سایر
2 دقیقه پیش | جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کندایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ... |
2 دقیقه پیش | ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کردالعالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ... |
وزیر سابق کشور: شهادت میدهم که هرگز امام(ره) موافق ایجاد ارتباط با آمریکا نبودند
وزیر سابق کشور: شهادت میدهم که هرگز امام(ره) موافق ایجاد ارتباط با آمریکا نبودند
نسیم/ متن پیش رو در نسیم منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست.وقتی که از دفترش خارج میشدیم، گفت صبر کنید میخواهم هدیهای به شما بدهم؛ به سمت کتابخانه بزرگی که در اطاقش بود رفت، و برای هر کدام از ما کتابی انتخاب کرد، اول گمان کردم که همان کتاب "دختر یتیم" که چند پاراگرافش را برایمان خوانده بود و یا کتاب دیگری از تاریخ معاصر را برای ما در نظر گرفته، اما لحظاتی بعد با دیدن کتابها متوجه شدم که تالیفات خودش را آورده است. "از عرش تا عرش" سیره سیاسی-اعتقادی حضرت زهرا(س) را روایت میکرد، "شایسته ترین همسرپیامبر (ص) "روایتی از زندگی حضرت خدیجه(س) و اندیشهها و ریشهها به زندگی سیاسی امام حسین مجتبی(ع) میپرداخت.
علی محمد بشارتی جهرمی وزیر سابق کشور، از موسسین سپاه پاسداران و نماینده مردم جهرم در اولین دوره مجلس شورای اسلامی بوده و هم اکنون به عنوان مشاور امنیتی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام مشغول به فعالیت است. اهل تحقیق در تاریخ اسلام است و تلاش میکند از مسیر دین به سیاست ورود پیدا کند. او قاطعیت در اصول را راه عزت میداند. در صحبت هایش از شرک خفی میگوید و اصرار دارد که "عدول از اصول با نگرانی اینکه نکند حرف حقی بزنیم و به مزاق فلان مسئول خوش نیاید، مصداق شرک است".
بشارتی همچنان روزنامهخوان است و همچنان کیهان و جمهوری اسلامی و ... را ورق میزند، از تلویزیون روشنی که در گوشه اطاقش در ساختمان مرکز تحقیقات است میتوان فهمید که در بین کارهای روزمره نگاهی هم به برنامههای رسانه ملی دارد.
در میانه صحبتها از رسوم اسلامی میگوید، از ازدواج، حجاب و حتی غذا.
جالب بود؛ دل خوشی از چای نداشت؛ میگفت ائمه اطهار و حتی گذشتگان ما قهوه را بر چای ترجیح میدادهاند.
وی قریب به 10 سال در وزارتخارجه و قائم مقام علی اکبر ولایتی بوده و بیش از 100 سفر خارجی داشته است و خاطره های جالبی هم دارد، از مذاکره با اروپاییها و آفریقاییها تا "جمبو جت" امیر دبی.
بشارتی میگفت گه برخی از کشورهای عربی حاشیه خلیج با رفتارهای سیاسی متناسب، نرم شدنی هستند.
مضمون سخنانش این است که اولویت امروز کشور، مباحث مربوط به برجام و مسائل بعد از آن، با توجه به تذکرات مقام معظم رهبری در خصوص نفوذ و ایالات متحده آمریکا است.
بشارتی در طول گفتگو سعی میکند از خاطراتش در سپاه، مجلس و وزارت خارجه و حتی کتابهایی چون "دختر یتیم" و "دخترم فرح" برای مستند کردن سخنانش در مورد نسبت ایران و آمریکا استفاده کند.
آنچه در ادامه میخوانید، گفتگوی خبرنگاران گروه سیاسی «نسیم» با دکتر علیمحمد بشارتی جهرمی مشاور رئیس مرکز تحقیقات مجمع تشخیص مصلحت نظام در خصوص پروژه "نفوذ" و "مناسبات ایران و ایالات متحده آمریکا" است:
*«نسیم»: شما در اوایل پیروزی انقلاب و پس از آن، هم سمت امنیتی داشتید، هم در جریان راه اندازی سپاه حضور داشتید و بعد از آن هم در مجلس شورای اسلامی و هم وزارت خارجه بودید، سوال اول در این مورد است که این بحث نفوذ آمریکا که مقام معظم رهبری اخیرا مکرر برآن تاکید میفرمایند، قدیم است یا جدید، آیا آن سالها هم همچین بحثی بوده یا اینکه فقط جنگ تحمیلی بوده است. همچنین اینکه نسبت یک انقلاب مثل انقلاب اسلامی و نسب حضرت امام (ره) با آن روحیات و آن تفکراتشان با کشور و دولت آمریکا در آن زمان چه بوده و الآن به کجا رسیده است؟
بشارتی: آمریکا را کسی میشناسد که دوست دارد بشناسد، و الا اگر که همینطور بگوید ایالات متحده آمریکا یا آمریکا یا حتی بگوید یک کشور جهانخوار مثل آمریکا یا حتی "شیطان بزرگ" اینها بنای شناخت آمریکا نمیشود، آمریکا از آغاز بر مبنای تجاوز و تعدی و ظلم و بیدادگری بر مردمی که بومی بودند ایجاد شد.
آمریکای جدید روی جنازههای مردم بومی که مالک اصلی این کشور بودند بنا شد. بنابراین نابودی حرث و نسل جزء ذات آمریکا است؛ آمریکا عنصری وحشی و سرکش و غیر قابل کنترل است و اگر کسی تصور کند که میتواند این گرگ را تربیت کند فکر اشتباهی کرده است.
زمان سلطان محمود غزنوی ببر و شیر و پلنگ را رام میکردند اما از آن زمان هرگز گرگ را نتوانستند رام کنند. سعدی میگوید: "عاقبت گرگ زاده گرگ شود، گرچه با آدمی بزرگ شود"، ماهیت این موجود را نمیشود تغییر داد، تصور عدهای این است که نرمش در برابر یک وحشی امنیت ایجاد میکند. اما بنده با اعتقاد میگویم خیر، اینگونه نیست.
**آمریکا هیچ کشوری را در عمل به رسمیت را نمیشناسد
آمریکا منافع و اقتدارش هم در همین خوی گرگ صفتیاش است، وقتی نخستین بار بمب اتمی که روی بدنهاش با گچ نوشته بودند Little Boy در هیروشیما انداختند و 200 هزار نفر از مردم این شهر جزقاله شدند، همین خوی را داشتند و وقتی ناو وینسنس هواپیمای ما را در مسیر دبی در هوا نابود کرد و 291 مسافر از بین رفتند ،در زمان ریگان از همین خوی خونریزی نابودی آمریکا بود. خونریزی، نابودی، از بین بردن محصولات مردم، نابود کردن ثروتهای ملل محروم ، تاراج اموال مردم و... حل شدست برای آمریکا، کسی که قانون نداشته باشد، دست به هر کاری میزند.
دومین مشخصه این کشور این است که آمریکا هیچ کشوری را در عمل به رسمیت را نمیشناسد، بوش پسر معتقد بود 16 طبقه از سازمان ملل اضافه است، نه اینکه این طبقات اضافی باشد بلکه کشورهایی که در آن ساکن هستند کشورشان در دنیا اضافی است و گفت من هیچ یک از مقررات بین الملل را قبول ندارم فقط حرفهایی که مشاورانم میزنند را قبول دارم، این حرف جالبی است، سالها امام خمینی(ره) این حرف را میزد و بعضا مردم سختشان بود که باور کنند ولی دیدند. بوش واقعاً تبلور آمریکای مدرن و بهترین ویترین ایالات متحده بود. میزد می بست، میکشت، افراد بیگناه و باگناه را در زندانهای مخوف قرار میداد حتی برای قاضی هم مشخص می شد که طرف بی گناه است اما... امریکا وحشی و غیر قابل اعتماد و خونخوار و فریبکار و زورگو و تمام خواه... هیمن.
این کشور با این مشخصات بر بخشی اعظمی از دنیا سلطه بیرقیب داشت دقیقا در زمان حاکمیت مارکسیسم بر روسیه، که البته در زمان یلتسین همین هم از بین رفت، یعنی کشورهایی مثل ترکمنستان، آذربایجان، گرجستان، ارمنستان، قرقیزستان، لیتونی، استونی همه اینها هم که زمانی طرفدار شرق بودند به غرب گرایش پیدا کردند.
بنابراین امروز سخت ترین و حساس ترین دوران سیاسی تاریخ جهان در حال سپری شدن است. زندگی سیاسی امروز بسیار بسیار حساستر از سال 42 است که انقلاب آغاز شد و سال 57 که انقلاب به پیروزی رسید.
اما امروز کشور ما تحت هدایتهای شجاعانه دقیق و بی سابقه مقام معظم رهبری است. مقام معظم رهبری وارث مباحث امام خمینی هست، امام حسین هم جانشین امام حسن بودند مواریث امیر المؤمنین که از پیامبر گرفته بودند را به برادرشان منتقل کردند. ده سال آزگار امام حسین (ع) با معاویه زندگی کرد، معاویه که به دروغ سلام میداد و محترمانه مسخره میکرد و در نفاق بخشی از قوانین اسلام راعمل میکرد. و همه نقشه راهش برای ریشهکن کردن اسلام بود، اما امام حسین(ع) برای زنده نگه داشتن اسلام دست به کاری ماندگار زد که اسلام راستین و اسلام مبارزه با ظلم و را به دنیا معرفی کند.
کار مقام معظم رهبری این روزها به دو دلیل اهمیت فوق العاده دارد؛ یکی موقعیت جغرافیایی ما و یکی شرایط و ویژگیهای انقلاب اسلامی ما ست، حضرت آقا میخواهند در این دریای طوفانی، پر مین، این کشتی را هدایت کنند و به خوبی هم هدایت کردند. انسان باید بداند که کجاست و بداند که در چه شرایطی است و این مرد بزرگ را بشناسند که خداوند متعال چقدر به این مرد زمینه قدرت عظیم سیاسی، اجتماعی اعتقادی عرفانی داده است تا دشمن اصلی ما که آمریکاست را به مردم بشناساند و مسیر اصلی و مسیر روشنتر شود کار اقا بسیار سخت است.
این موضاعات و عنایات ساده نیست سادهلوح کسی است که این مسئله را ساده ببینید عنایات الهی همراه آقا است و الطاف پروردگار شامل ایشان است دستهای نیرومندی این مرد را هدایت میکند و اگر کسی نداند به قول امام حسین "عمیت عین لا تراک" کور باشد چشمی که دست قدرت الهی را نبیند، پروین اعتصامی ماجرای انداختن موسی را به آب خیلی قشنگ شرح داده، که چند بیتی از آن را بیان می کنم:
مادر موسی، چو موسی را به نیل
در فکند از گفتة رب جلیل
خود ز ساحل کرد با حسرت نگاه
گفت کای فرزند خرد بیگناه
گر فراموشت کند لطف خدای
چون رهی زین کشتی بیناخدای
گر نیارد ایزد پاکت بیاد
آب خاکت را دهد ناگه بباد
وحی آمد کاین چه فکر باطل است
رهرو ما اینک اندر منزل است
پردة شک را برانداز از میان
تا ببینی سود کردی یا زیان
ما گرفتیم آن چه را انداختی
دست حق را دیدی و نشناختی
در تو، تنها عشق ومهر مادری است
شیوة ما، عدل و بنده پروری است
نیست بازی کار حق، خود را مباز
آنچه بردیم از تو، باز آریم باز
خدای متعال به مردم ما این توفیق را داد که قبل از ظهور، ولایت، امامت، تسلیم با این چیزها با نظام جمهوری اسلامی، نظام توحیدی آشنا شوند که اگر امام زمان آمدند کلاس نگذارند و عملاً با این مبانی آشنا شوند و ما نباید شک کنیم در جزئیات، خداوند و امام زمان ارواحنا فداه به آقا لطف میکنند و الهام میکنند .
اگر میخواهیم به برجام توجه کنیم باید به آمریکا توجه کنیم، برجام هم امر بسیطی است و غربی ها میخواهند سر به تن ما نباشد، بنابراین باید آمریکا را بشناسیم تا نظام اسلامی و رفتار رهبری را بشناسیم.
*«نسیم»: آمریکای الآن با آمریکای دهه اول انقلاب تفاوتی دارد؟ یعنی عباراتی که امام در مورد امریکا به کار میبرند اگر امام امروز هم بودند همان عبارات را به کار میبردند؟
بشارتی: امریکا نسبت به اوائل انقلاب حداقل 40 درصد نیرومند و بی رقیب شده است، زمامداران آمریکا و شوروی در سال یکی دو بار همدیگر را در پایتختهای همدیگر و یا در کشور ثالثی میدیدند، ملاحظه همدیگر را داشتند و به قلمرو همدیگر تعرض نمیکردند، اما امروز میبینیم آمریکا هوای روسیه را به هیچ وجه ندارد نمونه این رفتار را در اوکراین دیدیم.
اوکراین حیاط خلوت روسیه بود و روسیه بیشترین سرمایهگذاری را در آنجا کرده بود الآن صنایع سنگین روسیه در آنجا کار میکردند دیدید که کمترین انعطافی را به خرج ندادند در منطقه هم دیدیم که تمام پایگاههای بالفعل و بالقوه آمریکا را میزنند، یمن و سوریه و تا حد زیادی عراق ، آمریکا الآن بیسامانتر ، بیصاحبتر، بی نظمتر وغیر قابل پیشبینیتر و غیر قابل کنترلتر شده است، بنابراین هر چی ما در دانشگاه خواندیم راجع به سیاست خارجی تخصصی درباره آمریکا باید تجدید نظر کنیم.
** نسلی که امروز باید پاسدار ارزشهای اسلامی باشد متأسفانه متحیر است
*«نسیم»: مقام معظم رهبری گفتند که باید اول دانشگاه، جوانان و مسئولین مواظف نفوذ داخلی باشند و بعد منطقه، این نفوذ در پایه عناصر داخلی کشور چقدر میتواند موثر باشد و چقدر میتواند سیستماتیک باشد؟ آیا مشاهدات عینی شما همچین در نمونههای قبلی چیزی را میرساند که آمریکا برای نفوذ روی انها حساب کنند؟ مثلاً در بدنه حکومت، دولت، مجلس یا هر جای دیگر در دایره جمهوری اسلامی هستند چقدر میتواند محقق باشد؟
بشارتی: یک از چیزهایی که در دیپلماسی باید به آن توجه کنید این است که دشمن هیچ چیز شما را به رسمیت نمیشناسد و اگر بخواهد بالاجبار امتیازی بدهد اعلام نمیکند؛ چراکه برای آن مجبور است از برقدرتیاش بکاهد. میگویدتحریمها را یواش یواش بر میداریم. این یک نکته و نکته دیگر که خیلی مهم است این است که قبلاً آمریکاییها در منطقه پایگاههای زیادی داشتند؛ عربستان بود، ترکیه بود، پاکستان بود ولی الآن به شکل ثابت دیگر، آمریکا امروز دیگر نیازی به این چیزها ندارد چرا که اینترنت دارند، ماهواره دارند، یعنی فرهنگ آمریکایی تا اندرون خانه مردم هم رفته و ما قبلاً این چیزها را نداشتیم. الان اگر یک اتفاق در دنیا بیفتد همزمان یا با چند لحظه تاخیر به همه دنیا مخابره میشود و به شکل حساب شده و هدایت شده آن خبر را میفرستند و نتیجه این است که نسلی که الآن باید پاسدار ارزشهای اسلامی باشد متأسفانه متحیر است چون از یک طرف تلفن موبایل دارد که این مثل کارد است هم میشود با آن میوه خورد و هم میشود گردن قویترین مرد دنیا را برید.
الآن شما میبینید که با اینترنت آمریکا چه کار دارد میکند. انها به راحتی میتوانند همه تلفن ها را شنود کنند و به راحتی میتوانند بدانند که آن شخصی که دنبال آن هستند کجا است؟ امروز این یک فناوری هست که تمام صحبتهای ما را از فاصله دور میشنوند؛ نه اینجا هستند و نه کسی اینها را میبیند.
امروز خاکریزهای دشمن نزدیکتر شده است، و لذا باید دقت کنیم که چگونه رفتار می کنیم. به عنوان مثال چگونه به پسرانمان که همواره با موبایل سر و کار دارند بگویم آمریکا دشمن قسم خورده ما است؟ اگر ما مراقبت نکنیم فردا داعش در ایران است؟ چرا که آن پسر میگوید چقدر شما بدبین هستید! آمریکا میخواهد تحریمها را بردارد و هواپیمای بوئینگ به شما بدهد! البته این را بر فرض میگویم کلاً نسل جدید این را میگوید بنابراین عملاً در جنگ سرد اینها پیروزند. اما ما چطور؟ آیا ما ماهوارههایی داریم که افکار و اندیشههای انقلاب را در دنیا منتشر کنند؟ چهار تا هم که داشتیم بستند.
لذا باید روی نسل جدید کار دقیق فرهنگی کرد، امروز جنگ نرم مهمتر از جنگ سخت است، جنگ سرد را خیلی حس نمیکنند بنابراین ضربات جنگ نرم جانکاه و غیرقابل جبران است.
** تصور نکنید با انقلاب تمام پایگاه های آمریکا در کشور را تصرف کردیم، مشکل اولمان با همان دولت موقت بود
*«نسیم»: آقای اوباما به کرات در چند ماه اخیر و به خصوص در حوالی برجام در مصاحبههای خیلی رسمی گفتند که ما روی یک جریان سیاسی در ایران حساب ویژهای باز کردیم که این جریان را قدرتمند کنیم و بتوانیم از آنها برای آینده ایران استفاده کنیم این را حضرتعالی چقدر شدنی میبینید و این جریان چه جریانی است و یا اینکه اثراتش چقدر میتواند باشد و چطور آمریکا به خود اجازه داده که همچین فضایی را برای خودش ترسیم کند؟
بشارتی: آنها از خودشان اجازه گرفتند، اما اینکه در کشور ما نیروهایی هستند که آمریکا روی آنها حساب کرده بله هست همیشه بودند و الآن هم هستند، عمده اینها را مردم میشناسند گذشته خیلی از آنها همدلی و هماهنگی با آمریکا دارند.
شما تصور نکنید 22 بهمن ما توانستیم انقلاب را به پیروزی برسانیم و تمام پایگاههای آمریکا را اشغال کردیم، ما اولین مشکلی که داشتیم دولت موقت آن زمان بود، اولین سفری که در سال 58 آقای بازرگان با آقای دکتر ابراهیم یزدی وزیر خارجه برای رفتن به سازمان ملل رفتند با برزینسکی ملاقات کردند این همه امام خون دل خورد که باید با آمریکا قطع رابطه کرد و تاکید کرد.
** ساده گرفتن دشمنیهای آمریکا نسبت به انقلاب، یا ساده لوحی است یا خیانت.
بازرگان یک نفر بود ولی تفکر بازرگان هنوز هست در یعضی از دانشگاهها هست و در جامعه هست و در یعضی از جوانان و دانشجویان هست در بخشی از بطن جامعه هست الآن شما در نظر بگیرید نخریدن کالاهای آمریکایی اگر چه مشابه آن را ما نداریم ضرر میکنیم اما یک نوع جنگ است نه خیال کنید که مثلاً اگر ما فلان چیز آمریکایی را نخریم آنها نا امید میشوند که این پرچم در آنجا جایی ندارد که اینها نصب کنند حالا ما پارچه آمریکایی نخریم و ماشین آمریکایی نخریم آنها مأیوس میشوند، شنیدم که میخواستند 2 یا 3 هزارتا شعبه مک دونالد در ایران دایر کنند این پرچم آمریکا هست، ما خودمان ساندویچ داریم اما مک دونالد یک تبلیغات بین المللی کرده که هر کجا که باشد پرچم رسوخ آمریکا و نشان سلطه آمریکاست، نداشتن مک دونالد به ظاهر امری ساده است اما در دنیای امروز خیلی معنا دارد.
اساتید و دانشجویانی که آنجا بودند را هدایت کردند، به فارغ التحصیلهای ما بورس دادند که بروند آمریکا، خب اینها مگر به کشور بر میگردند؟ اینها سرمایه ما هستند، مثلاً این تفکر بود که ما زحمتش را ما بکشیم و آنها سودش را ببرند که این معادله ساده را ما نتوانستیم حل کنیم چرا ما نمیتوانیم اینها را در کشور خودمان و در جای مناسب به کار بگیریم و حاصل تفکرآنها را خودمان استفاده کنیم.
عده از غرب زده طرفدار بازرگان در ابتدای انقلاب در مسئولیت های مخلف حضور داشتند. در کمیتهها بودند و در دستگاههای اجرایی بودند. البته خود آن فردی که در آنجا بود مهم نیست تفکرش مهم بود که تفکر این بودکه کشور بدون آمریکا نمیتواند مستقل شود، طرف میگفت که آمریکاییها گفتند شما سه سال بدون کمک ما میتوانید زندگی کنید اما نمیتوان تاآخر بدون آمریکا زندگی کرد، از این نقل قول از آمریکاییها در جلسه مهم سیاسی شما چه نتیجهای میگیرید؟
بعضی از نمایندگان مجلس گرین کارت داشتند، خیلی از وزرای دولت موقت گرین کارت داشتند و خیلی از آنها فرزندانشان آن طرف زندگی میکردند و تحصیل میکردند و کار میکردند اینها مبلغ بالقوه و بالفعل تفکر غربی هستند نه طرفدار تحصیلات در آمریکا.
میگویند چقدر خوب است آمریکا آدم وقتی آنجا میرود از هفت دولت آزاد است همه چیز هست، طوری از آمریکا صحبت میکنند که انگار کسی آنجا را ندیده، بنابراین باید ترسید همچنان که آقا اخطار میکنند در کشور ما این تفکر وجود دارد و طرفدار دارد و همین الآن هم تبلیغ میشود.
امروز ساده گرفتن دشمنی های عمیق آمریکا نسبت به انقلاب اسلامی و مردم، یا ساده لوحی است یا خیانت.
**من شهادت میدهم که هرگز امام(ره) موافق ایجاد ارتباط با آمریکا نبودند/ ساده لوحی است اگر ما خیال کنیم که اگر ما انعطاف داشته باشیم در برابر غرب آنها به ما چیزی خواهند داد
*«نسیم»: شما از زمینههای نفوذ آمریکا گفتید مثل مک دونالد، از اولین مذاکرات ایران و 5+1 حرفهایی به عنوان ایجاد ارتباط با آمریکا مطرح بود حالا اگر بخواهیم نگاهی تاریخی داشته باشیم آیا امام(ره) موافق رابطه با آمریکا بودند و یا اینکه در آخر عمرشان نظرشان عوض شد و موافق برقراری رابطه بودند؟
بشارتی: ابداً، من شهادت میدهم که امام موافق این ایجاد ارتباط نبودند، 22 جلد صحیفه امام در اختیار ماست، افکار و اندیشههای امام و همه سخنرانیها، مکاتبات امام و اعلامیهها در این کتابهاست من جمع کردم اظهار نظرهای امام را راجع به آمریکا کمترین انعطاف در مورد آمریکا ندارند و همه حرفهایی که زدند یک نواخت است و شاه بیت قصیده همین است که آمریکا شیطان بزرگ است و هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید.
ببینید ما شیطان داریم که در قرآن به کرات از آن صحبت شده، آن شیطان را امام گفتند شیطان کوچک، چون فرد را منحرف میکند، اما آمریکا میخواهد دنیا را به فساد بکشاند، عذرخواهی میکنم وقتی اوباما رفته بود کنیا که کشور آبا و اجدادیاش هست به رئیس جمهور کنیا گفته بود که شما بیایید همجنس بازی را تصویب کنید ما اینقدر به شما وام میدهیم .
اینقدر اینها وقیح هستند حالا هر کس مخالف این موضوع باشد میگویند که حقوق بشر را رعایت نکرده است آنوقت شما چکار میکنید؟
بنابراین شما زمانی میتوانید با آنها هم پیمان شوید و همزیستی مسالمتآمیز داشته باشید که تفکر آنها را در کشورتان اجرایی کنید. خیلی خوب بسم الله ما همه تفکرات آنها را در کشورمان اجرایی میکنیم، آیا دشمنی آمریکا تمام میشود؟ اصلأ
در کتاب "دختر یتیم" فرح از قول شاه نقل می کند و میگوید: "من در جریان تحریم نفتی اعراب در سال 1967 شیرهای نفت ایران را به روی جهان غرب و اسرائیل باز کردم و به بهای تخریب روابط ایران با اعراب، اجازه ندادم چرخ صنعت و انرژی غرب از حرکت بیفتد، به منظور حفظ امنیت دامنه خلیج فارس و عبور مطمئن نفت به سوی آمریکا ژاپن و اروپا سربازان ایرانی را به جنگ با شورشیان فرستادیم تمام عمرم را صرف سرکوب نیروهای کمونیست و چپگرا کردم تا منافع غرب و در رأس آن آمریکا حفظ شود"؛ یعنی شاه حافظ منافع آمریکا به تمام معنا بود.
"در جریان جنگ ویتنام نفت و بنزین و سوخت هواپیما به آمریکا رساندم و حتی هواپیمای جنگی ایران را در اختیار سر فرماندههای آمریکا قرار دادم، هر چه به من گفتند از جان و دل پذیرفتم و مانند یک غلام حلقه به گوش مجری دستورات منطقهای و فرا منطقهای آنها بودم هر سال میلیاردها دلار بودجه کشور را صرف خرید اسلحه از کمپانی آمریکایی کردم و صدها میلیون دلار به مؤسسات آموزشی و اجتماعی آمریکا کمک بلا عوض کردم." اوجش اینجا هست و وقتی من اینجا را میخوانم شرمنده میشوم .
حالا ببینیم کشور ما پیشرفت کرد؟ کشور ما رشد کرد؟ کشور ما صاحب یک تولید قابل قبولی در مسائل صنعتی، کشاورزی و علمی شد؟ دانشجویان ما توانستند بر دانشگاهها فارغ التحصیل شوند که مشکل کمبود در کشور رفع شود؟ ما حتی پزشک از فیلیپین، هند و بنگلادش داشتیم و باید در کنار هر پزشک یک مترجم بگذارد که درد بیمار را برای دکتر ترجمه کند و دستور دکتر را برای بیمار مگر هر مترجمی قادر است که مسائل علمی را ترجمه کند.
لذا به جایی رسیده بود که ما دیگر فارغ التحصیل دانشگاه در رشته پزشکی نداشتیم، بعد در جایی ما راه هم نداشتیم که وقتی قیمت نفت بالا رفت، کالاهایی که میخریم از این اسکله وارد کشور کنیم، از سویی ماشین هم نداشتیم که اینها را بیاورد، لذا شاه رفت و ماشین هم آوردد و راننده نداشتیم اینها را هدایت کند، رفت از کره جنوبی راننده آورد که البته به این مسیرها و راه های ما آشنا نبودند در لرستان در تنگه ای بسیاری از این تریلیها انداختند در دره، لذا ساده لوحی است اگر ما خیال کنیم که اگر ما انعطاف داشته باشیم در برابر غرب آنها به ما چیزی خواهند داد و گره از مشکلات ما باز میشود. اجازه دهید از قول این خانم در کتاب "دختر یتیم" یک چیزی نقل کنم به درد شما میخورد.
می گوید: "یک سفر رفتن به نیویورک و واشنگتن رفتم، به دعوت رئیس جمهور آمریکا!"
دقت کنید که یک خانم خانهدار غیر سیاسی هر چیزی که دیده نوشته، آیا اگر این خاطره را بخوانید یک ایرانی غیرتمند گریهاش نمیگیرد از سادهلوحی شاه و از جهانخواری آمریکاییها، من خلاصهاش میکنم.
می گوید: "در یک مجلس شام خصوصی محمدرضا جواهرهای فوقالعاده نفیس و منحصر به فرد به خانم کندی هدیه داد و این جواهر متعلق به همسر ریچار شیردل بود، ژاکلین چنان تحت تاثیر سخاوتمندی محمدرضا قرار گرفت که در جلوی همه مهمانان بلندپایه، محمدرضا را بوسید و چند لحظه بعد جواهرات را باز کرد و هدایای محمدرضا را به گردن آویخت جواهرهای یک دست کامل شامل گردنبند برلیان، گل سینه برلیان، دستبند جواهرنشان، انگشتر الماس و گوشوارههای برلیان در برابر این سخاوتمندی بی نظیر "کندی" یک نقاشی آبرنگ به فرح داد و گفت این نقاشی از کارهای خود او در دوران تحصیل است. ژاکلین هم یک کراوات رنگ و رو رفته به محمدرضا هدیه داد و ادعا کرد که این کراوات متعلق به "جورج واشنگتن" است. هدایای رئیس جمهور آمریکا و همسرش حتی یک دلار ارزش دارد در حالی که من میدانستم محمدرضا برای خرید جواهرات عتیقه متعلق به ریچارد شیردل چند صد هزار دلار هزینه کرد، موقعی که به محل اقامت خود برگشتیم فرح در حضور محمدرضا دشنامی به کندی و همسرش داد و گفت: این فلان فلان شده به هر مهمان خارجی یک کراوات کهنه میدهد و ادعا میکند که متعلق به جورج واشنگتن یا آبراهام لینکلن بوده است."
خوب این کسی که به هرسازی که آمریکاییها زدند رقصید و خودش گفت غلام حلقه به گوش آمریکا هستم، آیا آنها برای شاه کاری کردند؟ آیا ما میتوانیم مثل شاه بشویم و اینقدر انعطاف داشته باشیم؟
هرگز، غرض آنکه آمریکای تمامیت خواه به هیچ انعطافی از ناحیه نوکرانش راضی نمیشود و اعلام رضایتمندی می کند، پس از برجام هم مقامات آمریکایی گفتند همه گزینهها روی میز است.
آمریکا این است که من گوشههایی از چیزهایی که از زبان دولتمردانی که قبله آنها آمریکا بوده نقل میکردم واگر نه خود ما اطلاعات زیادی داریم، خیر امکان اینکه گرگ را با گوسفند در یک جا بتوانند جمع کنند وجود ندارد، واقعاً در برابر ابرقدرتها اگر استقلال رأی و نظر سیاسی نداشته باشیم ما را یک لقمه میکنند، این اغراق نیست این خلق و خوی آمریکاست.
** آدم شدن آمریکا تعلیق به محال است
*«نسیم»: چه کنیم با این حرفها و صحبتهایی که میشود که میگویند که امام در اواخر عمرشان میخواستند که رابطه آمریکا اصلاح شود یا برقرار شود یا موافق شعار مرگ بر آمریکا نبودند؟ و اینکه برای آماده سازی ذهن نسل سوم و چهارم این شائبه را ایجاد میکنند که امام گفته است که اگر آمریکا آدم شود ارتباط برقرار میشود؟
بشارتی: حالا سؤال اینجاست که آیا آمریکا آدم شده است؟ یک چیزی داریم ما که میگوییم "تعلیق به محال"، مثلا اینکه اگر امشب من صد میلیون به دستم بیاید 54 میلیون را میدهم به کمیته امداد، خب من آمدم مقدمهاش را چیزی گذاشتم که هرگز محقق نمیشود!
اگر آمریکا آدم شود... اصلاً تمام آبرو و قدرت آمریکا برای این است که آدم نباشد! برای اینکه این مختصاتی که انسانیت انسان قرن 21 را دارد را نداشته باشد، ما میگوید شما به مردم دنیا ظلم نکنید و امکانات مردم دنیا را تاراج نکنید و مردم را به صلابه نکشید آیا این حقوق بشر است یا افسارگسیختگی در مسائل اخلاقی؟ امکان اینکه آمریکا روزی روزگاری بخواهد به ملاحظات اخلاقی توجه کند چیزی در حد محال است! امام هم به درستی حرف زدند چون ایشان یک حکیم و فیلسوف بودند حکیم و فیلسوف امروز یک حرفی نمیزنند و فردا نقض کنند آن زمان حرف حکیمانه زدند و گفتند آمریکا شیطان بزرگ است و بعد اگر این شیطان بزرگ آدم شد... خب...
یادم میآید در مجلس اول دکتر یزدی و بازرگان و سحابی بود و معینفر بود آدمهای عجیب و غریب بودند و سلامتیان هم بود که آمد و رفت سخنرانی کرد: من همدان بودم وقتی میخواستم بروم فرودگاه عدهای اراذل و اوباش جلوی من را گرفتند و گفتند بگو "درود بر بهشتی و مرگ بر بنیصدر" و گفت من گفتم: "درود بر آزادی و مرگ بر دیکتاتوری"
بعد از این سخنرانی یک تشنج عجیبی در مجلس راه افتاد، آقای شجونی دست گرفت بالا و گفت: آقای هاشمی، وقت میخواهم. آقای هاشمی گفت: برای چی؟ شجونی گفت: آقای سلامتیان توهین کرده گفت کجا؟ چون یک بند در آیین نامه این بود که اگر به نماینده توهین شود آن نماینده حق دارد ده دقیقه حرف بزند.
خلاصه نماینده ها زور شدند و شجونی رفت پشت میکروفون و گفت: "آقای هاشمی و اقایان نماینده، این آقای سلامتیان و اربابش آقای بنی صدر، استخاره کردند آدم شوند و بد آمده است." که با همین جمله مسیر را عوض کرد و خنثی کرد و همه نمایندگان خندیدند و تشنج آفرینی سلامتیان اثر نکرد.
زمامداران آمریکا واقعاً استخاره کردند برای اینکه انسان شوند ولی بد آمده است و همیشه هم بد میآید، اصلاً زندگی اینها بر همین روش و همین زدن و بستن و کشتن و... است و الا چرا اینها فوق تخصص داشته باشند در سلاح و آدمکشی، همین معلوم است آنها اصلاً اعتقاد ندارند چرا اینها در پزشکی صاحب نظر نیستند چرا ما در بسیاری از این زمینه از آنها جلوتر هستیم، برای اینکه اینها به انسانیت انسان کاری ندارند اینها فقط شکل ظاهری انسان را داشته باشند و سلطهشان بر همین اساس است و الا فکر و اندیشه و استقلال طلبی و ازادی اینها در فرهنگی آمریکاییها جایگاهی ندارد امام هم به خاطر همین چیزها انقلاب کردند مگر میشود این دو، یک روز کنار هم قرار بگیرند؟ یعنی انسانیت انسان با هر چیزی که شما اسمش را بگذارید ضد اخلاقی، خیر من مطمئنم که نظر مبارک امام این نبوده .
** زمامداران آمریکایی برای تحقیر مردم عالم دوره دیده اند
*«نسیم»: شما کل ماجرا را گفتید، آقا میگویند که مذاکره هم در راستای ادامه دشمنی آمریکا بود یعنی این را آقا دو بار اخیراً مطرح کردند؟ سر قضیه شوروی هم فرمودند که با مذاکره فروپاشی شوروی را رقم زدند.
بشارتی: در دیپلماسی یک بحثی در مذاکرات سیاسی هست میگویند take & give یعنی شما بروید یک فروشگاه آن کالا دارد و شما پول دارید ضد همدیگر هستید و آن روبروی شما هست ولی سر قیمت توافق میکنید یک چیزی میدهید بابت کالا. در دیپلماسی این مسئله خیلی کارایی دارد میگویند شما مثلاً 30 هزار سانترفیوژ دارید ما نگرانیم که شما از تجربهای که از این کار به دست بیاورید بتوانید سانترفیوژهایی تهیه کنید که بتواند اورانیوم با غلظت بالا تولید کند آنوقت با تولید انبوه و استفاده نظامی فاصلهای ندارید و مشکوک هستند.
اما اینها میدانند که ما واقعا دنبال تولید بمب اتم نبوده ایم. اولا اینکه سانترفیوژهای ما قدیمی است، مثل اینکه شما بخواهید با موتور پیکان هواپیما بسازید. آنها خیلی بهتر از ما اینها را میفهمند اگر خودشان هم نیامدند جاسوسهایشان تحت عنوان هیئت آژانس آمدند و همه چیز را میدانند والبته از همه مهمتر موضع مقام معظم رهبری است که ما به لحاظ اعتقادی نزدیک سلاح کشتار جمعی مثل بمب اتمی هم نمیرویم و این را هم آمریکا به خوبی میداند. من خودم از زبان اوباما سه بار شنیدم که که فتوای مقام معظم رهبری را بیان کرد، ولی این را دیگر نمیگویند. آنها میگویند ایران مخل آزادی، خطرناک و...و به دنبال سلاح اتمی بود و لذا ما آن را متوقف کردیم.
بنابراین در مذاکرات هم به رغم اینکه میدانستند ما دنبال سلاح اتمی نیستیم و با این ابزار هرگز نمیتوانیم چنین کاری انجام بدهیم، باز اخلال کردند و باز گفتند همه گزینهها روی میز است و باز جلسات را به هم زدند و باز هم تهدید کردند،که آقای دکتر ظریف گفت که یک ایرانی را هیچوقت تهدید نکنید.
این نشان میدهد که اینها الفبای دیپلماسی را هم بلد نیستند، حداقل دروغی سلام می دهند و محترمان مسخره میکنند. واقعاً من بخواهم بگویم اینها مثل چی هستند به آن مشاغل و افراد توهین میشود. زمامداران آمریکایی آدمهای ویژهای هستند که برای تحقیر انسان ها دوره دیدند و هر کشوری که حرف برای زدن دارد به اشکال مختلف میخواهند که متوقفش کنند. ما حرف داریم برای زدن. یک ماه به ما ماهواره بدهید ببینید چه چیزی در میآید.خود مردم آمریکا هم از دست دولتمردانشان به ستوه آمده اند. روز پنجشنبه گذشته آقای اوباما گفت تهیه سلاح در آمریکا از خریدن کتاب راحتتر است.
و اگر این است چرا درستش نمیکنید؟ برای اینکه کارخانجاتی که تولید کننده سلاح سبک هستند برای سرمایه دارانی است که حامی بالقوه حزب جمهوری هستند، بنابراین پول تبلیغات سنگین انتخابات را این کارخانهدارها میدهند و اعضای حزب جمهوری نمیگذارند که این تصویب شود و اگر تصویب شود دور بعد که خودشان حاکم شدند آن را هوا میکنند. اصلاً آدم کشی جزء هنر اینها است سلاحهایی که درست میکنند همه برای آدمکشی هست والا راههای دیگری برای متوقف کردن دشمن هست. اینها اول میکشند بعد ایست میدهند! این آمریکا باید با همین ویژگی که دارد ما قبولش کنیم یعنی همان آدمکش و همانی که حقوق بشر و انسانیت را نمیداند چیست. واقعاً زبان مکالمه و محاوره را نمیداند چیست، من خودم رفتم با اروپاییها مذاکره کرده ام و با کشورهای افریقایی و آسیایی مذاکره کرده ام مثل دو نفر آدم مینشینیم که کجا بودیم کی آمدیم و چی شده و... و بعد وارد بحث میشویم حالا مسائل اقتصادی، سیاسی،اجتماعی است یک مقدمه و یک مؤخره و یک متن دارد و خداحافظ ولی این اصلاً نمیگذارد و اجازه نمیدهد به شما که بگویید ما ایرانی هستیم اصلاً میگوید ایران کجاست و کیلویی چند است و تحقیر میکند.
** آمریکا از ایران شاه سلطان حسین بودن را میخواهد/ مذاکره از دید آمریکا، یعنی آمریکا بگوید و ما یادداشت کنیم
*«نسیم»: مقام معظم رهبری مذاکره با آمریکا را منوط به هستهای کردند و به دفعات ممنوعیت مطلق در خصوص مذاکره در حوزههای دیگر را به ویژه بحث منطقه داشتند این ممنوعیت در بحث مذاکره در بحث منطقه با آمریکا چرا مطرح و تأکید شده ؟ این منطقه چه ویژگی دارد که هستهای نداشت و...
بشارتی: یک ضرب المثل معروف هست که میگوید؛ پسری را پدرش به مکتبخانه برد رئیس مکتب گفت بگو الف گفت نمیگویم گفت مگر گوشت کر است بگو الف، گفت نمیگویم یک سیلی بهش زد، گفت بگو الف، گفت نمیگویم، دوستش گفت بگو الف خودت را راحت کن، گفت نمیگویم، اگر بگویم الف، میگوید که بگو ب، و اگر بگویم ب آنوقت تا ی میگوید بگو.
این مثل واقعیت رابطه ما با آمریکاست، اگر بگوییم در هستهای حالا به یک جایی رسیدیم بعد راجع به موشکهای بالستیک هم باید صحبت کنیم، ما در هوافضا طبق سند چشم انداز به آن چیزی که باید میرسیدیم رسیدیم، در پزشکی به آن چیزی که چشم انداز گفته رسیدیم، اگر بخواهیم بعد از 20 سال کشور برتر باشیم الان به آن رسیده ایم،لذا آمریکا می گوبد بیا و این همه توانایی را محدود کن.
مذاکره با آمریکا یعنی من میگویم و شما یادداشت کن و به آن عمل کن، شما حق ندارید بدون اجازه آمریکا کاری انجام دهید، آمریکا می گوید شما در عراق دخالت نکنید، در سوریه چکار میکنید؟ حزب الله کیست و چیست وبعد و بعد.... از همه اینها باید عقب نشینی کنید و سلاحهایی هم که ما میدهیم استفاده کنید که اگر فردا ما خواستیم از یک محل به شما حمله کنیم نتوانید مقاومت کنید. این همان از الف تا ی گفتن است.
آمریکا کشورها را ضعیف میخواهد که هر وقت خواست به آنها حمله کند، و در صورتی که کشور ثالثی هم حمله کرد محتاج حمایت آنها شوند، خوب شما که آنتی راکت دارید میتوانید موشک ایزان را در هوا خنثی کنید چرا ناراحتید؟ میخواهند اگر روزی روزگاری حملهای به ما شد ما مثل شاه سلطان حسین باشیم تاج شاهی را بر سر محمود افعان گذاشت و برای بقاء سلطنتش هم دعا کرد، آنها یک همچین چیزی میخواهند.
ما باید به گونهای در سلاحهای متعارف پیش برویم که در همان بندر عباس و بندر لنگه دو سوم نیروهای مهاجم را نابود کنیم، بدون شک اگر دو یا سه تا از این ناوهای آمریکایی با زیردریاییهایمان در منطقه نابود شود، هر کاری بخواهند انجام بدهند جلوی آن گرفته می شود. ما باید با این کار خودمان ضربه اول را بزنیم.
اگر آنطوری باشیم میتوانیم ادعای استقلال کنیم و آمریکاییها این را نمیخواهند چرا؟ چون زمان شاه ما m1 هم درست نمیکردیم ما توپخانه نداشتیم ما هلیکوپتر و.. همه چیز ما را از خارج میآوردند حتی کره، پنیر، موز، سیب، برنج.
بعد از اصلاحات ارضی دیگر زمینی نماند که بخواهند کشاورزی کنند، گندم، جو، ذرت و... همه از آمریکا میآمد، میخواهند یک کشوری باشیم که نفتش را بفروشیم و پولش را به آنها بدهیم، اگر روزی روزگاری مقاومتی شد در همان اول ایران را شکست دهند.
اما خدای متعال انقلاب را به قدری به سرعت به پیروزی رساند که اینها به قول کسینجر دست و پاهایشان را گم کردند، کسینجر در خاطراتش نوشته که تا یک اعلامیه امام خمینی(ره) میداد و ما میخواستیم آن را بررسی کنیم اعلامیه دوم میآمد، تا میخواستیم آن را بررسی کنیم سخنرانی میآمد و امام همه را غافلگیر کرد به طوری که هیچکدام از سرویسهای امنیتی جهان نتوانستند خط امام را بخوانند.
ژنرال روبرت هایزر 40 روز آمد که ارتش ایران را به کودتا متقاعد کند و نتوانست، آقای ارتشبد حسین فردوست آخرین جلسه شورای عالی نظامی را نقل میکند میگوید: در آن جلسه ای که ما بودیم ارتشبد قرهباغی رئیس ستاد میگوید فرمانده نیروی زمینی کنار من نشسته بود گفتم خیالی داری گفت نه، گفتم چطور؟ گفت: از نیروی زمینی 70 هزار نفری 300 نفر برای من ماندند آن هم باغبان و راننده و آشپز تازه از صبح تا حالا اینها هم نرفته باشند، ارتشیها در رفتند و فرار کردند وگر نه اینها قطعاً کودتا میکردند و حمام خون به راه میانداختند.
خدای متعال به این مرد بزرگ این فرصت را داد که در برابر حیرت همگان انقلاب را به پیروزی رساند و دشمنان نتوانستند علیه انقلاب ما کاری انجام دهند و الا کمترین کاری که میکردند این بود که انواع بمبها را روی سر مردم میریختند. " گاسبر واین برگر" وزیر دفاع اسبق آمریکا در زمان " ریگان" گفت: باید ریشه مردم ایران را خشکانید.
آمریکا تصور نمیکرد اگر این انقلاب به پیروزی برسد اینگونه میشود و امام دولت موقت را تشکیل میدهد و برنامه ای بعد از دولت و موقت و باقی تاریخ انقلاب....
یک دوست فرهنگی ما در زمان شاه میگفت: ما چهارتا برادر بودیم و همه معلم! و پولهایمان را روی هم گذاشتیم و یک دوچرخه خریدیم ولی الآن پرادو داریم، وقتی قرار است که هر سال میلیاردها دلار خرج اسلحه کنند و میلیونها دلار به مؤسسات آموزشی آمریکا کمک بلا عوض کنند دیگر پولی نمیماند که مثلأ بخواهند حقوق معلمها را افزایش دهند و نتیجه روزنامهای بود به نام توفیق،
زمانی که خانم فرخ رو پارسا یک زن بهایی وزیر آموزش و پرورش بود نوشته بود چه خوش گفت فرخی روی پارسا زگهواره تا گور 600 تومان یعنی همان حقوق معلم ها. باید معلمها را در سختی قرار بدهند تا اصل آموزش و پرورش ضعیف شود.
بعد همان توفیق نوشته بود برای رفاه معلمین 70 درصد به حقوق ارتش اضافه شد، نمیخواستند این فرهنگیان استقلال اقتصادی داشته باشند که نسل آینده را استقلالطلب بار بیاورند و یک کاری بکنند آنها به ده تا مشکل رو به رو شوند، وقتی معلمی دچار مشکل اقتصادی شد ابتدا ضعیف سپس فاسد و در آخر وابسته میشود.
خط آمریکا ایجاد مشکل اقتصادی برای همه کشورهاست، خط کاهش قیمت نفت بخش از سیاستهای آمریکا در این عرصه است، ما تا آمریکارا دشمن جدی و ابدی خود میدانیم استقلالمان پایدار میماند، هرگز نباید فریب وعدههای آمریکا و اظهارات بظاهر دوستانه آنها را خورد.
الحمدالله چند سالی است که مقامات آمریکایی آنچه نسبت به انقلاب اسلامی میاندیشند میگویند، وزیر دفاع آمریکا همین چند روز اخیر گفت کشورهای عرب منطقه باید برای شکست ایران حمله زمینی علیه ایران راآغاز کنند، این یعنی آمریکای امروز .
ویدیو مرتبط :
امام موافق حذف شعار مرگ بر آمریکا!!!! رسوایی برای خاطره نویس