علمی


2 دقیقه پیش

رزرو بلیط هواپیما مشهد

سفر به مشهد از آن دست سفرهایی‌ست که قرن‌ها از عمر محبوبیت‌اش می‌گذرد و زائران امام هشتم شیعیان، خود را به وسیله‌های مختلف به این شهر می‌رساندند. خوشبختانه ...
2 دقیقه پیش

دوره مدیریت پروژه و کنترل پروژه با MSP

پروژه چیست؟ پروژه به مجموعه ای از فعالیتها اطلاق می شود که برای رسیدن به هدف خاصی مانند ساختن یک برج، تاسیس یک بزرگراه، تولید یک نرم افزار و … انجام می شود. در همه پروژه ...



تلاش برای بقا منطق حاکم بر خاورمیانه است/فقدان قدرت برتر


خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: ماهیت و سنخ نظام بین المللی یکی از موضوعاتی است که در نظریه های روابط بین الملل مورد توجه بوده و هست. برخی معتقد هستند که منطق حاکم بر نظام بین الملل و روابط بین الملل منطق آنارشی (نظم هابزی) است.

در مقابل این دیدگاه برخی نظریه پردازان با نگاهی خوشبینانه به ماهیت و سرشت انسان، نظام و روابط بین الملل و روابط میان کشورها را مبتنی بر همکاری(نظم کانتی) می دانند. برخی نیز معتقدند که منطق حاکم بر نظام بین الملل و روابط میان واحدهای سیاسی مبتنی بر رقابت (نظم لاکی) است که این رقابت الزاما منازعه آمیز نیست.

در این میان منطق «ماکیاولیستی» نیز وجود دارد که البته در نگاه هابزی به نظام بین الملل نیز به نوعی وجود دارد مبنی بر اینکه «هدف وسیله را توجیه می کند».

در گفتگویی با پروفسور «پل پیلار» جویای نظریات وی درباره ماهیت نظم منطقه خاورمیانه و نظم بین المللی شده ایم که در ادامه می آید.

پیلار از اساتید دانشگاه «جرج تاون» است و در گذشته کارشناس و رئیس سابق بخش تحلیل عملیات سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) بود. وی تا کنون مسئولیت های متعددی را بر عهده داشته که از جمله آنها می توان به ریاست واحدهای تحلیل عملیات های سیا در شرق نزدیک، خلیج فارس و جنوب آسیا اشاره کرد. پیلار سابقه حضور در شورای امنیت ملی آمریکا را به عنوان یکی از اعضای اصلی آن نیز دارد.

*به نظرشما منطق حاکم بر خاورمیانه طی سالهای اخیر از کدامیک از الگوهای هابزی، لاکی و یا کانتی پیروی می کند؟

تلاش برای بقا در  فضای  پر مخاطره و پیچیده خاورمیانه همانطور که «توماس هابز» آن را ترسیم می کند، به خوبی ساختار روابط در خاورمیانه را به تصویر می کشد. براساس نظریه هابز هیچ قدرت مسلط و برتری در این فضا وجود ندارد که بتواند برون رفتی برای خروج از این وضع پیچیده تعیین کند. اما این مساله در مورد کل نظام بین الملل هم صدق می کند. عدم ثبات در هر یک از  کشورهای خاورمیانه امروز منعکس کننده تئوری های هابز در مورد این وضعیت است.

*آیا شما افول ثبات هژمونیک ساختار بین المللی را دلیل تحولات و بی ثباتی های خاورمیانه می دانید؟

 توسعه و پیشرفت بخش وسیعی از جامعه بین الملل، تاثیر بسزایی بر روی خاورمیانه داشته است. پایان جنگ سرد و آنچه که سالها تحت عنوان سیستم دوقطبی نظام بین الملل از آن تعبیر می شد از مهم ترین این اتفاقات و پیشرفت ها به حساب می آید.

اما فهم تاثیرات دقیق فروپاشی نظام دو قطبی بر خاورمیانه بسیار پیچیده و مشکل است. برخی از محرک های دوران جنگ سرد میان آمریکا و شوروی و رقابت این دو برای تاثیر بیشتر بر خاورمیانه با استفاده از نیروهای نظامی موجب بی ثباتی منطقه می شد.

اینها به همراه تغییرات ناگهانی در رژیم های سیاسی منطقه در قالب کودتا به این علت رخ می دادند که در آن دوران یک ابرقدرت دیگر به جز ابرقدرت حامی این رژیم ها در منطقه وجود داشت و پس از فروپاشی رژیم ها نیز از حاکمان جدید حمایت می کرد.

اما برعکس، ممکن است بعضی فکر کنند که اگر هنوز شرایط دوران جنگ سرد برقرار بود شاید بر فرض حمله آمریکا به عراق اتفاق نمی افتاد. در نتیجه، پیشرفت و توسعه عظیم حاصل شده در خاورمیانه خیلی هم به تغییر در شرایط نظام بین الملل ارتباطی ندارد. بلکه علت این موضوع را می بایست در جوامع و فرهنگ سیاسی خود خاورمیانه جستجو کرد.

*اتحادیه اروپا و در صدر آن، فرانسه از میزان نقش خود در مسائل بین الملل مانند مساله سوریه راضی نیستند. بر همین اساس «اولاند»، رئیس جمهور فرانسه خواستار ایفای نقش بیشتر فرانسه در مساله سوریه شده است. آیا این به آن معنی است که اعضای اتحادیه اروپا خواستار داشتن وزن بیشتر و صدایی رسا تر در ساختار بین الملل هستند؟

بسیاری دیگر از کشورها به همراه اتحادیه اروپا مدت زیادی است که از نقش آفرینی بیشتر اتحادیه اروپا در مسائل بین المللی دم می زنند.

رئیس جمهوری فرانسه «فرانسوا اولاند» یکی از رهبرانی است که در مورد این مساله اظهار نظرهای فراوانی داشته است. هرچند که او باید توجه خود را بیشتر معطوف به منافع کشورش در نقش آفرینی فرانسه در اتحادیه اروپا کند تا نقش آفرینی در جهان.

اعضای اتحادیه اروپا طی چند سال اخیر درگیری زیادی میان هسته داخلی خود بر سر مسائلی چون مشکلات اقتصادی حوزه یورو با یکدیگر داشته اند. بحران اخیر پناهندگان هم تا حد زیادی به نگرانی داخلی اتحادیه اروپا افزوده و باعث شده تا ذهن رهبران اتحادیه اروپا تا حد زیادی معطوف به مسائل خاورمیانه هم بشود.

احتمالا آنها به این درک رسیده اند که مشکلات اقتصادی –اجتماعی ناشی از سیل عظیم پناهندگان، تا زمانی که جنگ در خاورمیانه با این حجم ادامه داشته باشد، برای آنها پابرجا خواهد بود. همین مساله مشوق اصلی اتحادیه اروپا برای نقش آفرینی بیشتر در عرصه سیاست های خاورمیانه شده است.


ویدیو مرتبط :
مستند قدرت برتر خاورمیانه