سایر
2 دقیقه پیش | جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کندایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ... |
2 دقیقه پیش | ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کردالعالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ... |
مرتضی مبلغ در گفتگو با آرمان: اصولگرایان دچار سرگشتگی انتخاباتی شدهاند
آرمان/ متن پیش رو در آرمان منشتر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست.
شمارش معکوس انتخابات مجلس دهم به عنوان یکی از مهمترین مقاطع تاریخ انقلاب آغاز شده است. جریانهای سیاسی در نقطه اوج فعالیت خود هستند و ایران اسلامی روزهای سرنوشتسازی را پیش روی خود میبیند. پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری گرچه در نگاه اول یک اتفاق پیشبینی نشده و غیرمنتظره بود اما امروز به اتفاقی بسیار مهم و سرنوشتساز برای مردم ایران تبدیل شده است. با پیروزی روحانی و درایت و عقلانیتی که بر فضای کشور حاکم شده همه جریانهای سیاسی اعم از خرد و کلان به صحنه آمدهاند تا فضای سیاسی ایران یکی از مهمترین مقاطع تاریخی خود را تجربه کند. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی آخرین وضعیت جریانهای سیاسی در آستانه انتخابات با سیدمرتضی مبلغ فعال سیاسی اصلاحطلب و معاون سیاسی وزارت کشور در دولت اصلاحات گفتوگو کردیم. مبلغ معتقد است: «در شرایط کنونی همه جریانهای اصیل سیاسی به این نتیجه رسیدهاند که رویکرد افراطی باید در همه جنبهها کنترل و مهار شود و تندروها نباید اجازه مانور در عرصه تصمیمگیری داشته باشند. گفتمان اعتدال نیز در پاسخ به همین مطالبه عمومی در کشور ایجاد شده و تلاش میکند رویکرد افراطی را به رویکرد منطقی و عقلانی تبدیل کند. مساله اشتباهی که در این زمینه صورت گرفته این است که برخی این مطالبه عمومی و گفتمان اعتدال را به مثابه یک جریان جدید سیاسی تلقی کرده و گمان میکنند گفتمان اعتدال به یک جریان سوم سیاسی در کشور تبدیل شده است. به نظر من این تحلیل اشتباه است و نباید گفتمان اعتدال را به مثابه یک جریان سیاسی جدید قلمداد کرد». در ادامه متن گفتوگوی مرتضی مبلغ با «آرمان» را میخوانید:
چرا شما در صورتی که میتوانستید از حوزه انتخابیه تهران در انتخابات مجلس ثبت نام کنید و در لیست اصلاحطلبان حضور داشته باشید از حوزه انتخابیه اصفهان کاندیدا شدید؟ آیا این مساله دلیل خاصی دارد؟
بنده اصلا قصد کاندیداتوری در انتخابات را نداشتم. با این وجود به دلیل اینکه اصفهانی هستم دوستان اصفهان اصرار زیادی کردند که از حوزه انتخابیه آنجا برای انتخابات ثبت نام کنم.
این مساله که برخی از شخصیتهای شناختهشده اصلاحطلب که دارای وجهه ملی هستند در کلانشهرها و استانهایی به جز تهران کاندیدا شدند، با تصمیم شخصی خود این افراد بوده یا اینکه استراتژی از پیش تدوین شده اصلاحطلبان است؟
تا آنجا که بنده اطلاع دارم هیچگونه برنامهریزی خاصی در این زمینه صورت نگرفته و این مساله کاملا اقتضائی و طبیعی بوده است. دلیل اصلی این مساله تقاضاهای حوزههای انتخابیه بوده است. به هر حال بسیاری از افراد دارای تعلق خاطر به شهرهای محل تولد یا تحصیل خود هستند و هنگامی که دوستداران آنها تقاضا میکنند که این افراد از حوزه محل تولد خود در انتخابات حاضر شوند این مساله محقق میشود. برای مثال بنده اطلاع داشتم که اصلاحطلبان شیراز از مدتها قبل به دنبال حضور آقای دکتر معین در این حوزه انتخابیه بودند و در این زمینه تمهیدات لازم را اندیشیده بودند. استراتژی اصلی اصلاحطلبان حضور فعال در عرصه انتخابات است. متاسفانه مجلس نهم از بسیاری جهات ناکارآمد بود و در اغلب مقاطع ظهور و بروز افکار و رفتار افراطی در آن غلبه داشت. به همین دلیل مجلس آینده حتما باید از عقلا و دلسوزان کشور و مردم تشکیل شود تا رویکرد افراطی را به رویکرد عقلانی و ملی تبدیل کنند. به همین دلیل استراتژی اصلی اصلاحطلبان حضور همهجانبه و موثر این جریان در تهران و سایر نقاط کشور بوده است. اصلاحطلبان بیش از آنکه به دنبال استراتژی جناحی انتخاباتی باشند به دنبال جلوگیری از ظهور دوباره افراطیگری و تقویت رویکرد عقلانیت و تدبیر در اداره کشور هستند. به همین دلیل از پتانسیلهای خود در همه نقاط کشور استفاده کردهاند تا بتوانند به رویکرد عقلانی در مدیریت کشور دست پیدا کنند. این مساله که چه کسی از کدام حوزه انتخابیه در انتخابات شرکت کند در برنامههای اصلاحطلبان جایی نبوده و صرفا تاکید شده است که هر کس در خود شایستگی حضور در این عرصه را احساس میکند با قبول و تعهد به اجماع اصلاحطلبان حوزه انتخابیه اقدام کند و اغلب افراد با تصمیمات شخصی یا براساس تقاضاهای هواداران خود در استانهای مختلف ثبت نام کردهاند.
شما برای اینکه در کدام حوزه انتخابیه در انتخابات ثبت نام کنید با رئیس دولت اصلاحات مشورت نکردید؟
ایشان در مسائل موردی و جزئی دخالت نمیکنند و تصمیمگیری را برعهده افراد میگذارند. مهمترین اقدام و اولویت برای ایشان وحدت و اجماع بین جریان اصلاحات و تصمیمگیری براساس خرد جمعی است و مهمترین دغدغه رئیس دولت اصلاحات رعایت مصالح ملی، تحقق و حفظ وحدت ملی، وحدت اصلاحطلبان و حل شدن مشکلات مردم و پیشرفت و تعالی کشور است و ایشان در تمام جلسات اصلاحطلبان به این نکات اشاره میکنند.
چه اتفاقی در فضای سیاسی کشور رخ داده که اعتدالگرایان نقش محوری در فضای انتخاباتی پیدا کردهاند و مرزبندیهای سیاسی تا حدود زیادی کمرنگ شده است؟ آیا گفتمان اعتدال سبب به هم ریختگی آرایش سیاسی سنتی در ایران شده است؟
البته فکر نمیکنم مرزبندیها کمرنگ شده باشد، بلکه شرایط کشور به گونهای در آمده است که چنین تلقی میشود. این مساله به دو دلیل اتفاق افتاده است. نخست اینکه ما هنوز ساماندهی و آرایش سیاسی مناسبی در بین جریانهای سیاسی کشور به وجود نیاوردهایم. نمونه بارز این مساله نیز فقدان گفتوگو و تعامل سازنده بین جناحهای سیاسی، نقص در رقابت سازنده و پویا و عدم وجود احزاب سازمانیافته و تاثیرگذار در فضای سیاسی کشور است. این مساله به صورت خواسته یا ناخواسته فضای سیاسی ایران را در برخی بزنگاههای سیاسی و مقاطع انتخاباتی به صورت «ژلهای» درمیآورد. به همین دلیل نمیتوان مرزبندیهای سیاسی را به خوبی مشاهده کرد. مساله دوم به شرایط و مقتضیات زمان بستگی دارد که در شرایط کنونی به نظر من این مساله مهمتر از مساله نخست است. بنده معتقدم مقتضیات زمانی و دغدغههای مقطعی عامل اصلی عدم شفافیت مرزبندیهای سیاسی در شرایط کنونی شده است. جریان تندرو یک دهه میداندار فضای سیاسی ایران بود و پیامدهای بسیار منفی برای منافع ملی به بار آورد. منشأ این جریان افراطی نیز به نحوی به جریان اصولگرایی مربوط میشود. تندروها از دل جریان اصولگرا برخاستهاند. به همین دلیل جریان اصولگرایی بیش از همه جریانهای سیاسی از این تندروی آسیب دیده و با مشکلات بیشماری روبهرو شده است. در شرایط کنونی اکثر جریانهای سیاسی به این نتیجه رسیدهاند که رویکرد افراطی باید در همه جنبهها کنترل و مهار شود و تندروها نباید اجازه مانور در عرصه تصمیمگیری داشته باشند. گفتمان اعتدال نیز در پاسخ به همین مطالبه عمومی در کشور ایجاد شده و تلاش میکند رویکرد افراطی را به رویکرد منطقی و عقلانی تبدیل کند. مساله اشتباهی که در این زمینه صورت گرفته این است که برخی این مطالبه عمومی و گفتمان اعتدال را به مثابه یک جریان جدید سیاسی تلقی کرده و گمان میکنند گفتمان اعتدال به یک جریان سوم سیاسی در کشور تبدیل شده است. به نظر من این تحلیل اشتباه است و نباید گفتمان اعتدال را به مثابه یک جریان سیاسی جدید قلمداد کرد. در شرایط کنونی هر دو جریان سیاسی کشور در صحنه سیاسی حضور موثر دارند و همچنان به نقشآفرینی خود ادامه میدهند. با این وجود قاطبه اصلی اصلاحطلبان و بخشی از جریان اصولگرا به این نتیجه رسیدهاند که راهحل برونرفت کشور از بحران، رویکرد اعتدالی مبتنی بر خرد جمعی و عقلانیت است. در نتیجه مقتضیات زمان جریانهای سیاسی را به این سمت هدایت کرده که رویکرد اعتدال را به عنوان راهحل انتخاب کنند.
شما قائل به حضور جریان سومی در فضای انتخابات نیستید؟
خیر، به نظر من بازیگران اصلی در فضای انتخابات اصلاحطلبان و اصولگرایان و شاخههای آنها هستند و عمده اینها مشی اعتدالی را برای ادامه مسیر حرکت خود انتخاب کردهاند.
اما حزب اعتدال و توسعه و هواداران دولت تدبیر و امید تا حدودی از جریان اصلاحات فاصله گرفتهاند و قصد دارند لیست مستقل انتخاباتی ارائه کنند. نظر شما در این باره چیست؟
ما بیش از صد حزب در کشور داریم که بسیاری از آنها هم لیست انتخاباتی ارائه میکنند. اینطور نیست که هر حزب یک جناح خاص و مستقل سیاسی را تشکیل دهد. بالاخره احزاب به نحوی مرتبط به یکی از جناحهای اصلی سیاسی هستند. هر حزب سیاسی این اختیار را دارد که برای انتخابات لیست مستقل ارائه کند. مساله مهم اینجاست که استقلال یک حزب در ارائه لیست انتخاباتی را نباید به مثابه یک جناح یا جریان سیاسی جدید تلقی کرد. شما در هر انتخابات شاهد فهرستهای مختلف هستید که جنبههای مشترک و اختصاصی دارند اما هیچگاه جناحهای سیاسی به تعداد احزاب و فهرستهای انتخاباتی نبوده و نخواهد بود. فهرستهای اصلی نیز مربوط به جناحهای اصلی خواهد بود. گفتمان اعتدال هم راهحلی است که جریانهای سیاسی برای حل کردن مشکلات کشور برگزیدهاند. بنابراین این گفتمان قابلیت و ویژگیهای تبدیل شدن به یک جریان سیاسی جدید را ندارد و نمیتوان آن را ضلع سوم انتخابات پیش رو تلقی کرد. یک یا چند جریان سیاسی میتوانند یگ گفتمان جدید سیاسی را به وجود بیاورند اما یک گفتمان هیچگاه نمیتواند به یک جریان مستقل سیاسی تبدیل شود. در شرایط کنونی گفتمان اعتدال یک استراتژی است که توسط جریان اصلاحات تعیین شده است. همچنین ادغام اصلاحطلبان و اصولگرایان در یک جریان جدید نه امکانپذیر و نه مفید خواهد بود. دلیل این مساله نیز این است که در حکومتهای مردمسالار که مبتنی بر آرای مردم است حداقل باید دو جریان مهم در فضای سیاسی وجود داشته باشند که با رقابت بین خود فضای بانشاط و دموکراتیکی را در فضای سیاسی به وجود بیاورند. دموکراسی الزاما نیازمند تعدد و تکثر است. در نتیجه یکپارچهسازی و یکسانپنداری جریانهای سیاسی برخلاف مشی دموکراتیک است و هیچ ثمرهای برای جامعه در پی نخواهد داشت. نکته دیگر اینکه جریان اصلاحات در چند انتخابات گذشته با مساله رد صلاحیتهای گسترده در فضای انتخاباتی مواجه بوده است. این مساله یک واقعیت مهم است که گاهی بر سرنوشت انتخابات در ایران تاثیرگذار بوده و غیرقابل کتمان است. در نتیجه اصلاحطلبان در انتخاباتهای گذشته با یک مسیر سخت و پرسنگلاخ روبهرو بودهاند. این در حالی است که جریان اصولگرا به عنوان رقیب جریان اصلاحات همواره با یک مسیر اتوبانی روبهرو بوده و هیچگونه مانعی در مسیر آنها قرار نگرفته است. به همین دلیل یکی از دغدغههای اصلاحطلبان همواره این بوده که اگر با موانع نظارتی روبهرو شوند باید چه استراتژیای را برای ادامه حرکت خود برگزینند.
اغلب چهرههای مطرح اصلاحطلبی مورد تایید هیأتهای اجرایی قرار گرفتهاند. به نظر شما شورای نگهبان نیز به تصمیم هیاتهای اجرایی مهر تایید خواهد زد یا اینکه اصلاحطلبان در نهایت با ریزش چهرههای خود مواجه خواهند شد؟
اگر ما به وضعیت تایید صلاحیتها در مجالس هفتم، هشتم و نهم نگاه کنیم که اصلاحطلبان به صورت وسیع رد صلاحیت میشدند این نگرانی به وجود میآید که ممکن است در انتخابات مجلس دهم نیز اصلاحطلبان با ریزش مواجه شوند. البته ما تلاش میکنیم با عینک خوشبینی به عملکرد شورای نگهبان نگاه کنیم و امیدواریم عملکرد این شورا در راستای ایجاد شور و نشاط انتخاباتی، رقابت عادلانه و حفظ منافع ملی و مردم باشد. شورای نگهبان باید برای تصمیمات خود دلیل و مدرک معتبر قانونی داشته باشد، یعنی در صورت عدم تایید هر کدام از نامزدها و چهرههای سیاسی باید دلیل و سند قانونی و شفاف وجود داشته باشد که مردم به خوبی از پشت پرده تصمیمگیری در این زمینه مطلع شوند. من امیدوارم شورای محترم نگهبان رویکرد مثبت و منطقی در مساله تایید صلاحیتهای انتخابات آینده در پیش بگیرد تا جریانهای سیاسی بتوانند در یک فضای آزاد و عادلانه برای تصاحب کرسیهای مجلس به رقابت بپردازند و مردم هم با شرایط مناسبتر و متنوعتری در انتخابات خود مواجه شوند.
اگر اصلاحطلبان در انتخابات آینده با ریزش مواجه شوند چه استراتژیای را باید در دستور کار خود قرار بدهند؟
اگر چنین اتفاقی رخ بدهد اصلاحطلبان مجبور هستند از آلترناتیوهای خود استفاده کنند. اما نکته مهم آن است که جریان اصلاحات دارای پایگاه اجتماعی گسترده در بین اقشار مختلف جامعه است و اگر چهرههای اصلی این جریان مورد تایید شورای نگهبان قرار نگیرند ممکن است نوعی سرخوردگی و ناامیدی در جامعه شکل گیرد که به هیچ عنوان به مصلحت انتخابات و کشور نیست. در صورت رد صلاحیت گسترده شخصیتهای اصلاحطلب این جریان از چهرههای مستقل و معتدل که منافع ملی را بر منافع حزبی ترجیح بدهند حمایت خواهند کرد. هدف جریان اصلاحات شکلگیری یک مجلس متعهد و کارآمد برای حل مشکلات مردم است. اصلاحطلبان همواره به دنبال پیشرفت و اعتلای کشور هستند و در آینده هم خواهند بود. با این وجود وضعیت سیاسی کشور در آستانه انتخابات به صورت سیال و غیرقابل پیش بینی درمیآید که نمیتوان از هماکنون برای آن راهبردهای قطعی، روشن و نهایی ترسیم کرد. اصلاحطلبان باید هوشمندانه تمام جنبههای انتخابات آینده را بررسی کنند و برای هر کدام، راهکارهای مناسب، سنجیده و منطبق با واقعیتهای اجتماعی در نظر بگیرند. اصلاحطلبان باید با راهبردهای مرحلهای برای تمام اتفاقاتی که احتمال رخ دادن آن در زمان انتخابات وجود دارد برنامه داشته باشند و برای هر کدام راهحل مناسب در نظر بگیرند. نکته دیگر اینکه اصلاحطلبان باید تحلیل مناسبی از آرایش سیاسی رقبا در فصل انتخابات داشته باشند تا بتوانند اقدامات خود را در جهت موفقیت تنظیم و ترسیم کنند.
علی لاریجانی به صراحت عنوان کرد که به صورت مستقل در انتخابات شرکت کرده است. «نه» بزرگ وی به ائتلاف اصولگرایان چه پیامدهایی برای وی و همچنین اصولگرایان به همراه خواهد داشت؟
به نظر من جریان تندروی اصولگرا در گذشته ضربات سهمگینی به این جریان وارد کرده که در شرایط کنونی این جریان دچار سرگشتگی انتخاباتی شده و برخی از چهرههای اصولگرایی رفتارهایی از خود نشان میدهند که تاملانگیز است. در شرایط کنونی جریان اصولگرا دچار نوعی «آنومی» سیاسی شده است. علی لاریجانی از جمله چهرههای اصولگرایی است که به خوبی طعم تلخ تندروی را چشیده است. به همین دلیل از جمله پیشگامان این جریان بوده که مسیر خود را تغییر داده و خط خود را از تندروها جدا کرده است. قبل از ایشان علی مطهری خط خود را از تندروها جدا کرده بود و البته قبل از همه شخصیتهایی مثل آقای ناطق نوری راه خود را جدا کرده بودند. به نظر من این اتفاقات مثبت و مبارکی است که در فضای سیاسی کشور رخ داده و بقیه چهرههای اصولگرا نیز باید به تبعیت از آقای ناطقنوری و مطهری و لاریجانی خط خود را از تندروها جدا کنند و رویکرد عقلانی و منطقی در پیش بگیرند تا در نهایت منافع ملی حفظ شده و مشکلات مردم کمتر شود. بنده امیدوارم بقیه چهرههای معتدل اصولگرایی نیز خود را از مخمصه تندروها نجات دهند و با یک رویکرد عقلانی در فضای انتخابات حاضر شوند.
این اقدام آقای لاریجانی مانعی برای اجماع اصولگرایان نخواهد بود؟
این مساله نوعی آسیب برای جریان اصولگرایی تلقی خواهد شد. حضور آقای لاریجانی در ائتلاف اصولگرایی میتوانست این جریان را به وحدت و انسجام بیشتری نزدیک کند. اما حضور و میدانداری برخی تندروها چنین اجازهای را نداده است. چهرههای اصولگرایی باید هرچه زودتر خط خود را از تندروها جدا کنند و به ارزشها اصیل خود روی بیاورند. اگر چنین اتفاقی رخ بدهد این جریان میتواند با اطمینان بیشتری وارد فضای انتخابات شود و درصد موفقیت بیشتری خواهد داشت. در شرایط کنونی تندروها مانند استخوان در گلوی اصولگرایان هستند و این جریان سیاسی را آزار میدهند.
نظر شما درباره حضور آقای عارف در انتخابات مجلس شورای اسلامی چیست؟آیا ایشان به کانون اجماع اصلاحطلبان تبدیل خواهند شد؟
حضور آقای عارف در انتخابات را باید در چارچوب گفتمان اصلاحات مبنی بر اجماع و خرد جمعی تحلیل کرد. از پیش از پیروزی آقای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری جریان اصلاحات به یک بالندگی و بلوغ فکری و جریانی رسیده است. به همین دلیل در طول سالهای گذشته در اندیشه تدوین استراتژی مناسب و عقلانی برای آینده کشور بوده است. اصلاحطلبان به دلیل اهمیت انتخابات مجلس و خبرگان تلاش کردند با برنامهریزی مناسب وارد رقابتهای انتخاباتی شوند. آقای عارف نیز که یکی از چهرههای تاثیرگذار جریان اصلاحات است با توجه به مقتضیات زمان تلاش کردند همراه با دیگر چهرههای اصلاحطلب در انتخابات مجلس فعالیت کنند. سابقه آقای عارف در عرصههای مختلف و همچنین محبوبیتی که پس از کنارهگیری در انتخابات ریاستجمهوری در بین مردم پیدا کرد، سبب شده که ایشان به عنوان رئیس شورای عالی سیاستگذاری انتخابات اصلاحطلبان انتخاب شود. طبعا ایشان در فهرست انتخاباتی اصلاحطلبان در تهران نیز سرلیست خواهد بود.
در صورت حضور عارف و لاریجانی در مجلس آینده احتمال رقابت این دو چهره سیاسی برای ریاست مجلس وجود دارد؟
این مساله بستگی به ترکیب مجلس آینده دارد. اگر اصلاحطلبان اکثریت مجلس آینده را در اختیار بگیرند به صورت طبیعی آقای عارف به ریاست مجلس خواهد رسید و در حالت عکس اگر اصولگرایان در انتخابات پیروز شوند احتمال ریاست علی لاریجانی بر مجلس دهم بسیار بالا خواهد بود. با این وجود این احتمال وجود دارد که ترکیب مجلس آینده به صورت نسبی بین اصلاحطلبان و اصولگرایان تقسیم شده باشد و تعداد نمایندگان هر دو طرف به هم نزدیک باشد. در چنین شرایطی تعیین رئیس مجلس آینده به نحوه تعامل جریانهای سیاسی و همچنین شرایط کشور بستگی خواهد داشت.
ارزیابی شما از ترکیب مجلس آینده به چه صورت است؟ به نظر شما اکثریت مجلس آینده در اختیار کدام جریان سیاسی قرار خواهد گرفت؟
از هماکنون پیشبینی این که اکثریت مجلس متعلق به کدام جریان سیاسی خواهد بود مشکل است. چون این مساله مقداری به عملکرد شورای نگهبان در مساله تایید صلاحیتها و سایر شرایط بستگی دارد. البته فضای جامعه در انتخابات پیش رو از جنبههای مختلف به سود اصلاحطلبان است و به نظر میرسد سبد رأی جریان اصلاحات بیشتر از اصولگرایان خواهد بود. اصولگرایان نیز به صورت غیرمحسوس به این نتیجه رسیدهاند و این مساله را به خوبی میتوان در رفتارهای این جریان سیاسی مشاهده کرد. بسیاری از مردم شرایط دولت اصلاحات را با دولت احمدینژاد به عنوان یک اصولگرا مقایسه میکنند و به این نتیجه رسیدهاند که اصلاحطلبان از جنبههای مختلف، عملکرد بسیار بهتری نسبت به اصولگرایان در مدیریت کشور داشتهاند. با این وجود بنده معتقدم اگر اصلاحطلبان بتوانند حضور موثری در انتخابات داشته باشند احتمال پیروزی آنان در مجلس آینده بالاست. اما آنچه از هماکنون میتوان بهطور صریح پیشبینی کرد این است که اکثریت مجلس آینده را عناصر معقول و منطقی و معتدل تشکیل خواهند داد.
منبع: آرمان
ویدیو مرتبط :
رقابت پرشور انتخاباتی اصولگرایان با اصولگرایان