فرهنگی


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

استاندار حلبچه عراق وارد ایلام شد

به گزارش ایرنا، عبدالله محمد به همراه ارکان حسن مشاور وی عصر امروز یکشنبه 26 اردیبهشت وارد استان شده و با مقامات استانداری ایلام دیدار کرد.قرار است استاندار میسان، واسط، ...



شهدای مدافع حرم خسته از دنیا نبودند، زندگی آنها پر از عشق و دلبستگی بود


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مستند «ملازمان حرم» به گفت‌وگو با همسران شهدای مدافع حرم اهل بیت(ع) اختصاص دارد؛ دکتر شهره پیرانی همسر شهید رضایی نژاد اجرای این گفت‌وگوها را بر عهده دارد و در هر قسمت به سراغ همسر یکی از شهدا می‌رود. ملازمان حرم ساخته تلویزیون اینترنتی نصر است که در شبکه افق سیما نیز پخش می‌شود.

درحال حاضر یازدهمین قسمت از این مجموعه نیز پخش شده و به بهانه پایان فصل اول «ملازمان حرم»، با شهره پیرانی گفت‌وگو کردیم. متن این گفت‌وگو را بخوانید:

تسنیم: بسیاری می‌گویند شهدا انتخاب کردند که شهید شوند ولی همسران آنها انتخاب نکردند. شما که با این افراد برخورد داشتید چطور به این جواب می‌دهید؟

قطعاً اگر همسران اینها نبودند این راه را شهدا نمی رفتند. در مورد 11 شهیدی که من تا کنون با همسران آنها صحبت کردم اعتقاد همسران خیلی خیلی بالا است. برای خود من عجیب است. کسی که این کار را انجام می‌دهد با کسی که در دوران جنگ جنگیده است، بسیار متفاوت است.

همسر من داخل کشور خودمان بود. همسران شهدای مدافع حرم خارج از کشور هستند و قطعاً این کار مبنای اعتقادی محکمی می‌طلبد. همسران این شهدا با اینها هماهنگ هستند. نه این که کار راحتی باشد. وقتی صحبت می‌کنید می فهمید درد عمیق است ولی از نتیجه راضی هستند چرا که همه این شهدا یک آگاهی داشتند که حتماً شهید می شوند. خود شهدا آگاهانه انتخاب کردند و همسران اینها در این زمینه همراه آنها بودند.

تسنیم: یعنی معتقد هستید شرایط جبری برای آنها وجود نداشته است؟

نه؛ اصلا. چرا که آنها قبل از انتخاب این قضیه همسر خود را انتخاب کردند. همسری که اغلب در جلسه خواستگاری صحبت شهادت خود را کرده است و آرزوی شهادت داشته است. در جلسه خواستگاری که اجباری وجود ندارد. زن می‌تواند این انتخاب را نداشته باشد. این انتخاب را کرده است و مسیر زندگی خود را ادامه داده است. به موردی برنخوردم که این چنین باشد. دلتنگی بسیار زیاد است، گریه‌ها فراوان است. مسئولیت یک زندگی به دوش خود همسر می‌افتد ولی اجباری قطعاً نبوده است.

تسنیم: برای من جالب بود که همسر شهید باغبانی گفته بود که من همواره دوست داشتم که همسر یک شهید باشم.

واقعاً چنین است. خواهشی که از همسران شهدا دارم این است که خودشان باشند. در این مورد شعار ندهند. انتخاب این شهدا با اعتقاد بوده است.

تسنیم: به عنوان یک همسر شهید چه تفاوت‌هایی بین همسران شهدای هسته‌ای و همسران شهدای مدافع حرم می‌بینید؟

من بیشتر به شباهت‌ها فکر کردم. متفاوت است و قطعاً تفاوت وجود دارد. همسران ما در عرصه رزم نبودند. جهاد می‌کردند و نوع جهاد فرق داشته است. جهاد با قلم بوده است. فضای ذهنی من با همسر کسی که مدافع حرم است متفاوت است. الآن نهایتاً این است که اشتراکات ما زیاد است.

یک زمانی در کشور بر شهدای هسته‌ای مانور داده می‌شد. حساسیت‌هایی نیز ایجاد شده است. یکسری صحبت‌ها را می‌شنوم که قلبم به درد می‌آید. آزاردهنده است که می‌گویند شما حتماً منفعتی می برید. می‌بینم این اتفاق برای شهدای مدافع حرم به نوع دیگری می‌افتد. در کمال بی انصافی کسی به خود این اجازه را می‌دهد که بگوید میلیونی پول می‌گیرند و برای دفاع از حرم می‌روند. خیلی این حرف‌ها آزاردهنده است. واقعاً این نیست. مبنای رفتن یا نرفتن این افراد اعتقاد آنها بوده است. من می‌خواهم به همان آدم بگویم آن مبلغی که در ذهنت است به شما بدهند آیا حاضر هستید یک روز به جای این آدم‌ها قرار بگیری؟ قطعاً جوابش منفی است. چون اعتقادی ندارد.

تسنیم: یک حسی که همسران مدافع حرم داشتند و شما نداشتید. اینها لحظه به لحظه، عدم حضور و اضطرابِ نبودنِ همسرشان همراه آنها بوده است. ثانیه به ثانیه به این فکر می‌کردند که ممکن است دیگر همسرشان نباشد. شما هیچ‌گاه آمادگی شهادت همسرتان را نداشتید. هیچ‌گاه به این فکر نمی‌کردید که همسرتان صبح بیرون رود و شب بازنگردد.

این را داشته‌ام. ولی خیلی متفاوت است. نوع انتخاب متفاوت است. من یک فرد علمی را برای زندگی انتخاب کردم و هیچ‌گاه تصور نمی‌کردم همسر یک شهید شوم. بر مبنای نوع انتخابم چنین تصوری نداشتم. اضطراب به دلیل کار داریوش با من بوده است. بعد از شهادت شهید علیمحمدی این اضطراب با من بود. تا قبل آن وجود نداشته است.

من تعداد روزهایی که داریوش از من و آرمیتا جدا بوده است را براحتی می‌توانم بشمارم چرا که بسیار کم اتفاق می‌افتاد. همسر شهید صدرزاده می‌گفتندکه شهید 75 روز، 45 روز می رفتند. خانم شهید نوروزی می‌گفتند 5 ماه قبل شهادتشان ماموریتی رفتند که من واقعاً کم آوردم و به او گفتم سال 93 دیگر جایی نروید که دقیقاً اواخر سال 93 می‌روند. یعنی 1 اسفند ماه 93 می روند و 29 اسفند شهید می‌شوند. همسرشان می‌گفتند می‌دانستم اگر برود شهید می‌شود.

یک تفاوت دیگر هم وجود دارد. مسئولیت زندگی من همواره با داریوش بود. من تا آن زمان یک قبض هم پرداخت نکرده بودم. بعد از شهادت کار من خیلی سخت بود. این بندگان خدا همه کارها را خودشان انجام می‌دهند.

تسنیم: این خانواده‌ها در مواجهه با شما سوالاتی از شهید رضایی‌نژاد می‌پرسیدند. چه بخش‌هایی از زندگی شما برای آنها بیشتر جالب است؟

بله می‌پرسند. بیشتر از رابطه من و داریوش می‌پرسند. خیلی مواقع برای این‌که مخاطبم را به صحبت وادارم خاطره از زندگی خود بیان می‌کنم. همه برون‌گرا نیستند و قرار نیست مثل من زیاد صحبت کنند. یا آنها می‌پرسند یا من تعریف می‌کنم و شباهت‌هایمان را بیان می‌کنم. بسیاری از این همسران می‌گفتند که ما مستندهای شما را می‌دیدیم شهید به آنها می‌گفت که باید یاد بگیرید همانند اینها بعد از شهادت روایت کنید. این را در اغلب موارد من شنیدم. همین امر ارتباط‌گیری را راحت‌تر می‌کند.

اغلب می‌دانند جلوی چشم من و آرمیتا این اتفاق افتاد و ابراز ناراحتی و همدردی می‌کنند. این هم یک تفاوت دیگر است که شهدای آنها دور بودند.

تسنیم: آرمیتا الان تا چه اندازه شهید مدافع حرم را درک می‌کند؟

کامل. موضوع رساله دکترای من خشونت سیاسی است. به خصوص درباره داعش است که اخبار داعش را به طور خودبه‌خود دنبال می‌کنم. آرمیتا کامل می‌شناسد چرا که در این فضا بوده است و سرش هم برای سیاست درد می‌کند.

تسنیم:فراموش کردم در ابتدا بپرسم. در خصوص فعالیت‌های خودتان توضیح دهید.

من الان دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه تهران هستم. پروپوزالم تصویب شده است. دوره کارشناسیم در دانشگاه تهران علوم سیاسی خواندم. دوره ارشد را در دانشگاه علامه در رشته علوم سیاسی گذراندم. گرایشم در دوره دکترا مسائل ایران بود. چون می‌خواستم بر روی خشونت سیاسی کار کنم، الان هم ملموس ترین نوع خشونت سیاسی که می‌توان روی آن کار کند، داعش است هر چند کار سختی است.

کار دیگری غیر از درس خواندن انجام نمی‌دهم چرا که نخواستم انجام دهم. ترجیحم این بود که درس بخوانم و بیشتر وقت خود را برای آرمیتا بگذارم. همیشه دوست دارم زمانی که آرمیتا به خانه می‌رسد من خانه باشم چون احساس امنیت می‌کند. کارهای اجتماعی را انجام می‌دهم. دغدغه فعالیت‌های اجتماعی را از قبل داشتم.

با یکی از دوستان داریوش صحبت می‌کردم، می‌گفتند داریوش درباره شما می‌گفت همسر من علوم سیاسی خوانده است ولی علاقه به کارهای اجتماعی دارد. من با دید اجتماعی به مستند شهدای مدافع حرم نگاه می‌کنم.

تسنیم: اینکه می‌گویید موقع رسیدن آرمیتا باید خانه باشید از این جهت است که شرایط آرمیتا خاص بوده یا اینکه یک مادر باید این گونه باشد؟

من قبل از به دنیا آمدن آرمیتا فکر می‌کردم کارم بر من ارجحیت دارد. واقعاً تصورم این بود. تا 2 هفته قبل زایمانم، محل کارم نفهمیدند من بچه‌دار می شوم چون نمی‌خواستم کارم را از دست بدهم. 2 هفته قبل از زایمان این مطلب را بیان کردم چون کارم نیاز به پیگیری داشت و اخلاقی نبود. یک ماه بعد از به دنیا آمدن آرمیتا کار را ادامه می‌دادم.

بعد از یک ماه یک بار به محل کار رفتم، چون آرمیتا بچه سختی بود و لب به شیشه شیر و پستانک نمی‌زد به اندازه‌ای گریه کرد که خوابش برد. من باید انتخاب می‌کردم. بچه من ثمره زندگی من است. کار و درس هر زمانی فرصتش وجود دارد. الآن اولویت اولم آرمیتا و آرامش روانی او است. قطعاً به دنبال کاری هستم که به این آرامش روانی آرمیتا لطمه نزند. بعد از شهادت داریوش سعی کردم به گونه‌ای زندگی خود را مدیریت کنم که به آرمیتا ضربه وارد نشود.

تسنیم: تربیت بچه کار سخت و پیچیده‌ای است؟

سخت است. مسئولیت بزرگ است. مخصوصاً برای همسر شهید است. وقتی همسر نباشد این بچه هر چه از آب درآید مسئولیتش با او است. من هم آدم ایده‌آل‌گرایی هستم و دوست دارم بچه عاقبت به خیری داشته باشم. اصولی را برای خودم در نظر گرفتم و با مشورت گرفتن این اصول را اجرایی کردم. مدرسه‌ای که استانداردهای من را در نظر داشته است انتخاب کردم. راهم را می روم و باقی مسائل را به خدا سپردم.

تسنیم: مقداری از این اصول بگویید.

برخلاف ظاهرم مادر سخت‌گیری هستم. در مورد آرمیتا اولین چیزی که بعد از شهادت داریوش به اطرافیان گفتم این بود که ترحم ممنوع است. بچه‌های بسیاری در موقعیت آرمیتا هستند. این جوری نیست که بگویم چون پدر خود را از دست داده است پس هر کاری باید بکند. اینکه پدر ندارد باید بی‌مسئولیت بار آید و هر کاری دلش می‌خواهد بکند. این اغماض را در مورد آرمیتا ندارم چه قبل از شهادت و چه بعد از شهادت داریوش چنین بوده است.

به همه هم این را گفته‌ام تربیت آرمیتا با من است و ترجیحم این است که در این حوزه کسی دخالتی نکند. مهم‌ترین اصل در برخورد با آرمیتا برای من مسئولیت‌پذیری است. کوتاه هم نیامدم. آرمیتا می‌داند به محض رسیدن به خانه اولین وظیفه تکالیفش است. جایی لازم باشد من نظارت می‌کنم ولی مسئولیت با خود او است. اگر اشتباهی کند باز مسئولیت با خود آنها است. این مورد برای خود من دغدغه بود. برایم مهم است کاری که برعهده‌اش باید به خوبی انجام دهد. باید برای کارهایش وقت بگذراد. خدارا شکر تا کنون خوب بوده است و نمی‌دانم در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد.

شخصیتی از من برای آرمیتا نمود پیدا می‌کند این است که در انجام کارهای زندگی مستقل هستم. با همسران شهدا که صحبت می‌کنم به آنها توصیه می‌کنم حتماً رانندگی کنند. اگر برای آنها امکان دارد کار کنند البته کاری که به زندگی لطمه نزند.

تسنیم: از دیدارهای آرمیتا با رهبری چه خبر دارید؟

آخرین دیدار چند هفته قبل بود. فکرش هم نمی‌کردم. آرمیتا ناراحت بود که مکلف شده است و دیگر نزد رهبری نمی‌برند. در یک مراسمی به ما گفتند می‌توانید خدمت رهبری بروید. البته آرمیتا را می‌برند و من را هم بعضی وقت‌ها می‌روم. من نیت کرده بودم اگر این بار رفتم صحبتم درباره شهدای مدافع حرم و خانواده‌های این عزیزان باشد. در حد چند دقیقه است. من در آن فرصتی که بود درباره مدافع حرم و کاری که انجام می‌دهیم گفتم و التماس دعا داشتم. رهبری هم در جواب گفتند سلام ما را خدمت این خانواده‌ها برسانید. در دیدارهای عمومی اصولاً آرمیتا چند دقیقه خدمت رهبری می رسد.

تسنیم: ملازمان حرم الان فقط بحث شهدای ایرانی است؟

نه؛ ملازمان حرم درباره لبنان هم هماهنگ شده است. درباره شهدای لبنان کار می‌کنیم. عراق، سوری، افغانستانی، پاکستانی و کشورهایی که شهید مدافع حرم داشتند را ان‌شاالله پوشش خواهیم داد. یک مصاحبه شهید افغانستانی را انجام دادیم.

تسنیم: چیزی که در کارهای شما دیده می‌شود این است که انتخاب موضوع عاشقانه است. یعنی ما با یک زندگی عمیق عاطفی طرف بودیم. در مصاحبه با خانواده شهدا برای من دو سوال مطرح می‌شود که همواره بی‌جواب می‌ماند. در این رابطه عمیق عاطفی همسر می‌داند شوهرش برای دفاع می‌رود، چرا اجازه رفتن می‌دهد و چطور با این امر کنار می‌آید؟ آن مرد چگونه از این شرایط می‌گذرد؟ حق زن است که بگوید نرو چون من می‌خواهم بالای سرم باشی، چطور از این حق می‌گذرد؟

یکی از سوالات من همواره این است که آخرین باری که با همسرتان صحبت کردید چه زمانی بود؟ برخی یک شب قبل از شهادت، یک ساعت قبل از شهادت و... بوده است. همه سرشار از زندگی هستند. در مورد داریوش هم همین بود. او فردی افسرده نبود یا فردی که خانواده دوست نباشد و نمی‌خواهد زندگی کند. همه شهدا و همسرانشان همین هستندو سرشار از زندگی و عشق هستند. فقط دلیل این است که اعتقاد عمیقی پشت آن است.

اینکه بهترین چیزت را می‌دهی تا بالاتر از آن نصیبت شود. هیچ چیزی نمی‌تواند آدم را در این مورد راضی کند. بعد از یک مدت همسران شهدا این احساس را بر اساس آیه صریح قرآن داریم که شوهران ما زنده هستند و در کنار ما هستند، این آرامش‌بخش است.

افسردگی بعد از شهادت شوهران برای همسران ناگزیر است. هر کسی به یک نحوی بروز می‌دهد. زمان که می‌گذرد می‌بینید اتفاقات این تیپی زیاد می‌افتد. یکی بیمار است، دیگری تصادف می‌کند، همسر جوان خود را از دست می‌دهد و همدیگر را عاشقانه دوست داشتند. این آرامش‌بخش است که همسر من با شهادت رفته است. برای یک هدفی رفته است. برای یک اعتقادی رفته است.زمانی که داریوش شهید شد من واقعاً نمی‌توانستم تحمل کنم. همسران شهدا اغلب آدم‌های قوی هستند.

تسنیم: از همسر شهید صدرزاده پرسیدم که چرا راضی به رفتن مصطفی شده است؟ گفت چون او دوست داشت.

واقعاً همین است. برای داریوش هم چنین اتفاقی افتاد. خیلی مواقع من به داریوش می‌گفتم از این کار بیرون بیاید. داریوش کارش را دوست داشت. می‌گفت برای این کار زحمت کشیدم، هیچ‌ جای دیگری من را ارضا نمی‌کند. من داریوش را با همه چیز انتخاب کردم. همسران شهدا هم چنین بودند. با همین شرایط همسران خود را انتخاب کردند.

تسنیم: این اتفاق حس خوبی دارد؟

دارد. همسر من بیهوده نرفته است. بر مبنای اعتقادی رفته است. برای کاری که دوست داشته است رفت. همین حس قوی و خیلی خوبی است. لااقل برای من جنبه معنوی قضیه بسیار کمک کرد. در قبول کردن این اتفاق خیلی به من کمک کرد. من با همسر شهید صدرزاده هفته گذشته صحبت می‌کردم گفتم که شما در ناباوری هستید و نیاز به زمان دارید. هنوز انکار می‌کردند. گریه نکردن خانم شهید صدرزاده به همین علت است. هنوز این اتفاق را باور نکرده است.

با خانم شهید نوری صحبت کردم می‌گفتند بین دو ناباوری گیر کرده بودم. می‌گفتند من 4 سال زندگی مشترک داشتم؟ من خودم هم این سوال را می‌پرسم و با خود می‌گویم من 11 سال زندگی مشترک با داریوش داشتم؟ به آرمیتا می‌رسم و می‌گویم آری داشته‌ام. ناباوری دیگر این بود که می‌گفتند علیرضا الآن سوریه است و زنده است. تا قبل از یک سال این اتفاق می‌افتد.

حس خوب هم دارد. این که فکر کنید همسرتان مرگ بیهوده نداشته است حس خوبی است.

تسنیم: با این مستندها تصویر شهید و شهادت دست‌یافتنی شده است. دهه 60 دوباره اتفاق می‌افتد. بچه‌ها به جبهه می‌روند و شهید می‌اورند. چرا این هدف را انتخاب کردید که بگویید شهادت دست‌یافتنی است؟

نظر شخصی خودم را گفتم. در کارگردان‌ها تنوع بوده است برای اینکه کار متنوع شود و برای مخاطب یکدست نباشد. هدف این است کار دیده شود و دینی که نسبت به شهدا داریم بیان شود. دوره‌ای که من دانش‌آموز بودم خیلی از همکلاسی‌های من فرزند شهید، اسیر یا جانباز بودند. تصویری که همیشه در ذهن من از شهید وجود داشت تصویری کلیشه‌ای بود البته قبل از شهادت داریوش چنین بود. ما در آن قالب قرار نمی‌گرفتیم. بعد از شهادت داریوش این دید تغییر کرد. در جایی از من سوال کردند که شهید خیلی صبور بودند؟ من گفتم اصلاً صبور نبود و در ترافیک عصبانی می‌شد. تصویر پرسشگر این بود که شهید همیشه صبور است. شهید یک زندگی عادی داشته است. عصبانیت، هیجان، خوشحالی، همسردوستی و... در شهید هم وجود دارد و داشته است.

نامه‌هایی که شهدا برای همسران خود می‌نوشتند گمان می‌کنم در زندگی مردم عادی وجود ندارد. جامعه این فکر را ندارد. گمان می‌کنند شهید آدم ماورایی است. این گونه نیست. قطعاً در گوشه ذهن شهید معنویت وجود داشته است. شهید آدم عادی همانند همه ما بوده است. زندگی عادی، دوستان عادی و... داشتند. من واقعاً می‌خواهم این دست‌یافتنی باشد. مردم واقعیت آن شهید را بشناسند.

تسنیم: برای کار ملازمان سراغ همسر شهیدی رفته بود که فرزند نداشته باشند؟

فعلاً نرفتیم. فکر کنم در موارد پیشنهادی وجود دارد.

تسنیم: فکر می‌کنم جنس این موارد متفاوت باشد. ناراحتی و تنهایی شدیدتر است.

دقیقاً. تازه به یاد آوردم که شهید سیرت‌نیا فرزند نداشتند. همسر ایشان می‌گفتند یکی از حسرت‌های زندگی من این است که بچه از ایشان ندارم. بچه انگیزه زندگی است. خانم صدرزاده چیزی بیان کردند که من احساس همزادپنداری کردم. گفتند اگر به من بگویند بچه ها را می‌دهید یا مصطفی را، من می‌گویم بچه‌ها بروند و مصطفی باشد. من این حرف را بعداز شهادت داریوش زده بودم. من می‌گفتم اگر خداوند به من حق انتخاب می‌داد من داریوش را انتخاب می‌کردم.

تسنیم: بعد چند سالی که از شهادت همسرتان گذشته است دلتنگ ایشان می‌شوید؟

قطعاً، شدید.

تسنیم: همسران شهدای مدافع حرم این دلتنگی را چطور آرام می‌کنند؟

خیلی سخت است. من سعی کردم تکنیک‌های روان‌شناسی را بکار ببرم. البته این کار فشار روانی بسیاری به من وارد می‌کند. خیلی مواقع من از همسر شهید بیشتر گریه می‌کنم. وقتی همسر شهید صحبت می‌کند به من خیلی فشار وارد می شود چون زندگی خودم هم مرور می‌شود. این تکنیک‌ها را سعی می‌کنم به همسران شهدا بگویم. اینکه بنویسند. یک روش نوشتن است. مخاطب من داریوش است. مثلاً می‌نویسم امروز به دلیل فلان قضیه دلم گرفته است و تو نبودی من را آرام کنی.

بعد از شهادت تنهایی عمیقی سراغ همسران خواهد آمد. هیچ چیزی این تنهایی را پر نخواهد کرد. انگار تو در جزیزه متروک وسط یک اقیانوس بزرگ به هیچ جا دسترسی ندارید جز خداوند! هیچ کس نمی‌تواند جز خداوند شما را آرام کند. تنها چیزی که فرد را آرام می‌کند معنویت است و این برای من هم اتفاق افتاد. ارتباطی که فرد می‌تواند با خداوند داشته باشد کمک می‌کند. دلتنگی به شدتی عمیق است و غیر قابل درمان است. خیلی از نامه‌هایی که بعد از شهادت داریوش برایش نوشتم را دارم و اینها را در دفتری نوشتم که برای خود داریوش بوده است. نوشتن یا صحبت با یک هم درد بهترین روش برای تخلیه است. به هر حال باید تخلیه شد.

یکی از دلایلی که کار به خوبی پیش رفت این است که گروه گروهی هماهنگ است. تا این مدت کوچک‌ترین ناهماهنگی یا تنشی بین گروه وجود نداشته است. آنها هم با اعتقاد آمدند. تمام بچه‌هایی که اینجا کار می‌کنند مبنای اعتقادی دارند.

انتهای پیام/


ویدیو مرتبط :
اگر شهدای مدافع حرم نبودند