سایر


2 دقیقه پیش

جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کند

ایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ...
2 دقیقه پیش

ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کرد

العالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ...



سرمقاله ابتکار/ سوالات پیش روی جامعه شناسان انقلاب!


سرمقاله ابتکار/ سوالات پیش روی جامعه شناسان انقلاب!ابتکار/ « سوالات پیش روی جامعه شناسان انقلاب! » عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار نوشته محمدعلی وکیلی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:

انقلاب اسلامی 38 ساله شد. هر سال در دهه فجر این عدد با جشن مردم کنتور می اندازد و همزمان سن انقلابیون هم بالا می رود و بعضاً از گردونه حیات خارج می شوند. یکی از تفاوت های اساسی انقلاب اسلامی با دیگر انقلابهای بزرگ این است که به دلیل سرعت تحولات و آسانی رخداد انقلاب و جایگزینی نظام سیاسی جدید و فروپاشی کم هزینه نظام سیاسی گذشته، فرصت لازم برای پاسخگویی به سوالات دوران گذار فراهم نیامده است. تاکنون به پرسش مهمی همچون چه چیزی را از سر گذرانده ایم؟ نپرداخته ایم و در مسیر گذار پس از انقلاب چه چیزهای را رها کردیم و به فرا موشی سپردیم و اکنون تنها ارزش موزه ای دارند؟، نپرداخته ایم. شاید بسیاری بر این باور باشند که پس از 37 سال از عمر حکومت دیگر پرسش از دوران گذار چندان موجه نیست چرا که در گمانشان اکنون دوران استقرار و تثبیت است ولی با نگاه به آرمانهای اولیه و دست آوردهای این دوران می توان گفت هنوز تا رسیدن به قله آرمانها و رها شدن از گذشته فاصله بسیار است. ما از یک نظام سیاسی با مشخصات استبدادی و وابسته، وارد نظام سیاسی جدیدی با ویژگی استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی شدیم اما هنوز با نظام مطلوب مورد نظر فاصله معناداری داریم. وظیفه پرسشگری و پاسخگویی به پرسش های دوره گذار بر عهده تئوریسین ها و نظام دانشگاهی و حوزوی می باشد. اینان می بایست همچون تئوریسین های پسا انقلاب های بزرگ این رسالت را به خوبی انجام دهند. جامعه شناسی ایران پس از انقلاب در تبیین چرایی و چگونگی و راه طی شده انقلاب بسیار فقیر و عقب مانده رفتار کرده است. سرعت پاسخگویی و پرسشگری اش از سرعت تحولات بسیار کند تر بوده است. در غرب این رسالت عظیم را غولهای بزرگی همچون مارکس، ماکس وبر و دورکیم عهده دار بودند. دغدغه اصلی آنان پاسخ به پرسش دوران پس از انقلاب بود. دغدغه مارکس این بود که چگونه نظام فئودالی برچیده شد و جای خود را به نظام سرمایه داری داد و چگونه ممکن است نظام سرمایه داری جای خود را به نظام سوسیالیستی دهد. آنچنانکه دغدغه اصلی ماکس وبر پاسخ گفتن به این پرسش مهم بود که چگونه جامعه دینی جایش را به جامعه دنیوی و سکولار می دهد. همین دغدغه دورکیم را وادار نمود تا تمرکزش را بر پرسش چگونگی جایگزینی جامعه ارگانیک دینامیکی بجای جامعه مکانیکی بگذارد. اما برغم اینکه انقلاب ایران هم به لحاظ موقعیت زمانی و هم ابعاد تاریخی و هم تاثیر گذاری جهانی منحصر به فرد می باشد اما در این مقیاس نظریه پردازان داخلی چنین همتی را به کار نبسته اند و اکنون جامعه جوان و نسل های آینده با پرسش های بی پاسخ بسیاری روبرو هستند. خطر این است که چون نسل اول انقلاب به دلیل کهولت سن و احیاناً دگراندیشی های تاریخی از گردونه خارج می شوند و به دلیل شکاف نسلی و قرائت های غیر همخوان، امکان به بیراهه رفتن نسل را فراهم آورده است. اگر چرایی و چگونگی انقلاب در وجه آکادمیک و علمی مورد پرسش قرار می گرفت جلوی شکاف حافظه تاریخی گرفته می شد. جامعه شناسان با پرسشهای علمی و پاسخگویی علمی می توانند گذشته را به طور دائم به زمان معاصر پیوند بزنند و آن را زنده نگه دارند. تفسیرهای جامعه شناسی از انقلاب نقش پل های هرمنوتیکی بین گذشته و اکنون را ایفا می نماید. یکی از خطرهایی که اکنون انقلاب را تهدید می کند وجود تفسیرها و قرائت های برآمده از خرده گفتمانهاست که با این همانی، تلاش می کنند آن را عین انقلاب قلمداد نمایند. انقلاب در مسیر گذار به عنوان یک فراگفتمان در قالب خرده گفتمان اصولگرایی و اصلاح طلبی تفسیر و ترویج می شود. اما به مرور زمان خرده گفتمانها به گفتمان رسمی تبدیل گردیده است و عمل خویش را سقف آرمان اولیه می پندارد. این وضعیت می تواند بسیار خطرناک و در چرخه زمان عقبه نظام را خالی نماید. انقلابیون اولیه با این تضادها و چالش ها بیم آینده را دارند. این در حالی است که مانایی و نوزایی انقلاب در گرو مصادره نشدن و حفظ ظرفیت آن برای پوشش خرده گفتمانهای وفادار می باشد. ماندگاری انقلاب به مصادره آن به نفع خرده گفتمان‌ها نیست. اگر خوانش یک خرده گفتمان عین انقلاب قلمداد شود و قامت انقلاب به سطح آن تنزل یابد عمرش کوتاه و جاذبه اش به اندازه آن خرده گفتمان خواهد بود. هیچ خرده گفتمانی اجازه ندارد که فراگفتمان انقلاب را در حد خودش مصادره نماید. آنچنانکه هیچ خرده گفتمانی نیز اجازه ندارد شکاف بین جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی را تشدید نماید. جمهوری اسلامی برآیند عینی و خارجی انقلاب اسلامی است. اگر جمهوری اسلامی ناکام قلمداد شود انقلاب اسلامی نیز ناکام بوده است. بنابراین مانایی انقلاب در گرو حفظ رابطه عمودی با خرده گفتمانهای وفادار می باشد. هر چه چتر فراگفتمان برای مانور خرده گفتمانها گسترده تر باشد اقتدارش روز افزون می باشد. تکثر خرده گفتمانها ذیل فراگفتمان با حفظ رابطه افقی خرده گفتمانها نه تنها خدشه ای بر وحدت و مشروعیت فراگفتمان وارد نمی آورد که اقتدارش را به نمایش می گذارد ولی هر گاه یکی از خرده گفتمانها خود را تا سقف فراگفتمان بالا بکشد و خود را در عرض آن عرضه بدارد این نشان میرایی انقلاب و نتیجه آن فرزند خوری انقلاب می باشد.

منبع: ابتکار


ویدیو مرتبط :
سوالات پایان ترم ارشد جامعه شناسی پیام نور