سایر
2 دقیقه پیش | جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کندایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ... |
2 دقیقه پیش | ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کردالعالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ... |
آرمان نوشت: آدرس غلط در قضیه کشیدن بخیهها
آرمان/ متن پیش رو در آرمان منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست.
طی روزهای گذشته موضوع کشیدن بخیه کودک اصفهانی به صدر اخبار رسانهها رسید. از همان روز اول چندین تماس داشتم که نظر کارشناسیام را راجع به این حادثه بس تاسفانگیز بیان کنم، تقریبا همه را به وقتی دیگر موکول کردم، سماجت یکی از دوستان خبرنگار که میگفت: «در جامعه خبرنگاری شما به مصاحبهگر همیشه در صحنه معروفید! چرا راجع به این واقعه تلخ که به علت نداری بخیهها را از صورت نوجوان اصفهانی کشیدند صحبت نمیکنید؟» اتفاقا همان روز عکسی از صدرا کودک اصفهانی در سایتهای مختلف چاپ شده بود که یکی از مسئولان ظاهرا وزارت بهداشت یک گوشی واقعی و گرانقیمت پزشکی به او هدیه کرده بود، عکس گوشی اهدایی با خنده ملیحی که صدرا در مقابل دوربین بر روی لبان داشت، جلویم بود، گفتم: «راستش من محل بخیهها را نمیبینیم که صحبت کنم، لابد روی صورت او نبوده است. باید این قضیه واکاوی شود.» اما عمده خطابم در این نوشته به وزیر محترم بهداشت است؛ وزیری که مورد احترام همه است و به درستی اگر به او زینتالوزراء دولت تدبیر و امید بگوییم فیالواقع درست گفتهایم. سوال اول: بیمارستان اشرفی اصفهانی خمینیشهر اصفهان، دولتی است یا خصوصی؟ قطعا پاسخ وزیر محترم این خواهد بود که این بیمارستان دولتی است. سوال دوم: هزینه مراجعه به بیمارستانهای دولتی از سرپایی تا بستری شدن چقدر است؟ هزینه ویزیت و درمان سرپایی یعنی بخیه صورت مجروح یک نفر چقدر است؟ سوال سوم: قصه پرغصه بیمه سلامت به کجا کشیده است، مگر قرار نبود همه از یک بیمه حداقلی برخوردارباشند. سوال چهارم را از روسای جمهور از آیتا... هاشمیرفسنجانی تا دکتر روحانی دارم، چرا در کشوری که در ذخیره گاز و نفت جزو نخستینهای جهان است، هستند هنوز خانواده هایی که بیمه درمانی ندارند، دوست روزنامهنگاربا سابقهام، غفور گرشاسبی که در مجلس اول، نماینده مردم بود تعریف میکرد که در قالب هیات پارلمانی سفری به کوبا داشتیم و با فیدل کاسترو ملاقات کردیم. آقای کاستروضمن نصایح طول و تفصیلدار خود که بیشتر آن تشویق به مبارزه با امپریالیسم آمریکا بود یک نصیحت متفاوت هم داشت و توصیه کرده بود که به بهداشت و درمان خود برسید. نگذارید طفلی روی دستان خانوادهاش از بیدارویی و درمان زجر بکشد و گفته بود درمان و بهداشت جزو نخستین برنامههای دولت کوباست. حالا بهتر میشود به واقعه تلخ کشیدن بخیهها توجه کرد. جالب است همه دوستان قلم به دست گرفته و علیه دکترو پرستار قلمفرسایی میکنند. کاش فقط به نقد این دو نفر مینشستیم. عدهای خواستار ابطال جواز طبابت و حتی اعدام این دو نفر شدهاند اما هیچکس نگفت بیمارستان دولتی است. بیمارستان دولتی هم تعرفه دارد، مگر پول بخیهها به جیب دکتر و پرستار میرود؟ کسی ننوشت سرانه بهداشت و درمان چقدر است. حالا که رئیسجمهور به این خاطر میخواهد لایحه بودجه سال 95 را به همراه برنامه ششم توسعه به مجلس ارائه کند، قرار نیست روز 15 آذر ماه که وقت قانونی تقدیم لایحه بودجه به مجلس است را به دی ماه و پایان یافتن بررسی برنامه ششم توسعه موکول کند، این واقعه میتواند به نفع بودجه بهداشت و درمان باشد، باید بیمه همگانی اجباری را سرلوحه اقدامات بهداشتی قرار داد، نمیدانم پدر صدرا چه شغلی دارد، هر شغلی که داشته باشد باید زیرپوشش بیمه درمانی باشد، این توقع زیادی نیست که دولت راهکاری تعبیه کند که همه بیمه اجباری داشته باشند. دوستانی که بیمحابا بر دکتر و پرستار خاطی تاختند و حق داشتند، مصرع دوم شاه بیت این غزل را چرا نمیسرایند؟ بیمارستان دولتی یعنی چه؟ تفاوت تعرفه بیمارستان دولتی با بیمارستان خصوصی چیست؟ پزشکی که در بیمارستان دولتی شاغل است غیر از حقوق خود چه مبلغی از وجوه خدمات پزشکی را دریافت میکند. مطالبات ساده مردم ذرهذره انباشته میشود، و اگر برآورده نشود به مطالبات ملی بدل میشود. موضوع بهداشت و درمان و هزینه درمان و بیمارستانها به نظرمن از مطالبات عادی و ساده مردم به مطالبات ملی بدل شده است. در جامعه ما اطباء از جایگاه ویژهای برخوردارند و باورعمومی براین است که «دوا نزد دکتر است و شفا نزد خدا.» شاید با تکیه بر همین باور است که ریاست محترم قوهقضائیه طی بخشنامهای از محاکم خواستند که در مقابل تخلفات پزشکی از حربه زندان استفاده نکنند، درحالی که تخلفات پزشکی در دیگر کشورها جزو دعاوی همیشه مطرح بین بیمار و پزشک است و بیمه خدمات پزشکی پزشکان گرانترین بیمه این کشورهاست، تا جایی که خدمات پزشکی به علت گران بودن بیمه آن همیشه دغدغه پزشکان این کشورهاست. یکی از منسوبین نگارنده که درآمریکا از پزشکان شناخته شده است به علت اینکه بیمه پزشکیاش تمام شده بود و در زمانی که فاقد بیمه بود مواجه با شکایت یکی از بیمارانش شد چند سالی گرفتار دادگاه شد و سرانجام مجبورشد برای اخذ رضایت بیمار شاکی منزلش را بفروشد و خسارت او را بپردازد. به فرض صحت اصل موضوع و اینکه چند بخیه برصورت زیبای کودک اصفهانی در بیمارستان دولتی 150هزارتومان هزینه داشته، چرا این خانواده بیمه نبودند، نمیپرسم چرا پدرو مادراین کودک ناتوان از پرداخت 150هزارتومان هزینه درمان شدهاند میپرسم چرا وزارت بهداشت و وزیر خوشنام آن برنامهای برای بیمه اجباری همگانی ندارند، اگرموضوع کشیدن بخیهها از صورت کودک اصفهانی صحت داشته باشد باید پرسید پاسخگوی ضربه روحی وارده به این نوجوان کیست؟
پزشک و پرستاری که به جد مطالبه 150هزارتومان هزینه درمان میکردند و عجز و ناتوانی والدین و سرانجام دستورالعمل پزشک مبنی بر کشیدن بخیهها و قیافه مظلوم خانواده و چهره متحکم پزشک و دستان پرستاری که چاقو و قیچی به دست نخ بخیهها را از صورت شکافته کودک باز میکرد و قطرات خون ریخته شده برلباس کودک و گریه مادر و لابد دستور پزشک و پرستار و نگهبان بیمارستان که این محل را ترک کنید، اگر اتفاقی که به صدراخبار کشیده شد واقعیت داشته باشد و صحنهای مانند آنچه که در بالا نوشتم را جلوی چشمان کودک معصوم رقم زده شده باشد چه آیندهای برایش رقم خواهد زد. چه تصویر و تصوری از بیمارستان و دکتر و پرستار خواهد داشت. نمیپذیرم که جامعه پزشکی مرز انحطاط اخلاقی را رد کرده باشد اما میپذیرم که در مساله بهداشت و درمان به توصیه فیدل کاسترو عمل نکردیم، پزشکی و تهیه ملزومات آن خصوصا دارو به حرفه سودآوری تبدیل شده است، تا جایی که فلان وزیرانقلابی هم با اینکه در رشته پزشکی و دارویی تخصصی ندارد وارد دنیای واردات دارو آن هم داروهای تکنسخهای شده است. کافی است قدمزنان از میدان امامخمینی وارد خیابان ناصرخسرو بشوید قدم به قدم با صدای نامأنوس «دارو داریم، داروهای خاص، تک نسخهای...» روبرو میشوید. آقای وزیر که در مردمی بودن شما شکی نیست، یک روز قدمزنان از این مسیر گذر کنید، یا به داروخانههای تکنسخهای سری بزنید باورکنید مطالبات مردم را به عینه خواهید دید، مساله بخیههای کودک اصفهانی نشتری بود که بر وضعیت قرمز دارو درمان و بهداشت کشور خورد. در قضیه کشیدن بخیهها فعلا همگی آدرس غلط را نشان میدهیم، دکتر و پرستار، در حالی که این وزارت بهداشت و درمان است که باید در جایگاه واقعی متهم بنشیند و پاسخگو باشد. همه کاسه و کوزهها را سرپزشک و پرستارنشکنید که آنان تنها مجری برنامه بودهاند. اتفاقا باید از این دو نفرتشکر کرد که صحنه واقعی حاکم بر شیوه درمان مردم را بیروتوش جلوی چشمان همه بازکردند. سخن آخر اینکه؛ وارد دهکده جهانی اطلاعرسانی شدهایم بازهم قدرت دنیای مجازی به کمک آمد. دیگر نمیشود در پناه توان و قدرت، به ناتوانان زور گفت. همه در خانه شیشهای نشستهایم.
*نعمت احمدی
با کانال تلگرامی آخرین خبر همراه شوید telegram.me/akharinkhabar
ویدیو مرتبط :
آدرس غلط - قسمت سوم