سایر
2 دقیقه پیش | جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کندایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ... |
2 دقیقه پیش | ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کردالعالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ... |
اعتماد نوشت: چگونه یک رسانه نابود میشود؟
اعتماد/ متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست.
هفته گذشته فیلمی کوتاه از سوی یکی از دوستان و از طریق تلگرام ارسال شد که پوتین و برخی دیگر از رهبران منطقه در حال قدم زدن در باغی بودند که به نمایشگاهی از میوه و خشکبار شبیه بود و در ذیل فیلم نوشته شده بود که پذیرایی از پوتین به سبک ایرانی. از آنجا که دوست ارسالکننده نیز فرد دقیقی بود و چندان اعتمادی به خبرهای تلگرامی نداشت، بنابراین باید مطمئن شده باشد که چنین فیلمی با این زیرنویس درست است که آن را فرستاده باشد. در نوشتههای رد و بدل شده میان ما دو نفر، قدری هم این پذیرایی را نقد کردیم و دوستمان آن را انعکاسی از فرهنگی نوکیسگی دانست و من نیز سادهانگاری ذهن پذیرایی کنندگان. راستش را بخواهید قدری هم از ساده بودن ذهن تشریفات ریاستجمهوری ایران و به شکلی نیز عقبافتاده بودن این کارها در ایران شرمنده شدم. ولی چند ساعت بعد از طریق دیگری متوجه شدم که کل قضیه دروغ است و اینکه این فیلم مربوط به استقبال از پوتین و سایر رهبران منطقه در تاجیکستان است. قضیه پذیرش عمومی این خبر آنقدر شور شد که دولت نیز به تکذیب آن اقدام کرد و توضیح داد که چنین اتفاقی در ایران رخ نداده است. اینجا بود که از کمتوجهی خودم به جزییات فیلم شرمنده شدم که چرا متوجه ماجرا نشدم. ولی مگر قرار است صحت هر خبری را شنونده و خواننده ارزیابی خبری کند و با دقت زیاد ابعاد آن را واکاوی کند که آیا خبر معتبر و درست است یا خیر؟ وقتی که کسی مثل بنده که حتی زمانی درس بررسی خبر دادهام و به خبرهای تلگرامی هم از اساس بیاعتماد هستم، به این سادگی فریب میخورم، از مردم عادی و جوانان زیادی که هر روز به این شبکهها دسترسی دارند، چه انتظاری میتوان داشت؟
خب! ممکن است برخی به این نتیجه برسند که پس باید در نخستین فرصت، چشم شبکههای بیاعتبار را از حدقه درآورد و تمام آنها را فیلتر کرد تا دچار این فریبها نشویم. این همان خطای مهلکی است که ممکن است کسانی مرتکب شوند. چرا این ایده خطا و خطرناک است؟ زیرا شایعات و اخبار دروغ به این دلیل در ایران رواج یافته و باورپذیر میشوند که رسانههای رسمی و بهطور مشخص صداوسیما در جایگاه بایسته خود قرار ندارند. اگر به یک جامعه توسعهیافته نگاه کنیم، روشن میشود که انتشار خبر، مثل هر چیز دیگری تابع ضوابط حرفهای و نیز وجود و تضمین آزادیهای قانونی است. همانطور که هیچ دارویی را نمیتوان بدون مجوز مراجع دارویی توزیع و مصرف کرد، هیچ خبری هم تا وقتی که از مجاری رسمی و شناختهشده منتشر نشود، مورد پذیرش کسی قرار نمیگیرد و اگر روزی خبری خارج از مجاری رسمی منتشر شد و آن خبر مهم باشد و در عین حال مجاری خبری مثل مطبوعات و رادیو و تلویزیون آن را منعکس نکرده باشند، آنها مورد سوال واقع میشوند و اعتبار خود را از دست خواهند داد. ولی مشکل مهمی که در ایران وجود دارد، بیاعتباری مجاری رسمی نشر خبر است. بهطور قطع میتوان گفت که هیچ مجرای رسمی خبری در ایران نداریم که حداقلی از استقلال را برای انتشار خبر و تحلیل داشته باشد. این رسانهها یا فاقد استقلال سیاسی هستند یا تحت تاثیر فشارهای سیاسی قرار دارند.
این وضع در کوتاهمدت برای ساختار سیاسی نشاطآور و تخدیرکننده است. ولی واقعیت این است که هنگام مقاطع حساس و بحرانی متوجه میشوند که مهمترین ابزار رسانهای آنان، فاقد کارآیی و اثرگذاری است. نه تنها اثرگذاری ندارد، بلکه اثرات آن منفی نیز هست و از بس که بیاعتبار شده، اخبار راست آن نیز شنیده و پذیرفته نمیشود. طبیعی است که در چنین شرایطی، رسانههای رقیب و غیررسمی اقدام به درج اخبار میکنند. اخباری که میتواند درست و نادرست باشد و نادرستهایش هم پذیرفته میشود؛ آنگاه برخی افراد میکوشند که خبررسانی این رسانهها را به دستهای پلید خارجی ربط دهند، در حالی که هیچگاه به این فکر نمیکنند که خودشان و با دستهای پاک خودشان، پیش از این رسانههای رسمی کشور را بیاعتبار کردهاند؛ پس چرا انتظار دارند که مردم در مواقع بحرانی اخبار رسانههای رسمی را بپذیرند و از اخبار رسانههای غیررسمی چشمپوشی کنند؟ جالب اینکه برخی دستاندرکاران همین رسانهها و سایر اصحاب قدرت نیز برای کسب خبر به رسانههای غیررسمی مراجعه میکنند و به رسانه خودشان اعتمادی ندارند. در واقع آنها بهجای آنکه متوجه طبیعی بودن محصولی شوند که خودشان آن را کاشتهاند، نگاهشان معطوف به دستهای پشت پرده و توطئهگر خارجی میشود که حتی اگر همچنین دستانی باشد به دلیل نابود شدن اعتبار رسانههای رسمی در داخل است که آنان میتوانند تا این حد در جریان خبرسازی قدرتمند شوند.
حدود ٢٥ روز پیش در جریان یک خبرسازی از رسانه رسمی کشور مصاحبهای را با خانواده آقای هاشمی که برای ملاقات فرزند و برادرشان به زندان اوین رفته بودند جلوی زندان ترتیب میدهند که همزمان بوده با انعکاس تظاهرات عدهای دیگر در اعتراض به حمله به اردوگاه لیبرتی عراق؛ که وجود چنین اعتراضی و انعکاس آن در رادیو نیز از عجایب روزگار است، ولی مساله مهم تلفیق و نشر همزمان گزارش این دو واقعه با یکدیگر و القای این مطلب در ذهن شنونده خبر است که آنان نیز برای همراهی با این تظاهرات به جلوی زندان اوین آمدهاند. اگرچه این خبرسازی چندان انعکاسی در جامعه پیدا نکرد و فقط دفتر آقای هاشمی اعتراضی را انجام داد، ولی واقعا برای یک نفر که ناظر بیرونی است بسیار عجیب است که چگونه ممکن است یک رسانه رسمی تا این حد با اعتبار خود بازی کند و خبر و خبررسانی را بازیچه امیال گروهی و سیاسی قرار دهد آن هم به بدترین شکل ممکن و علیه شخصی با گذشته آقای هاشمی.
خیلی صریح و روشن باید گفت قدرت در جهان امروز در رسانه است و اقتصاد و تسلیحات نظامی و سایر مولفههای قدرت در مراحل بعدی هستند، تا وقتی که رسانههای رسمی در ایران به یک حداقلی از جایگاه واقعی رسانهای نرسند، امیدی به اصلاح امور نمیتوان داشت.
*عباس عبدی
با کانال تلگرامی آخرین خبر همراه شوید telegram.me/akharinkhabar
ویدیو مرتبط :
گناهانی که انسان را نابود میکند نابود کننده است . شیخ محمد صالح پردل