سایر


2 دقیقه پیش

جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کند

ایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ...
2 دقیقه پیش

ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کرد

العالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ...



زندگینامه شهید محمدرضا قدمی یكی از شهیدان راه خدمت در خاش


به گزارش ایرنا در نخستین روز بهار سال 1336 هجری شمسی كه همه چیز نو می شد، خداوند به خانواده قدمی از كشاورزان استان فارس فرزند پسری عطا فرمود تا بدینوسیله نوروزشان را كامل تر كند.
این فرزند كه 'محمدرضا' نامیده شد در دستان پدری مهربان و با ایمان و دامان پر مهر مادری فداكار و مومن پرورش یافت.
او تا كلاس سوم دبستان را در میمند فارس به تحصیل پرداخت و سپس با خانواده اش عازم شیراز شد و ادامه تحصیلات خویش را در آن شهر گذراند.
از دوران كودكی متانت، ادب و بزرگواری در وجودش موج می زد با وجودی كه سن و سال كمی داشت اما فردی كاملا مطمئن، متعهد، خوش رفتار، متواضع، مهربان، فداكار، با انرژی و پر جنب و جوش بود.
دوران هنرستان را با موفقیت در خرداد 1355 پشت سر گذاشت و بدین طریق وارد مرحله جدیدی از زندگی شد.
پس از اخذ دیپلم از هنرستان فنی شیراز به خدمت مقدس سربازی درآمد و حدود یكسال و نیم از خدمتش را در شهر های خرم آباد، تبریز و شیراز گذراند.
در سالهای انقلاب همراه با مردم مسلمان و به پیروی از رهبر و معمار كبیر انقلاب، حضرت امام خمینی (ره) در تظاهرات و اعتصابها و حمله به مراكز فساد رژیم شاهنشاهی شركت كرد و تا مرداد سال 1358 در مسجد آتشی های شیراز به عنوان كانون فعالیت حزب الله در خدمت انقلاب بود.
چون قسمتی از عمر او در زمان حكومت طاغوت سپری شده بود و با همه وجود خود ظلم و ستم را درك كرده بود، انقلاب را به عنوان یك فرصت استثنایی برای مبارزه با طاغوت تلقی می كرد و با شور و نشاطی دو چندان در تمامی صحنه های آن شركت می جست و با كمال میل از خطراتی كه در این مسیر بود استقبال می كرد.
همزمان با پیروزی انقلاب به صف خدمتگزاران اسلام پیوست، پس از صدور فرمان تاریخی حضرت امام (ره) مبنی بر تشكیل جهاد سازندگی در شب اول ماه مبارك رمضان سال 1358 هنگامی كه از تریبون مسجد آتشی های شیراز اعلام می شود كه «سیستان و بلوچستان» برای سازندگی به نیرو نیاز دارد، ایشان همان لحظه اول ثبت نام می كند و فردای آن روز عازم آن دیار می شود.
بعد از چند روز اقامت در شهر زاهدان، بر اساس نیاز راهی شهرستان خاش شد و با تمام مشكلات و كارشكنی هایی كه عناصر ضد انقلاب ایجاد می كردند با همكاری تنی چند از هم رزمان جهادگر خویش، سنگ بنای جهاد سازندگی شهرستان خاش را بنا نهاد و همانطور كه امام عزیزمان خواسته بودند با كمترین امكانات شروع به كار كردند.
در سال 1359 در حالی كه 22 بهار از عمرش می گذشت در شهرستان خاش كه محل خدمتش بود به ساده ترین شكل ممكن، یعنی با شربت و شیرینی و قرائت سوره صف، با یكی از خواهران با ایمانی كه ساكن آن شهرستان و آموزگار بود ازدواج نمود و زندگی نوینی را شروع كرد تا به این طریق سنت پیامبر (ص) را به جای آورد و دین خویش را كامل نماید.
از خاطرات این دوران باید گفت كه با ساده ترین لباس و با وضعیتی كه آثار كار و فعالیت در روستا و گرد و غبار خدمت در چهره اش مشهود بود پا به مجلس عقد می گذارد.
در طول زندگی مشترك خویش اگر فرصتی پیدا می كرد در كارهای خانه و نگهداری بچه ها با كمال صمیمیت به همسرش كمك می كرد.
همواره به همسرش توصیه می كرد كه تربیت فرزندان را با برخوردهای شایسته مورد توجه قرار دهد و روابط خانوادگی به گونه ای نباشد كه خدای نا كرده باعث بدآموزی برای بچه ها شود.
به همین دلیل بود كه در طول ده سال و نیم كه با همسرش زندگی مشترك داشت به هیچ نحو حرف ناشایست بر زبان خویش جاری نمی كرد و حتی زمانیكه به دلایلی عصبانی می شد، همواره كلمه مقدس 'لا اله الا الله' را بر زبان جاری می كرد.
برای فرزندانش احترام زیادی قائل بود و وقتی كه خداوند به او در زندگی دختری عطا می فرماید، اسم او را «فاطمه» می گذارد و می گوید كه دختر مایه خیر و بر كت در زندگی است و همواره سعی می كرد تا در اجتماعاتی از قبیل نماز جماعت، دعای كمیل و مراسم سوگواری سالار شهیدان كه باعث تقویت روح می شدند به اتفاق فرزندانش شركت نماید تا از همان كودكی آنها را با فرهنگ اسلام آشنا سازد و در آینده نیز همچون خودش خدمتگذار اسلام و محرومان باشند.
حاج محمدرضا قدمی تا سال 1365 با نهایت تلاش و توان در خطه محروم سیستان و بلوچستان خدمت كرد و این خدمت صادقانه او باعث شد تا به تشویق مسئولان شورای هماهنگی جهاد سازندگی در این استان روانه تحصیل به شهر شیراز شود.
در طول دوران تحصیل، جدیت تلاش، پشتكار، متانت و شخصیت او باعث شده بود تا زمینه جذب او را در جهادسازندگی استان فارس فراهم شود.
مسئولان این استان كه صداقت و پشتكار او را دیده بودند از او خواستند كه پس از فراغت از تحصیل هم با ایشان همكاری نماید اما با توجه به تاثیر خدمت وی در منطقه سیستان و بلوچستان دعوت آنها را قبول نكرد و مانند یك سر باز فداكار روانه شهرستان خاش شد. گویی گمشده و مرادی داشت كه تنها در بلوچستان یافت می شد.
وقتی از او سئوال می شد كه به چه كار بیشتر تمایل دارید، برای تمام كارها و مسئولیت ها در هر رده ای كه به او پیشنهاد می شد اعلام آمادگی می كرد.
فقط می خواست بداند كه كجا می تواند بهتر به وظیفه خویش عمل كند.
در آن روزها جهاد سازندگی شهرستان خاش وضعیت چندان خوبی نداشت مسئول آن در حال تعویض بود.
در شهر خاش در گیری مسلحانه وجود داشت در واقع محیط برای افراد غیر بومی مناسب نبود.
در این شرایط به او از سوی مسئول شورای هماهنگی جهاد سازندگی استان پیشنهاد مسئولیت جهادسازندگی خاش داده شد كه ایشان با كمال میل این مسئولیت را پذیرفت و با قوت وارد این نهاد در خاش شد.
این روحیه او باعث شد تا مسئول شورای هماهنگی جهادسازندگی در استان سیستان و بلوچستان در جلسه معارفه ایشان با كمال اطمینان اعلام كند كه ما امروز قدمی را در شهرستان خاش می كاریم تا قدمهای زیادی بدین طریق بر داشته شود و باعث رونق این منطقه گردد.
شهادت، تجلی شكوهمند عشق به خدا و ایمان به روز رستاخیز است و یكی از این عاشقان پروردگار محمد رضا بود.
حضور تاثیر گذار شهید « قدمی» در شهر محروم و دور افتاده «خاش» وكارهای بزرگ و مهمی كه ایشان درحال انجام یا در صدد انجام آن بود، می رفت تا شعارهای انقلاب اسلامی را در این نقطه از كشور به مرحله ی اجرا در آورد.
دشمنان مردم و انقلاب كه حضور او و آبادانی آن منطقه را مغایر با خواسته های پلید خود می دانستند، تصمیم بر نابودی او گرفتند.
در ماه مبارك رمضان دقیقا ساعت 5/3 بعد از ظهر 23 اسفند 1369 كه به نیت شركت در جلسه هیات ناظران انتخابات مجلس«خبرگان» كه در فرمانداری شهرستان خاش بر پا شده بود، از منزل خارج و سوار ماشین شد تا به طرف فرمانداری برود، دو ماشین مسلح در حالی كه سرنشینان آن سر و صورت خود را پوشیده بودند به طرف ایشان حركت و راه را بر ایشان سد كردند.
با دیدن این صحنه شهید قدمی كه از نیت پلیدشان با خبر بود، ضمن بالا بردن شیشه ماشین سوئیچ ماشین را زیر صندلی می اندازد تا در صورت درگیری، اشرار نتوانند ماشین جهاد را كه در واقع جزء اموال بیت المال است بر بایند.
از قضایای امر چنین بر می آمد كه اشرار در ابتدا قصد اسارت و گروگان نمودن ایشان را داشتند اما وقتی كه با مقاومت ایشان مواجه می شوند، ضمن شكستن شیشه ماشین و با شلیك چند گلوله ایشان را در حالی كه روزه بود به شهادت می رسانند و بعد از تیر اندازی به طرف خانه های سازمانی كه در محل بود صحنه را ترك می كنند.
با شنیدن صدای شلیك گلوله و صدای یا حسین كه از شهید قدمی بلند شده بود، دختر سه ساله اش در منزل را باز می كند و پدرش را در خون غلطان می بیند و مادر را از ماجرا با خبر می سازد.
آری از نخستین كسانی كه بر سر پیكر شهید بزرگوار حاضر شدند اعضای خانواده شان بود.
این صحنه آنقدر درد آور بود كه حتی ساعت 5/5 صبح روز بعد كه همكاران برای شركت در انتخابات مجلس «خبرگان» از خانه بیرون می شوند می بینند كه در آن صبح زمستانی دختر معصوم سه ساله شهید با پای برهنه و تنها، دقیقا روی همان قسمتی از زمین كه خون پدر بزرگوارش ریخته بود با پای برهنه قدم می زند.
وقتی كه خبر شهادتش در منطقه پیچید مردم شهر و روستا بر مظلومیت این شهید بزرگوار گریستند و عاملان استكبار جهانی را كه چنین جنایتی را مرتكب شده بودند نفرین می كردند.
شهادت او آنچنان اثری از خود به جای گذاشت كه در روز تشییع جنازه اش شهر خاش غرق ماتم شده بود.
همه مردم شهر اعم از شیعه و سنی در تشییع جنازه شركت كردند.
خیلی كم پیش می آمد كه چنین صحنه ای را در شهر خاش شاهد باشیم و این مساله برای همه باعث شگفتی شده بود.
قطعا شهادت مردان خدا نیز چنین تشییع جنازه ای زیبنده است.
او مردی بود كه اكثر مردم منطقه او را می شناختند و رفتار و برخورد و خدمات شایسته او باعث شده بود تا در قلب آنها جای گیرد.
پس از تشییع جنازه در شهر خاش و زاهدان؛ در نهایت پیكر وی در شهر و دیارش «میمند» فارس با شكوهی خاص بر روی دستان مردم شهید پرور آن منطقه تشییع و در دارالترجمه شیراز، هم&am


ویدیو مرتبط :
نماهنگ تصاویر زندگینامه،وصیت نامه شهید محمدرضا مرادی