سایر


2 دقیقه پیش

جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کند

ایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ...
2 دقیقه پیش

ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کرد

العالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ...



فارس نوشت: دیپلماتی که از سرا تا ثریا پر کشید


فارس/ همانگونه که سردار سلیمانی درباره شهید رکن‌آبادی گفته است «شهادت وی پایان آبرومندانه و افتخارآمیز بر زندگی او بود» چه اینکه در این پایان آبرومندانه با قرائت بیانیه برائت از مشرکین به تعبیر مقام معظم رهبری نقاب از چهره «جاهلیت مدرن» برکشید.

سال 1345 بود، در خانواده ای مذهبی در شهر خون و قیام ومقدس قم به دنیا آمد. نامش را غضنفر گذاشتند. بی تردید عشق به مولا ی مومنان در دل خانواده بود که این نام را برای وی برگزیدند. خاصه که جثه بزرگش نیز چنین نامی را شایسته بود. زیرا تردید نبود که قامتی رشید خواهد داشت. شهر مقدس قم، از همان نخست، شهر علم و عالمان بوده است. در کنار انفاس قدسی هدیه اهل بیت علیهم السلام به ایرانیان، حضرت معصومه(س) دخت گرامی امام موسی کاظم(ع)، نفس این عالمان دینی و زمزمه های قرآن و روایت حدیث دین و مباحثات طلاب، شوق دانش را در آدمی بر می انگیزد. غضنفر در چنین فضایی تولد یافت و بالنده شد و شوق دانایی در او جوانه زد و نتیجه اش ورود به دانشگاه امام صادق(ع) بود. دانشگاهی که با نگاهی استراتژیک و به همت مرحوم آیت الله مهدوی کنی(ره) تاسیس شد تا استمرار نظام نوپای اسلامی را با تربیت مدیرانی متعهد، دانشمند، توانا و اهل، بیمه سازد. انصاف را که دانش آموختگانش غالبا اهل و یاورانی صدیق برای نظام بودند. رکن آبادی خود مصداقی برای این ماموریت دانشگاه امام صادق(ع) است. دراین دانشگاه تا مقطع کارشناسی ارشد، در رشته علوم سیاسی ادامه داد اما تا پایان عمر رابطه اش را با آن حفظ کرد. این رابطه تا بدان پایه محکم بود که هنگام ماموریت های خارج از کشور، هرگاه به ایران می آمد، به دیدار مرحوم آیت الله مهدوی کنی می رفت.

در آغاز دهه هفتاد وارد وزارت امورخارجه شد. علاقه اش به تحولات منطقه و خصوصا مساله فلسطین به عنوان اولویت جامعه اسلامی، موجب شد که در معاونت خاورمیانه و شمال افریقا مشغول به کار شود. جایی که گرایشش را دو چندان ساخت. علاقه ای که تا آخر با وی ماند و هر روز نیز شدیدتر می شد. در سال 1373 به نخستین ماموریت خارج از کشور اعزام شد. لبنان نخستین کشور محل ماموریت بود. جایی که نخستین تجربه دیپلماتیکی خود را به عنوان وابسته سیاسی کسب کرد. حضور در لبنان، سبب آشنایی بیشترش با زندگی مردم منطقه، زیر تهدیدات دائمی رژیم صهیونیستی شد. وی زندگی رقت بار آوارگی یک ملت را از نزدیک حس کرد. ملتی که سرزمینشان از سوی بیگانگان اشغال شده و خودشان را آواره ساخته بودند. او دید که ملتی که وطن ندارد، ارج و قربی نیز ندارد. فهمید که فلسطینی باید به وطن برگردد تا از غریبی درآید و قریب شود. از نزدیک دریافت که تا فلسطین اشغال است و تا هویتی به نام اسرائیل خود را بر منطقه تحمیل کرده است، امنیت و منافع ملل منطقه در مخاطره است. همه وجودش چرایی دغدغه امام خمینی(ره) و تاکیدش را بر بایستگی "محو اسرائیل از صفحه روزگار" را درک کرد و فهمید چرا نویسندگان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، حمایت از مظلوم در برابر ظالم را تاکید داشته اند و چرا شهید امام موسی صدر تاکید داشت که "اسرائیل شر مطلق" است، با آنکه در مباحث کلامی اسلام، شرمطلق معنا ندارد. وی در این ماموریت با گروه های مقاومت و فعالیت هایشان در عرصه رویارویی با اسرائیل آشنا شد و سر انجام با تجربه ای گران به ایران بازگشت. جوانی خام ولی زیرک، رفت و مردی پخته و هوشمند برگشت.

با بازگشت به ایران در حالی که به امور موظفی خود در وزارتخارجه مشغول بود، با محافلی که موضوع فلسطین را در سطوح غیر رسمی دنبال می کردند، انس و الفتی پیدا کرد. محافلی که بعد ها سازمان های متعدد مردم نهاد حامی فلسطین را در کشور تشکیل دادند. در آغاز دهه هشتاد، ماموریت دوم وی به خارج از کشوراتفاق افتاد. مقصد اما اینبار لبنان نبود، بلکه سوریه بود. کشوری که در زمان 8 سال جنگ تحمیلی دولت بعثی عراق علیه ایران در کنار ملت و دولت ایران قرار گرفت و علی رغم اینکه همه دولت های عربی از دشمن بعثی حمایت های مالی، تسلیحاتی، نیروی انسانی، اطلاعاتی و جاسوسی و غیره را انجام می دادند و عملا در جنگ با ایران مشارکت داشتند و نه رسما، دولت و ملت سوریه نه تنها از دولت بعثی عراق حمایتی نکردند، بلکه در کنار ایران قرار گرفتند. سوریه مامن آوارگان زیادی از فلسطینیان نیز بود. مقاومت فلسطینی به دلیل حمایتی که دولت سوریه از آن می کرد، در این کشور قوام بیشتری از لبنان داشت و با آسودگی بیشتری فعالیت می کرد. کاردار جدید ایران، با تجربه لبنان، گام به کشور سوریه نهاد تا هم خدمتی که زدست برآید انجام دهد و هم تجربه ای دیگر اندوزد و برای روزهای سخت و ماموریت های سخت تر آماده شود. ماموریت کاری، وی را از عشق به آموختن باز نداشت و همزمان موفق شد مدرک دکترای خود را در دانشگاه لبنانی بیروت اخذ کند. با بازگشت از ماموریت سوریه با کوله باری از دانش و تجربه به مدیری اداره خاورمیانه و شمال افریقای وزارت امورخارجه منصوب شد. سمتی که تا زمان اعزامش به لبنان به عنوان سفیر ایران، در آن قرار داشت.

دکتر غضنفر رکن آبادی که باوری سخت به آزاد سازی سرزمین فلسطین از اشغال دشمن صهیونیستی و ضرورت مقابله تا نابودی اسرائیل در جان وی شکل گرفته بود، همکاری خود با محافل مردمی فعال در حوزه فلسطین را افزایش داد. محافلی که اکنون در چارچوب سازمان های مردم نهاد، فعالیت می کردند. او صادقانه و خالصانه در جمع این سازمان های مردمی حضور می یافت. عضویت در کمیسیون سیاسی و امور بین الملل جمعیت دفاع از ملت فلسطین در همین زمان شروع شد و پس از تشکیل مجمع سازمان های مردم نهاد حامی آزادی قدس شریف، عضو آنجا نیز شد. عضویتی که تا پایان حیاتش استمرار داشت و با همه گرفتاری های کاری رسمی اش، از کار با این تشکل ها دوری نجست.

هنوز مدتی از سمت جدیدش در وزارت خارجه نمی گذشت که حکمش را به عنوان رئیس پایگاه بسیج وزارت امورخارجه صادر کردند. محمد رکن آبادی، در باره پسرش می گوید" پسرم یک دیپلمات بسیجی ممتاز بود". وی تاکید می کند که همه آن خصوصیاتی را که امام خمینی(ره)، مقام معظم رهبری و آیت الله مهدوی کنی از یک انسان مومن مدیر و یک سرباز جامعه اسلامی انتظار دارند، در غضنفرش، وجود داشته است.

دکتر رکن آبادی در سال 1389 سفیر ایران در لبنان شد. ماموریت سوم وی حدود چهار سال ونیم به درازا کشید. وی زمانی به لبنان رفت که جهان اسلام شرایط جدیدی را تجربه می کرد؛ لبنان جنگی سخت با اسرائیل را پشت سر گذاشته بود که 33 روز طول کشیده بود اما نتیجه جنگ، علی رغم بمباران های وحشیانه و کورکورانه دشمن صهیونیستی، از نخستین شکست اسرائیل در یک جنگ تمام عیار خبر می داد و جریان های همسو با دشمن با آنکه در حاشیه امن بمباران اسرائیل قرار داشتند، برای ناچیز نشان دادن که نه بلکه به گم سازی پیروزی مقاومت اسلامی مشغول بودند، مقاومتی که به نیابت از جامعه لبنان، خسارات زیادی را متحمل شده بود. آنها تلاش گسترده ای را برای تسری شکاف سیاسی به شکاف اجتماعی و ناامن سازی جامعه لبنان داشتند. غزه نیز حماسه ای خلق کرده بود و 22 روز اسرائیل را زمینگیر کرد و آن را ناچار از پذیرش آتش بس ساخته بود و شکست اسرائیل را تکرار کرد. شکستی که در سال های 2012 و 2014 مکرر شد. کشور سوریه نیز به توطئه ای سخت و همه جانبه گرفتار آمده بود. چیزی که تاکنون نیز ادامه دارد. به زعم توطئه گران، ملت و دولت سوریه باید تاوان شکست های اسرائیل و آنان را می دادند. زیرا سوریه حلقه طلایی مقاومت محسوب می شد و اگر این حلقه گرانبها شکست بخورد، جبهه مقاومت در کل منطقه متحمل خسارات سختی می شد و سلطه آنان بر منافع و امورات ملل منطقه عمق یافته و استمرار پیدا می کرد. از این حیث ماموریت شهید رکن آبادی در کسوت سفیر ایران اهمیتی چندان یافته بود. کسی که منطقه و خصوصا لبنان و سوریه را به خوبی می شناخت و از تجربه و دانش کافی نیز بهره مند بود. همچنین شکارچی هوشمند فرصت ها بود.

رکن آبادی لبنان دوم، کاری بزرگ کرد. کمک کرد تا جامعه در حال گسست لبنان با درایت و همراهی هوشمندان لبنان، از هم نپاشد. شیر بیشه ایران، به تعبیر سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان، یکی از استوانه های حفظ امنیت در لبنان محسوب می شد. بی دلیل نبود که اسرائیل و پیمانکاران منطقه ای اش، در صدد ترور وی برآمدند. حمله تروریستی علیه سفارت ایران در بیروت در واقع با هدف ترور غضنفر عرصه دیپلماتیک بود. این خبری است که خبرگزاری فرانسه آن زمان منتشر کرد. در این عملیات، جامعه ایران و لینان شهدایی را تقدیم خط مقاومت اسلامی نیز کردند که مشهورترینشان شهید حجت الاسلام والمسلمین ابراهیم انصاری، رایزن فرهنگی ایران در لبنان و شهید رضوان فارس(حاج علی) سر تیم حراستی سفارت از لبنان بودند. شهید انصاری نیز عضو کمیسیون سیاسی و امور بین الملل جمعیت دفاع از ملت فلسطین بود.

تلاش دشمن برای واگرایی جامعه لبنان با تلاش شهید رکن آبادی به شکست انجامید. این نکته را می توان در ادبیات مسئولین لبنانی آشکارا دید و درخواستشان برای تمدید ماموریت وی در لبنان نیز موید این نظر است. قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در باره وی می گوید"شهید رکن آبادی به دیپلماسی معنا و مفهوم تازه ای بخشید." زیرا وی توانست شیرازه جامعه لبنان را در برابر تهاجمات دشمن حفظ کند. رکن آبادی کمک به مساله فلسطین و لبنان و سوریه را برخاسته از فطرت انسانی می دانست فطرتی که تحکم دارد باید از مظلوم در برابر ظالم دفاع کرد.

پس از بازگشت از لبنان، در سال 1393 به عنوان مشاور معاون عربی – افریقایی وزارت امورخارجه به خدمت مشغول شد. همزمان در دانشگاه امام صادق(ع) به تدریس مشغول شد. همچنین در دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران در گرایش فلسطین شناسی تدریس می کرد. هرچند همچنان با سازمان های مردم نهادی که عضویت آنها را داشت همکاری می کرد.

شهید رکن آبادی معتقد بود که حزب الله لبنان امید امت اسلام است و این جنبش مردمی و اسلامی توانایی آن را دارد که در معادلات منطقه ای تغییرات اساسی ایجاد کند. همانگونه در بیرون راندن ارتش اشغالگر از لبنان موثر عمل کرد و همان سان که در جنگ 33 روزه، پوشالی بودن هیبت اسرائیل را عیان ساخت و همانطور که با ورود به معادله سوریه، امید تروریست ها و دولت های حامی آنها را برای یکسره کردن شرایط به نفع اتحاد تکفیری، وهابی، ترکی ، غربی و صهیونیستی را خشکاند.

وی ایمان داشت جنبش مقاومت به رهبری سید حسن نصرالله توانایی آن را دارد که اقتدار و آبرو را به جهان اسلام برگرداند. کسی که با آنکه در آروزی شهادت و لقاء محبوب، بود و می سوخت اما امید داشت که خود، این عظمت اسلام را به تماشا بنشیند. اما اراده الهی بر آن قرار داشت که این سفیر شهامت، سفارتی دیگر داشته باشد و این آخرین ماموریت وی باشد و همانگونه که سردار سلیمانی در باره او گفته است" شهادت وی پایان آبرومندانه و افتخار آمیز بر زندگی وی " باشد. چرا که در این سفارت عظمی قرار بود که نقاب از چهره ی "جاهلیت مدرن" به تعبیر مقام معظم رهبری، برگیرد. آخرین ماموریت وی حضور در بیت الله الحرام و در چارچوب بعثه مقام معظم رهبری در حج تمتع سال 1394 و رساندن پیام برائت ولی امر مسلیمن به گوش جهانیان در عرفات یار بود و پس از آن قربانی شدن در منای دوست عز ذکره. بی تردید همان سان که تاکید خداوند در قرآن است، خون مظلوم را قوتی است از سوی خدا که ظالم را در هم خواهد شکست و آن روز دور نیست.

با کانال تلگرامی آخرین خبر همراه شوید telegram.me/akharinkhabar


ویدیو مرتبط :
شبکه فارس/سفیر فرهنگ قشقایی پر کشید.