سایر
2 دقیقه پیش | جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کندایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ... |
2 دقیقه پیش | ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کردالعالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ... |
خواب چشم بادامیها برای جاده ابریشم جدید
خواب چشم بادامیها برای جاده ابریشم جدید
قانون/ متن پیش رو در قانون منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست.چند وقتی است که بحث احیای جاده ابریشم جدید در رسانههای بین المللی مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. جادهای که قرار است شرق عالم را به به غرب وصل کند.
واژه «راه بزرگ ابریشم» را برای نخستین بار، فردیناند فرایهر فون ریشتهوفن (Ferdinand Freiherr von Richthofen) دانشمند آلمانی، در کتاب «دولت قیصری چین» (Kaiserreich China) خود که به سال 1877 به چاپ رسید، به کار برد. جغرافیدان نامدار بااین نام، شبکه راههای کاروانی قارهای کشیده شده را که در اوایل گاهشناسی ترانس کانتیننتال، آسیای خاوری و دریای میانزمینی (مدیترانیه) باختر را با هم پیوند میدادند، نمایش داد.
روی هم رفته از طریقاین راه، ابریشم به چین برده میشد که ریشه نام راه هم برخاسته از همین است.این راه در سده دوم پیش از میلاد گشایش یافت و از سیان از طریق لنچ ژو به دون هوان میرفت که در آن جا به دو مسیر تقسیم میشد: راه شمالی از تورفان میگذشت که سپس از پامیر عبور میکرد و به فرغانه و دشتهای قزاق میرفت. مسیر جنوبی از کنار دریاچه لوب نور در دامنههای جنوبی بیابان تالکا مکانن از طریق یارقند و پامیر (دربخشجنوبی) به سوی باکتریا (بلخ) و از آنجا به پارت (گسترهدولتاشکانیان)، هند و خاورمیانه تا دریای مدیترانه میرسید.
این راه از شهر توان هوانگ در چین به ولایت کانسو میآمد و از آن جا داخل ترکستان خاوری (سینکیانگ) امروزی میشد و از میان سرزمینهای «افغانستان مرکزی کنونی» میگذشت و از طریق بیشبالیغ و آلمالیغ و اترار به سمرقند و بخارا میرسید. در بخارا شاخه اصلی آن از راه مرو، سرخس، نیشابور و گرگان به ری میآمد و از ری به قزوین و زنجان و تبریز وایروان میرفت و ازایروان به طرابوزان یا بیکی از بندرهای شام (دمشق کنونی) منتهی میشد.
شاخه فرعیاین راه از سمرقند به خوارزم و از خوارزم به سرای و هشترخان و از آن جا به کنار رود «دن» و بندرهای دریای آزف انتها مییافت.» به سال 121 پیش از میلاد نخستین کاروان اشتران با ابریشم و آیینههای برنزی به سوی واحه فرغانه از طریق فرورفتگی تورفان در امتداد کوههای اوگن و خارزارهای تیان شان به راه افتاد. گذشته از آن، در آینده با گسترش دریانوردی، راههای دریایی هم برای بازرگانی ابریشم یافتند که از تایلند و بنگله دیش و هندوستان میگذشت و از راه دریای سرخ به سوی مصر میرسید.
راه ابریشم با افت نفوذ روم در خاورمیانه و آغاز فتوحات عرب با رکود روبه رو شد و از اهمیت آن کاهش یافت. سپس، در سدههای سیزدهم و چهاردهم در دوره فرمانروایی مغولان رستاخیر آن آغاز شد که در سده پانزدهم، در پی افتادن کنستانتینوپل به دست ترکها و بسته شدن راههای زمینی به دنبال گسترش بازرگانی دریایی دو باره از رونق افتاد.پروفسور گوزل محی الدینوا، رئیس مرکز مطالعات ژئوپلتیک دانشگاه سلاوی (روسی– تاجیکی) در مقاله نقش دولت کیرپاند در سنتز فرهنگهای آسیای مرکزی مینویسد:
«شکلیابی راه بزرگ ابریشم، که بر شالوده بسیاری از جادههای کشیده شده برای برپایی تماسهای منطقهای پیش از آن، پدید آمده بود، مرحله کیفی تازهای در گسترش روابط بینالمللی نوع بشر ارزیابی میشود، که نقش مهمیدر شکلگیری پایههای تمدنهای بومیمعاصر بازی کرد. در مسیرهای جاده ابریشم، راهبان وکاهنان آیینها و مذاهب گوناگون راه میپیمودند و به موعظه میپرداختند و دست به تبلیغ ارزشهای معنوی خود مییازیدند. به یاری رسالت نیکوکارانه آنها، شالودهای گذاشته شد که سیمای تمدنی کشورهای کنونی اردوگاه مذهبی بودایی- کنفوسیوسی خاور آسیا، اردوگاه هندویی- بودایی جنوب خاوری و جنوب آسیا، کشورهای جنوب باختری آسیا و باختر اروپا را پردازش کرد. در شکلگیری ساختارهای تمدن اورآسیایی، نقش چهار شاهنشاهی بزرگ دوران کهن و جاده ابریشم بس ارزنده است. جاده ابریشم بزرگ، هر چهار امپراتوری قدیم را با هم پیوند میداد و در برقراری ثبات نسبی در مسیری از اقیانوس آرام تا اقیانوس اطلس نقش سازنده داشت.»
حالا چین تمایل دارد با اجرای کامل این طرح کمربند یک جاده را در سه مقطع کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت محقق کند. جاده ابریشم یکی از ابتکارات اساسی سیاست خارجی چین برای گسترش حوزه نفوذ و تاثیرگذاری خود به دیگر مناطق است. این طرح که تقریبا 4/4میلیارد نفر (۶۳ درصد) از جمعیت جهان و ۲۱ تریلیون از تولید ناخالص جهانی را دربرمیگیرد، توسط رئیسجمهور چین در سپتامبر سال ۲۰۱۳ در دانشگاه نظربایف قزاقستان اعلام شد و از دو بخش کمربند اقتصادی جاده ابریشم و جاده ابریشم دریایی تشکیل شده است. تلاش و اهتمام چین برای پیشبرد چنین طرحهای عظیمی جدای از آنکه میتواند آثار و پیامدهای اقتصادی و سیاسی جدی برای این کشور در پی داشته باشد همچنین میتواند از شکلگیری یک مفصلبندی جدید در سیاست خارجی چین یعنی گسترشگرایی بیشتر و تلاش برای ایفای نقش فعالانهتر منطقهای داشته باشد. چین دوره مابین سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۰ را به عنوان دوره «فرصت استراتژیک» رشد و توسعه خود قلمداد نموده و تمایل دارد تا با حفظ و تقویت ثبات در محیط پیرامونی خود، بسترهای لازم برای تحقق این فرصتهای استراتژیک را فراهم کند. طبیعتا یکی از مهمترین گامهای چین برای تحقق این مهم، ایجاد یک محیط دوستانه همسایگی بهتر در ابعاد سیاسی، اقتصادی و امنیتی با به کارگیری یک دیپلماسی پیرامونی قوی و فعال است. اهداف دیپلماسی ثباتساز و پیرامونی چین را میتوان اینگونه بیان کرد:
۱- عمق بخشی به همگرایی اقتصادی منطقهای
۲- افزایش نفوذ فرهنگی چین
۳- بهبود همکاریهای امنیتی منطقهای
همچنین به نظر میرسد اولویتهای جاده ابریشم پکن، تحت دولت شی جین پینگ، سهگانه است:
۱- تضمین جریان انرژی از طریق خشکی از آسیای مرکزی همسایه (و روسیه) به منظور کاهش خطر ممانعتهای دریایی، بهخصوص در دو آبراه حساس: تنگه مالاکا (که 80 درصد از ترانزیتهای نفتی چین از طریق آن انجام میشود) و تنگه هرمز (که حدود دو پنجم از واردات نفتی چین ازاین تنگه عبور میکند).
۲- پیشبرد پروژههای توسعه برای آرام کردن جینجیانگ، استان غربی ناآرام اما غنی از نظر انرژی، که جداییطلبان اویغور در راستای تأسیس دولت ترکستان شرقی، بارها علیه دودمانهان به جنگ برخاستهاند.
۳-ایجاد زمینه برای ثبات و یکپارچگی بیشتر در منطقه از طریق محصور کردن همسایگان غربی چین در ناحیهای از رونق و شکوفایی که تا اروپا گسترش مییابد و پکن در هسته سیاسی اقتصادی آن قرار دارد.
یکی از دستور کارهای مهم و اساسی چین برای تقویت دیپلماسی پیرامونی و ثباتآفرین خود از سالیان گذشته تاکنون، تلاش برای ایجاد تعادل، تناسب و هماهنگی میان این استراتژی و نوع رفتار و کنش در محیط منطقهای و بینالمللی بوده است. طبیعتا طرح یک کمربند یک جاده به عنوان یکی از ابتکارات دستگاه سیاسی خارجی چین و طرحی در راستای تقویت دیپلماسی پیرامونی چین به منظور تحقق بهتر «دوره ملقب به دوره فرصتهای استراتژیک» است.
برخلاف روسیه که الگوی «ازدواج مصلحتی» با چین را دنبال میکند، آمریکاییها، هم نسبت به طرح جاده ابریشم و هم نسبت به بانک سرمایهگذاری زیرساخت آسیایی با رویکرد رقابتی و حتی تهدیدآمیز مینگرند. به همین دلیل این کشور تلاش کرده تا متناسب با اهداف و نیات خود طرح «جاده ابریشم جدید» را ارائه نماید. استراتژی جاده ابریشم جدید که ابتدا در بین «گروههای فکر» آمریکایی ساخته و پرداخته شد بلافاصله توسط سیاستمداران این کشور و به طور مشخص توسط هیلاری کلینتون در سال ۲۰۱۱ در هندوستان اعلام شد. استراتژی جدید جاده ابریشم تلاش دارد تا آسیای مرکزی و جنوب آسیا را با تمرکز بر افغانستان و تلاش برای تبدیل این کشور به یکهاب منطقهای در ۴ حوزه بازارهای انرژی، تجارت و حمل و نقل، اقدامات مرزی و گمرکی و بازرگانی و روابط مردم با مردم به یکدیگر متصل کند.
نقشایران در جاده ابریشم جدید
اتخاذ یک سیاست مناسب از طرف هر بازیگر منطقهای از جمله جمهوری اسلامی ایران باید منوط به تعریف حد و جایگاه خود در این استراتژی برونگرایی چین باشد. به بیان دیگر فهم این تغییر در استراتژی کلان چین و نقشی که هر کدام از بازیگران منطقهای میتوانند در این استراتژی ایفا کنند باید اولین گام در همراهی یا عدم همراهی با این پروژهها تلقی شود. البته باید گفت گشایش صورت گرفته در نتیجه حل مسئله هستهای ایران اگرچه میتواند به تقویت تمایلات غربگرا و افزایش همکاری با غرب منجر شود لیکن توجه به ابتکارات شرق محور از جمله طرح کمربند اقتصادی جاده ابریشم چین نیز میتواند بخشی از کسریهای اقتصادی و سرمایهگذاری به خصوص در عرصه زیرساختهای کشور و همچنین تلاش برای اصلاح برخی از فرآیندهای ناعادلانه نظم موجود را تامین کند. به نظر میرسد که اتخاذ همزمان سیاست «هم شرق هم غرب» در مقطع کنونی بهتر میتواند منافع ملی کشور را تامین کند به بیان دیگر ابتکار کمربند اقتصادی جاده ابریشم یک مسئولیت و دارایی است که باید به یک سرمایه استراتژیک تبدیل شود. چگونگی این تبدیل، طبیعتا از طریق ایجاد تعادل و توازنی میان دو گفتمان شرق و غربگرا بهتر صورت خواهد گرفت.
تلاش برای ایجاد این تعادل از این رو جدیتر مینماید که آمریکا در حال حاضردر حال پیشبرد پروژه همکاری فراپاسفیک (TPP) به عنوان رقیبی جدی برای طرحها و پروژههای اقتصادی چین است. از آنجا که اجرایی و عملیاتی شدن توافقنامه تجارت آزاد همکاری فراپاسفیک مورد نظر آمریکا میتواند تا حدودی به کمرنگ شدن ارزش راهبردی طرحهای اقتصادی مورد نظر چین بینجامد ضرورت برخورد متعادل و با احتیاط با پروژههای اقتصادی مورد نظر شرق و غرب برای اخذ منفعت از دو طرف را نیز بسیار ضروری میکند.
ایران سالهاست تلاش دارد تا بنادر جنوبی خود را توسعه داده و از طریق ارتباط آنها به شمال کشور و اتصال به مسیرهای آسیای میانه، پتانسیلهای اقتصادی و ترانزیتی خود را گسترش دهد. بر اساس گزارشها هند نیز در توسعه بنادر جنوبیایران و خط آهن کشور فعال است. دسترسی به بازارهای آسیای میانه برای هند بدون گذر از پاکستان که برای هند ملاحظات امنیتی و سیاسی دارد، مهم است.
مقامات هند وایران برای توسعه بنادر جنوبیایران بهویژه چابهار توافقاتی به امضا رساندهاند.
از سوی دیگر در چهارچوب طرح بزرگ چین،این کشور اخیراً با پاکستان توافقی اقتصادی برای اتصال بندر جنوبی گوادر درایالت بلوچستاناین کشور به کاشغر در شمال چین در منطقه سینکیانگ به امضا رساند.
بخش اصلیاین مسیر ازایالت بلوچستان پاکستان و هممرز باایران میگذرد. همچنین بندر چابهار در فاصله کمیبا بندر گوادر در پاکستان واقع است.
به گفته ناظران حضور گسترده چین در بازار اقتصاد پاکستان وایجاداین مسیر مواصلاتی، در عمل برایایران که دارای روابط خوبی با هر دو کشور پاکستان و چین است نیز میتواند سودآور باشد.
ایجاد امنیت در منطقه بلوچستان پاکستان به تامین امنیت در منطقه مرزی دو کشور کمک خواهد کرد وایران نیز ازاین مسیر تازه به بازارهای پاکستان، چین و آسیایمیانه دسترسی بیشتری خواهد داشت.
ایران برای چین مهم تر از آمریکاست
اندیشکده واشنگتن در تحلیلی به قلم کوین لیم، به اهمیت ژئواستراتژیکیایران برای چین در حرکت خود به سوی غرب میپردازد و احتمال حصول توافق هستهای را عامل مهمیبرای افزایش روابطاین دو کشور در حوزههای مختلف میداند که پیامدهای قابلتوجهی نیز برای استراتژیهای کلان آمریکا در خصوص آسیا و منطقه خاورمیانه به همراه خواهد داشت.تجارت دوجانبه چین باایران تا اواخر سال 2014 میلادی بر طبق گزارشها تا میزان 50 میلیارد دلار افزایش یافته است امااین میزان نزدیک به 11برابر کمتر از تجارت چین باایالات متحده آمریکاست. با توجه بهاین آمار و ارقام، چراایران در عین بهت و سردرگمیشرکای بزرگ انرژی و تجاری چین در ریاض و واشنگتن، نقش بهظاهر بزرگ و پراهمیتی در محاسبات منطقهای چینایفا میکند؟ پاسخ بهاین پرسش، صرفنظر از ظاهرسازیهای دیپلماتیک، تا میزان زیادی در ارزش ژئواستراتژیکایران بهعنوان مرکزی مهم در نفوذ چین به سوی غرب نهفته است و چین آن را عاملی ضروری در مقابله با نقش محوری واشنگتن در آسیا و برتری نیروی دریایی آمریکا میداند.
چین در سالهای اخیر از لحاظ اقتصادی، واردات نفت خود ازایران را کاهش داده تا همچنان از تحریمهای آمریکا در امان بماند. بااین حال، و با توجه به کاهش تولیداتایران در سایه تحریمها، چین همچنان خریدار نیمیاز صادرات نفت خامایران است. منابعایرانی، به دلیل قیمت پایینی که تهران در سایه تحریمها ارائه میدهد، اهمیت بسیاری برای پکن دارند زیرا دیگر تولیدکنندگان اصلی انرژی در خلیجفارس از متحدان آمریکا هستند.
محوریت انرژی در جاده ابریشم جدید
منابع انرژی درخلیج فارس و دریای خزر میتواند نقش تاثیرگذار درایجاد راههای ارتباطی جدید برای انتقال نفتوگاز منطقه به بازارهای مصرف در سایر نقاط جهان داشته باشد. درست است که درحال حاضراقتصاد جهان با رکود بیسابقهای روبهرو شده اما افزایش نیازبرای دریافت هرچه بیشترانرژی درآینده منطقه و جهان، قابل پیش بینی است. علاوه براین حصول اطمینان از تنوع منابع و بازارها، و خطوط انتقال انرژی برای کشورهای غربی کاملا قابل درک است. همین مسئله موجبایجاد فرصتها و امکانات اقتصادی درکشورهای مسیر راه ابریشم میشود. بهویژه آنکه بحرانها و نوسانات اخیر بهای انرژی نشان دهنده اهمیت توسعه منابع جدید هیدروکربن وخطوط انتقال انرژی درسطح جهان به منظور پاسخگویی به نیاز روزافزون به انرژی درجهان است.
افغانستان کجای ماجراست؟
رهبران افغان از دیرباز به دنبال تبدیل افغانستان به پل و شاهراه ارتباطی تجارت و همکاریهای منطقهای بودهاند امااین کشور که به دلیل موقعیتش به عنوان
«قلبآسیا» شناخته میشود، به پناهگاهی برای تروریستها و مکانی برای جنگ تبدیل شده که ابهامات فراوانی را برای آینده افغانستانایجاد کرده است.
پروژههای حمل و نقل، انرژی و زیرساختی چین در افغانستان امیدواریها برای برقراری صلح پایدار دراین کشور را از طریقاین سرمایهگذاریها افزایش داده است.
پروژههای بلندپروازانه که اقیانوسها و قارهها را در بر میگیرد به صورت مجموع «یک کمربند، یک جاده» نامیده میشود.این پروژه به عنوان فرصتی برای انتقال چشماندازهای اقتصادی و سیاسی به آسیا مطرح شده است اما به گفته عضو یکی از اتاق فکرها در نیویورک، هیچ یک از سرمایهگذاریاین پروژهها برای افغانستان تعریف نشده است در حالی که نقشاین سرمایهگذاریها در افغانستان بسیار سازنده و متحولکننده است.
«توماس زیمرمن» یکی از محققان مرکز همکاریهای بینالمللی دانشگاه نیویورک، که 6 ماه در آکادمیعلوم اجتماعی شانگهای سپری کرده است، در مورد استراتژی کلان چین گفت که پکن قصد دارد از طریق سرمایهگذاری هزاران میلیون دلاری بر 20 کشور در سراسر اوراسیا از اندونزی گرفته تا دانمارک، منطقه ناآرام سین کیانک را به چهارراه تجارت و حمل و نقل منطقه تبدیل کند.
زیمرمن افزود: چین به دنبالایجاد روابط مستحکم و گسترده با همسایگان خود است و حجم سرمایهگذاریهای مورد بحث در پکن تأثیرات مثبتی بر اقتصادهای توسعهنیافته بهویژه افغانستان دارد.
در سالهای اخیر، پکن نقش خود در افغانستان را با گسترش سرمایهگذاریها و کمکهای اقتصادی به روند صلح افغانستان و گسترش همکاریهای امنیتی با کابل پررنگتر کرده است.
محقق مرکز همکاریهای بینالمللی دانشگاه نیویورک نوشت کارشناسان چینی براین باورند که اگرچه نگرانیهایی در مورد اوضاع امنیتی جاری در افغانستان وجود دارد اما پکن همچنان بهانجام سرمایهگذاری بلندمدت دراین کشور تمایل دارد.
یکی از نشانههایاین تمایل، برخلاف همپیمانی دراز مدت با پاکستان این است که پکن به دنبال جای گرفتن در سیاست افغانستان است. در سالهای اخیر، چین میزبان گفتوگوهای مستقیم مقامات افغان و نمایندگان طالبان بوده و پاکستان را نیز ترغیب به اتخاذ سیاستی نرمتر در قبال افغانستان کرده است.پکن براین باور است که با دادن وعدههای سرمایهگذاری در پاکستان، اسلامآباد نقش مثبتی درگسترش ثبات سیاسی و امنیت در افغانستانایفا کند.پس از امضای تفاهمنامه 46 میلیون دلاری راهروی اقتصادی پکن - اسلامآباد در ماه آوریل، «شیجینپینگ» رئیسجمهور چین، در سفر به پاکستان از مقاماتاین کشور خواست که سیاست سازندهتری در افغانستان اتخاذ کنند.رئیسجمهور چین به قانونگذاران پاکستانی گفته بود که چین در پیشبرد روند صلح افغانستان وایجاد گونه جدیدی از روابط بینالمللی و همکاریهای برد - برد با پاکستان همکاری میکند.
ضرب المثل جادهای چینیها
یک ضربالمثل چینی هست که میگوید: «اگر میخواهی به سعادت برسی، اول از همه به فکر ساختن جاده باش». پکن نیز، در همین راستا، اقدامات بسیاری برای مدرنسازی شبکه گسترده و تودرتوی جادهها و خطوط آهن آسیای مرکزی انجام داده و بودجهاین اقدامات را از محل «بانک سرمایهگذاری زیرساخت آسیا» و بودجه جاده ابریشم تأمین کرده است. چین در سال 2012 میلادی، احداث خط آهنی از خورگوس به ژتیگن، قزاقستان و سپس به غرب روسیه و اروپا را به اتمام رساند؛ خط آهنی که به موازات خط آهن موجود از اورومگی، مرکز استان جینجیانگ، دروازه آلاشانکوی چین منتهی به آلماتی، بزرگترین شهر قزاقستان قرار دارد.این مسیر شرقبهغرب میتواند در نهایت از طریق آن راهی به خلیجفارس باز کند. به گفته گائو بیآیی استراتژیست، پکن به دنبال احداث خطآهن سریعالسیر است که قادر باشد قدرت را از کرانه شرقی چین به درون اوراسیا انتقال دهد تا ازاین طریق بتواند در صورت بروز مشکلات دریایی، دیواره دفاعی قارهای در اختیار داشته باشد و درمجموع از برتری دریایی آمریکا بکاهد. علیرغم چالشهایی کهاین سیستم اوراسیایی تحت کنترل چین میتواند برای روسیه به همراه داشته باشد، ولادیمیر پوتین ظاهراً در اکتبر 2014 میلادی و پس از آن که شی جین پینگ با در بر گرفتن خطوط آهن ترانسسیبری و بی.ای.ام. (بام) در کمربند اقتصادی جاده ابریشم موافقت نمود، از اقدامات رئیسجمهور چین حمایت کرد.
به هر حال، چگونگی تعاملات تهران و پکن برای احیای جاده ابریشم عواقب مهمیبرای راهبردهای کلان آمریکا در پی خواهد داشت.
با کانال تلگرامی آخرین خبر همراه شوید telegram.me/akharinkhabar
ویدیو مرتبط :
اوغوز خاقان ذوالقرنین و هرم سفید اویغورستان مقبره او(اوغوزخاقان جد ترکان)زنده باد ایران اسلامی