سایر
2 دقیقه پیش | جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کندایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ... |
2 دقیقه پیش | ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کردالعالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ... |
انواري: تلاش عسگراولادي بازگشت و توبه سران فتنه بود
انواري: تلاش عسگراولادي بازگشت و توبه سران فتنه بود
فارس/ سرپرست سابق کميته امداد گفت: عسگراولادي تلاش داشت که سران فتنه را به توبه و بازگشت تشويق کنند و از برخوردهاي تند و افراطي هر دو طرف بسيار رنج ميکشيدند و سعي ميکردند همه را به حفظ تعادل، انصاف و ميانهروي دعوت کنند.پيشينه دوستي و ارتباط فقيد سعيد،مرحوم استاد حبيب الله عسگراولادي با مرحوم آيتالله محي الدين انواري، به دوران مبارزات نهضت ملي باز ميگردد.شمهاي از روايتها و خاطرات اين دوستي طولاني، در گفت وشنود پيش روي توسط حسين انواري فرزند آيت الله انواري بيان شدهاست.
*جنابعالي ازچه مقطعي و چگونه با مرحوم استاد عسگراولادي آشنا شديدوچه خصالي را در ايشان برجسته ديديد؟
از دوران نوجواني ايشان را ميشناختم. ايشان با مرحوم آيتالله محيالدين انواري ارتباط داشتند و آشنايي بنده با ايشان، از اين طريق ميسر شد، منتهي چون سني نداشتم، طبيعتاً در جلسات آنها حضور نداشتم. در دبيرستان بودم که ايشان و مرحوم انواري دستگير شدند و از آن به بعد ارتباط ما در ساعات ملاقات در زندان بود. بعد هم که به برازجان تبعيد شدند، به آنجا سفر و از نزديک با اين بزرگواران ملاقات کردم. بعد به خارج از کشور رفتم و پس از پيروزي انقلاب برگشتم و از آن به بعد، در بعضي از جلسات حضور پيدا ميکردم، ولي باز هم ملاقاتها طولاني نبود تا سال 70 که اين ارتباط مستمر شد و تا پايان عمر شريف ايشان ادامه يافت. در اين مدت، هفتهاي دو سه بار با ايشان جلسه داشتم و در جريان مسائل مربوط به کميته امداد قرار ميگرفتم.
*اشاره کرديد در زندان برازجان به ملاقات اين بزرگواران رفتيد. اين ديدار، در چه سالي بود و شرايط آنجا چگونه بود؟
اواخر سال 1348 و قبل از عيد بود. دانشجو بودم و براي اولين بار تنها سفر ميکردم. يکي دو روز در زندان در خدمت اين بزرگواران بودم. زندان شرايط بسيار سختي داشت و هوا فوقالعاده گرم بود. شهيد عراقي براي ناهار چلوکباب تهيه کرده بودند و فضاي بسيار بانشاط و گرمي بود و هيچکدام افسرده و مغموم نبودند.
در آن دوره،بيشترين ارتباط با آيتالله انواري را از طرف خانواده داشتم. خانواده نهايتاً هفتهاي يک روز به ملاقات ميرفتند، ولي من بيشتر ميرفتم.
*پيغام هم ميبرديد و ميآورديد؟
گاهي همبنديهاي مرحوم آقاي انواري پيغام داشتند که بايد به بيرون منتقل ميشد و اين کار را برايشان ميکردم. در کميته مشترک که به ملاقات ميرفتم ،با شهداي مؤتلفه از نزديک آشنا شدم و مخصوصاً شهيد بخارايي که فوقالعاده جوان بود، رويم تأثير زيادي داشت.
*از اين ملاقاتها خاطره خاصي يادتان هست؟
بله، يک بار به ملاقات مرحوم آيتالله انواري رفته بودم و خانمي هم در صف ملاقاتکنندگان بود و با هم وارد اتاق ملاقات شديم. حاجآقا بسيار با نشاط و خندان بودند، ولي همسر آن آقا بسيار گرفته و افسرده بود. وقتي بيرون آمديم آن خانم از من پرسيد: «حاجآقا تازه زنداني شدهاند؟» جواب دادم: «خير، چطور مگر؟» گفت: «شوهر مرا سه ماه است که زنداني کردهاند و پاک خود را باخته است!» گفتم: «حاجآقا از هشت سال پيش زنداني هستند!» آن خانم واقعاً يکه خورد!
خاطره جالب ديگر مربوط به زماني است که ميخواستند اين بزرگواران را به زندان برازجان ببرند. به شمسالعماره رفتم که بدرقهشان کنم و ديدم آنها را با وضع بدي، با دستبند ميبرند. شهيد عراقي به يکي از آنها گفت: «مثلاً حاجآقا با اين نعلينها چطوري ميخواهد فرار کند که به ايشان دستبند زدهايد؟» مرحوم انواري وسط راه خيلي عصباني ميشوند و ميگويند: «انشاءالله پنچر شويد!» هنوز حرف حاجآقا تمام نشده بود که ماشين پنچر ميشود! گروهبان محافظ آنها چنان وحشت ميکند که تا آخر سفر از کنار آنها تکان نميخورد که نکند آنها يکمرتبه غيب شوند يا پرواز کنند!
*اشاره کرديد بعد از سال 70 همکاري نزديکي با مرحوم آقاي عسگراولادي داشتيد. اين آشنايي و همکاري به چه شکل بود؟
همانطور که اشاره کردم هفتهاي سه بار به شکل خصوصي، عمومي و گردهمايي با ايشان جلسه داشتم.
*چه ويژگيهايي در ايشان براي شما ارزشمندتر و برجستهتر بود؟
مرحوم آقاي عسگراولادي مجموعهاي از ويژگيهاي يک انسان مسلمان، شريف، کارآمد، باهوش و خوشفکر را در خود داشتند. در برابر سختيها و مشکلات فوقالعاده صبور بودند. خودشان ميگفتند: در زندان هميشه به اين فکر ميکردم هيچ کار خداي متعال بيحکمت نيست و ما با تحمل اين دشواريها قرار است چه وظايفي را در آينده به عهده بگيريم؟ اين نوع نگاه به زندگي و مشکلات آن، به انسان آرامش خاطر، روحيه و نشاط ميدهد. مرحوم آقاي انواري هميشه ميگفتند: ما در زندان زندگي ميکرديم و قبول کرده بوديم بايد براي تقويت نهضتي که امام آغاز کردهاند، سختيها را تحمل و تکليف خود را ادا کنيم، به همين دليل برنامه مفصل مطالعاتي داشتيم.
يکي ديگر از ويژگيهاي مرحوم آقاي عسگراولادي نظم و برنامهريزي ايشان بود و ديگر کلام و سخن منطقي و مستدل. برخي از افراد به بهانه سياستمدار يا مبارز بودن، مغلطه ميکنند و دروغ ميبافند، اما مرحوم عسگراولادي بيآنکه با کسي خصومت بورزند، سعي ميکردند نظر خود را حتي اگر مخالف نظر جمع بود در کمال متانت و تواضع مطرح کنند.
ويژگي ديگر ايشان فروتني اصيل و کمنظير ايشان بود. بنده اين افتخار را داشتم که گاهي در سفرهاي داخل و خارج، در خدمتشان باشم و از نزديک شاهد تواضع ايشان حتي در برابر کوچکترها هم بودم.
حافظه ايشان فوقالعاده قوي بود و همه حوادث تاريخي را با تمام جزئيات آن تا آخر عمر شريفشان به ياد داشتند. مرحوم آيتالله انواري گاهي که در باره رويدادي از ايشان سئوال ميشد، ما را به مرحوم آقاي عسگراولادي ارجاع ميدادند و ميگفتند: ايشان همه چيز به يادشان مانده است.
ديگر ويژگي ايشان انس دائمي با قرآن بود. هميشه جلسات، سخنرانيها و محافل را با آياتي از قرآن همراه با ترجمه و تفسير آنها شروع ميکردند. انس با قرآن به انسان شادي و اميد اصيل و عميق ميدهد و ايشان لحظهاي از قرآن منفک نبودند.
از ديگر ويژگيهاي ايشان دورانديشي و عاقبتنگري بود. خيليها فقط به اکنون فکر ميکنند، اما ايشان همواره افق بلندي را فراروي خود داشتند و عاقبتانديش بودند. اين در واقع يک نوع نگاه استراتژيک به مسائل است که ميتوان بر اساس آن امور مختلف را تنظيم کرد.ايشان ادبيات خاصي داشتند و براي جذب مخاطب از آيات قرآن استفاده ميکردند.
*بين ايشان و آيتالله انواري چه ويژگيهاي مشترکي را ميبينيد؟
هر دو در صحنههاي سياسي و اجتماعي در کنار حضرت امام بودند. پدر پس از آزادي از زندان، حتي لحظهاي وقت فراغت نداشتند. ايشان پس از تشکيل هيئتهاي مؤتلفه توسط حضرت امام در سال 1342، نماينده امام در اين هيئت بودند و لذا بيشترين ارتباط را با شهداي مؤتلفه و مرحوم آقاي عسگراولادي داشتند، لذا هر دو در کنار هم مسير مبارزه را پيمودند و هر دو هم زندان طولاني مدت را در کنار هم سپري کردند و لذا به زير و بم اخلاق و روحيه هم آشنا بودند.
همواره نعمتهاي الهي را شکر ميکردند و هرگز از ايشان گلايهاي نشنيدم. همين روحيه شکرگذاري باعث ميشد همواره نشاط و اميد داشته باشند. ما انسانها نوعاً عادت داريم به آنچه که نداريم بينديشيم و در نتيجه افسرده ميشويم، ولي ايشان همواره به داشتههايشان فکر ميکردند و از اينکه خداوند به ايشان توفيق خدمتگزاري به بندگان محروم خود را داده بود، پيوسته شکر ميکردند و اين را براي خود يک توفيق ميدانستند.
مهمترين ويژگي ايشان اين بود که در خدمت به نظام هرگز به اين موضوع که متعلق به کدام جناح يا خط فکري هستند فکر نميکردند، در حالي که کاملاً معلوم بود دبيرکل حزب مؤتلفه هستند و خط فکري و سياسي ايشان هم کاملاً مشخص بود. اين رويکرد بهقدري روشن بود که حتي گاهي دوستانشان هم به ايشان اعتراض ميکردند. ايشان بهراستي مصداق کامل آيه «أَشِدَّاء عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ»(1) بودند و در برخوردهايشان تلاش ميکردند حداکثر جاذبه و حداقل دافعه را داشته باشند و همواره به وحدت دلها فکر ميکردند.
ايشان از يک سال قبل از رحلت تلاش کردند دلگيريهايي را که در سطح جامعه و بهخصوص مسئولين وجود داشت، کاهش بدهند و نامهنگاريهايي هم کردند و يادداشتهايي را هم نوشتند که بعضاً اعتراضاتي را هم برانگيخت. تحليل شما از اين رويکرد چيست؟
ايشان تلاش ميکردند سران فتنه را به توبه و بازگشت تشويق کنند و از برخوردهاي تند و افراطي هر دو طرف بسيار رنج ميکشيدند و سعي ميکردند همه را به حفظ تعادل، انصاف و ميانهروي دعوت کنند. بسيار انسان عاطفي و با محبتي بودند و حتي براي مخالفين خود هم کم نميگذاشتند. ايشان در عين حال که اين روحيه لطيف را داشتند، اما در برابر دشمنان داخلي و خارجي نظام که عمداً و آگاهانه شيطنت و دسيسه ميکردند، ابداً اهل مماشات و مصلحتانديشي نبودند و بهدرستي ديانت ايشان عين سياست و سياست ايشان عين ديانتشان بود. سياست همراه با تقوا و پارسايي در تمام رفتارهاي سياسي ايشان تجلي داشت.
*از روحيه خدمتگزاري ايشان به محرومين چه خاطراتي داريد؟
ايشان خدمت به محرومين را يک تکليف ديني ميدانستند. اغلب تلاش ميکردند محرومين را پيدا و به مشکلات آنان رسيدگي کنند، به همين دليل سفرهاي زيادي به نقاط محروم ميکردند و به قرضالحسنه اعتقاد زيادي داشتند و بهجاي کمکهاي بلاعوض، همواره بر قرضالحسنه تأکيد ميکردند و بخشش و کمک بلاعوض را، فقط مختص موارد بسيار ضروري ميدانستند تا بدين ترتيب کرامت انسانها حفظ شود و براي تأديه دين خود به تلاش بپردازند. به همين دليل سياست خودکفايي را در کميته امداد دنبال کردند تا افراد به مدد کار و تلاش خود بتوانند به زندگيشان سر و سامان ببخشند، نه اينکه با خرد کردن شخصيت خود، منتظر کمک اين و آن بمانند. به همين دليل هم ميبينيم در مورد ايتام هم از تکريم يتيم ياد ميشود، نه از تغذيه يتيم. ايشان در دوره طولاني خدمت در کميته امداد همواره تلاش کردند کارآفريني کنند و اعتقادي به کمکهاي بلاعوض جز در موارد فوقالعاده ضروري نداشتند.
*بخش بينالملل کميته امداد هم با همين هدف ايجاد شد؟
بله، اولين حرکت به دستور حضرت امام و براي کمک به محرومين لبنان صورت گرفت. اين امداد به معناي سير کردن شکم آنها نبود، بلکه بدين معنا بود که دستشان را بگيريم و کمکشان کنيم که کار کنند و زندگي شرفتمندانهاي داشته باشند. در سفرهايي هم که در خدمت مرحوم آقاي عسگراولادي بوديم هدف همين بود.
يک بار ميخواستيم به يک کشور افريقايي برويم و خدمت ايشان عرض کردم که نگرانيم شما نتوانيد اين سفر طولاني را تحمل کنيد. ايشان فرمودند: «اگر بيايم حالم خوب ميشود.» با اينکه وضعيت جسمي خوبي نداشتند و سفرهاي طولاني با هواپيما خستهشان ميکرد، اما کمتر راضي ميشدند بمانند و استراحت کنند و راههاي طولاني را براي رسيدگي به محرومين طي ميکردند. وقتي مشکلي براي کسي پيش ميآمد، همه ذهن و فکر ايشان مشغول ميشد و تا حل نميکردند، آرام نمينشستند. حتي افرادي نامههايي را دم در منزل ايشان تحويل ميدادند و ايشان تلاش ميکردند مشکل همه را بهنوعي حل کنند و وقت زيادي ميگذاشتند و ميفرمودند هر يک از اين نامهها يک هديه الهي است و يک نامه و درخواست معمولي نيست. شايد نتوانيم اجابت کنيم، ولي بايد حتماً توجه کنيم. ايشان حتي به هنگام سخنراني هم ميفرمودند بايد حقوق مخاطب را رعايت کرد و وقتش را با سخنان بيهوده نگرفت. به همين دليل قبل از هر سخنراني مطالعه و سخن خود را جمع و جور کنيد تا به زيادهگويي نيفتيد و حقوق مردم ضايع نشود.
*برخورد ايشان با مردم عادي و مسئولين تفاوتي هم داشت؟
ايشان ارتباطات فوقالعاده وسيعي داشتند و در تمام آنها متانت، تواضع و محبت را رعايت ميکردند. هرگز کسي نديد ايشان حتي به مخالفين خود هم اهانتي کرده باشند. به همين دليل طيفها و اقشار مختلف به ايشان علاقه داشتند که نشانه بارز حضور همه آنها را در مراسم تشييع ايشان مشاهده کرديم.
ویدیو مرتبط :
امام جمعه تهران: سران فتنه توبه کنند، آقا میبخشد