سایر
2 دقیقه پیش | جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کندایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ... |
2 دقیقه پیش | ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کردالعالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ... |
عالمی که انسان نام گرفت/ ذره ذرهی عالم غرق در شعور - قسمت دوم
آخرین خبر/ مهمترین و ضروری ترین علم آن است که برای حیات، نشاط و توانایی انسان، اساسی ترین مطالب را دارا باشد.به همین منظور قصد داریم مطالبی شامل سه بعد انسان شناسی (جسمشناسی، ذهن شناسی و روح شناسی)را با زبانی ساده تقدیمتان کنیم. باشد که راه گشا باشد.
لینک قسمت قبل
ذره ذرهی عالم غرق در شعور است:
انسان برای معتدل کردن سه بعد وجود خود و یا ماندن در سیر اعتدال، نیازمند استفادهی بهینه از محیط است. اما اشیائی که در محیط اطرافمان هستند و مزاجهای مختلفی دارند چگونه میتوانند موجب اعتدال آدمی گردند؟ حال آن که قاعدهی عقلی میگوید: «فاقد شیء معطی شیء نمیباشد»، یعنی کسی که چیزی را ندارد نمیتواند اعطاء کنندهی آن چیز باشد.
آیا اشیاء علاوه بر کیفیت و کمیت، دارای ابعاد دیگری هم هستند؟ زیرا هر شیئی که با شیئی دیگر، در ارتباط است باید کمی با آن سنخیت داشته باشد. آیا همانطور که انسان دارای سه بعد جسم و ذهن و روح است، ماده هم ابعادی این گونه دارد؟
اشکال مختلف اثر گذاری:
این مطلب را از یک مبحث طبی شروع میکنیم. در بحث فارماکولوژی (داروسازی) گفته میشود که یک دارو به سه طریق میتواند بر بیماری مریض، تأثیر گذار باشد؛ یا بالماده تأثیر میکند، یعنی مثلاً کمبود کلسیم یا ویتامین خاص را جبران مینماید، یا بالکیفیه تأثیر میگذارد، یعنی با ایجاد سردی و گرمی در بدن، درمان به ضد مینماید، مثلاً در یک شخص متشنج ایجاد سردی و آرامش مینماید. یا اینکه دارو بالخاصیه عمل میکند. داروی ذوالخاصیه به دارویی گفته میشود که نه با کیفیت گرمی و سردی و نه با مواد مؤثرهی خود، بلکه با یک اثر تعریف نشده یا یک انرژی خاص، بر بیمار تأثیر میگذارد، مثل اثرات درمانی سنگها یا آنچه بعضی از دانشمندان در رابطه با تأثیر حروف و کلمات بر روی نظم مولکولی آب و دیگر اشیاء کشف کردهاند، به شکلی که نصب کلمات زیبا بر روی شیشهی آب موجب نظم مولکولی میگردد، اما چسباندن کلمات غیر مفید نظم مولکولی آن را به هم میریزد.
سؤال این جاست، آیا محیطی که قرار است به کمک آن به اعتدال برسیم، دارای روح و شعور است یا نه؟
طبق آزمایشات متعدد دانشمندان و مهمتر از هر چیز تأیید کلام استوار قرآن، نه تنها مواد بی شعور نیستند بلکه قدرت تصمیم گیری دارند، و حتی کلامی فراتر از پژوهش دانشمندان اینکه تمام اشیاء هر لحظه در حضور و در حال ذکرند و تسبیح خدا را میگویند.
وَإِن مِّن شَیءٍ إِلاَّ یسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَکِن لاتَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُم آری این شمایید که نمیدانید اشیاء در چه مرتبهای از شعورند!
مواد هم هوشمند میباشند:
مادهای که ذکر میگوید، باید زنده باشد و قدرتمند، و به ذکرش علم داشته باشد و این صفات را از کسی گرفته باشد که نهایت قدرت و علم و حیات باشد.
پس به خوبی در مییابیم که هر ماده، علاوه بر بعد مادی و بعد زمان دارای بُعدی روحانی است که اساس حرکت شیء را در بر دارد، در علوم روز به این بُعد از ماده، نفس، هوش و یا روح ماده میگویند و طبق همین اصل است که حرکت انسان هم بر تقویت این سه پایه، مستحکم میگردد.
بُعد عنصری ماده همان چیزی است که در علومی مثل ریاضیات، فیزیک و شیمی بحث میشود و بُعد زمان در مباحثی مثل نجوم مورد بحث قرار میگیرد، اما کدام علم است که به اصل ماده و عامل حرکت هر ذره بها دهد؟ در حالیکه بدون وجود چنین بعدی هیچ مادهای در هیچ جای دنیا دارای حرکت و اراده نمیباشد.
اما اکنون این سؤال مطرح است که چگونه است که ماده شعور و روح دارد؟ این ماده از کی متولد گشته و از کجا این روح در مواد دمیده شده است؟
باید گفت این سؤالی است که علوم زیادی در پاسخ دادن به آن سرگشته اند و هر علمی که با کمک انبیاء جوابی نزدیکتر و دقیقتر پیدا کرده، پایه و اساس محکمتری برای خود بناء نموده است. آری بسیاری از فیزیکدانان و شیمیدانان و دانشمندان دنیا گرفتار چنین سؤالی میباشند.
اولین قدم مهم ترین قدم است:
برای یافتن پاسخ این سؤال به گذشتهای دور گذری میافکنیم... از اول خلقت و ابتدای آن، چرا که درست شروع کردن مهمترین حرکت در هر کاری است.
مگر نشنیدهاید که:
خشت اول چون مینهد معمار کج تا ثریا می رود دیۣۣوار کۣۣج
و چه جامع حضرت امام جواد فرمودند: «کسی که راه ورود به کاری را نشناسد، خارج شدن از آن درماندهاش مینماید». و چگونه میشود آن که اولین حرکت علم، یعنی الفبا را نیاموخته، بهترین خطاط عالم گردد و آن که یکانِ اعداد را نفهمیده، معادلاتی پیچیده را حل نماید؟! با مثالی این نکته را واضحتر بیان میکنیم. در جریان یک فیلم، کسانی که از ابتداء حاضر بر ماجرا بودهاند عموماً تا انتهای فیلم برایشان واضح و بدون سؤال است، برای همین در آرامشی عمیق، فیلم را دنبال میکنند و از ادامهی آن لذت میبرند. اما کسانی که از بین فیلم، همراه گشتهاند، و از ابتداء فیلم نبودهاند، با سؤالهای مختلف رو برو میشوند که این آقا کیست؟ آن بچه چه ارتباطی با این خانواده دارد؟ چرا او را زدند؟ چرا آن شخص از دیگری حمایت میکند؟ و... چنین افرادی هم زمان را از دست میدهند و هم در تحیّری از پرسشهای بیانتهاء باقی میمانند و فقط بر اساس تخیل، حدسهایی میزنند و گاه تا انتهای فیلم را متوجه نمیشوند. این اضطراب و عدم لذت از فیلم و بهره نبردن از نتیجهی اخلاقی فیلم، به خاطر بیخبری از اول فیلم میباشد.
پایهی تمام علوم، قصهی ابتدای خلقت:
آری قصهی اول خلقت، قصه ایست که پایهی تمام علوم و کشفیات و پایهی تمام اخلاقیات و رشدها بر آن بنا میگردد. بدون این شروع تمام برجها و ساختمانهای علم و اخلاق برکنار رودخانههای سهمگین و بر لبهی پرتگاهها قرار دارند، باشد روزی که این پایهها فرو ریزند: أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلَى تَقْوَى مِنَ اللّهِ وَ رِضْوَانٍ خَیرٌ أَم مَّنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلَى شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِی نَارِ جَهَنَّمَ وَاللّهُ لاَ یهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ
نبی و وصی:
پس نگاهی داریم بر آغاز عالَم...
آن هنگام که خدای بلند مرتبه، قلمِ ارادهاش بر آفرینش رقم خورد، آفرید نوری را، که آئینهی تمام نمای وجودش بود، آگاهِ آگاه و زنده و قادر...، نوری غرق در شور و شعور و برتابیده از عشق بی کران و مطلق... و دگرباره آن نور را دو نیم کرد، یکی نبی کائنات گشت و دیگری وصی ایشان.
آری خدای، عاشق بر این دو بود و آن دو عاشق بر خدای، آنچه را که او میخواست میطلبیدند و آنچه را که او دوست میداشت عشق میورزیدند؛ خدای محو در جمال احسن تقویمشان و آنها محو و حیران در احسن الخالقینشان؛ شور و اشتیاق و آتشِ جذبه هر لحظه پرلهیبتر از گذشته و هر زمان بیش از زمانی دیگر، خود را فراموش کرده و ممسوس گشته بودند در ذات خدا.
چهار هزار سال، سراسر عشق بازی، چهار هزار سال شهود تام و شرب مدام و چهار هزار سال تربیت به دست یکتای بی همتا.
چهار هزار سال، چهارده ستاره:
آری دوازده نور دیگر از آن دو نور متلألئ گشت و از نور ایشان عالم ملکوتیان و فرشتگان مقرب و ارواح مؤمنین نمایان شد. چه بهجتی و چه سُروری! تمام ارواح در فکر و تمام فرشتگان در ذکر و آن چهارده نور، مستِ مست در حضور احدِ واحد... و بعد به ترتیب شأن و رتبه ارواح کافران و منافقان و...
آنگاه از عالم ارواح، نفس و از نفسِ شریف، مادهی اولیهی عالم را بنا نهاد، که آن خود باعث سه عنصر دیگر گردید و این چهار عنصر، همهی افلاک، سیارات و قمرها را مادر گشتند و به واسطهی زنده بودن اشیاء، حیات در آنها جلوهگر شد و گیاهان و حیوانات قدم به عرصهی وجود نهادند و پس از سالها گِل آدم، از این خاک بگرفتند و به پیمانه زدند.
توحید و معاد:
اینچنین اجساد را بیافرید... وقتی ارواح به اجساد درآمدند، میثاق ازلی را فراموش نمودند و ارواح به وطن اصلی خویش برنگشتند، خداوند بر ایشان رحم فرمود، صحیفهای آسمانی برایشان نازل کرد، تا آنان را به یاد وطن اصلیشان بیندازد، یاد ایامی که همگی در شادی و شور غرق بودند و محبت در همه جا موج میزد، عشقها عمیق و روحها لطیف بود وَذَکِّرْهُمْ بِأَیامِ اللّهِ
بیدار شوید و همراه این کاروانیانِ روحانی، به پیشگاه یگانهی مهربان، باز آیید... هر چه زودتر، پیش از اینکه این راه بسته شود و دیگر همراه و رفیقی در آن راه نیابید که شتابانِ آن عالم باشد. پیامبرتان بر شما اندوهناک و چشم به راه است...
غَمّی لِأجلِ اُمَّتی اَلَّذین فی آخِرِ الزَّمانِ...
منبع: آخرین خبر
ویدیو مرتبط :
خاطرات غریبانه از رزمنده ائی که ذره ذره شهید../(1)