموز نوپا در کنارشان باشند خوب است. این موضوع از دیدگاه تجربه شاید خوب باشد. همان طور که اشاره شد آموزش آکادمیک زیاد است.

یزدی: ما خیلی تلاش می کنیم و واقعا به این موضوع فکر می کنیم. این پروسه هایی که ما می گوییم خیلی پیچیده است و مثل تولید  می ماند. تولید و ارتقای هنری یک هنرمند پیچیده است. در جبهه مقابل ما این ساز و کارها به نظرم قوی تر است. همین الان من می توانم برای شما 5 تا مثال بزنم که آن طرفی ها دارند و این آدم ها افراد پای کار آموزشی مستندسازی هستند و مستندساز می تواند به آن ها رجوع کند. در حالی که ما چنین افرادی نداریم و یا خیلی کم هستند. اگر من مستند ساز باشم یا بخواهم تهیه کنندگی کنم یا تحقیقات و پژوهش در مستند را بخواهم آموزش بدهم می دانم که در جبهه آن طرف باید سراغ چه کسانی بروم در حالی که این طرف نمی دانم سراغ چه کسانی باید بروم. البته نه این که آدم نداشته باشیم، آدم هایمان افراد آموزشی نیستند، خودشان یا مستندساز هستند یا مدیر هستند.

واقعا دغدغه ما است و به آن فکر می کنیم که چه روندی در این حوزه باید اتفاق بیفتد تا ما بتوانیم یک سیکلی درست کنیم که مستندسازی که سطح او ب است به سطح الف برسد. باید همه کمک کنیم تا بتوانیم این سیکل را درست کنیم. به علاوه این که ما در این جا با تمام مستندسازهایی که خلاق هستند و احساس می‌کنیم کارشان خوب است و یا نزدیک به خوب است، کار می کنیم. مستندسازی که من می دانم کار بعدیش از این کارش بهتر است. شاید شما نتوانید مستندسازی را از بچه های خوب جبهه انقلاب نام ببرید که من با آن ها صحبت نکرده باشم.

تسنیم: تعامل با بقیه نهادهای فرهنگی مثل اوج، میثاق و... که سعی دارند در فضای گفتمان انقلاب اسلامی کار کنند چگونه بوده است؟ اکنون اتفاق افتاده است یا در آینده اتفاق می افتد؟

یزدی: ما اکنون چند جای مشخص داریم که به نام بچه های انقلاب کار می کنند. اوج، افق، مرکز مستند حقیقت، عمار، بسیج و میثاق جز این ها هستند. با میثاق به صورت جدی کار می کنیم. عمار هم همین طور. با مرکز مستند حقیقت هم کار می کنیم و همان طور که صحبت شد آقای شعبانی تهیه کننده یکی از کارهای خوب ما در سوریه است که سیاوش سرمدی در حال ساختن آن است. سلیم غفوری کارشناس حوزه ما است و با او ارتباط داریم.

مدیریت فرهنگی پیچیده تر از مدیریت سیاسی است

تسنیم: این تعامل چگونه است؟

یزدی: با هم حرف می زنیم و هم فکری داریم. گاهی اوقات با هم مشارکت داریم. برای مثال در انجمن دفاع مقدس، آقای نیرومند هستند که صحبت هایی کردیم با ایشان کار مشارکتی کنیم. تجربیات خود را به اشتراک می گذاریم و به نظر من این موضوع خیلی مهم است. مدیریت فرهنگی خیلی پیچیده است و به نظرم از مدیریت سیاسی نیز پیچیده تر است.

ما یکی از جلسات جدی مان این است که اگر بخواهیم روی فلان موضوع کار کنیم، چگونه باید وارد شویم؟ برای مثال گفته می شود که راجع به چند چیز کار خوب ساخته نشده است که حجاب و راهیان نور از آن ها است. سوژه درجه یک است اما هر چه میبینیم ضعیف است. مشکل کجاست؟ می نشینیم و راجع به این موضوع حرف  می زنیم. در حقیقت داشته هایمان را به اشتراک می گذاریم.

ما بانک اطلاعاتی مستندساز داریم که همدیگر را تکمیل می کنیم و تجربیات کاریمان را با مستندسازان به اشتراک می گذاریم. سعی می کنیم موضوعاتمان را منسجم تر کنیم. به نظرم یکی از مشکلاتی که در حوزه فرهنگ داریم این است که همه آن هایی که کار می کنند فکر می کنند که به حرف آقا گوش می کنند اما ما واقعا یک اتاق فکر مشترک در حوزه فرهنگ و مستند نداریم. البته اکنون هم امکاناتمان کم نیست. به نظرم یک اتاق فکر مشترک و یک مسیر مشترک می خواهد که همه ما در آن مسیر حرکت کنیم. این ضعف ما است.

البته یک چارچوب کلی به نام آقا و حرف های ایشان هست. آقا درباره ی جمعیت صحبت می کنند پس ما سعی می کنیم که راجع به این موضوع کار بسازیم، می دانیم که باید راجع به استکبار سنیزی کار بسازیم. در حقیقت راجع به چیزهای کلان که آقا درباره ی آن ها صحبت می کنند، کار می سازیم. اما به یک اتاق فکری نیاز داریم که بتوانیم منسجم تر باهم حرف بزنیم و کار را جلو ببریم.

تسنیم: در مورد سوریه صحبت شد. در باره مستند سازی بحران صحبت کنیم. کار کردن در سوریه و عراق با توجه به دیدگاه های مختلف چگونه است؟ سیاست حوزه برای مستند سازی بحران چگونه است؟

یزدی: دربحث مستند بحران، سعی کردیم که کارهایی که دیگران انجام می‌دهند را دوباره انجام ندهیم. برای مثال راجع به عراق خیلی ها کار می کنند و انصافا در این حوزه ها کار بسیاری شده است. میثاق در این گونه موارد خوب کار کرده است.هم چنین مرکز مستند حقیقت هم که کلا کارش این است ما خب گفتیم که وقتی اوج و میثاق روی این موارد کار می کنند، ما چگونه باید کار کنیم که موازی کاری نشود. هم چنین مرکز مستند حقیقت هم که کلا کارش این است اما واقعا همه ی این مستندها یک مشکلی دارد و آن پژوهش است.در حقیقت با یک گیر واحد رو به رو هستیم. یعنی زمانی که شما وارد این حوزه ها می شوید، مانند تلویزیون عمل می شود. از این جهت که مثلا در تلویزیون می بینید که می گوید شمال حلب آزاد شد در حالی که مخاطب نمی داند شمال حلب کجاست؟ آن جا هم چون دست به دست می شود، دوباره هفته بعد می گوید که شمال حلب آزاد شد. خب مخاطب می‌گوید که شمال حلب چند بار آزاد می شود. در حقیقت یک مقدار بالاتر نمی آید که بگوید این جا کجاست و اصل و فرعش چگونه است؟

حال ما به پیشنهاد آقای شعبانی یک مستندی را می سازیم که همه ی این ها را نشان می دهد. ما به حوزه مستند بحران ورود نکردیم تا زمانی که سوژه خوب داشته باشیم و کاری باشد که احساس کنیم تاکنون کسی آن را انجام نداده است. ما یک کار درباره ی سوریه انجام می دهیم که از ابتدا تا انتها را بررسی می کند. معرفی می کنیم که جبهه النصره کیست؟ داعش کیست و سوریه چیست؟ هم چنین نسبت قطر و اسد و ترکیه و محله های درگیری را نشان می دهیم. مخالفین، محل نزاع و مسلحین را نشان می دهیم. در حقیقت برای یک مخاطب کاملا جا می افتد که اوضاع چگونه است. این کا را آقای سیاوش سرمدی می سازند.

یک کار هم درباره ی پناه جویان کرد سوری ساخته ایم که مستند a157 است. این مستند سوژه اش خوب بود، کار شد و اکنون هم راضی هستیم.

باید گفت که در حوزه مستند بحران این گونه نیست که مستند بحران برای ما موضوعیت داشته باشد چرا که جاهای دیگر هستند و کار می کنند. احساس می کنیم که اگر جایی سوژه خوب باشد و انجام نشده باشد، ورود می کنیم

تسنیم: شاید یک انتقادی به حوزه وارد باشد و آن این است که حوزه آن تاثیرگذاری را مثل گذشته نداشته باشد، شاید به خاطر این است که به روز نیست و اصل را فراموش کرده است. در مر کز مستنند این موضوع چگونه است؟ چه قدر با آن موافق هستید؟

یزدی: مقایسه با گذشته مورد علاقه خیلی از ماها است. کاری ندارم شاید در این جا هم صدق کند. حوزه یک دوران طلایی داشت. بالاخره فضای آن دوره با اکنون متفاوت بوده است .البته باید باز هم به آن دوره برسیم که حوزه برند انقلاب بشود و شاید اکنون حوزه کمی با آن فاصله داشته باشد. من خود در مرکز مستند واقعا دغدغه دارم و دلم می خواهد که این گونه باشد. من نمی توانم بگویم فلان کار را کرده ام. مخاطب باید محصول امسال ما را ببینید و قضاوت کند که به این حوزه نزدیک شده ایم یا خیر. ما سعی کردیم کار خوب انجام بدهیم به همین جهت من از محصولاتم دفاع می کنم.

ما 13- 14 کار تولید کرده ایم و یا خریده ایم. البته خریدی خیلی کمتر است و بیش تر تولید کرده ایم. من تقریبا از همه ی کارها دفاع می کنم.. ما اکنون یک مستند درباره ی تاریخ ایران در جنگ جهانی اول به نام خاطرات خانه متروک داریم که به نظرم نظیر نداشته است که کاری در این حوزه انجام داده باشیم نمی خواهم بگویم که خیلی فوق العاده است اما به لحاظ محتوایی و به لحاظ کاری که صورت گرفته است. 80 دقیقه کار است در حالی که در ابتدا ما 3 دقیقه هم فیلم نداشتیم.

مستند a 157  جز کارهای خوبمان است و مستند نسل سوم نیز همین طور است. هم چنین مستند نخبگان جوان که قرار است بیاید نیز خوب است. دو تا ازبهترین کارهای معرفی گروه‌های تکفیری در اروپا برای ما است.

تسنیم: این بحث به روز بودن و با انقلاب پیش رفتن با توجه به ورود مسائل جدید به انقلاب چه قدر دیده شده است؟

یزدی: سعی مان را کرده ایم. بالاخره شاید شما بیایید و بگویید که چرا وارد فلان موضوع نشده اید و من به شما توضیح بدهم. یک موقع است که درباره ی حوزه منطقه صحبت می کنیم، خب این جا حوزه من نیست و حوزه تلویزیون و گزارش خبری است. بالاخره درباره  جایی که هر روزش یک جور است و ممکن است هفته آینده با امروز فرق داشته باشد، نمی توان مستند ساخت. آن گزارش خبری است که هر شب در اخبار در جریان قرار می گیرید. این استدلال من است. اگر می خواهید راجع به سوریه بسازید، باید با یک نگاه و دیدگاه دیگر کار کنید چرا که مستند است و مستند باید حداقل ماندگاری را از نظر زمانی داشته باشد. شاید مثلا یک کار که درباره ی یک منطقه ساخته می شود، تا بیاید و تدوین شود سرنوشت آن منطقه چندین بار عوض شود.

ناراحت هستم و خجالت می کشم که چرا کار ضد آمریکایی کم تولید کرده ام.

من سعی می کنم که به مسائل مختلف انقلابی ورود کنم. برای مثال راجع به آمریکا یک کاری ساختیم که درباره ی ویتنام است. بچه هایی که 3 نسل است به دنیا می آیند و به دلیل جنگ جهانی اول هنوز هم ناقص الخلقه هستند. سوژه خوبی است و کار هم خوب است.

البته ناراحت هستم و خجالت می کشم که چرا کار ضد آمریکایی کم تولید کرده ام. خجالت می کشم که هنوز کار اجتماعی خوب تولید نکرده ام. نمی دانم اگر فردای قیامت به من بگویند که تو در جایی که امکانات دستت بود و کشور اوضاعش مشکل داشت، چرا کم کار کردی چه باید جواب بدهم؟

تسنیم:انقلاب اسلامی به یمن نفس امام خمینی گسترده تر شده است و  ما امروز در شرایطی قرار گرفته‌ایم که از قلب آفریق تا شبه‌قاره سربازان آرمان‌های انقلاب، در حال گسترش نگاه آرمانی امام خمینی هستند. با توجه به این موضوع آیا تعریف هنر انقلاب نیز دچار تغییراتی شده است؟ آیا باید در تعریف سنتی خود از هنر انقلاب بازنگری داشته باشیم

یزدی: الان برخی اگر می خواهند بگویند که ما کار کردیم و بیلان کاری بدهند، در نهایت به دفاع مقدس می رسند در صورتی که اگر می خواهی کار کنی برو و راجع به سوریه کار کن. نمی رود. تا چند سال پیش که همه راجع به دفاع مقدس کار می کردند این ها هیچ چیز نمیگفتند.

هنر انقلاب یعنی سوریه، یعنی کار ضد آمریکایی، یعنی کار ضد استعماری و ضد انگلیسی

حالا درباره دفاع مقدس هم چه می سازند؟ قسمت قابل توجهی از کارها با روح دفاع مقدس در تضاد است. اگر همین را هم خوب می ساختند راهگشا بود. این ارزش نمی شود. این دکان برخی شده است. خیلی مرد هستند بروند از آن شهید افغانستانی که در این جا همه چیزش را رها کرده است و در سوریه می جنگند فیلم بسازد.  البته نه او بلکه من هم تاکنون مرد این کار نبودم و این کار را انجام ندادم. هنر انقلاب یعنی این. یعنی با نیاز روز انقلاب پیش برویم.

هنر انقلاب یعنی سوریه، یعنی کار ضد آمریکایی، یعنی کار ضداستعماری و ضدانگلیسی . هنر انقلاب یعنی کاری که به نفع آن سیاه پوست آفریقایی که 100 ها سال خودش و کشورش را به استعمار گرفته اند. هنر انقلاب یعنی کار ضد برده داری.

برداشت من از هنر انقلاب این است. به نظرم بیلان کاری‌گونه به هنر انقلاب نگاه کردن اوج بی انصافی است. اما واقعیت این است ما با خودمان صادق نیستیم. من احساس می کنم که مدیر باید با خودش صادق باشد و آن چیزی که نیست و قبول ندارد را نگوید. البته من با کسی کاری ندارم. برادران ما دارند زحمت می کشند و نباید بی انصافی کرد. اینها را به خودم می گویم.

انتهای‌پیام/


ویدیو مرتبط :
وقتی می روم لیزر خجالت می کشم