سایر
2 دقیقه پیش | جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کندایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ... |
2 دقیقه پیش | ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کردالعالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ... |
فرهنگ نیوز: الهیات آرماگدون، راز اصلی مخالفت آمریکا با برنامه هسته ای ایران
فرهنگ نیوز/ متن پیش رو در فرهنگ نیوز منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
پیروان مکتب الهیات آرماگدون هسته ای موظفند، تلاش خود را براى عملى شدن آن به خرج دهند و از آنجاکه شرط ظهور مسیح ، بروز "جنگ فراگیر هسته ای" است دنیا براى رسیدن به صلح نهایى، باید هزینه این" جنگ مقدس" را بپردازد و آمریکا می بایست مقدمات آن را فراهم کند
شناخت اندیشه غرب در باب "مهدویت، آینده بشر و آخرالزمان"، به ما در تحلیل سیاست خارجى دولتهاى غربى بویژه آمریکا در جهان و مخصوصا در خاورمیانه و جغرافیای ظهور، کمک بسزایی میکند.
درک درست این موضوع، می تواند از رفتار و سیاست خارجى آمریکا، پرده بردارد و در نتیجه، چرایى بسیارى از مسائل و حوادث جهان، از جمله سیاستهاى خاورمیانهاى غرب را روشن کند و از حمایتهاى بی دریغ آنها از رژیم صهیونیستى، و علت مخالف با انرژی هسته ای ایران، رمزگشایى نماید.
برخی از متفکران و اندیشمندان، در کتابهای خود از جمله کتاب مسیحیت صهیونیست و بنیادگرای آمریکا و کتاب مسیح یهودی و فرجام جهان به تفصیل زمینه شکلگیری و اهداف و برنامههای جنبش مسیحیت صهیونیست را به طور خاص در غرب، به ویژه در ایالات متحده آمریکا، بررسی کرده اند و ابعاد دینی و مذهبی این جنبش را برجسته نموده و مدعی اند که تحلیل قدیمی«حمایت استراتژیک غرب بویژه آمریکا از اسرائیل» و «تأثیر لابی یهودی» در تصمیمگیریها و حمایت از یهود در دنیای غرب، قانع کننده، نیست و معتقدند، این اتحاد و حمایت ابدی از رژیم اسرائیل، فراتر از یک پیمان سیاسی، نظامی، امنیتی یا اقتصادی، می باشد و پیوند بین یهود صهیونیست و مسیحیت انجیلی، بیش از اینکه سیاسی باشد، خاستگاهی فرهنگی دارد که در دین و اعتقاد آنها به سرنوشت و آینده جهان، نهفته است که این اعتقاد نیز، بر مبنای الهیات الهیات آرماگدون و جنگ نهایی هسته ای در خاورمیانه، استوار است.
هال لیندسی در کتاب خود، "در پیشگوییهای انجیل، جای آمریکا کجاست"که از پرفروشترین کتابهای سال 2001 میلادی آمریکا بود، نقش ایالات متحده آمریکا را در جنگ جهانی آرماگدون بررسی نموده است. نویسنده اثبات میکند که دولت آمریکا جنگ نهایی مقدس را رهبری خواهد کرد و مخالفان مسیح در سراسر جهان را که قبل از آغاز این جنگ، باعث ایجاد ترس و وحشت در جهان شدهاند، شکست خواهد داد و دولت انگلیس در این جنگ مقدس، همکار آمریکا خواهد بود. (صهیونیسم مسیحی و جهان اسلام، فصلنامه کتاب نقد، ش 32)
اما طنز روزگار این است که، چگونه امکان دارد داعیهداران یک حکومت سکولار، مدعی زمینهسازی برای ظهور مسیح شوند که نه یک سکولار، بلکه پیامبری الهی به شمار میآید و آنچه عملی خواهد نمود، حکم الهی است. به واقع، هیچ وجه تشابهی بین منتظران مسیح با خود مسیح وجود ندارد. مسیحی که پیامبر صلح و رحمت است، چگونه میتواند اعمال خشن و سرشار از بیرحمی آمریکا و اسرائیل را تأیید نماید. چه تشابهی بین حضرت مسیح و حاکمیت آمریکا و اسرائیل، وجود دارد؟ نیاز فطرى بشر به منجی و حاکمیت عدل الهی، امروز به دست شیادان آمریکایی در لباس مذهب، که با قدرت، پیوندى گسستناپذیر یافتهاند و مثلث زر و زور و تزویر را دیگربار شکل دادهاند، به سوى هدفهاى خاص سیاسى جهت داده می شود و از درون آن" آپوکالیپس" و" آرماگدون هسته ای" زاده می شود و" پرستش اسرائیل" و حمله به مسلمانان و اشغال سرزمینها و غارت ثروت ملتها و تسخیر جهان، درمی آید.
بنابراین رفتار خارجى دولت آمریکا، غالبا تحتتاثیر، انگیزه هاى ایدئولوژیک و اعتقادى و ریشه در "الهیات آرماگدون هسته ای" دارد. با توجه به نفوذ اندیشه هاى بنیادگرایى و صهیونیسم مسیحى بر هیئت حاکمه آمریکا، نمیتوان سیاست خارجى آمریکا بهویژه سیاست خاور میانهاى آن را، در چارچوبى غیر از دیدگاه اعتقادی، تحلیل نمود.
طرح سوال؛ چرایی حمایت ابدی آمریکا از اسرائیل
اسرائیل کیست و چیست که همه دنیا، باید براى آن هزینه کند؟ آیا فقط دلیل سیاسی دارد و یا پشتوانه دینی؟ چرایی حمایت ابدی و همیشگی دنیای غرب و آمریکا از رژیم اسرائیل، چه می باشد؟ مبانی نظری سیاست خارجی دولت آمریکا کدام است؟
درک درست این موضوع، مىتواند از رفتار و سیاست خارجى آمریکا، پرده بردارد و در نتیجه، چرایى بسیارى از مسائل و حوادث جهان، از جمله سیاستهاى خاورمیانهاى غرب را روشن کند و از حمایتهاى بىدریغ آنها از رژیم صهیونیستى، و علت مخالف با انرژی هسته ای ایران، رمزگشایى نماید.
دیدگاه اول: تحلیل سنتی
در برابر این سؤال، دو نوع پاسخ وجود دارد: یکى، پاسخ سنتى که همواره گفته شده و تکرار مىشود و خلاصهاش، آن است که غرب، پس از ظهور کمونیسم و توسعهطلبىهاى اتحاد جماهیر شوروى، براى تثبیت موقعیت و گسترش حوزه نفوذ خود در خاورمیانه و کنترل ملتها و دولتهاى مسلمان و دستاندازى بر ثروت و دارایى آنان، به بهانه دفاع از قوم یهود که گفته مىشود در جنگ جهانى دوم از سوى نازىها مورد ستم واقع شده بودند، با یک طرح استعمارى و با استفاده از غفلت مسلمانان و در اوج اختلاف و درگیرىهاى درون جامعه عرب، فلسطین را تصاحب نمود و آن را پایگاه ثابت خود در قلب جهان اسلام قرار داد و در طول این سالها نیز به رغم همه مخالفتها، غرب و بهویژه آمریکا نسبت به ادامه روند حمایت از اسرائیل و ایستادگى در برابر اعاده حقوق ملت فلسطین، تحتتأثیر لابى قدرتمند یهود، این پروژه را ادامه مىدهد. این پاسخ، سادهترین پاسخى است که به مساله حمایت ابدی آرمیکا و غرب از اسرائیل، داده شده است.
هرچند به وضوح می توان دریافت که غرب سرمایهدارى، که تمامى اقدامات خود را بر محور محاسبه سود و زیان و هزینه و فایده تنظیم مىکند، اما در قبال هزینه حداکثرى مادى و معنوى که براى حفظ موجودیت اسرائیل تاکنون پرداخته است، به منافع حداقلى خود نیز نرسیده است؛ بهویژه آنکه مقبولیت و اعتبار خود را نزد ملتهاى مسلمان و عرب به کلى از دست داده و موج نفرت عمومى و خشم و خشونت را علیه خود بسیج نموده است و هیچ چشمانداز روشنى نیز از پیروزى و موفقیت در افق آینده رژیم اسرائیل و حل مسائل عدیده آن وجود ندارد.
دیدگاه دوم: تحلیل واقعی
اتحاد و حمایت ابدی از رژیم اسرائیل، فراتر از یک پیمان سیاسی، نظامی، امنیتی یا اقتصادی، می باشد و پیوند بین یهود صهیونیست و مسیحیت انجیلی، بیش از اینکه سیاسی باشد، خاستگاهی فرهنگی دارد که در دین و اعتقاد آنها به سرنوشت و آینده جهان، نهفته است که این اعتقاد نیز، بر مبنای الهیات الهیات آرماگدون و جنگ نهایی هسته ای در خاورمیانه، استوار است.
در پرتو این تحلیل که به نظر می رسد واقعی تر، نیز باشد؛ نه فقط چرایى ایستادگى دیوانهوار غرب و آمریکا بر حمایت از اسرائیل و ادامه تجربه شکستخورده تشکیل دولت اسرائیلى در خاورمیانه روشن می شود بلکه رمز دشمنى غرب و بهویژه آمریکا با انقلاب اسلامى ایران، توسعه حضور نظامى آمریکا در خاورمیانه و خلیجفارس در آستانه سال دو هزار میلادى، حادثه یازده سپتامبر و رخدادهاى پس از آن، جنگ علیه تروریسم، محور شرارت خواندن ایران، و متعاقب آن حمله به عراق، طراحى براى تحریم و محاصره همه جانبه ایران و مخالفت با برنماه هسته ا ایران و ... بسان حلقههاى به هم پیوسته یک سناریوى کامل عملیاتى، روشن می شود.
مبانی نظری سیاست خارجی دولت آمریکا
پس از جنگ جهانى دوم، آمریکا، رهبرى بلامعارض غرب را در دست دارد؛ آن کشور به برکت موقعیت جغرافیایى خود و دورى از صحنه جنگ گستردهاى که اروپا را بهطور کامل و بخشهاى زیادى از شرق و غرب عالم را در آتش خود فروبرده بود، از آسیبهاى آن جنگ در امان ماند و با دخالت خود در حمله اتمى به ژاپن، راه پایان دادن به آن جنگ را هموار نمود و سپس با قبول مسئولیت بازسازى کشورهاى اروپایى آسیبدیده از جنگ، نقش برادر بزرگتر را ایفا کرد و در دوران جنگ سرد و تحتتأثیر سیاست" مهار شوروى و حمایت از اروپا در برابر تعرض اتحاد جماهیر شوروى، با تشکیل "ناتو نظامی"، پایگاههاى نظامى خود را در سراسر اروپا توسعه داد و بدین ترتیب دنیای غرب، یکسره تحت سیطره سیاسى- نظامى آمریکا قرارگرفت.
دستکم از شصت سال قبل تاکنون، حکومت های کشورهاى اروپایى، بهویژه در سیاست خارجى خود، مستقل نبوده سیاست نهایى در غرب، نه در پایتختهاى این کشورها، بلکه در واشنگتن آمریکا، رقمخورده است و این چیزى است که در رفتار سیاسى غرب و در اظهارات برخی از مقامات کشورهاى غربى به وضوح نمایان است؛ عباراتى نظیر آنچه در جریان همراهى انگلستان با آمریکا در جنگ عراق بر زبان تونی بلر، نخست اسبق وزیر انگلیس،
ویدیو مرتبط :
سخنرانی نتانیاهو در آمریکا درباره برنامه هسته ای ایران