سایر


2 دقیقه پیش

جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کند

ایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ...
2 دقیقه پیش

ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کرد

العالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ...



خاطرات منتشرنشده از بیعت همافران با امام خمینی (ره)


به گزارش خبرگزاری فارس به نقل پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پدیده‌ی اعجاب‌انگیز انقلاب اسلامی ایران که در اواخر قرن بیستم میلادی به وقوع پیوست، پیامدهای عینی و بی‌نظیری داشت که تحلیل‌گران و نظریه‌پردازان سیاسی عصر حاضر را به شگفتی واداشت.

تمامی نظریه‌های ارائه‌شده در خصوص تحولات سیاسی و اجتماعی در جوامع مختلف بر این اصل استوار است که در حساس‌ترین و مهم‌ترین مرحله‌ی هر تحولِ اجتماعی و انقلابی نیروهای منازعه‌گر بتوانند واقعیت‌های سیاسی ـ اجتماعی موجود را که در ساختارهای نظام قدیم لحاظ شده‌اند، مطابق با نظام ارزشی جدید خود تغییر داده و نظم جدیدی در جامعه به وجود آورند.

متفکران مهم‌ترین شرط وقوع انقلاب را حاکمیت چندگانه می‌دانند که طی آن قدرت جابه‌جا می‌شود و معتقدند که بین انقلاب اجتماعی تمام‌عیار، کودتا، شورش و جنگ داخلی، مرزهای مشترک وجود دارد و در جاهایی هم تفکیک انقلاب از شورش و شورش از کودتا خیلی دشوار می‌شود. تنها وجه‌ممیز انقلاب، فرآیند انتقال قدرت است و اینکه جابه‌جایی قدرت در چه عرصه‌هایی انجام می‌گیرد مهم است و هر چه این جابه‌جایی وسیع‌تر باشد به انقلاب نزدیک‌تر است.

بعضی دیگر از جامعه‌شناسان همچون چارلز جانسون معتقد است که «هر انقلاب وابسته به پیامدها و نتایج آن است و در غیر این صورت انقلاب معنی ندارد».[1]

بسیاری از نظریه‌پردازان، انقلاب را با توجه به نیت انقلابیون و یا فرآیند تکوین انقلاب تعریف می‌کنند و هرگز توجهی به بخش نظامی و توانِ ارتش در شکل‌گیری یک انقلاب ندارند و معتقدند که شکل و سیمای یک انقلاب هرگز با تن‌پوشِ اعتراض از سوی نظامیان موافقتی ندارد، و اگر گروه نظامیان وارد اعتراض به حاکمیت سیاسی جاری شوند، تحول فوق در صورت پیروزی شکل کودتاگرفته و دیگر انقلاب مردمی و اجتماعی معنا نخواهد داشت.

در جریان انقلاب ایران تمام تعاریف و نظریه‌ها باطل گشت، و هیچ‌کدام از علمای علم سیاست و جامعه‌شناسی چنین تحولی را انتظار نداشتند. تا ماه‌ها و روزهای قبل از 22 بهمن 1357 همه‌ی تحلیل‌گران داخلی و خارجی پیروزی نهضت اسلامی و مردمی ملت ایران را تصور نمی‌کردند و اکثر مفسرین خبری و پژوهشگران اجتماعی نظریه‌های تکراری و اغلب کلیشه‌ای را که برداشت از انقلاب‌های روسیه، فرانسه، چین، هند و حتی الجزایر بود، برای پیروزی ملت ایران رقم می‌زدند. اما واقعه‌ای که در 19 بهمن  1357 اتفاق افتاد، توان همه‌ی تحلیل‌ها را از عالمان به‌اصطلاح آینده‌نگر سیاسی گرفت.

بیعتی که از سوی بخشی از قوای نظامی با رهبر مذهبی و سیاسی نهضت مردم ایران به‌وقوع پیوست، در کمال ناباوری قدرت و توان هرگونه مقابله با انقلاب را از  دشمنان گرفت و هیچ عنصر مادیْ قدرت رویارویی با آن را در خود نمی‌دید و اگر نبود قدرت ایمان، قدرتی که همه‌ی تحلیل‌گران و نظریه‌پردازان مادی از تفوق و برتری آن در عالم مادی عاجزند، چنین بیعتی بعد از چندروز به پیروزی نمی‌انجامید.

حادثه‌ی معجزه‌گونه‌ی 19 بهمن در شرایطی به‌وقوع‌پیوست که عناصر وابسته به رژیم پهلوی در تدارک یک کودتا بودند و از طریق برگزاری جلسات متعدد با نمایندگان نظامی آمریکا در ایران «ژنرال هایزر» مقدمات یک برخورد نظامی همچون کودتای 28 مرداد 1332 را در مخیله‌ی خود رقم می‌زدند. اما غافل از آن بودند که در بدنه‌ی مهم‌ترین و محبوب‌ترین قوای نظامی رژیم یعنی نیروی هوایی ده‌ها نفر از پرسنل آن نیرو در یک حرکت الهی و فوق تصورِ تمام فرماندهان وابسته به رژیم، دست بیعت خود را به سوی رهبری روحانی دراز کرده‌اند و تا پای جانشان قسم یاد کرده‌اند که تا پیروزی نهضت همدوش امام و امت امام باشند. عاقبت چنین نیز شد و در فاصله‌ای بسیار کوتاه از آن بیعت تاریخی، جرقه‌ی پیروزی از قلب نیروی هوایی یعنی ستاد مرکزی آن در دوشان‌تپه‌ی تهران زده شد و نغمه‌ی پیروزی در 22 بهمن 1357 با به‌ثمرنشستن خون پرسنل آن نیرو در آن ستاد طنین‌انداز شد.

اینک به سبب اهمیت آن رویداد و روز خدایی با انعکاس خاطرات شرکت‌کنندگان در آن بیعت به بیان لحظه‌به‌لحظه‌ی آن وقایع می‌پردازیم. سرهنگ فریدون شمس در این باره می‌گوید:

«هر روز در خیابان‌ها شاهد به‌شهادت‌رسیدن مردم بودیم، حکومت نظامی در اکثر شهرها برقرار شده بود و در بعضی از تظاهرات‌ها جوان‌ها تیر می‌خوردند و خون‌های زیادی در خیابان‌ها ریخته می‌شد. همه‌ی همکاران و دوستان ما در ستاد نیروهای هوایی بعد از آن تظاهرات ششم بهمن ماه در خیابان پیروزی تا اندازه‌ای ترسشان ریخته شده بود. از طرفی ورود حضرت امام در تاریخ 12 بهمن 1357 و حضور ایشان در تهران قوت قلبی بود برای همه‌ی شیفتگان و مریدان و ملت همیشه در صحنه. من و تنی چند از دوستانمان هر روز با لباس شخصی به همراه خانواده در تظاهرات مردمی شرکت می‌کردیم و هرگز هم وحشتی نداشتیم که از سوی نیروهای ضداطلاعات شناسایی شویم، اما این مقدار حضور برای ما که نظامی بودیم جذاب نبود. دوستان هم‌فکر ما همچون برادر ابوالقاسم بدوی، ایزدی‌نیا، رمضانی و دیگران نیز از وضعیت موجود راضی نبودند، و از آنجا که بعضی از دوستانمان نیز در جریان تظاهرات ششم بهمن ماه دستگیر و تبعید شده بودند، احساس حقارتی داشتیم و معتقد بودیم که باید یک اتفاق جدیدی رخ دهد و تحولی به‌وجود آید که تأثیرگذار باشد.

خلاصه با هماهنگی و مشورت دوستان و یاران همفکر خود قرار بر این شد که با هماهنگی یکدیگر در مدرسه‌ی علوی حاضر شده و با لباس نظامی در مقابل امام در مدرسه‌ی دخترانه‌ی رفاه رژه برویم.

برادر محمد طاهری‌فر از جمله همافران مؤمن و ازجان‌گذشته‌ای بود که مقدمات این بیعت را با دفتر امام در مدرسه‌ی رفاه برای روز 19 بهمن هماهنگ کرده بود.

بعد از آنکه تاریخ روز بیعت قطعی شد، با بچه‌ها و نیروهای همفکر خودمان در لجستیکی مهرآباد، ستاد نیروی هوایی در خیابان پیروزی و قصر فیروزه هماهنگ کردیم و ما چون همافر بودیم، قاعدتاً با قشرهای هم‌طراز خودمان هماهنگی می‌کردیم.

قرار ملاقات و وعده‌ی دوستان خیابانِ ایران بود، بعضی با لباس نظامی نیروی هوایی آمده بودند و بعضی هم با لباس شخصی آمده بودند و قرار بود که لباس نظامی خود را در مدرسه علوی بپوشند و بعد از آن‌، همه‌ی دوستان رأس ساعت 9 صبح جمع شدند، در یک تشکیلات نظام‌جمع وارد مدرسه‌ی رفاه شویم.

بنده آن موقع همزمان با حضور در نیروی هوایی دانشجوی رشته‌ی زبان و ادبیات انگلیسی در دانشگاه ملی بودم. با جمع‌شدن دوستانمان یک گروهان نظامی در هفت ستون منظم در خیابان ایران شکل‌گرفت. مردم هم در پیاده‌رو ازدحام کرده بودند. بعضی با هیجان و بعضی با شگفتی منتظر یک اتفاق بودند، اکثراً پرس‌وجو می‌کردند که چه حادثه‌ای در شُرُف وقوع است. در همان لحظاتی که غرق در شور و شعف یک بیعت و از طرفی در درون از یک التهاب پنهان در خود غرق بودم، یک نفر به من سلام کرد و با گرمی و اشکِ شوق صورتم را بوسید؛ وی استاد زبان فارسی‌ام در دانشگاه بود. «دکتر مرزبان‌راد» محل زندگی‌اش نزدیک منزل امام بود و برای تماشای این حضور همافران با امام به خیابان ایران آمده بود و تصادفاً من را در گروهان دیده بود. او اصلاً فکر نمی‌کرد ارتشی باشم و با دیدن من در آن لباس شروع به گریه کرد و می‌گفت: وقتی مردم می‌گویند نصر من الله و فتحٌ قریب عرش به لرزه درمی‌آید. و شماها که می‌گویید: فرمانده‌ کل قوا خمینی، روح خدا، خداوند پیروزی این ملت را قریب‌الوقوع می‌کند. حضور شما ارتشی‌ها بت زمانه را می‌شکند، شما به این مردم امید می‌دهید. وی همان‌طور که گریه می‌کرد، دست به دعا برداشت و با صدای بلند دعا می‌کرد و مردم هم آمین می‌گفتند.

خلاصه بعد از سازماندهی و رژه‌ی کوتاهی که در خیابان ایران انجام دادیم، سرود خمینی ای امام را به مدت یک ربع تا نیم‌ساعت تمرین کردیم و قرار شد که همین سرود را در مقابل امام خمینی بخوانیم. من پیشاپیش گروهان بودم و جمیع دوستان و شرکت‌کنندگان پرسنل نیروی هوایی در آن بیعت سه تا چهار گروهان می‌شدند».[2]

سرتیپ حسین ابیانه درباره‌ی روز تاریخی 19 بهمن سال 1357 می‌گوید:

«مقدمات رژه در مقابل حضرت امام در مدرسه‌ی رفاه بعد از آن راهپیمایی بزرگی که در خیابان پیروزی توسط پرسنل نیروی هوایی انجام گرفته بود و با ورود امام به ایران در تاریخ 12 بهمن ماه در دستور کار همه‌ی دوستان و همافران پایگاه‌های هوایی تهران قرار گرفت، و در واقع یک حرکت خودجوش و ابتکاریِ خلّاق از سوی همافران و افسران انقلابی نیروی هوایی بود. فرماندهی این بیعت آقای محمد طاهری‌فر بود و هماهنگی و اطلاع‌رسانی با افسران به عهده‌ی آقای ابوالقاسم بدوی بود. بنده و سایر دوستان نیز مسئول خبر و اطلاع‌رسانی به کلیه‌ی همافران انقلابی پایگاه‌های هوایی تهران بودم.

قرار بر این شد که روز 19 بهمن با هماهنگی دفتر امام در مدرسه‌ی رفاه، همه‌ی دوستان صبح روز 19 بهمن به مدرسه‌ی علوی آمده و با تغییر لباس‌ها، انیفورم نظامی را بپوشند. بعضی از نیروها هم با خانواده‌هایشان آمده بودند و یک جمعیت انبوهی در خیابان ایران متمرکز شد و سرتاسر خیابان ایران بسته شد. وقتی‌که پرسنل نیروی هوایی با لباس نظامی از مدرسه‌ی علوی بیرون آمدند، فریاد الله‌اکبر مردم به هوا برخاست، نُه گروهان همه صف در صف منظم و یکپارچه- هفت نفر جلوی بقیه‌ی ستون‌ها منظم در طول خیابان ایران گویا قرار بود یک رژه‌ی کاملاً بزرگ نظامی انجام گیرد. اکثر مردم که در خیابان ایران سکونت داشتند، با فریاد فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا، از منازلشان بیرون آمده بودند. بعضی از مردم با دیدن این صحنه اشک شوق می‌ریختند. یک فضای خاص و عرفانی در وجود همه‌ی کسانی که در آن محل حضور داشتند به‌وجود آمده بود. رژه‌ی نظامی پرسنل تا داخل حیاط مدرسه‌ی رفاه با عشق، شور و ایمان وصف‌ناپذیری انجام گرفت.

آقای محمد طاهری‌فر فرمان خبردار و به‌ راست نظر را صادر کرد. پاهای پرسنل تا بالاترین نقطه بالا آمد و به زمین خورد. تمام نیروها در تمام حیاط منظم و منسجم در یک حالت نظامی در مقابل پنجره‌ای که قرار بود امام خمینی در آنجا حاضر شوند قرار گرفتند. با حضور امام ضمن حفظ حالت نظامی اشک شوق از دیدگان پرسنل جاری گشت، گویی قلب‌ها از جا کنده می‌شد. اصلاً یک وضعیتی بود که در هیچ زمان از دوران زندگی‌ام برایم اتفاق نیفتاده بود.

چهره‌ی نورانی و ملکوتی امام همه‌ی افراد را تحت تأثیر خود قرار داده بود. در بطن وجودی هر کدام از پرسنل شرکت‌کننده در آن بیعت، نوعی دلهره و اضطراب وجود داشت اما آن ملاقات و آن دیدار همه‌ی نگرانی‌ها را از آینده ـ که چه خواهد شدـ از بین می‌برد. عشق، نشاط، نگرانی، التهاب همه‌ی این احساسات با هم مخلوط شده بود، تمام این لحظه‌ها غیرقابل وصف بود.

امام خمینی بعد از ابراز احساسات پرسنل دقایقی را سخنرانی فرمودند و ضمن تشکر از حضور پرسنل نیروی هوایی، آن بیعت را آغاز پیروزی نهضت قلمداد کرده و نقطه‌ی عطفی در پیروزی نهضت اسلامی دانستند.

یکی از اتفاقات جالبی که در آن بیعت رخ داد، عکس تاریخی خبرنگار روزنامه‌ی کیهان بود، که این عکس از پشت سر نیروها گرفته شد و در روزنامه‌ی کیهان منعکس شد. عکس فوق باورنکردنی بود مخصوصاً برای سردمداران رژیم که وقتی بیعتِ نظامی نیروی هوایی با امام انجام گرفته بود. در ابتدا سعی می‌کردند منکر چنین بیعتی شوند، اما حقایق


ویدیو مرتبط :
بیعت گردان 22 بهمن در حضور امام خمینی(ره)