علمی


2 دقیقه پیش

رزرو بلیط هواپیما مشهد

سفر به مشهد از آن دست سفرهایی‌ست که قرن‌ها از عمر محبوبیت‌اش می‌گذرد و زائران امام هشتم شیعیان، خود را به وسیله‌های مختلف به این شهر می‌رساندند. خوشبختانه ...
2 دقیقه پیش

دوره مدیریت پروژه و کنترل پروژه با MSP

پروژه چیست؟ پروژه به مجموعه ای از فعالیتها اطلاق می شود که برای رسیدن به هدف خاصی مانند ساختن یک برج، تاسیس یک بزرگراه، تولید یک نرم افزار و … انجام می شود. در همه پروژه ...



سیمای نحیف «شعر» در تلویزیون/ نیاز و سلیقه‌ای که فراموش شده است


خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ: برنامه تلویزیونی «نقد شعر» که مدتی است با اجرای سعید بیابانکی از شبکه چهارم سیما در حال پخش است یکی از قابل توجه‌ترین رویدادهای رسانه‌ای ادبی این روزها کشور است.

این برنامه که مدت کوتاه از پخش خود با واکنش‌های به طور عمده مثبتی از سوی اهالی ادبیات روبرو شده است به گفته سازندگانش، فراتر از تصور آنها توانسته در میان طیف‌های مختلف اجتماعی نفوذ پیدا کند و به جذب مخاطب بپردازد.

به همین بهانه خبرگزاری مهر در نشستی با سعید بیابانکی مجری این برنامه، کوروش انصاری تهیه‌کننده این برنامه و فریبا یوسفی و علیرضا بهرامی در مقام شاعر و منتقد به بررسی این برنامه و اتفاق شکل گرفته در فضای اجتماعی کشور همزمان با پخش آن پرداخت.

بخش نخست از این نشست در ادامه از نگاه شما می‌گذرد:

* برنامه نقد شعر که برنامه‌ای با مخاطب خاص است و البته میهمانانی خاص. از طرفی به باور ما و بسیاری دیگر تلویزیوین رسانه‌ای عام است و دارای وجوه اطلاع‌رسانی عمومی است. این دو مساله در کنار هم این موضوع را در ذهن متبادر می‌کند که با چه تعبیر و تفسیری، بحث‌ها و موضوعات تخصصی در زمینه شعر باید در قالب یک برنامه از یک رسانه عمومی پخش شود. با این مقدمه می‌خواهم بحث را از اینجا شروع کنید که وقتی صحبت از شعر در رسانه ملی می‌شود، تا چه اندازه باید سراغ بیان موضوعات تخصصی رفت و تا چه اندازه موضوعات عمومی؟ از این منظر بفرمایید که برنامه نقد شعر چقدر در این کار موفق بوده است؟

انصاری: من کمی با نظر شما مخالفم. برنامه نقد شعر مخاطب عام و خاص را در کنار هم دارد. مردم با ما در تماس هستند، تلفن می‌زنند و پیامک می‌زنند و حجم این ارتباط به ما می‌گوید که این برنامه مخاطب عام هم دارد.

از طرف دیگر ما برنامه را خیلی هم تخصصی نکرده‌ایم. پلی بک‌هایی از شاعران آماتور هم در برنامه هست. یعنی فضا برای حضور همه مهیا شده است. البته من اعتقاد دارم که برنامه ما یک برنامه تخصصی است و شبکه پخش آن نیز یک شبکه تخصصی و ویژه فرهیختگان است ولی با این حال مخاطب عام هم به نحو خوبی به این برنامه جذب شده است.

مهر: بحث بر سر این است که تلویزیون و برنامه سازانش از مخاطب شعر چه تصوری دارند و برایش چه برنامه‌ریزی کرده‌اند. با چند پیامک و تلفن می‌شود نتیجه گرفت که مخاطب شعر در تلویزیون با مدیوم برنامه سازی فعلی راضی شده است؟

بیابانکی: به باور من شعر یک هنر رسانه‌ای نیست و در مقایسه با موسیقی و سینما یک هنر سرد حساب می‌شود. برنامه سازی برای آن در تلویزیون هم دشوار است. من هیچوقت یادم نمی‌آید شعر در تلویزیون حضوری جدی داشته باشد. اگر هم داشته، حضوری تفننی و سرگرم‌کننده بوده است. یعنی شاعران همیشه در تلویزیون زینت المجالس بوده‌اند نه متن. وقتی برنامه‌سازان کاری نمی‌توانستند بکنند و چیزی برای عرضه نداشته‌اند، از شعر و شاعران استفاده می‌کرده‌اند وتمام.

برنامه ما مدلی است برای پرداخت تخصصی به شعر و این اتفاق تازه‌ای است. از سوی دیگر این برنامه به صورت زنده پخش می‌شود و هر ثانیه از آن می‌تواند یک اتفاق باشد. برنامه ما هم یک برنامه گفتگو محور چالشی است. بیننده تلویزیون در ایران هم در برنامه‌های گفتگو محور عادت کرده که ریتم تندی را ببیند و چالش و درگیری  و جدل توام با استنتاج و قالب را از آن طلب می‌کند. اینها را در کنار شعر که قرار دهیم و در مضامین و مفاهیم موجود در شعر ضرب کنیم به این می‌رسیم که چقدر این حوزه تعدد مخاطب دارد. هدف ما در این برنامه جلب نظر همین اندازه از مخاطبان بوده و به نظرم در آن موفق نیز بوده‌ایم.

ما یک برنامه درباره قیصر امین‌پور ساختیم و یک برنامه درباره حسین منزوی و اخوان و بعد هم برنامه موضوع محور شد. من نمی‌گویم برنامه ما خیلی خاص است اما عطشی که درباره شعر در جامعه وجود دارد را کاملا حس می‌کنیم. متاسفانه برنامه تلویزیون درباره شعر هم تنها همین یکی است؛ شاید اگر ۱۰ برنامه در این زمینه ساخته شده بود دست مخاطب برای انتخاب بازتر می‌شد اما فعلا بضاعت همین است.

شبکه چهار هم برای فرهیختگان است و کسانی هم که قرار است در آن برنامه ببینند، افرادی از طیف فرهیخته جامعه هستند ولی جالب است بدانید که برنامه ما از همه طیف مخاطب به خود جلب کرده است. حتی کودکان و نوجوانان این برنامه را می‌بینند. این پدیده برای خود ما هم جالب است. قرار نبود مخاطب برنامه ما اینگونه باشد اما شده است و به نظرم باید برای آن تصمیم جدی گرفت.

مهر: باید به این فکر کرد که مردم ما از تلویزیون در حوزه شعر چه انتظاری دارند و می‌خواهند درباره‌اش در آن چه ببیند؟

یوسفی: ما تا امروز عادت کرده بودیم که در رسانه‌ای مانند تلویزیون شعر خوانده شود و مخاطب هم آن را بشنود ولی با این برنامه که خیلی دیر هم شروع شده است، توانستیم این موضوع را کنار بگذاریم و ارتباط یکطرفه را بشکنیم. الان مخاطب هم می‌تواند در شکل دادن به برنامه نقش ایفا کند.

از طرف دیگر نقد شعر توانسته به حوزه پشت پرده‌های جریان‌های شعر امروز کشور نیز وارد شود و بحث‌های فنی را در این زمینه انجام دهد. نکته مثبتش این است که عموم مردم و نه قشر خاصی در تهران در  این شیوه از ساخت برنامه مورد توجه قرار گرفته‌اند. می‌شود با ادامه این روند انتظار داشت که بخش ویژه‌‌تری از مخاطبان این موضوع بتوانند با آن ارتباط بگیرند.

ما کم نداریم افرادی که حس می‌کنند شاعر هستند و در زمینه سرایش شعر فعال هستند ولی نمی‌دانند اقتضای کارشان چیست. ما در دفتر شعر حوزه هنری کم نداشته‌ایم افرادی که شعرشان را برای بررسی آورده‌اند و بر این باور بوده‌اند که شعر تنها همان چیزی است که مثلا در کتاب درسی خوانده‌اند و اصلا با اینکه شاعر باید بتواند با زبان و بیان زمانه‌اش در سرایش شعر همراه باشد، رابطه‌ای نداشته‌اند. این یعنی بسیاری از افرادی فعال در حوزه شعر ممکن است با جریان‌های شعری معاصر ارتباط خوبی برقرار نکرده باشند و این دست برنامه‌ها می‌تواند برای آنها کلاس آموزشی باشد.

برنامه نقد شعر همین‌که توانسته شاعران زیادی را در کشور به فضاهای تازه‌تری در زمینه فعالیت حرفه‌ای وارد کند، قدمی مثبت است و به نظرم باید زودتر از این شاهد چنین اتفاقی می‌بودیم و شاید برای همین است که برای ما اتفاقی بسیار ویژه به شمار می‌رود.

بهرامی: اینکه داشتن یک برنامه‌ای تخصصی در تلویزیون یک مطالبه به تاخیر افتاده بوده شکی نیست. شاید خیلی از ما تا قبل از این فکر نکرده باشیم که تلویزیون هیچ وقت برنامه‌ای برای شعر نداشته است. از برنامه کاروان شعر موسیقی بگیرید تا برنامه‌سازانی که در مناسبت های مختلف از یک شاعر می‌خواستند رو به دوربین شعر بخواند و آنتن را پر کند و تا آن برنامه مشاعره که نمی‌دانم هدف از ساختش چیست و یا فرصتی که برنامه قندپهلو برای مخاطبانش ایجاد کرد، هیچ وقت ما یک برنامه تخصصی در تلویزیون برای شعر ندیده‌ایم. این یک پیش زمینه تاریخی دارد.

جالب این است که بدانید الان دیگر چیزی از سلیقه مخاطب برای چنین برنامه‌ای باقی نمانده است. یا تار و مار شده و یا به فراموشی سپرده شده است.

ما در کشورمان تحول اجتماعی بزرگی به اسم انقلاب اسلامی داشته‌ایم. انقلاب ما مبتنی بر کلمه بود نه مبتنی بر اسلحه. انقلاب ما با بیان و شعر و سرود و اعلامیه‌ها پیروز شد، با شعرهایی که در تظاهرات خوانده می‌شد و یا نت‌هایی که سرودهای آن راهپیمایی‌ها را می‌ساخت. اما به تبع آن با قرار گرفتن برخی شاعران روشنفکر در طبقه‌ای خاص و مقابل انقلاب در سال‌های بعد، شعر در دسته مسائلی قرار گرفت که از این منظر در گذر زمان در موقعیتی خاص قرار گرفتیم و رسانه ما نیز از این نگاه تاثیر پذیرفت. یعنی ما تا سال‌ها عملا اینطور فکر کردیم که در رسانه ملی نمی‌خواهیم شعر داشته باشیم.

بخش زیادی از معضلات اجتماعی ما به خاطر نداشتن زیرساخت‌های جدی فرهنگی از جمله شعر است. تا چند دهه قبل شعر فارسی حتی در جاهایی مانند حمام و یا بقالی حضور جدی داشته است و حتی رسانه‌های جاری عمومی هم به آن توجه جدی می‌کنند.

شما تصور کنید مجله جوانان امروز در دهه ۵۰ با شمارگان ۳۶۰ هزار نسخه که در دو ویژه‌نامه سالیانه‌اش با شمارگان بالای ۵۰۰ هزار نسخه منتشر می‌شده، بخش ویژه‌ای برای شعر داشته است. این تازه مجله‌ای است که همه اخبارش زرد بود اما بسیاری از مفاخر ادبی معاصر ما از آن صفحات بیرون آمدند. از چنین نشریاتی تا آن مجله مرحوم ناتل خانلری، شعر همیشه پایگاه داشت. این یعنی شعر همیشه در جامعه پویا بوده و من معتقدم به موازات آن اخلاقیات نیز در جامعه شکل می‌گرفت و رشد می‌کرد. به باور من با کم‌رنگ‌شدن حضور شعر در جامعه بود که اخلاق نیز در جامعه ما کمرنگ شد.

به باور من اگر الان در سال ۹۴ تلویزیون به این نتیجه رسیده که برنامه تخصصی در زمینه شعر داشته باشد، می‌شود گفت که فرصتی است تا به گذشته تاریخی و نفع و ضررمان در این زمینه فکر کنیم و جلوی ضرر را سریعتر بگیریم. این برنامه با رویکردش نشان می‌دهد که ما به یک بلوغی در استراتژی فرهنگی‌مان از منظر تبلیغی و تمکین کردن به نیاز مخاطب رسیده‌ایم؛ مخاطبی که رفته‌رفته فراموش کرده بود شعر یکی از نیازهایش است.

این اتفاق مطالبه‌ای تلنبار شده بود که مسبب آن نگاه خاص بر رسانه‌ای مانند تلویزیون بود و اگر تداوم پیدا کند می‌توانیم در ادامه صحبت از داشتن برنامه‌های متعدد و متنوع کنیم.

شما صحبت از واژه تخصصی کردید. ما در علم روزنامه‌نگاری هم می‌خوانیم که در تخصصی‌ترین نشریه هم باید دنبال گسترش طیف مخاطبان بود. پس از حفظ تخصص برای سطوح پایین‌تر از درک هم خواندنی باشد. 

هیچ نشریه‌ای در دنیا تنها برای پروفسورهای زمینه تخصصی خودش منتشر نمی‌شود بلکه سعی می‌کند طوری منتشر شود که در کنار پروفسورها، علاقه‌مندان تخصصی آن زمینه نیز بتوانند از آن بهره ببرند. من فکر می‌کنم برنامه نقد شعر نیز سعی دارد حوزه تخصصی شعر را برای کل طیف طرف حساب شعر مطرح کند؛ از اساتید تا مخاطبان جلسات شعری فرهنگسراها و این یعنی رفتن به سمت بهترین وضعیت قابل تصور.

ادامه دارد....


ویدیو مرتبط :
تلویزیون اینترنتی سیمای ایران 2