سایر
2 دقیقه پیش | جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کندایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ... |
2 دقیقه پیش | ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کردالعالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ... |
بدون موضوع خراسان/ 7 نکته درباره مهمترین نویسنده 2 دهه اخیر، رضا امیرخانی و آثارش
خراسان/ یکم: وقتی نویسنده میخواهد چیزی بنویسد، فرصت دارد که بنشیند و تمرکز کند و چیزی تولید کند که از خودش و دانستهها و داشتهها و پیرامونش بزرگتر باشد. گاهی نویسندهها اثری تولید میکنند که به واسطه توانایی و فرصتی که داشتهاند از خودشان بزرگتر میشود. رضا امیرخانی این تفاوت را با بقیه پدیدآورندگان داشته که خودش از آثارش بزرگتر بوده است و این را همه کسانی که به دوستی یا حتی نادوستی به او نزدیکند می دانند و تایید می کنند.
دوم: آثار آقای امیرخانی، قابل ارزیابی است. اگر وارد کاری میشود که در آن حساب و کتاب معنی دارد، بیلانش موجود است و اگر وارد کار نوشتن میشود، تیراژ کتابهایش موجود است. بسیاری از نویسندگان توفیق و عدم توفیقشان را به اگر و مگرها و تاویل ها می بندند و پشت آنها پنهان می شوند.
سوم: امیرخانی ساحتهای مختلف نوشتن را تجربه کرده و فقط رماننویس نیست. او یک نویسنده روشنفکر است که وارد حوزههای مختلف شده و نسبت برقرار کرده است. حتی به همین هم بسنده نکرده و بعد از برقراری نسبت، به تولید اثر پرداخته است. شاید بعد از «منِ او»، انتشار «بیوتن» و «از به» نشان داد که کار بهتر امیرخانی «منِ او» است و شاید هجرت از رمان به سفرنامه و مقاله بلند موجب شد فرصت بهترین بودن برای امیرخانی فراهم باقی بماند.
چهارم: آثار امیرخانی بدون رانت، پول، فشار دولتی و فرادولتی بین همه مردم رفته است. تیراژ مجموعه کتابهایش از نیم میلیون نسخه گذشته و بیشترین ترجمه به زبان های مختلف از آثار اوست. برای اینکه ادبیاتی داشته باشیم که نسبتش با انقلاب اسلامی روشن، مثبت و مؤثر باشد، لزوماً احتیاجی نیست که همه تیم بشویم و پشت آن بایستیم. شاید به یک معنا این ضرر و آسیب داشته باشد و الان مثال نقض این ماجرا، همینجا نشسته است. آقای امیرخانی بدون برخورداری از این حمایتها برای آثارش توانسته مسیر خود را باز کند.
پنجم: امیرخانی و آثارش به جریان مطالعه فعّال خیلی کمک کردهاند، برخی آثار هستند که آدم میخواند که بخوابد، اما آثار جناب امیرخانی برای خواندن و بیدار شدن است؛ یعنی باعث شده از تحریک قوۀ تخیل به این مسیر برسد که قوۀ تعقل به جریان بیفتد و این اتفاق مهمی است. به نظرم همین خوانش نقّادانه از آثار امیرخانی به این برمیگردد که در این آثار چیزهایی پیدا شده که باید سراغش برویم و نقادانه بررسیاش کنیم.
ششم: آثار امیرخانی مبتنی بر جواب دادن نیست، بلکه مبتنی بر طرح مسأله است؛ در حالی که اشتباه استراتژیک ما در گفتمان مواجهه با مخاطب، همیشه این است که میخواهیم به او جواب بدهیم. به نظر میرسد روح آثار امیرخانی، ضمن اینکه اصول را حفظ کرده، طرح مساله و سوال میکند و نگران نیست و فکر میکند با طرح سوال، مبانی محکمتر خواهد شد.
هفتم: ادبیات داستانی بعد از انقلاب ما به طور جدی به قبل و بعد از آثار امیرخانی تقسیم میشود. خیلیها به این اذعان دارند، ولی به شکل عجیبی در فضای عمومی از طرح آن ابا دارند. بالاخره اتفاقاتی که بعد از «منِ او» در فضای مجازی افتاد و آثاری شبیه آثار امیرخانی و نثرهایی شبیه نثر او که عکسالعمل صریح بود، باعث شد تا خیلیها از تندتند کتاب بیرون دادن دست بکشند و خیلیها به فکر فرو بروند. خیلیها به این جمعبندی رسیدند که اگر میخواهند کاری تولید کنند تامل کنند چگونه آن کار را انجام بدهند که مثل آثار امیرخانی دیده و خوانده شوند.
منبع: خراسان
ویدیو مرتبط :
رکود، یکی از مهمترین چالش های سالیان اخیر در اقتصاد ایر