حوادث/ پایان سرقت‌های سریالی ۲ بچه‌محل

همشهری آنلاین/ قاچاقچی مواد‌مخدر با همدستی بچه محل خود یک باند سرقت تشکیل داد.

آنها سوار بر موتور در خیابان‌های جنوب شرق تهران پرسه می‌زدند و دست به کیف‌قاپی و موبایل‌قاپی می‌زدند.اعضای این باند از اول آذر‌ماه امسال همزمان با شکایت زنی جوان تحت تعقیب پلیس قرار گرفتند. این زن با مراجعه به کلانتری 114غیاثی به مأموران گفت: در ایستگاه اتوبوس میدان خراسان ایستاده بودم و مشغول صحبت با موبایلم بودم که ناگهان جوانی که سوار بر موتور بود به سمت من آمد و در یک چشم برهم زدن موبایلم را قاپید و فرار کرد. موبایلم گران‌قیمت بود و یک هفته قبل آن را خریده بودم اما سارق جوان آن را دزدید و فرار کرد.
با این شکایت، پرونده در اختیار مأموران اداره 18پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و با دستور قاضی علی‌ وسیله‌ایردموسی، بازپرس شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت تحقیقات خود را در این خصوص شروع کردند. درحالی‌که بررسی‌ها ادامه داشت، چند شکایت مشابه دیگر پیش روی تیم تحقیق قرار گرفت که نشان می‌داد 2متهم به‌صورت 2 یا تک‌نفره سوار بر موتور می‌شدند و در جنوب شرق تهران دست به کیف‌قاپی و موبایل‌قاپی می‌زدند.

•دستگیری
کارآگاهان در نخستین اقدام با کمک مالباخته‌ها به چهره‌نگاری 2سارق پرداختند و هردو را شناسایی کردند. آنها سابقه‌دار بودند و پلیس توانست مخفیگاه متهمان را در جنوب تهران شناسایی کند. سارقان چند روز قبل دستگیر شدند و دیروز پیش روی قاضی ویژه سرقت قرار گرفتند. هرچند پیش از این هردو به سرقت اقرار کرده بودند اما دیروز اصرار داشتند که بی‌گناه هستند. یکی از آنها جوان 23ساله و دیگری 35ساله است که با هم بچه محل هستند. جوان 23ساله می‌گفت که به شیشه و قرص اعتیاد دارد و پیش از این 2بار به جرم سرقت زندان را تجربه کرده بود. او درحالی اصرار به بی‌گناهی داشت که به 11فقره سرقت اقرار کرده و حتی مالخری که موبایل‌های سرقتی را می‌خرید، به پلیس معرفی کرد. متهم بزرگ‌تر اما مدام به این در و آن در می‌زد تا ادعایش مبنی بر بی‌گناه بودن را به کرسی بنشاند. گفت‌وگوی همشهری با این متهم را بخوانید.

•سابقه داری؟
پیش از این 5بار دستگیر شده‌ام. از سرقت و دزدی از منازل گرفته تا حمل سلاح سرد. آخرین بار هم 5سال و 8‌ماه زندان بودم و حبسش را کشیده‌ام. پس از آن هم دیگر سراغ دزدی نرفتم. حالا هم اشتباهی دستگیرم کرده‌اند. چون از شانس بدم سابقه دارم و دیگر مظنون اصلی پلیس هستم. مثل گاو پیشانی سفید شده‌ام!

•شغلت چیست؟
دستفروشم. گاهی هم وقتی خرج بالا می‌رود، مواد هم می‌فروشم و سودش را می‌گیرم تا به زخم زندگی بزنم.

•خب، موادفروشی هم جرم است.
بله، قبول دارم اما از دزدی خیلی بهتر است. اینکه از دیوار مردم بالا بروی یا توی روز روشن کیف و موبایلشان را بقاپی بهتر نیست؟!

•خب، موادفروشی هم دست کمی از دزدی ندارد و ممکن است زندگی جوانان را به نابودی بکشانی؟
نه به قشر جوان مواد نمی‌فروشم. البته من نگفتم همیشه، گفتم گاهی مواد فروشی می‌کنم آن هم به‌خاطر خرج زندگی همسر و دختر 3ساله‌ام. از طرفی ماهی 500هزارتومان هم کرایه خانه است و به جز این خرج زندگی سنگین است.

•معتادی؟
نه 10سال است که پاکم. پیش از این تریاک و کراک می‌کشیدم.

•پس سرقت را قبول نداری؟
نه نه اصلا. به من انگ دزدی نچسبانید.

•11مالباخته در اداره آگاهی تو و همدستت را شناسایی کرده‌اند، پس چطور خود را بی‌گناه می‌دانی؟
اشتباه گرفته‌اند. شاید قیافه‌ام شبیه سارقی است که کیف و موبایلشان را دزدیده است. چون معمولا این سرقت‌ها در یک چشم برهم‌زدن صورت می‌گیرد و ممکن است مالباخته‌ها دچار اشتباه شوند.

•هر 11نفر؟!
خب ممکن است استرس سراغشان بیاید و چون من هم سابقه‌دار هستم، تصویر مرا دیده‌اند و گفته‌اند خودش است اما مطمئن باشید اشتباه می‌کنند.

با کانال تلگرامی آخرین خبر همراه شوید

منبع: همشهری آنلاین

ویدیو مرتبط :
حضور سارقان در محل سرقت و بازسازی صحنه سرقت خودروی پدر