سایر
2 دقیقه پیش | جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کندایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ... |
2 دقیقه پیش | ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کردالعالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ... |
غفلت کردیم و برای مقابله با نفوذ برنامه نداشتیم/ آرزو میکنم خدا هاشمی را از دست اطرافیانش نجات دهد/ شعار عبور از روحانی را هم خواهیم شنید/ مدعیان اصلاحطلبی اعتقادی به هاشمی ندارند
گروه سیاسی خبرگزاری فارس- هاجر تذری و مهدی بختیاری: «تیتو» رهبر تاریخی و افسانه ای یوگسلاوی در دوران جنگ سرد بین آمریکا و شوروی که نقش محوری در شکل گیری «غیر متعهد ها» داشت، مشاور نزدیکی داشت که قریب به بیست سال در خدمت وی بود و او در مهمترین مسایل ملی و بین المللی با وی مشورت میکرد. پس از بیست سال، از یکی از مقامات بلند پایه KGB شنید که در میان مسئولان ارشد نزدیک به وی، شخصی در حال به هم ریختن کشور است.
وی ابتدا این موضوع را نپذیرفت اما بعدها پرونده محرمانه ای گشوده شد که در آن اثبات شده بود مشاور مورد نظر، جاسوس بیگانه است.
مدارک آن قدر کافی و روشن بود که جای هیچ تردیدی برای تیتو باقی نگذاشت. او از مشاور مورد اعتمادش پرسید: تو در مقام یک جاسوس، بزرگترین خیانتی که به من و ملت یوگسلاوی طی بیست سال کرده ای چه بوده است؟
مشاور جاسوس پاسخ داد: من هیچ اطلاعاتی به بیگانگان نداده ام و تنها در امر مشورت به شما خیانت کرده ام. آن هم به این صورت که هر وقت، چند نفر را برای تصدی یک مسوولیت مهم مملکتی به شما معرفی می کردند، من درباره آن چند نفر تحقیق می کردم و ضعیف ترین آنها را از میان آن چند نفر معرفی شده به شما توصیه و توثیق می کردم. همین!
نفوذ جریانی و شبکه سازی در داخل ملت خطر بسیار بزرگی است که رهبر معظم انقلاب در نیمه نخست سال 94 بیش از هفتاد بار در سخنرانیهای مختلف نسبت به آن هشدار دادند.
نفوذ رسانهای یکی از راهکارهای دشمن در جنگ نرم است که خبرگزاری فارس با توجه به حساسیت و گستردگی موضوع در گفتگوهای متعددی به آن پرداخته است.
اسفند ماه 1394 مهمان «حاج حسن شایانفر» در ساختمان 75 ساله کیهان شدیم. مدیر دفتر پژوهشهای کیهان علیرغم کسالتی که داشت با روی باز ما را پذیرفت و نخستین مصاحبه خود را با رسانههای مکتوب و غیر مکتوب انجام داد.
گفتگوی زیر روایت خواندنی و موشکافانه «حاج حسن شایانفر» از تهاجم فرهنگی، استحاله و نفوذ در 37 ساله گذشته انقلاب اسلامی است.
فارس: بحث «نفوذ»، که مقام معظم رهبری مدتهاست بر آن تأکید میکنند از چند زاویه قابل بررسی است؛ یکی بحث نفوذ افراد است که در آن شخصی وارد یک نهاد میشود و هدف خاصی را دنبال میکند مثل بحث انفجار دفتر نخستوزیری که نفوذ شخص بود، یک نفوذ در جریانهای تصمیمساز و تصمیمگیر است، اپوزیسیون که صراحتاً تابلوی غربی دارد نمیتواند عامل نفوذ باشد زیرا عملاً میگوید من مخالف هستم. سؤال این است که این جریان نفوذ از کجا شکل میگیرد و چگونه در بسترهای مختلف جامعه رسوخ پیدا میکند؟
شایانفر: با نگاهی به گذشته و توجه به مصادیق و نمونههای نفوذ -به خصوص نفوذ امنیتی و سازماندهیشده- متوجه این واقعیت میشویم که نفوذ یک شبه صورت نمیگیرد.
شاید فردی بتواند با جلب اعتماد، خودش را وارد مجموعهای کند، اما به این سادگی در جایگاه تصمیمگیری قرار نمیگیرد.
زمانی که کتاب «معماران تباهی: سیمای کارگزاران کلوپهای روتاری درایران» منتشر شده بود، مقام معظم رهبری به آقای حسین شریعتمداری نکته ای به این مضمون فرموده بودند: «که آیا میتوان پای دولتهای استعماری را که 100 تا 150 سال در این مملکت فعالیت داشته اند، با رفتن پهلوی ها از این سرزمین قطع شده فرض کرد؟»
معظم له در ادامه این موضوع فرمودند: «در زمان شاه مدتی به یکی از استانهای کشور تبعید شده بودم؛ در آنجا با کسانی آشنا شدم که هنوز بعد از گذشت 5 دهه با هم تماس و روابط دوستانه داریم، حال چطور میشود انگلیسی که 150 سال در این کشور حضور داشته یکشبه از ایران برود؟»
** معرفی جاسوس انگلیس در کتب درسی ایران به عنوان محقق و پژوهشگر
لذا دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان اقدام به انتشار آثاری در مورد شرق شناسان جاسوس کرد که نمونه و مصداق مشخص این موارد، خانم «آنه لمبتون» است که کتابی با عنوان «رد پای روباه» روایت مستندی از زندگی او منتشر شد.
«آنه لمبتون» جاسوس کهنهکار سرویس اطلاعاتی انگلستان (MI6) است که در پوشش شرقشناسی و پژوهشگر اصلاحات ارضی به فعالیت در ایران مشغول بود.
برخی از غربزدگان و ایرانیان مقیم خارج از کشور نظیر احسان یارشاطر بهایی مسلک، صراحتاً بعد از مرگ «آنه لمبتون» به ارتباط او با شبکه جاسوسی انگلیس اعتراف کردند ولی متأسفانه در کتابهای درسی ما حتی بعد از انقلاب از این جاسوس به عنوان محقق و پژوهشگر اصلاحات ارضی یاد میشود.
شرق شناسان زیادی داشتیم که اینگونه وارد شدند و نقششان را ایفا کردند؛ نمونه دیگر «ریچارد فرای» در کتاب «هویت» است، که ابتدا برنامه تلویزیونی آن پخش شد و در فرازی از آن کتاب نیز به عملکرد او اشاره می شود.
دستگاه امنیتی رسماً در مورد این فرد اظهار نظر میکند و اعلام میدارد که وی برای جمع آوری اطلاعات وارد ایران شده است. فردی که در دهه 40 در دانشگاه شیراز بود و پس از انقلاب نیز موفق میشود ارتباطات خاص خودش را در فضای بازی که به وجود آمده بود با برخی جریانات داخلی برقرار کند.
** تلاش برای نفوذ از طریق دفتر حافظ منافع و سفارتخانه
شما شبکهها و انتشاراتی را که آمریکاییها در ایران تأسیس کردند ببینید. آیا «مؤسسه فرانکلین» واقعاً یک مؤسسه انتشاراتی بود؟
کافی است نقش مهره شناخته شدهای مثل «همایون صنعتیزاده» در قبل و پس از انقلاب به ویژه پس از دستگیری وی در سالهای دفاع مقدس مورد بررسی و مداقه قرار گیرد و یا «داریوش همایون» یکی از وزرای روزهای پایان عمر دولت بختیار، که به دانشگاه هاروارد میرود و بعد روزنامهای را در نیمه دوم دهه چهل راهاندازی و در کنار انتشار این روزنامه، با یک جاسوس آمریکاییِ بنام، رابطه برقرار میکند.
او به عنوان خبرنگار و گزارشگر در الجزایر برای آمریکاییها اطلاعات جمعآوری میکرد و به عنوان یک خبرنگار ایرانی برای سازمان سیا اطلاعات گردآوری کرده است.
مصداق امروزی اش هم موجود است، این همه خبرنگار خارجی که به ایران میآیند واقعا قصد مخابره اخبار را دارند؟ خبرهایشان را که درست منعکس نمیکنند اما ارتباطات و روابطشان را برقرار میکنند. اینهمه تلاش برای راهاندازی دفتر حفاظت از منافع یا راه اندازی سفارتخانه حکایت از تلاش برای نفوذ بیشتر است. این نفوذ میتواند سیاسی، اقتصادی، فرهنگی باشد، اما مخرب ترین آن فرهنگی است.
قبل از پیروزی انقلاب و در سال 57، تشکیلاتی برای حفظ رژیم شاه با عنوان «سام» راهاندازی میشود. وجه غالب عناصر تشکیل دهنده این تشکیلات از لیدر تا بدنه، رسانهای هستند و تحت مدیریت ساواک با نقشآفرینی «احسان نراقی»، «مسعود بهنود»، «سیروس شرفشاهی»، «عبدالکریم لاهیجی»، «علیرضا میبدی» فعالیت میکنند.
آنها کادر مطبوعاتی را در یک مجموعه امنیتی گرد هم آوردند و اهدافشان -که بعدها در اسناد ساواک منتشر شد- این بود که تلاش کنند موقعیت شاه یا قانون اساسی حفظ شود که البته موفق هم نشدند.
هدف دیگرشان مبارزه با مظاهر فساد بود و رفرمی را هم در هدف گذاریشان برای جلب آرای افکار عمومی با این عنوان مطرح کردند اما آخرین هدف در دستور کارشان مبارزه با ارتجاع بود.
** شعار منافقین و امثال احسان نراقی یکی بود
فارس: منظور از مبارزه با ارتجاع در سال 57 چه بود؟
شایانفر: ارتجاع از نظر آنها همان جریان مذهبی است که سال 42 راه اندازی شد و این تشکیلات در همان زمان بر روی این جریان هدفگذاری میکند.
شما به بیانیه جریان مجاهدین خلق -که انصافاً نام منافقین برازنده آنهاست- نگاه کنید. ابتدای بیانیه «مرگ بر امپریالیسم» درج شده بود و انتهای آن «مرگ بر ارتجاع».
یعنی مجاهدین خلق و احسان نراقی هر چند در ظاهر با مظاهر سلطنت و باهم مخالف بودند، اما در عمل شعار یکسانی میدادند. این همان جریان نفوذی است که به مرور جلو میرود و بعدها این سازمان به سرکردگی رجوی در کنار صدام و امپریالیسم قرار می گیرد.
یکی از عناصر «سام»، «مسعود بهنود» است که مرداد سال 1358 در مجله «تهران مصور» یادداشتهای «کوچه انقلاب» را مینویسد و مدیر این مجله هم «عبدالله والا» عضو کلوپ صهیونیستی روتاری بود.
تا مرداد 58 اعضای حزب رستاخیز و فراماسونرها همه صاحب امتیاز مجله و روزنامه بودند و هنوز قانون مطبوعات تغییر نکرده بود. بهنود در آن یادداشت، مینویسد: «از آن روزی که شمایی از ارتجاع [به اندیشه اسلامی اطلاق میشد، تعبیری که بلندگوهای تبلیغاتی رژیم پهلوی در مطبوعات از اوائل دهه 40 به کار میبردند] خودش را نشان داد، هر کس به نحوی با آن روبرو شد و نقش آفرینی کرد. سوابق گروهی مانند سران رژیم به قدری خراب بود که &am
ویدیو مرتبط :
محسن رضایی:هاشمی را از دست تکنوکرات ها ها نجات دهید