سایر


2 دقیقه پیش

جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کند

ایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ...
2 دقیقه پیش

ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کرد

العالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ...



فريدون مجلسي: حل پرونده هسته اي، ايران را به نشست حل بحران سوريه کشاند


فريدون مجلسي: حل پرونده هسته اي، ايران را به نشست حل بحران سوريه کشاند

خبرآنلاين/ متن پيش رو در خبرآنلاين منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست

فريدون مجلسي در گفتگو با خبرآنلاين ابعاد و زواياي گوناگون بيانيه ۹ ماده اي در وين براي حل بحران سوريه را مورد بررسي قرار داد.

 بعد از گذشت حدود ۴ سال از آغاز مناقشه سوريه بالاخره کشورهاي غربي پذيرفتند ايران بخشي از راه حل بحران سوريه است نه قسمتي از مشکل. در شرايطي که کشورهاي غربي و عربي در اين سالها انواع و اقسام مدل ها را براي سوريه آزمودند و از حمايت از گروه هاي معارض نرم تر و حمايت تسليحاتي سنگين از جريان هاي تروريستي و تسليح آخرين سلاح هاي جنگي هيچکدام بحران و منازعه سوريه را آرام نکرد. هر روز بر تعداد کشته ها افزوده و بي خانمان ها آماري نگران کننده پيدا کردند. اما شايد همه اينها باعث نشد جهانيان به لزوم توجه جدي تر و مطالعه با نگاهي ديگر به اين مناقشه پي ببرند. بلکه سرازير شدن يکباره پناهجويان و مهاجران جنگ زده به سرزمين هاي اروپايي موجب شد تا نشستي حقيقي بر حضور تمام کنگشران موثر در اين بحران تشکيل شود. حضور ايران را البته نبايد محدود به اين دانست و حل و فصل پرونده هسته اي و باز شدن قفل سنگين اين پرونده از پاي سياست خارجي کشور فضا و مجال بيشتري براي نقش آفريني تهران در معادلات منطقه اي و بين المللي داد. همه اينها باعث شد در دومين نشست وين براي بررسي اوضاع سوريه جمهوري اسلامي ايران هم حضور داشته باشد و بعد از حدود دو روز نشست هاي فشرده بيانيه اي ۹ بندي از آن خارج شود. براي بررسي ابعاد و جزئيات اين بيانيه با فريدون مجلسي ديپلمات پيشين کشورمان گفتگويي کرديم که مشروح آن در پي مي آيد.

نشست وين که براي بحران سوريه تشکيل شد، اولين بار از زمان تشکيل بحران سوريه است که تمام بازيگران يبن المللي و منطقه اي دخيل در اين بحران دور يک ميز نشستند و در عين حال نخستين باري بود که از ايران براي حل و فصل اين بحران دعوت به عمل آمد. چه تغييري در اين چند سال ايجاد شده که بازيگران بين المللي لزوم تاثيرگزاري ايران براي پايان بخشي به اين مناقشه را پذيرفتند؟

مذاکرات ايران و ۵+۱ يک پيشينه بسيار خوبي براي درک و آشنايي نسل کنوني ديپلمات هاي بين المللي با روش مذاکره دارد و اينکه چگونه مي توان در چنين ساز و کاري به نتايج مثبتي دست يافت. با عنايت به آن تجربه ما ميبينيم که در خصوص سوريه هم مدل مشابهي به کار گرفته مي شود. در خصوص ماجراي دعوت شدن از ايران هم بايد اشاره کنيم که ما قبلا در زمان بحران افغانستان هم در نشست هاي مربوط به آن بحران هم حضور داشتيم ولي بعدها کاغذپاره ها ما را به عامل تهديد امنيت و صلح بين المللي تبديل کرد و هر چقدر هم که بگوييم آن قطعنامه ها نا عادلانه بوده، به هر حال بايد بپذيريم که با اجماعي جهاني و حتي بدون هيچ مخالفي به تصويب رسيده است. اما اگر امروز مي بينيد که ايران پس از چندين سال به نشست حل بحران سوريه دعوت مي شود به اين دليل است که با توافق هسته اي و با تصويب به اتفاق آراي قطعنامه ۲۲۳۱ ايران ديگر تهديد کننده صلح و امنيت جهان معرفي نشد. در نتيجه براي نشستي در خصوص صلح هم دعوت مي شود. تا زماني که پرونده هسته اي ما حل نمي شد، در چنين نشست هايي مانند حل بحران سوريه هم دعوت نمي شديم.

در خصوص ابعاد مختلف اين بيانيه ۹ بندي هم صحبت هاي فراواني مطرح شده است. متن بيانيه را چگونه تحليل مي کنيد؟

در بند نخست اين بيانيه به نکته مهمي اشاره شده و تاکيد شده داعش دشمن اصلي است که بايد نابود شود. اما واقعيت اين است که داعش حتما پشتوانه مهمي مانند عربستان و قطر و ترکيه داشته است. وگرنه تا وقتي اين پول ها نباشد توپ ها و تانک ها و امثالهم از کجا به دست اين گروه مي رسد؟ فراموش نکنيد آنکه از اين روندها سود ميبرد تنها اسرائيل است. تغيير مثبتي که در اين گفتگوها صورت گرفته برهم زدن منافع بر پاکنندگان اين بساط است. مهم اين است که معارضان داعشي و سلفي تعيين وزن شوند و همچنين بر اين اساس در مذاکرات آتي دولت سوريه و مخالفين حقيقي به گفتگوها دعوت شوند.

اين منطقه تجربيات اينچنين باز هم داشته است و شاهد بوديم عدم جلوگيري از درگيري هاي داخلي چه تبعات وحشتناکي داشته است. کداميک از تجربيات منطقه اي براي دستور کار قرار دادن حل بحران سوريه مي تواند مفيد باشد؟

مدل لبنان و درگيري هاي دهه ۸۰ اين کشور به نظرم مهمترين تشابه براي مدل سوريه است. جايي که نقش ايران بسيار پررنگ بود و با سامان دادن به حزب الله اين جريان را از گروهي شبه نظامي به حزبي سياسي و پر قدرت که در کل کشور مقبول جامعه لبنان است تبديل نمود.

در خصوص تقابل روسيه و آمريکا در نبرد سوريه هم فراوان گفته و شنيده شده است. برخي از تحليلگران معتقدند منافع آمريکا در سوريه قابل مقايسه با ميزان اهميت اين کشور براي روسيه نيست. در نتيجه آمريکا ترجيح مي دهد چندان در معادله اي که برد و باختش تاثير چنداني برايش ندارد ورود نکند. آنهم در معادله اي که براي روسيه تا اين اندازه حياتي است؟ شما اين تقابل را چگونه مي بينيد؟

به نظر من موضوع سوريه همانطور که شما اشاره کرديد بسيار براي روسيه حائز اهميت تر است ولي اين دليل نمي شود که براي آمريکا مهم نباشد. آمريکا مي خواهد تا حد امکان فضاي نفوذ روسيه را در منطقه محدود کند. اما در عين حال شايد بايد به اين نکته هم توجه کنيم که منافع مشترک دو طرف در اين منطقه قابل توجه است. به عنوان مثال موضوع تقابل و نابودي داعش به هدف مشترک آمريکا و اروپا و روسيه تبديل شده است. روسيه مي داند که گسترش داعش مي تواند خطر وهابي گري را در جمهوري هاي تازه استقلال يافته گسترش دهد. ضمن اينکه به ياد داشته باشيد بخش مهمي از مبارزان دعشي از چچن و تاتارستان و داغستان و قفقاز و آسياي مرکزي به اين گروه تروريستي پيوسته اند. از سوي ديگر آمريکا هم در اين رابطه تا به حال کجدار و مريز رفتار کرده ولي حالا مدعي شده اند که مي خواهند نيروي بيشتري بياورند که البته تا زماني که نيرو واقعا پياده نشده نبايد اين ادعاها را جدي گرفت. چرا که ممکن است اين ادعا تنها براي ترساندن روسيه طرح شده باشد.


ویدیو مرتبط :
نشست ایران و قدرتهای جهانی برای حل بحران سوریه در وین