علمی


2 دقیقه پیش

رزرو بلیط هواپیما مشهد

سفر به مشهد از آن دست سفرهایی‌ست که قرن‌ها از عمر محبوبیت‌اش می‌گذرد و زائران امام هشتم شیعیان، خود را به وسیله‌های مختلف به این شهر می‌رساندند. خوشبختانه ...
2 دقیقه پیش

دوره مدیریت پروژه و کنترل پروژه با MSP

پروژه چیست؟ پروژه به مجموعه ای از فعالیتها اطلاق می شود که برای رسیدن به هدف خاصی مانند ساختن یک برج، تاسیس یک بزرگراه، تولید یک نرم افزار و … انجام می شود. در همه پروژه ...



مهران مدیری برای شوخی با صدایم اجازه گرفت/ سینمای هند شوخی نیست


خبرگزاری مهر _ گروه هنر: قسمت اول گفتگو با خسرو خسروشاهی دوبلور پیشکوست که مخاطبان سینمای جهان در ایران صدایش را روی چهره شخصیت هایی چون آل پاچینو و آمیتاب باچان شنیده اند، پیش از این در خروجی خبرگزاری مهر قرار گرفت. در بخش اول، خسروشاهی از کج سلیقگی ها و اعمال نظرات غیرتخصصی که در حوزه دوبله توسط مسئولان اعمال می شود، انتقاد کرد و لحنی گلایه وار داشت اما بخش های بعدی گفتگو با مرور خاطرات وی در دوبله و ورق زدن گذشته، شیرین و شیرین تر شد.

در بخش دوم این گفتگو، موضوعاتی چون دوبله فیلم های هندی، تاریخچه این کار، شوخی هایی که توسط برخی طنزپردازان با صدای خسروشاهی شده و همچنین رفاقتش با منوچهر اسماعیلی یا کارگردانی چون مسعود کیمیایی مورد بحث قرار گرفت.

بخش دوم گفتگو با خسرو خسروشاهی در ادامه می آید:

*اگر مسائلی را که گفتید در نظر بگیریم و همچنین انتقاداتی را که ابتدای صحبت مطرح کردید و گفتید که جوانان به سمت دوبله نیایند در کنارش بگذاریم، این نتیجه را می گیریم که به خاطر عشق و علاقه خودتان در دوبله حضور داشتید و حداقل مقابل وجدان خودتان، شرمنده نیستید. این که دوبله قدیم، مقبول مخاطب واقع می شود یا فیلمی مانند «مخمصه» هنوز با دوبله شما دیدنی است، به دلیل داشتن همین روحیه است. نکته همین جاست که صداهای قشنگ و زیبا هنوز هستند ولی این روحیه دیگر وجود ندارد. صدایی مثل صدای شما یا صدای مخملی مانند صدای ناصر طهماسب وجود دارد ولی آن روحیه که در دوبله دهه ۴۰ وجود داشت، دیگر نیست. به نظرم نبود این روحیه هم  از مینی مالیستی شدن زندگی ها و هجوم تکنولوژی هایی چون گوشی هوشمند همراه، نرم افزار تلگرام و ... نشات می گیرد. وقتی می گویید که دوبله بد یک اثر را با زبان اصلی همان فیلم مقایسه کرده اید، ناشی از جدیت و دغدغه داشتن شما برای این کار است. وقتی این دغدغه در دهه ۴۰ یا چند دهه اخیر وجود داشت، دوبله های خوب متولد می شد.

- داشتن این روحیه زیاد سخت نیست. شاید آسان ترین کار باشد. انجام دادن کار خوب، خیلی راحت تر از انجام دادن بد کار است. وقتی گوینده خوبی را می آورید که جای یک هنرپیشه، نقش بگوید دیگر معطل کردن کار و چانه زدن معنی ندارد. اگر گوینده بدی را برای یک نقش انتخاب کنید، کلافه خواهید شد و آخر سر هم کار، آن طور که باید نمی شود. ولی وقتی گوینده ای مثل منوچهر اسماعیلی یا سعید مظفری را برای یک نقش انتخاب کنید، خیالتان راحت است.

سال گذشته «نیمه شب در پاریس» وودی آلن را دوبله کردم؛ فیلمی که آرزوی دوبله اش را داشتم. «عزیز میلیون دلاری» کلینت ایستوود هم همین طور. انسان هایی که دوراندیشی ندارند، مخالف دوبله این فیلم بودند. من به دوستان استودیوی قرن بیست و یکم گفتم این فیلم را دوبله کنید و در آرشیوتان نگه دارید؛ این فیلم، یک فیلم اسکاری است. یکی از ماندگارترین فیلم های تاریخ سینماست. ما این فیلم را دوبله و یک پول معقول را بین گویندگان تقسیم کردیم.

یکی دیگر از فیلم هایی که قرار است دوبله کنم، «بوی خوش زن» با بازی آل پاچینو است که به خاطرش برنده اسکار شد. این فیلم را از روی یک نسخه ایتالیایی ساخته اند که ویتوریو گاسمن در آن بازی می کرد. آن زمان که خیلی جوان بودیم، سینما آسیا این فیلم را نمایش می داد و توانستم ۵ یا ۶ دقیقه اش را ببینم. شاهکار بود. «بوی خوش زن» که آل پاچینو در آن بازی کرده، پیش از این یک بار دوبله شده است؛ البته ۷۰ یا ۷۵ دقیقه اش. هیچ نیازی نبوده که این فیلم، این گونه قیمه قورمه شود. این فیلم حرف های مهمی دارد. جالب است که هنوز که هنوز است، طرفداران این فیلم در دنیا با هم در ارتباط اند و یکی جمله ای از فیلم را می فرستد و دیگری هم با دیالوگی دیگر از فیلم، جوابش را می دهد.

نظرگاهی که شخصیت جناب سرهنگ در فیلم درباره زندگی دارد و می خواهد خودش را بکشد، یا همراهی اش با پسری جوان، داستانی را شکل می دهد که حرف ها و مفاهیم مهمی در خلالش زده می شود. این فیلم حرف های ناجور و بی تربیتی هم دارد اما وقتی دیالوگ ها در جای خودشان ارائه می شوند، در فراز دیگری از فیلم که وقت نتیجه گیری است، فایده شان مشخص می شود که شخصیت چه بوده و از کجا، به این جا رسیده است. مخاطبی که آن نسخه دوبله را از این فیلم می بیند، با خود چه خواهد گفت؟ می گوید این فیلم نه سر دارد نه ته! ما فیلم را برای بچه های هشتم دبستان که دوبله نمی کنیم. برای مخاطبان بزرگسال این کار را می کنیم تا از فیلم نتیجه ای بگیرند.

مثلا پایان بندی فیلم «عزیز میلیون دلاری» طوری است که شخصیت کلینت ایستوود، دختر جوان را روی تخت بیمارستان می کشد و به اصطلاح دیگر، خلاصش می کند تا رنج معلول بودن را تحمل نکند. وقتی می بیند فلاکت زده و مرگ مغزی شده، سیم های دستگاه را قطع می کند و می رود. فیلم هم تمام می شود. شخصیت کلینت ایستودد در این فیلم هر یکشنبه به کلیسا می رود و با شخصیت کشیش، کل کل دارد و به او می گوید هر چه خدا را صدا می زنم، جوابم را نمی دهد و با من راه نمی آید. کشیش هم می گوید تو مرتدترین آدمی هستی که دیده ام چون ۲۷ سال است که یکشنبه ها به کلیسا می آیی و باز از این حرف ها می زنی. جالب است که با دیدن این فیلم، عشق شما به خدا بیشتر می شود. آخر فیلم که شخصیت ایستوود می خواهد دختر جوان را بکشد، می رود و با کشیش حرف می زند. جمله کشیش خیلی جالب است که تو چه کاره هستی؟ آن که جان داده خودش هم جان را می گیرد.

ببینید، ما اصل و پایه را روی این می گذاریم که یک فیلم خوب را به درستی دوبله کنیم. نه این که سراغ فیلم های بد و منحرف کننده برویم. شنیده ایم بعضا می گویند دوبله فلان سال! و سال های پیش و پس از انقلاب را مطرح می کنند. ما پس از انقلاب هم، کم فیلم های عجیب و غریب دوبله نکرده ایم و به نظرم این تقسیم بندی صحیح نیست. در سال های پس از انقلاب، وقتی نوار ویدیویی رواج داشت برای استودیوی مسترفیلم، فیلم های بسیاری خوبی دوبله می کردیم؛ به یاد دارم که فیلم هندی دوبله نمی کردیم و آثار درجه یکی میان شان بود. نجات یافتگان، برباد رفته، جنگ ستارگان ۲ و ۳ و ۴ و مردی برای تمام فصول، از جمله این فیلم ها بودند که از قد و قامت نوار ویدیویی خارج بود و کسی فکر نمی کرد چنین دوبله هایی برای این فیلم ها روی نوار وی اچ اس، ارائه شود. تا آمدیم بجنبیم، کار ویدیو به دلیل سخت گیری هایی تعطیل شد و گفتند ویدیو با خود فحشا می آورد.

حالا هم تا حرف فیلم خارجی می شود، عده ای که از دولت پول گرفته و فیلم می سازند، دادشان به آسمان می رود که «نه آقا! چرا فیلم خارجی؟» تا فیلم خارجی نیاید، رقابتی صورت نمی گیرد و وضع سینما درست نمی شود. زمانی بود که ۱۵ فیلم خارجی روی پرده سینما بود و ۳ تا فیلم فارسی و ۲ فیلم هندی هم در کنارشان اما می دیدید این ۳ تا و ۲ تا هندی از کل آن ۱۵ فیلم خارجی، بیشتر می فروختند. هر کدام هم مشتری و مخاطب خودش را داشت. نتیجه برخوردهایی که شد و می شود، وضعیت فعلی است که مخاطب کپیِ با کیفیت آینه فیلم را در خانه اش می بیند که بعضی از این کپی ها واقعا زیرنویس های خوبی دارند. خب دیگر چه نیازی است که طرف به سینما برود و فیلم ببنید؟

* به فیلم هندی اشاره کردید. دیدن برخی فیلم های هندی که در تلویزیون دوبله و پخش شده اند، گاهی واقعا موجب حرص خوردن من می شود. چرا که می گویم دوبلور از شخصیت بازی جلوتر است. آیا خودتان به فیلم های هندی علاقه داشتید که دوبله شان کردید؟

- بعضی از فیلم های هندی، خیلی خوب هستند.

* فیلم هندی، واقعا برای خود مقوله ای است.

- یک فیلم در هند اخیرا فروش خوبی داشته است. اسم این فیلم این است: «بهترین هدیه ای که خدا به من داده عشق است». بازیگر این فیلم سلمان خان است و فیلم در آمریکا هم فروش بسیار خوبی داشته است. یا چند وقت پیش یک فیلم هندی نگاه می کردم باعث شد به مسئولان بگویم شما که می گویید قصه نداریم، این فیلم را ببینید. این فیلم خیلی جالب است. اجازه بدهید خلاصه ای از داستان این فیلم را بگویم.

خانواده ای در یکی از روستاهای پاکستان هستند که یک دختربچه بسیار زیبا دارند. این دختربچه در نهایت زیبایی است اما کر و لال است. قرار می شود این بچه برای درمان، به همراه مادرش سوار قطار شده و به کراچی برود. شب در ایستگاه وقتی که قطار توقف کرده، بچه از پنجره گوسفند و بره ای را می بیند و به خاطرشان از قطار پیاده می شود. قطار هم راه افتاده و در حالی که مادر هنوز در خواب است، ایستگاه را ترک می کند. قطار بعدی که می آید، دختر فکر می کند به همان مقصد می رود و سوارش می شود اما قطار به دهلی می رود. در این فیلم هم سلمان خان ایفای نقش می کند و شخصیت یکی از هندوهای تندرو را ایفا می کند که برای هر کاری باید از خدا اجازه بگیرد، مثلا این غذا را بخورم یا نخورم. گوشت نمی خورد و همیشه با خود درگیر است که الان فلان کار را بکنم یا نکنم! این بچه در خلال اتفاقات فیلم به دست این مرد هندو می رسد. هدفم از تعریف د


ویدیو مرتبط :
شوخی جدی مهران مدیری در «شوخی کردم»