سایر
2 دقیقه پیش | جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کندایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ... |
2 دقیقه پیش | ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کردالعالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ... |
داریوش مهرجویی: آرزو داشتم رماننویس شوم
داریوش مهرجویی را بیشتر با فیلمهایش میشناسیم، اما او غیر از فیلمسازی، هم ترجمه میکند و هم داستان مینویسد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : داریوش مهرجویی را بیشتر با فیلمهایش میشناسیم، اما او غیر از فیلمسازی، هم ترجمه میکند و هم داستان مینویسد.به گزارش انتخاب، قبلا «در خرابات مغان» و «به خاطر یك فیلم بلند لعنتی» او منتشر شده است. او اخیرا سومین رمانش با نام «آن رسید لعنتی» برای چاپ داده است، كتابی كه خودش میگوید موضوعش حرص و آز است. در واقع داستانی درباره گذر از برزخ است. این كتاب از سوی نشر بهنگار در نمایشگاه كتاب منتشر خواهد شد. درباره این اثر با مهرجویی صحبت كردهایم.
رمان «آن رسید لعنتی» چه زمانی نوشته شده است؟ در مورد داستان این رمان توضیح میدهید؟
این
رمان را دو سال پیش نوشتهام. رمان «آن رسید لعنتی» تم حرص و آز دارد كه
از طریق دیگر سفر به یك زندگی جدید را دنبال میكند. موضوع داستان، یك
كارگردان تلویزیونی است كه سریالی ساخته و صداوسیما قرار است پولی را بابت
آن بپردازد. كارگردان براساس اینكه این پول به دستش خواهد رسید، زندگیاش
را دگرگون میكند و برای همین با چالشها و مشكلاتی مواجه میشود. این
داستان در واقع درباره گذر از برزخ و رسیدن این پول به شخصیت اصلی رمان
است.
این تم حرص و پولدار شدن در رمان دیگرم یعنی «سفر به
سرزمین فرشتگان» هم وجود دارد. با این تفاوت كه در این رمان علاوه بر این
مضمون، موضوع معصومیت و خوشقلبی در جریان فریبكاریهای مالی و گول
خوردنها هم در نظر گرفته شده است. داستان «سفر به سرزمین فرشتگان» روایت
یك زوج فریبخورده است كه گرفتار آگهیهای تبلیغاتی مثل برنده شدن چند
میلیون دلاری جایزه شدهاند و برای رسیدن به این جایزه مسیری را طی
میكنند. «سفر به سرزمین فرشتگان» در واقع رویای توهمآمیزی است كه بیشتر
ما داریم و حاصل دلخوشیهایی است كه برای چیزهای كوچكی مثل بردن یك جایزه
ایجاد میشود و در نهایت زندگیها را تحتتاثیر قرار میدهد.
این رمان چند سال در انتظار مجوز چاپ بود و آیا تغییراتی هم در آن اعمال شده است؟
نه، تا آنجا كه من اطلاع دارم هیچ تغییراتی در آن اعمال نشده است. البته اطلاعات بیشتر در این مورد را میتوان از ناشر پرسید.
این
سوال را از این بابت پرسیدم كه قبلا در خبرها و همزمان با چاپ رمان دیگر
شما، «در خرابات مغان» اعلام شد كه «آن رسید لعنتی» هم برای دریافت مجوز به
ارشاد فرستاده شده است...
نه، اینطور نبود. من
رمان «آن رسید لعنتی» را بعد از «در خرابات مغان» نوشتم. حتی در مورد «در
خرابات مغان» هم تصور اشتباهی در آن زمان ایجاد شد. اسم واقعی این رمان
«خدا در كازینو» است، در صورتی كه همه فكر میكنند كه كتاب در رابطه با
حافظ نوشته شده است موضوع دیگری دارد. داستان «در خرابات مغان» درباره یك
بچه مسلمان ایرانی است كه بعد از روزگاری مجبور شده در یك كازینو كه پدر
زنش كارمند آن بوده است كار كند. تمام اعمال اسلامیاش مثل نماز و روزهاش
سرجای خودش است، اما از بد روزگار در فیلادلفیا و آتلانتیك سیتی، مركز
كازینوهای امریكا زندگی و كار میكند.به جز «آن رسید لعنتی» كتابهای بعدی من همه بعد از «در خرابات مغان» نوشته شده است.
در خبرها اعلام شده بود دو كتاب «خاطرات پاریس» و «عوج كلاب» هم برای مجوز به ارشاد ارایه شدهاند؛ در مورد آنها توضیح میدهید؟
دو
كتاب خاطره هستند كه یكی از آنها مربوط به سالهای اول بعد از انقلاب
میشود. من یك دوره سهچهار ساله را در پاریس بودم. آن زمان ما را به
فستیوال كن برای فیلم «مدرسهای كه میرفتیم» دعوت كردند و با وجود اینكه
ویزای ما صادر شد فیلم توقیف شد و به جشنواره نرسید و در آنجا ماندگار
شدیم. این خاطره، داستان سه یا چهارسالی است كه من در آنجا بودم. داستان
«عوج كلاب» هم سوءتفاهمی است كه در دوبی رخ داد و من را به خاطر چند قرص
آسپرین و سرماخوردگی دستگیر كردند و خلاصه چهار شب من را بازداشت كردند.
«آن رسید لعنتی» یا رمان دیگرتان به نمایشگاه كتاب امسال میرسد؟
احتمالا میرسند، اما از كتابهای خاطرات خبر ندارم كه مجوز گرفتهاند یا نه.
از كتابها و ترجمههای دیگرتان در نمایشگاه امسال چاپ جدیدی منتشر خواهد شد؟
اطلاعی
ندارم. دو رمان و چندتا كتاب ترجمه دارم. میدانم كه كتاب «جهان
هولوگرافیك» تا الان به چاپ چهلم رسیده و فكر میكنم كه چاپ جدیدتر آن این
روزها بیرون بیاید.
شما
فیلم میسازید و حرفه اصلیتان كارگردانی است و در كنار آن كار ترجمه و
كارگردانی تئاتر هم میكنید. چرا سراغ نوشتن رمان رفتید؟ داستاننویسی چه
ویژگی داشت كه با فیلمسازی نمیشد بیانش كرد؟
هركسی
میتواند در عین حال چند كار را همزمان انجام دهد و مجبور نیست كه تنها در
یك حوزه كار كند. در واقع من بیشتر نویسندهام و تمام سناریوهایم را هم
خودم نوشتهام. همیشه آرزویم این بوده كه یك رماننویس شوم و بنویسم. در
این میان به سینما هم خیلی علاقه داشتم. اما شما تا بخواهید یك فیلمی را
شروع كنید و به سرانجام برسانید یكی دو سال زمان میبرد. در این بین شما چه
كار باید كنید؟ من ترجیح میدهم بنشینم رمان بنویسم و ترجمه كنم.
*روزنامه اعتماد
ویدیو مرتبط :
لیلا - داریوش مهرجویی