علمی


2 دقیقه پیش

رزرو بلیط هواپیما مشهد

سفر به مشهد از آن دست سفرهایی‌ست که قرن‌ها از عمر محبوبیت‌اش می‌گذرد و زائران امام هشتم شیعیان، خود را به وسیله‌های مختلف به این شهر می‌رساندند. خوشبختانه ...
2 دقیقه پیش

دوره مدیریت پروژه و کنترل پروژه با MSP

پروژه چیست؟ پروژه به مجموعه ای از فعالیتها اطلاق می شود که برای رسیدن به هدف خاصی مانند ساختن یک برج، تاسیس یک بزرگراه، تولید یک نرم افزار و … انجام می شود. در همه پروژه ...



پشت پرده جریانی که حاجی آقا را آکتور سینما کرد/نقش فراماسون‌ها


خبرگزاری مهر- گروه هنر: دومین نشست از سلسله نشست های «بازخوانی هنر و ادبیات عدالت و سرمایه داری در ایران» به همت جنبش فکری هنری «سینما انقلاب» در خبرگزاری مهر برگزار شد. در این نشست ضمن بررسی نحوه ورود سینما به ایران و میزان تاثیر این نحوه ورود در سینمای کنونی، به ساختار مدیریت سینمای قبل و بعد از انقلاب اسلامی در ارائه محتوا نیز پرداخته و این ساختار حول عدالت و سرمایه داری بررسی شد.

دست‌اندرکاران جنبش فکری فرهنگی «سینما انقلاب» معتقدند که پس از گذشت ۳۷ سال از آغاز انقلاب اسلامی سایه گفتمان سرمایه داری و الگوسازی های آن مانع پیشرفت حقیقی کشور در بسیاری از عرصه ها شده است. از طرف دیگر نوعی خلاء در ارایه الگویی از عدالت در مسیر پیشرفت کشور در عرصه های گوناگون به صورت جدی دیده می شود. به نظر می رسد مهمترین و مغفول ترین مرحله در مسیر عدالت و پیشرفت گفتمان سازی و الگوسازی آن است که احیای آن در ادبیات و هنر به عنوان میدان دار و پرچمدار گفتمان ها تاثیر بسیاری می تواند در میان ملت ها داشته باشد.

در اولین قسمت از این نشست که با حضور محمدصادق کوشکی عضو هیات علمی دانشگاه تهران و پژوهشگر و سعید مستغاثی منتقد و پژوهشگر سینما در خبرگزاری مهر برگزار شد به تاریخ شکل گیری سینما در ایران و حضور افراد موثر در این امر اشاره شد.

کوشکی در این گفتگو از ورود سینما با فاصله ای کم از غرب به ایران سخن می گوید و اینکه سینما ابزاری می شود تا جامعه ای که در نظر عده ای سنتی و عقب افتاده است به سرعت غربی و مدرن شود.

مستغاثی نیز به فیلم «حاجی آقا آکتور سینما» به عنوان دومین فیلم ساخته شده اشاره می کند که چگونه در زمان خود سعی دارد مفاهیمی را به صورت برنامه ریزی شده وارد جامعه ایران کند.

در ذیل مشروح قسمت اول این نشست آمده است:

*موضوع بحث ما تاریخ شکل گیری سینمای ایران در بستر سرمایه داری است، بنابراین لطفا ایتدا بفرمایید نحوه ورود سینما در ایران توسط چه کسانی انجام شده است و آیا در بدو ورود به سبک زندگی سرمایه داری هم نگاهی وجود داشته است یا خیر؟

محمدصادق کوشکی: اگر منظور این باشد که رشد سرمایه داری باعث شد سینما در ایران گسترش یابد، باید گفت ما در ایران با پدیده سرمایه داری مواجه نیستیم و چون سرمایه داری نداریم پس سینما نمی توانسته در چنین بستری رشد و گسترش پیدا کند. بنابراین سینما وارد ایران شد و بر طبق آن بخشی از سبک زندگی غربی و بخشی از نمادهای سرمایه داری در ایران ترویج شد. سینما شاید از میان تمام پدیده های مدرن اولین پدیده ای است که از ابتدای پیدایش در جهان با کمترین واسطه وارد ایران شد و از این منظر در میان سایر پدیده ها و تکنولوژی ها که بعد از ۵۰ یا ۱۰۰ سال از شکل گیری وارد ایران شدند، یک استثناست. سینما از زمانی که به عنوان یک اتفاق یعنی پدیده ای مرکب از هنر، صنعت و اقتصاد شکل می گیرد به ایران هم وارد می شود. از زمانیکه سینما به یک کمپانی فیلمسازی تبدیل شد که یک طرف آن هنرمندان و سرمایه و طرف دیگر تکنیک و فناوری بود تا اواخر دوره قاجار که مردم ایران تصاویر متحرک را می دیدند و تا زمانیکه فیلم های «آبی و رابی»، «حاجی آقا آکتور سینما» و «دختر لر» ساخته شد، نوعی برنامه ریزی برای غربی شدن جامعه ایران هم صورت گرفت. در این زمان حکومت پهلوی اول با ایده تلاش برای غربی سازی ایران پیش می رود که البته رضا خان در این زمینه دکور است و پشت پرده جناح روشنفکر غرب گرایی است که می خواهد جامعه ایران جامعه ای اروپایی شود و رضا خان هم کم‌دانش تر از این بود که بخواهد این تقلید را مدیریت کند.

مدیریت این جریان توسط چهره های پشت پرده انجام می شد و این چهره ها نه تنها از نظام سرمایه داری حاکم بر جهان جدا نبودند بلکه در مقطع زمانی خود به عنوان جریان روشنفکری سیاسی و فکری و فرهنگی ایران از چند طریق با اروپا در ارتباط بودند. عده ای از آنها که از تحصیلکرده های اروپایی بودند به صورت فکری و عده ای از طریق سفارت و ارتباط با دولت های غربی به نحو سیاسی و عده ای هم از طریق سازمان های مخفی مثل فراماسون‌ها با غرب در ارتباط بودند. در واقع کسانیکه غربی سازی جامعه ایران را در عصر رضا خان مدیریت می کردند از این روش های مختلف بهره می گرفتند. آنها به طور مثال حزب های اعتدالیون و عامیون را در ایران راه انداخته بودند و یا مدرسه و روزنامه تاسیس کردند که هیچ کدام به نتیجه نرسید و فهمیدند باید به سراغ ابزار عامه فهم تری بروند. در آن مقطع بیشتر از ۹۰ درصد مردم سواد نداشتند و امکان مدرسه رفتن را هم نداشتند. از نظر این افراد جامعه ایران جامعه ای عقب افتاده و سنتی بود و باید مدرن می شد و این مدرنیزاسیون باید با سرعت اتفاق می افتاد. به همین دلیل یکی از ابزارهایی که این افراد مناسب می دانستند و خیلی سریع وارد ایران کرده و آن را بسط دادند سینما بود. سینما با سرعت زیادی در ایران گسترش پیدا کرد حتی فاصله فیلمسازی در ایران در مقایسه با اروپا و آمریکا به ۲ دهه نرسید. نکته جالب این است که فیلمسازی در ایران با کارگردان، نویسنده و حتی موضوع ایرانی همراه بود به طور مثال دومین فیلم ایرانی «حاجی آقا آکتور سینما» است که کارگردان در آن سراغ لایه سنتی جامعه می رود و می خواهد این زندگی را به یک پدیده مدرن و به آکتور سینما تبدیل کند. ما اسنادی داریم که با وجود اینکه حکومت رضا خان حکومت بسته ای بود اما از کمک کردن در این راه دریغ نمی کند و برای ترویج سینما از هیچ امکاناتی فروگذاری نمی کند. ما می بینیم در این زمان نشریات به شدت با مشکلات مالی مواجه هستند و روزنامه هایی مثل «اطلاعات» هم که با نظر دربار منتشر می شوند به شدت کنترل می شوند اما سینما در حال بسط و گسترش است. سینما در ایران با پشتیبانی کسانی ترویج شد که انگیزه شان غربی سازی ایران بود و می گفتند تا جامعه ایران غربی نشود مشکلاتش حل و فصل نخواهد شد. از نظر آنها فقر و هر مشکلی که در ایران وجود داشت محصول سنتی بودن و عقب ماندگی بود و با مدرن شدن و اروپایی شدن برطرف می شد که یکی از راه های فراگیر برای این منظور سینما بود.

در بین سال‌های ۱۳۰۰ تا ۱۳۱۰ جرقه سینما در ایران زده می شود و ۲ دهه بعد فیلمسازی به طور جدی در ایران آغاز می شود و کامشاد و اسماعیل کوشان کمپانی های فیلمسازی راه می اندارند و یا کمپانی پارس فیلم تاسیس می شود که در دهه ۳۰ با عواملی کاملا ایرانی دست به تولید می زند. سرمایه های بخش خصوصی هم در این زمان در این مسیر وارد می شود ولی نباید حمایت ها و پشتیبانی های پهلوی اول و دوم را نادیده گرفت که خیلی جدی به سینما کمک می کردند چون اعتقاد داشتند سینما در غربی سازی جامعه ایران تاثیر دارد و اتفاقا قدرت تاثیر سینما در ایران به دلیل دوبله بیشتر بود، عموم مردم ایران در آن مقطع زمانی سواد خواندن و نوشتن نداشتند که روزنامه بخوانند و امکان سفر به فرنگ را هم نداشتند. بنابراین تنها از طریق تصویر می توانستند جذابیت های فرنگ را ببینند. به همین دلیل یکی از اولین کشورهایی که دوبله در آن به شکلی جدی آغاز به کار کرد ایران بود. در کشورهای دیگر مردم سواد خواندن و نوشتن داشتند و از زیرنویس برای فیلم ها استفاده می شد اما از آنجایی که در ایران سواد خواندن و نوشتن رایج نبود و حکومت و روشنفکرانی که سینما را آورده بودند، می خواستند مردم با آن آشنا شوند و از آن استقبال کنند به سراغ دوبله رفتند. دوبله ابتدا در استودیوهای ایتالیا پیگیری شد و بعد از آن به شکلی حرفه ای و جدی در خود ایران ادامه پیدا کرد. این دوبله ها بسیار هنرمندانه بود و باعث شد ایران مصرف کننده جدی سینما شود. ­­­­­­­­­­­­­

* جناب مستغاثی نظر شما درباره نحوه ورود سینما و افرادی که پشت پرده این جریان قرار داشتند، چیست؟

سعید مستغاثی: سینما در دورانی وارد کشور ما شد که اوج ورود تجدد وارداتی بود که از اوایل دوران قاجار شروع شد و نتیجه رفتن عده ای برای درس خواندن در خارج از ایران، ورود عده ای دیگر به ایران و همچنین گرایش به سازمان های فراماسونری بود. در این زمان تلاش برای نوعی دین زدایی و هویت زدایی در کشور ما آغاز شد که تا اواخر دوره مظفر الدین شاه قاجار جریان داشت. شخصیت هایی این میان در این جریان نقش داشتند، زمانی که مظفرالدین شاه که شخصی سبک‌سر بود برای چندمین بار به فرنگ می رود از جمله کسانی که او را در حوزه سینما ترغیب می کند ظهیرالدوله داماد ناصرالدین شاه است که رییس انجمن فراماسونری های اخوت هم بود. همچنین میرزاعلی اصغرخان اتابک از روسیه پول قرض می کند و قرارداد «دارسی» را برای ۷۰ سال واگذار می کند و همه اینها باعث می شود که مظفرالدین شاه به خارج از کشور برود، سینماتوگراف را ببیند و به آن علاقمد شود، بخرد و به ایران بیاورد تا پایه های سینما در ایران بنا شود. در این زمان سینما ابتدا در کاخ بود و در همان جا هم فیلمبرداری می شد. بسیاری می گفتند مظفرالدین شاه کارگردان خوبی بوده است چون میزانسن می داد، بازی می گرفت و حتی خودش جلوی دوربین بازی می کرد. تا اینکه میرزا ابراهیم خان صحاف باشی موجب گسترش سینما به بیرون از کاخ می شود. او عتیقه فروشی بود که از سانفرانسیسکو آمده بود و پیشینه مبهم و مشکوکی داشت و ناظم الاسلام کرمانی در کتاب خود، او را از اعضای انجمن های مخفی مشروطه می داند. اغلب این انجمن های مخفی مشروطه پاتوق بهاییان و فراماسون‌ها بوده اند که باعث و بانی انحراف مشروطه شدند. بعدا این انجمن های مخفی به بین الطلوعین و کمیته مجازات تغییر نام دادند و تروریست های کمیته مجازات از اینجا بیرون آمدند، در واقع ادامه القای تجدد افراطی بود که وقتی این افراد دیدند با روزنامه و مدرسه نمی توانند به خواسته های خود برسند به تروریسم رو آوردند. جالب است که ساخت اولین سینمای ایران در ابتدای ماه رمضان توسط صحاف باشی آغاز شده و پایان ماه رمضان به اتمام می رسد و این همزمانی با این ماه به دلیل همان هدفی است که این افراد برای دین زدائی داشتند.

بعد از پیدایش سینما در جهان حدود ۵ سال بعد در ایران یعنی سال ۱۲۷۹ اولین سالن های سینما توسط افرادی مثل علی وکیلی که بنیانگذار کلوپ های روتاری در ایران بود، شکل گرفت. کلوپ های روتاری بخش اقصادی تشکیلات فراماسونری بود و نقش زیادی در آینده سینمای ایران دارد چراکه سرمایه هایشان به سینمای ایران وارد می شود. علی وکیلی نیز یکی از بزرگترین سالن های سینما را دایر می کند و به همراه فردی به نام اسحاق زنجانی اولین حلقه سالن های سینمایی را در تهران و شهرستان ها ایجاد می کنند. این دو یک خصوصیت مشترک دارند که هر دو فارغ التحصیل مدارس آلیانس (مدارس اتحادیه جهانی اسراییلیت) بودند که بعد از ناصرالدین شاه اولین سازمان های صهیونیستی بودند که در ایران راه اندازی شد و میرزا حسین خان سپهسالار اولین وزیر فراماسونری ناصرالدین شاه بود. تا سال ۱۳۰۹ که اولین فیلم ایرانی تولید می شود حدود ۱۸ سال تنها فیلم های آمریکایی، اروپایی و هنری در سالن های سینمایی نمایش داده می شوند. آن زمان بسیاری از متفکران نسبت به این فیلم ها هشدار می دادند و خیلی از مردم به سالن های سینمایی نمی رفتند. فردی مثل شیخ فضل الله نوری سینما را تحریم کرد و مردم در دوران مشروطیت به سالن ها ریختند و سینما را سوزاندند منتها سینما به تدریج وارد تولید شد. سال ۱۳۰۸ فرد مشکوکی به نام اوانس اوگانیانس یک مهاجر ارمنی روس است که از ترکمنستان وارد ایران می شود. او مدرسه ای به نام مدرسه آرتیستی سینما می سازد در زمانیکه تعداد مدارس عادی ما به انگشت های یک دست هم نمی رسد.

او این مدرسه را با علی وکیلی و سعید نفیسی ایجاد می کند که نام آن را ابتدا ورزشگاه آرتیسیتی سینما می گذارند و در آن از رقص تا حرکات موزون و آواز تدریس می شود. این مدرسه جایی است برای افرادی که قرار است سبک زندگیشان متحول شود و هدف این است که سبک زندگی سنتی، تفکرات دینی و روش زندگی مذهبی و اسلامی از بین برود. درست یک سال بعد از شکل گیری این مدرسه اولین فیلم سینمایی ایران با نام «آبی و رابی» ساخته می شود که اکنون هیچ نشانه هایی از آن در دست نیست چون سوخت و از بین رفت اما نسخه کامل فیلم دوم «حاجی آقا آکتور سینما» موجود است که هدف آن به تمسخر گرفتن ارزش های اسلامی است.

کوشکی: حتی روی عنوان این فیلم هم نمادسازی شده است. هدف ساخت و نامگذاری اثری با عنوان «حاجی آقا آکتور سینما» یعنی عده ای می خواهند چنین اتفاقی رخ بدهد و اگر دقت کنید، می بینید که هنوز هم در سینمای ایران بعد از این ۸۴ سال اگر بعضی بخواهند یک فرد مذهبی را به تصویر بکشند به سراغ یک شخص حاجی بازاری می روند.

مستغاثی: نه فقط سینما که تلویزیون هم به همین شکل رفتار می کند.

کوشکی: شخص حاجی بازاری ویژگی هایی از جمله رباخواری، ریاکاری، سودطلبی و بعضا هوس بازی دارد و این نماد تا امروز باقی می ماند.

مستغاثی: موضوع این فیلم هم جالب است، موضوع آن درباره حاج آقایی است که مخالف سینماست و نمی خواهد دخترش بازیگر شود. این سوژه متعلق به آن زمان است اما همین الان چند نفر حتی از میان روشنفکران حاضر هستند که دخترشان در سینما بازی کند؟

حدود ۲۰ سال پیش ضیاءالدین دری فیلمی به نام «سینما سینماست» ساخت که در آن نشان می داد کارگردان می خواهد برای ساخت فیلمی به سراغ یک بازیگر زن برود. خاطرم هست یک استاد دانشگاه در این فیلم صحبت می کرد و مخالف بود که دخترش در فیلمی بازی کند و «حاجی آقا آکتور سینما» در ۸۴ سال قبل با چنین موضوعی ساخته می شود.

کوشکی: دقیقا مساله همین است و اگر شما به داستان این فیلم توجه کنید، می فهمید که قصه و فیلمنامه آن نه تنها اتفاقی نیست بلکه بسیار هوشمندانه است. این فیلم تقابل سنت و مدرنیته است و سنت را به گونه ای مطرح می کند که گویی محکوم به شکست است درحالیکه نقطه حساسیت جامعه ایرانی بحث حیا، غیرت و عفت زن است و ما می خواهیم در این فیلم نوعی مانیفست را مطرح کنیم تا بگوییم در ایران چه باید کرد. این مانیفست بیان می کند که دختر باید بازیگر شود. این فیلم در جامعه ای ساخته می شود که عموم مردم زمان چه متدین و چه مردمی عادی یا آنها که نماز نمی خواندند و چه ارامنه حاضر نبودند دخترشان وارد کوچه شود زیرا دختری که در کوچه دیده می شد دیگر آفتاب مهتاب ندیده، نبود. آن زمان صفت مثبت و شاخص دختر در جامعه ایرانی دختر آفتاب مهتاب ندیده، بود.

مستغاثی: درواقع این فیلم با یک تیر دو نشان می رود، هم شخصیت یک حاج آقا و هم شخصیت دختر را نابود می کند. در حالیکه اگر به سینمای غرب نگاه کنید هیچ گاه کابوی ها را با تمسخر به تصویر نمی کشند. حتی چند سال پیش فیلمی درباره کابوی ها که ویژگی هایی منفی از این حیث داشت تا نزدیک اسکار می رود اما نمی تواند اسکار بگیرد. کابوی یعنی اسطوره غرب و با آن شوخی ندارند. فیلمسازی در آنجا مثل فیلمسازی ما نیست که اکثر مفاهیم را دست بیندازند.

ادامه دارد...


ویدیو مرتبط :
سینما پشت پرده