سایر
2 دقیقه پیش | جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کندایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ... |
2 دقیقه پیش | ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کردالعالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ... |
این همه توهم دربارهی یک موضوع؟
وبلاگ > علیانی، کورش - پنج خطای مشهور دربارهی تعقل انسانی
در یادداشت «دشواریهای آغاز یک کتاب نامأنوس» از کتاب «فلسفه در گوشت و خون» یا چنان که به فارسی ترجمه کردهاند «فلسفهی جسمانی» جورج لیکاف و مارک جانسون صحبت کردیم و چند سطر آغاز مقدمهی این کتاب. در ادامه، مقدمهی کتاب به مفهوم reason و خطاهای ما دربارهی این مفهوم میپردازد. مترجم کتاب reason را «خرد» ترجمه کرده است. این ترجمه از سر ناچاری است و به این دلیل است که معادل خوشدست و جاافتادهای برای reason در فارسی نداریم. اما باید یادمان باشد که آنچه لیکاف و جانسون ازش صحبت میکنند مثل خرد نیست که حالتی در انسان باشد. بلکه فعالیتی انسانی است. در واقع این دو در این قسمت از متن reason را در کاربرد فعلیش به کار گرفتهاند نه در کاربرد اسمیش. شاید نزدیکترین معادل در فارسی برای این فعالیت انسانی تعقل باشد.
در ادامهی مقدمه پنج نکته در مورد خطاهای ما دربارهی تعقل آمده است.
۱. تعقل نامتجسد نیست.
ما فکر میکنیم فرآیند تعقل خارج از تن ما هم قابل دنبال کردن است. اینجا دو مدعای ضعیف و قوی در کار است. مدعای ضعیف این است که ما اگر مغز نداشته باشیم، نمیتوانیم تعقل کنیم. این را بسیاری از مردم آسان از ما میپذیرند. اما مدعای قوی این است که اصلا نظام تعقلی ما شدیدا متاثر از ویژگیهای جسمانی ما پدید آمده است. برای مثال، یکی از مهمترین ابزارهای ما در تعقل مقولهبندی (categorization) است. این ابزار حاصل منطبق نبودن تعداد نورونهای حسی ما و تعداد کانالهای ارتباطی میان این نورونها و مغز است. اگر کانالهای ارتباطی میان نورونهای حسی و مغز ما بیش از این بودند، ما ابزار مقولهبندی را نمیداشتیم.
۲. تعقل فرگشتی (evolutionary) است.
اینجا معمولا هزاران نفر جان بر کف و کف بر لب آماده هستند که به ما نشان بدهند اصلا داروین و فرگشت از بیخ و بن خطا هستند. شاید داروین خطا کرده باشد و شاید فرگشت قابل بحث باشد، اما در اینجا موضوع سادهتر از این حرفها است. جون تعقل نامتجسد نیست، نسبت میان تعقل ما و دیگر جانداران را نسبت میان جسم ما و جسم آنها معلوم میکند. حتی اگر این حرف را بیرون از چهارچوب فرگشت ببینید (که تنها حسن این فرگشتگریزی پیچیده کردن بیربط موضوع است) باز هم این حرف جدی است. شباهت و تفاوت جسم من و گربه شباهت و تفاوت تعقل من و گربه را معلوم میکند.
حال اگر به فرگشت نیز قائل باشید، روند پدید آمدن این تعقل را لایه لایه و متناسب با تغییرات فرگشتی جسم میبینید.
۳. تعقل عالمگیر (universal) نیست.
با هم حرف میزنیم. حاصل و روند تعقلمان را تا حدی که قابل دستیابی است به هم ارائه میکنیم. از شباهت عجیبشان شگفتزده میشویم و شگفتانگیزتر این که میبینیم میتوانیم با دنبال کردن یک سری قاعده که همه میپذیرندشان تعقلهامان را حتی از این هم به هم نزدیکتر کنیم. بعد گمان میکنیم قوانین تعقل و روند تعقل خارج از تنهای ما وجود دارند و عالمگیر هستند و ما تنها کشفشان کردهایم و بهشان تن سپردهایم. به بند ۱ برگردیم. تعقل متجسد است. آن شباهت شگفتانگیز که میبینیم ناشی از جهانگیر بودن تعقل و قوانینش نیست، ناشی از شباهت تنهای آدمها به هم است.
۴. تعقل کاملاً خودآگاه نیست.
آنچه ما تعقل مینامیمش، روندی که از ارتباط نورونی جسم ما با «بیرون» از جسم آغاز میشود و به گرفتن یک نتیجه دربارهی چیزی یا چیزهایی در آن بیرون ختم میشود، در بسیاری از بخشهایش چنان سریع رخ میدهد که ما متوجه نمیشویم که چیزی رخ داده و حتی این طی طریقها را بدیهی گمان میکنیم. منظور از ناخودآگاه بودن بخش عظیمی از تعقل چنین چیزی است.
۵. تعقل صرفاً [روندی] تحت اللفظی نیست.
ما برای تعقل از زبان استفاده میکنیم. گمان ما این است که میتوانیم زبان را «پاکیزه»، «خالص»، به دور از خطاهای ناشی از صنایع ادبی یا آنچه پیشتر با نام «استعارهی شناختی» معرفیش کردیم و دربارهاش توضیح دادیم استفاده کنیم و این تضمین کند که نتایج تعقل ما عینی و واقعی باشند. این تصور نیز خطا است. ما دائماً میان دامنههای مفهومی در رفت و آمد هستیم (همین «رفت و آمد» نمونهاش) و به همین دلیل عملاً پالودن زبان از استعارههای مفهومی نه ممکن است و نه حتی اگر ممکن میبود مفید بود. استعارههای مفهومی یکی از پرکاربردترین ابزارهای ما در تعقل هستند و به همین دلیل تعقل به هیچ وجه تحتاللفظی نیست و آن تضمین خوشآیند عینی و واقع بودن نیز در کار نیست.
پن: اگر این متن را مفید یا قابل بحث میدانید و در شبکههای اجتماعی معرفی میکنید و به اشتراک میگذارید، لطف میکنید.
ویدیو مرتبط :
توهم توطئه...توهم سکوت!...(کشتار چندین ملیون ایرانی و...)