سایر


2 دقیقه پیش

جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کند

ایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ...
2 دقیقه پیش

ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کرد

العالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ...



یک آزاده روایت کرد: ماجرای زیارت کربلا در زنجیر اسارت رژیم بعث


یک آزاده روایت کرد: ماجرای زیارت کربلا در زنجیر اسارت رژیم بعث

تسنیم/ متن پیش رو در تسنیم منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست

آزاده محسن جهانبانی می‌گوید: تا آن موقع بعثی‌ها میان خود و مردم، ما را مجوس (آتش پرست) معرفی کرده بودند. زمان زیارت کربلا می‌گفتند ‌این‌ها چرا سینه خیز برای زیارت امام حسین(ع) و حضرت علی(ع) می‌روند. این‌ها که شیعه‌ علی(ع) هستند. اصلا باورشان نمی‌شد.

چندماه پس از آتش بس، صدام اعلام کرد اسرا را به زیارت کربلا و نجف خواهد برد. قضاوت‌های مختلفی در رابطه با این حرکت رژیم بعث انجام شد اما در نهایت باز هم برنده نهایی این بازی تبلیغاتی کسی نبود جز ایرانیانی که مظلومانه سال‌ها در اسارت با مقاومت خودشان فصل دیگری از رزمندگی را رقم زدند. آنچه از آن روزها به یادگار مانده است، خاطرات منحصر به فرد زیارت امام حسین(ع) و شهدای کربلا با غل و زنجیر اسارت است. آن هم در روزگاری که ایرانیان اجازه چنین زیارتی را نداشتند. محسن جهانبانی، 8 سال سابقه اسارت در اردوگاه‌های عراق را دارد. او در سال 61 و در سن 19سالگی به اسارت عراق درآمد. جهانبانی در زمینه زیارتی که در اواخر دوره اسارتش تجربه کرده است می‌گوید:

شاید اولین چیزی که همه‌ اسرای دوران دفاع مقدس به عنوان بهترین خاطره‌ از دوران اسارت نام ببرند، زیارت حرم امام حسین(ع) در کربلاست. برای من هم همینگونه بود. در آن شرایط که هیچ کسی فکر نمی‌کرد به کربلا برود، حدود یک سال قبل از آزادی، افسران بعثی آمدند و گفتند: «می‌خواهیم ببریمتان کربلا.» پیش خودمان گفتیم حتما تبلیغاتی در کار است. تبلیغات علیه جمهوری اسلامی یا تبلیغ برای صدام. بهشان گفتیم که اگر تبلیغاتی در کار باشد اسرای ما یک آن درنگ هم نمی‌کنند. و اگر دوربین ببینیم شورش می‌کنیم. اما آن‌ها تعهد دادند که تبلیغاتی نیست. البته به ما نگفتند که تبلیغات نکنید. یکسری از آزاده‌ها نشستند پیام‌های رهبر را نوشتند توی خودکار گذاشتند و بین بچه‌ها پخش کردند. بعضی از همین بچه‌ها لو رفتند و گرفتار شدند و به همین دلیل آزادی‌شان به نسبت سایرین عقب افتاد.

تا آن موقع بعثی‌ها میان خود و مردم، ما را مجوس (آتش پرست) معرفی کرده بودند. زمان زیارت کربلا می‌گفتند ‌این‌ها چرا سینه خیز برای زیارت امام حسین(ع) و حضرت علی(ع) می‌روند. این‌ها که شیعه‌ علی(ع) هستند. اصلاً باورشان نمی‌شد. وصف ناشدنی است. هنگام ورود به حرم از سردر وارد نشدیم که عرض ادب کنیم و سلام دهیم. ما را از کنار دیوار پشتی آوردند. قبلش باران آمده بود و زمین‌ها خیس و گلی شده بود. بچه‌ها از پله‌های اتوبوس خود را روی زمین می‌انداختند و بعثی‌ها به زور کابل بلندشان می‌کردند. بچه‌ها توی اتوبوس، پرد‌ه‌ها را کنار می‌زدند و شانه‌هایشان از شدت گریه می‌لرزید. همه‌شان روی زمینِ خیس از باران می‌افتادند و گریه می‌کردند طوری که دیگر بعثی‌ها حریفشان نبودند. همه‌شان با سر و روی گلی شده به سمت حرم می‌رفتند.

یکی از بچه‌ها وسط جمعیت شروع کرد به مرثیه خوانی. بچه‌ها احاطه‌اش کردند که صدایش در میان جمعیت گم شود و بعثی‌ها نشنوند تا بخواهند ساکتش کنند. آن زیارت وصف ناشدنی بود. من بعد از اسارتم هم کربلا رفتم، اما وقتی یاد آن زیارت زمان اسارتم می‌افتادم، می‌گفتم هیچ زیارتی بیشتر از آن زیارتی که در غل و زنجیر و دربند بودیم نچسبید.

با کانال تلگرامی آخرین خبر همراه شوید telegram.me/akharinkhabar


ویدیو مرتبط :
روایت اسارت و سختی های آن از زبان سعید نجار آزاده‌ای جنگ تحمیلی عراق