سایر


2 دقیقه پیش

جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کند

ایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ...
2 دقیقه پیش

ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کرد

العالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ...



بدون موضوع خراسان/ 800 گرم مغز پسته و یک کیلو گوشت بوقلمون!


  X  

بدون موضوع خراسان/ 800 گرم مغز پسته و یک کیلو گوشت بوقلمون!

خراسان/ حالا مدت زیادی است که دیگر تلویزیون و برنامه هایش موضوع هر ازگاه گپ و گفت مان با دوستان و اطرافیان نیست. چند وقتی ذهنم مشغول همین نکته بود که تلویزیون در این دوره نسبت به ادوار پیشین از کیفیت آن چنان مقبولی برخوردار نیست. برای همین هم گاهی از اطرافیانم درباره برنامه هایش استمزاج می کنم که پاسخ بخشی از آن ها که تعدادشان کم هم نیست، یک یا دو کلمه است:«نگاه نمی کنم»
و عجیب این که بیشترشان حتی حوصله گفت و گو درباره تلویزیون را هم ندارند. ولی یک حرف کلی در کم و زیاد حرف هایشان هست؛ این که تلویزیون چیزی برای وقت گذاشتن ندارد. البته این بدین معنا نیست که این رسانه هیچ مخاطبی ندارد،طبیعی است بخشی از مردم اوقات فراغت شان را با حال و روز همین جعبه به اصطلاح جادویی می‌گذرانند.حال این تماشاگران چه نمره ای به کیفیت برنامه های آن می دهند، خود مقوله دیگری است. به هر روی در میان تماشایی های سیما «خندوانه» از معدود برنامه هایی بوده که توانسته تا حدودی مخاطب داشته باشد که به نظر نمی آید فقط «یک برنامه» مخاطب دار برای این تعداد شبکه و این حجم عریض و طویل تولید کافی و منطقی باشد. سریال ها نیز چنین داستانی دارد و فقط برخی از آن ها چسبندگی و اقبال مخاطب را در پی دارد. گاهی این پرسش پیش می آید که پس از این همه سال تجربه، مدیران سیما را چه می شود که برای برخی از این سریال ها حاضرند پول هزینه کنند.
از این که بگذریم، اگر از دایره برنامه های عمومی دیده را به سمت و سویی فراتر بدوزیم، برخی کج سلیقگی ها و گاهی نگاه های یک سویه نیز در فرایند کم اقبالی بخشی از جامعه به این رسانه بی تاثیر نبوده است؛ شاید روش پرداخت و تحلیل های سیاسی در جریان مذاکرات و توافق هسته ای را بتوان از این سنخ دانست.
گاهی هم تکرار ، روزمرگی ، بی توجهی به نگاه های جدید و بیگانه شدن با خلاقیت در تولید برنامه ها باعث این کم اقبالی شده است. اینکه مخاطب در این فرایند چه رسانه ای را برای وقت فراغت خود بر می گزیند البته موضوع دیگری است که همه یا اغلبمان می توانیم پاسخش را حدس بزنیم و آسیب هایش را برشماریم.
این چند وقت اخیر، هر از گاهی نگاهم را دقیق تر به تلویزیون معطوف می کنم و خودم را جای این انبوه مخاطب بالقوه می نهم و از این شبکه به آن شبکه می چرخم که ببینم سرانجام کلاف نگاهم به کدام برنامه این جعبه که حالا دیگر جادویی نیست گره می خورد. اما اغلب نمی توان برنامه ای جذاب و تماشایی یافت که وقت فراغتی را با آن سپری کرد. بسیاری از این برنامه ها اما یک وجه یا بهتر است بگویم یک آسیب مشترک دارند؛ اینکه ظاهرا تولید می شوند تا فقط آنتن شبکه را پر کنند، حالا اینکه کارکرد این برنامه چیست و چه باید باشد و چه تاثیری دارد چندان مهم نیست. همین سه شنبه گذشته قبل از ظهردرجمعی وقت می گذراندم که تلویزیون هم روشن بود و یکی از همین برنامه های «کلیشه ای شده» خانواده را پخش می کرد، اتفاقا بخش آشپزی آن بود و بانوی آشپز که گویی داشت مواد مورد نیاز طبخ یک نیمرو را برمی شمرد، گفت: برای تهیه این غذا 800گرم مغز پسته خلال شده، یک کیلو گوشت بوقلمون، چند پیمانه روغن کنجد و... مورد نیاز است. بگویی نگویی همه چشم‌هایمان از تعجب گرد شده بود، به هم نگاه کردیم و هر یک جمله ای گفتند که مضمونش «طعنه به دل خوش» آشپزباشی و تهیه کننده آن برنامه بود. نمی دانم چرا آن جا به یاد انبوه پیامک هایی افتادم که روزانه به روزنامه ارسال می شود و مردم در آن از حقوق های یک تا 9 ماه معوقه شان می گویند و اینکه این روزها حتی تهیه مایحتاج اولیه زندگی برایشان ناممکن شده است و یا تعداد زیادی کارگران ساختمانی و روزمزد که ماه هاست برایشان کار نیست و...
نمی دانم چند درصد مردم، فقط برای این مانده اند که از آن آشپزباشی تلویزیون طبخ فسنجانی با800گرم مغزپسته و یک کیلو گوشت بوقلمون و روغن کنجد بیاموزند، اما این را می دانم که حداقل در شرایط اقتصادی کنونی که تنگناهایی میان بخشی از مردم وجود دارد، به نظر ضروری نمی آید که «رسانه ملی» بخواهد خورشتی 100هزار تومانی به سفره کم رونق مردم بچسباند.
به هر روی مخاطب گسترده این رسانه این روزها چندان دل خوشی از آن ندارد، تا کی مهم ترین بخش های سرگرمی در شبکه های مختلف، تماشای برنامه های تکراری «حیات وحش» باشد؟! مگر رسانه های دیگر ممالک چه ذوق و سلیقه ای خرج می کنند که تلویزیون ما نمی تواند انجام دهد که صد البته معتقدم دلیل همه ناتوانی ها همیشه «بودجه» و محدودیت های مالی نیست که درحوصله و مجال خود باید برای این بی ذوقی ها دلیل یا دلیل هایی یافت.


ویدیو مرتبط :
مغز گیر-پوست گیر-پسته مغز کن