سایر


2 دقیقه پیش

جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کند

ایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ...
2 دقیقه پیش

ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کرد

العالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ...



روایتی جانسوز از حیات و شهادت یکی از جوان‌ترین مدافعان حرم


روایتی جانسوز از حیات و شهادت یکی از جوان‌ترین مدافعان حرمنسیم/ پدر شهید خداپناه گفت: شهدای فاطمیون شهدای دفاع از اعتقادات بوده و هستند؛ اعتقاد و ایمان هیچ مرز و محدودیتی را نمی‌پذیرد.

مدتی بود که دنبالش می‌گشتیم، می‌دانستیم که چند ماهی است که برگشته و می‌خواهد در ایران بماند، اما هیچ نشانی از او نداشتیم، بچه‌های بنیاد او را نمی‌شناختند و شماره تلفنی که از این طرف و آن طرف پیدا کرده بودیم هم نتوانست به ما کمکی بکند یا بر نمی‌داشت یا اگر بر می‌داشت جواب درست و درمانی به ما نمی‌داد. نهایتاً از برادر شهید موسوی که جویای او شدیم، پیشنهاد داد که به بهشت زهرا برویم. البته به نظر هم بهترین راه همین بود، گفته بودند که معمولاً پنجشنبه‌ها بر سر مزار پسرش می‌رود، یکی دو پنجشنبه سری به بهشت زهرا زدیم و قطعه 50 را هم زیر و رو کردیم اما خبری نبود، اما نا امید نشدیم و آنقدر رفتیم و آمدیم تا پیدایش کردیم.
می‌گفت مصاحبه نمی‌کنم قبلاً هم شنیده بودیم که علاقه‌ای به گفتگو ندارد، می‌گفت محمد حسینش را نداده که خودش مشهور شود یا بخواهد منتی برسر دیگران بگذارد اما آن روز آنقدر با او بحث کردیم تا نهایتا با پادرمانی "شهید ابوحامد" راضی‌ شد چند دقیقه‌ای با ما همکلام شود.
تنها فرق او با بقیه کسانی که به سراغشان می‌رفتیم افغانی بودنش، نبود، هرچند حضور فرزندش در تیپ فاطمیون در کنار دیگر مدافعان افغانی حرم برای او یک وجه تمایز بود اما وجه تمیزدیگری هم داشت، اینکه محمد حسین تک فرزند بود و خواهر یا برادری نداشت و البته تنها 21 سال ازخدا عمر گرفته بود.پدر شهید خدا پناه به عبارتی همه چیزش را در راه خدا دادده بود همه زندگیش را. با این حال چندین بار شنیده بودم که می‌خواست خودش هم به سوریه برود اما به اجازه نداده بودند.
آنچه در ادامه می‌خوانید مشروح گفتگوی خبرنگاران نسیم آنلاین با پدر شهید محمد حسین خداپناه یکی از شهدای مدافع حرم افغان و از اعضای تیپ فاطمیون است. همچنین می‌توانید بخش اول این مصاحبه را نیز از اینجا ببینید

* شهدای فاطمیون شهدای دفاع از اعتقادات هستند
«نسیم آنلاین»: آقای خداپناه کمی از شهیدتان بفرمایید؟ شما کجا سوریه کجا؟
ما کوچکتر از آن چیزی هستیم که بخواهیم از شهدا حرف بزنیم. شما گفتید که اینها در سوریه هستند و چه ربطی به ما افغانی‌ها دارد. این حرف را اکثریت می‌زنند، اما من می‌خواهم بگویم وقتی که شما به زیارت امام حسین(ع) در کربلا می‌روید یا هنگامی که عاشورا می‌شود می‌توان گفت که چرا حسین حسین می‌گویید؟ او در عراق است پس چرا شما در ایران حسین حسین می‌گویید و تا اربعین عزاداری می‌کنید؟ این سوال از ابتدا اشتباه است. شهدای فاطمیون شهدای دفاع از اعتقادات بوده و هستند و اعتقاد و ایمان هیچ مرز و محدودیتی را نمی پذیرد. این شهدا در راه دفاع از حریم آل االله و اسلام ناب به شهادت رسیده اند. امروز همه باید بدانند که ما شهدایمان را فقط و تاکید می‌کنم فقط در راه خدا و ائمه دین خدا فدا کرده ایم. نه به خاطر هیچ کس ویا کشوری یا نیرویی و نه حتی به دلیل مادیات این اتفاق افتاده است. تمام کسانی که می‌گویند پول می‌دهند تا این فرزندان برای نبرد به سوریه اعزام شوند، به من بگویند که منی که تنها فرزندم و تنها پسرم را در این راه دادم چگونه می‌شود که یک مرد بعد از پنجاه و چند سال همه محصول زندگی خود را که تک فرزندش است برای مادیات بدهد؟ درست در زمانی که حقیر هیچ گونه مشکل مادی نیز نداشتم.
ما شهیدی که دادیم در راه خدا دادیم و از خدا هم اجرش را می‌خواهیم نه از سپاه چیزی می‌خواهیم و نه از ایران و نه از افغانستان. البته از برکات شهادت پسرم این بود که از شهادتش به خودم آمدم و توانستم به صورت مستقیم با صاحب این جریان ارتباط بگیرم.
ما در این راه از هیچ نهاد، سازمان، ارگان یا حتی کشور و نظامی طلب نداریم و هیچ چیز نمی‌خواهیم و هرگاه هم طلب مسئله‌ای را داشته باشیم سعی می کنیم مستقیم به عمه خانم حضرت زینب یا اربابمان سیدالشهدا وصل شویم. ما از آنها که صاحبان واقعی این خون ها هستند طلب می‌کنیم.
باز شما زحمت کشیدید یادی از شهدا کردید و مارا دعوت کردید. اما ما کوچکتر از آن هستیم که حرفی بزنیم، اگر خیلی زرنگ باشیم بتوانیم کوشش کنیم که شرمنده شهدا نباشیم. شهدا راهشان را انتخاب کردند و رفتند.

* ایرانی‌ها، عراقی‌ها و لبنانی‌ها همه و همه برای صلابت دین اصیل و حیات این حقانیت به پا خواسته اند
من تنها پسرم، تک فرزندم که حتی دختر هم ندارم را در سن21 سالگی تقدیم خانم حضرت زینب(س) کردم. پسرم در دورانی که در افغانستان بود دوبار در ارتش ملی و زیر نظر آمریکایی‌ها دوره دیده بود و فعالیت کرده بود و پس از اینکه ماجرای سوریه و دفاع از حرم پیش آمد به سرعت خود را به دمشق رساند و مشغول دفاع از حرم شد.
با این حال تا زمانی که بحث اعتقادات در میان نباشد انسان نمی‌تواند خود را راضی کند تا تنها فرزندش را برای جنگ عازم میدان های نبرد کند. البته من بعد از این مسئله خودم هم اقدام کردم برای اعزام که در جواب به من گفتند شما تنها پسرت را در این راه دادی فعلا کمی بمان تا در زمان مناسب اگر لازم بود اعزام شوید.
من در جواب مسئولان امر گفتم هر کس یک آرزویی دارد و من هم برای خود آرزویی دارم. پسرم خواست و به آرزویش رسید حالا این وسط تکلیف من چه می‌شود؟ در روز قیامت آیا آقا سید الشهدا به من می‌گوید به دلیل شهادت فرزندت نیازی به حضور شما در دفاع از خانه و ناموس ما نبود؟یا اینکه چون تو فرزندت به شهادت رسید دیگر تکلیف از گردن شما برداشته می‌شود؟ همه این مسائل در راه اعتقاد است. پاکستانی‌ها در قالب زینبیون می آیند و افغان ها در قالب فاطمیون. ایرانی‌ها، عراقی‌ها و لبنانی‌ها همه و همه برای صلابت دین اصیل و حیات این حقانیت به پا خواسته اند و از هیچ چیزی فروگذار نخواهند بود.
خانواده شهدای مدافع حرم افغان مهمان نسیم آنلاین

«نسیم آنلاین»: از فرزند شهیدتان برایمان بگویید؟
فرزند من متولد یسال 71 و 21 سال سن داشت. در افغانستان دو بار وارد ارتش ملی شد ولی من وی را در آنجا از نظامی‌گری منع کردم و به او می‌گفتم که نرود. چون اوتنها فرزند ما بود و باید خانواده را سر پا نگه می داشت. البته این مسئله داعش و تکفیری‌ها در ایران این 5 یا 6 سال است که سر زبان‌ها افتاده اما در افغانستان این چیزها جدید نیست ما حدود 20 سال است که با اینها یعنی وهابی‌ها درگیر هستیم و داعش و جبهه النصره و... اینها همه شاخه‌هایی از القاعده هستند که هر روز یک اسمی روی آنها می‌گذارند و برای ما چیز جدیدی نیست.
مثلاً در پاکستان اخوان المسلمین هستند و وهابیت و القاعده و... حالا هم یک شاخه‌ای اضافه کرده به نام داعش و جبهه النصره و... و این برای ما حرف جدیدی نیست. این شهدا یک عقیده خاصی داشتند که رفتند و شهید شدند. پسر من هم در تاریخ 20 شهریور93 در منطقه الدخانیه دمشق شهید شد.

*پیکر فرزندم 16 روز در منطقه ماند
«نسیم آنلاین»: از دوستان شنیدیم که پیکر فرزندتان بعد از شهادت مدتی هم در منطقه ماند؟
بله، 16 روز جنازه‌های پسرم ، سید حامد و عقیل در منطقه مانده بود.

«نسیم آنلاین»: چطور از شهادتش مطلع شدید؟
من ایران نبودم. برادرم تماس گرفت و گفت بیا که پسرت مجروح شده است. من به برادرم گفتم که راستش را بگو من طاقت شنیدنش را دارم. کسی که در این راه رفته است چه هدیه ای بالاتر از شهادت که نصیب آن رزمنده شود. بهتر از آن است که مثلاً برود سر خیابان با موتور تصادف کند و کشته شود مرگ که چیزی نیست همه انسان ها دچار آن می شوند پس چه بهتر که اگر انسان میخواهد برود با شهادت برود

«نسیم آنلاین»: فرزند شهیدتان در هنگام اعزام به سوریه خودش از شما اجازه گرفت یا از طریق بستگان و آشنایان کسی را برای این امر خدمتتان فرستاد؟
‌ من اینجا نبودم. برادرم اینجا بود و از برادرم اجازه گرفته بود و من هم به برادرم گفتم کار خوبی کردید حالا که این راه را انتخاب کرده خیلی هم عالی و البته نا گفته نماند پسرم از بچه‌گی مذهبی بود و وقتی ما در کابل زندگی می‌کنیم در منطقه ما مسجد و حسینیه ها همه دست اینها بود و همه مراسم ختم‌ها و محرم و عاشورا را برگزار می‌کردند.
خلاصه که برادرم با من تماس گرفت و من گفتم حالا که این راهش را انتخاب کرده بگذار برود و من راضی هستم.

* بچه‌های کم سن و سال تر از فرزندم را در میان مبارزین دیدم
«نسیم آنلاین»: واقعاً شما راضی بودید؟
بله. وقتی که در این راه رفته و آگاهانه و بدون هیچ زور و اصراری این راه را انتخاب کرده است چرا باید ناراضی باشم. چه راهی بهتر از اینکه جانت را برای اهل بیت و خاندان عصمت و طهارت فدا کنید. خودم هم وقتی که یک بار مشرف شدم سوریه و خدا این سعادت را به ما داد و دستمان به ضریح عمه سادات رسید من آنجا دیدم که بچه‌های کوچک‌تر از پسر من هم بودند که می‌جنگیدند و بچه من که از آنها بالاتر نبود.

«نسیم آنلاین»: فرزندتان ازدواج کر&a


ویدیو مرتبط :
مستند زیبای نسیم حیات نبرد داعش با مدافعان حرم فلسطینی