علمی


2 دقیقه پیش

رزرو بلیط هواپیما مشهد

سفر به مشهد از آن دست سفرهایی‌ست که قرن‌ها از عمر محبوبیت‌اش می‌گذرد و زائران امام هشتم شیعیان، خود را به وسیله‌های مختلف به این شهر می‌رساندند. خوشبختانه ...
2 دقیقه پیش

دوره مدیریت پروژه و کنترل پروژه با MSP

پروژه چیست؟ پروژه به مجموعه ای از فعالیتها اطلاق می شود که برای رسیدن به هدف خاصی مانند ساختن یک برج، تاسیس یک بزرگراه، تولید یک نرم افزار و … انجام می شود. در همه پروژه ...



نظریه دین شناسی یا رویای روشنفکرانه؟/ شاهنامه سروده من بوده است!


به گزارش خبرنگار مهر، سیدیحیی یثربی، استاد فلسفه طی یادداشتی به طرح نظریه عبدالکریم سروش درباره رویا دانستن وحی و قرآن در شبکه بی بی سی واکنش نشان داد. وی در بخشی از این یادداشت که در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است، می نویسد: مگر با آسمان و ریسمان کردن، مطلب علمی ثابت می شود؟ اگر با چنین توجیهاتی بتوان چیزی را ثابت کرد، بنده می توانم به شما ثابت کنم که اصلاً شاهنامه سروده من بوده است که قرن ها پیش به دست فردوسی افتاده است!

یثربی معتقد است که طرح اینگونه آرا که نه از سر نظریه پردازی عالمانه بلکه از سر لجاجت و مخالفت صورت می گیرد، هیچ مساله و مشکلی را حل نمی کند و خواب و رویا دانستن وحی الهی، بیشتر مناسب عنوان خواب و خیال است.

متن این یادداشت در ادامه از نظر می گذرد؛

سال هاست آقای دکتر سروش نظریه ای را درباره وحی و قرآن مطرح کرده اند که اخیرا نیز در برنامه پرگار بی بی سی با آقای مهندس عبدالعلی بازرگان درباره آن بحث می کردند. هر انسان اندیشمندی با شنیدن هر نظریه ای منتظر می شود تا توجیه آن را نیز بشنود. مهم نیست که صاحب نظریه از کجا به این نظریه رسیده باشد، مهم آن است که بتواند آن را براساس عقل و اندیشه توجیه کرده و مستدل سازد. آقای سروش یا هرکس دیگری می توانند نظریه ای درباره قرآن داشته باشند، اما اگر بخواهند این نظریه را به حالت جدی در بیاورند، به گونه ای که دیگران نیز آن را بپذیرند، باید توجیه عقلانی برای آن داشته باشند.

هیچ اشکالی ندارد که کسی بگوید وحی یک رویا بوده است. یعنی، پیامبر(ص) خواب هایی دیده و چون بیدار شده است، این خواب ها را برای مردم گزارش کرده است؛ قیامت را در خواب دیده و سختی های آن را گزارش کرده است. خدا را در خواب دیده و در صفات وی و کارهایش با مردم سخن گفته است. داستان یوسف و زلیخا را در خواب دیده و با مردم در میان نهاده است. حلال و حرام را در خواب دیده و به مردم گزارش کرده است و همینطور...

تشبیه و تمثیل و یا تاویل های بی مبنای سروش

هیچ اشکالی ندارد که کسی از جمله آقای سروش چنین نظریه ای داشته باشد و قرآن را هم انشای خود محمد(ص) بداند؛ مشکل اینجاست که نتواند دلیل درست و توجیه قابل قبولی برای آن ارائه دهد. در این برنامه، آقای سروش هرتلاشی کردند، اما نتوانستند نظریه خود را توجیه کنند و هرچه گفتند جز تشبیه و تمثیل و یا تاویل های بی مبنا نبود. مخصوصاً این که ایشان ادعا می کنند بحثشان درون دینی است! یعنی به عنوان یک مومن که قرآن و پیامبر را قبول دارند، این نظریه را می دهند. آیا این مومن نباید از قرآن و یا پیامبر سخنی برای نظریه خود داشته باشد؟!

بارها در قرآن تکرار شده است که خداوند وحی را به پیامبر نازل می کند و چندین بار آمده است که این فرشته وحی است که وحی را به وی می رساند و صدها بار در احادیث نبوی و امامان معصوم(ع) آمده است که جبرئیل وحی را به پیامبر می رساند. بیان صریح قرآن کریم درباره اقسام وحی چنین است:

خدا با هیچ بشری سخن نمی­ گوید، مگر از راه وحی یا از پشت پرده، یا فرشته­ ای می­ فرستد که وحی را با اذن او می­ آورد. به راستی که او بلندمرتبه و فرزانه است. بدین­ سان با خواست خود، به تو قرآنی وحی کردیم که پیش از آن نمی­ دانستی کتاب چیست و ایمان کدام است؟[۱]

آیا پیامبر(ص) به خود می گوید که ما به تو وحی می فرستیم؟

این مضمون، بارها و بارها در قرآن کریم مورد تکرار و تاکید قرار گرفته است. در احادیثی که از پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) نقل شده اند، نزول جبرئیل و پیام آوردنش برای پیامبر(ص) مورد تاکید قرار گرفته و ده ها بار، پیامبر(ص) به عنوان رسول و پیام رسان مطرح شده است. مگر می شود به عنوان یک مومن به اسلام و قرآن، برخلاف همه این آیات و احادیث سخنی گفت، آن گاه آن سخن را چنین توجیه کرد که این وحی از خود پیامبر به خود پیامبر بوده است. یعنی خود وی به خود می گوید که ما به تو وحی می فرستیم. چرا؟ چون پیامبر(ص) با خدا در هم تنیده بودند! و رابطه شان مثل رابطه شمس و مولانا بوده است!! آیا واقعاً جای اندوه و افسوس نیست که در برابر روشن اندیشی و بنیادهای استوار روشن اندیشان غرب، اینان را روشنفکر بنامیم؟! واقعاً با چنین سخنانی می توان انتظار تحول داشت؟

چرا پیامبر نگفت که آنچه من می گویم رویاهای من است؟

انصافاً، چگونه می توان جامعه مومنان را وادار به قبول این سخن بی اساس کرد که پیامبر(ص) درباره کلامی که به مردم ابلاغ کرده، حقیقت را نگفته و اعلام نکرده است که آنچه برای شما می گویم، رویاهای من است، بلکه برخلاف آن اعلام می کند که تنها وظیفه من ابلاغ پیام است! و نیز به مردم هشدار نمی دهد که این رویاها به خوابگزار نیاز دارند، بلکه به مردم می گوید هرچه از من و دیگران شنیدید، با قرآن بسنجید، اگر مطابق قرآن بود، بپذیرید؛ وگرنه نپذیرفته و دور افکنید. این سخن یعنی چه؟ یعنی این که قرآن خوابگزار نمی خواهد و کلام آن از سخن هرکس دیگری، حتی از سخن خود پیامبر (ص) و علی (ع) برای مردم آشناتر و مفهوم تر است که می تواند ملاک ارزیابی سخنان منسوب به معصومان قرار گیرد.

تا این جا به بحث آقای دکتر سروش مربوط است و همه کسانی که خواسته اند به عنوان روشن اندیش درباره دین شناسی نظری ارائه کنند، از قبیل جمود فقهی آقای ملکیان و یا سخن از ساختارشکنی در فقه آقای مجتهد شبستری و یا همان نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت آقای دکتر سروش. تاکنون ندیده ایم این افراد در زمینه فقه و شریعت کاری کرده و توجیه لازم را هم برای کار خود داشته باشند. 

من این قضیه را زیاد جدی نمی گیرم، چون سخنانی که بنیادی استوار نداشته باشند و از توجیه کافی برخوردار نشوند، منشا اثر نخواهند بود.

روشنفکران ما باید از مخالفت محوری به دانش محوری برگردند

نظریه پردازان ما باید از حالت مخالفت محوری به حالت دانش محوری برگردند تا بتوانند به توسعه فکری جامعه بپردازند و نظریه ای ماندگار و اثرگذار پدید آورند. نظریه هایی که بر محور مخالفت استوار باشند، با مرگ یکی از دو طرف از یاد می روند، اما نظریه های علمی هرگز فراموش نمی شوند و اثر خود را می گذارند. این که روشن اندیشان غرب اثر گذاشته اند و تحولی در زندگی انسان ایجاد کرده اند، به خاطر آن بود که دانش محور بودند، نه مخالفت محور.

حل مشکل، مستدل بودن و گشودن راه؛ سه ویژگی نظریه دانش محور

نظریه دانش محور سه ویژگی دارد؛ یکی این که مشکلی را حل می کند، دوم این که توجیه و دلایل لازم را با خود دارد و به همین دلیل می تواند گسترش یافته و ماندگار شود و سوم این که راه را برای حرکت فکری یا تحول زندگی باز می کند.

همه نظریه های جدید علمی از این سه ویژگی برخوردارند و نیازی به توضیح در این خصوص نیست. چنانکه، هیچ کدام از نظریه های به اصطلاح روشنفکران این ویژگی ها را ندارند. از میان نظریه های دین شناسانه یکی را به عنوان مثال مطرح می کنم.

پس از رشد روشن اندیشی و رواج عقلانیت در غرب، برخی روشنفکران متون مقدس را به نقد کشیده و در آن مطالبی را یافتند که برخلاف علم و عقل و اخلاق بودند. بنابراین، برای اهل ایمان و دین داران مسیحی مشکلی پدید آمد که باید راه حلی برای آن پیدا می کردند. متفکرانی که این متون را ساخته بشر معرفی کردند، هدفشان حل این مشکل بود. آنان گفتند متون مقدس به طور کلی وحی نیستند، بلکه همه آن ها یا بخشی از آن ها گزارش اشخاص است و این اشخاص بر اساس فرهنگ و آگاهی های ضعیف خود مطالبی را آورده اند که می توانیم آن ها را نادیده بگیریم. بنابراین، نظریه بشری بودن متون مقدس خاصیت اول را داشت که می خواست مشکلی را حل کند. اما، این نظریه توجیه کافی هم داشت.

یهودیان و مسیحیان، کتب مقدس را کلام الهی و حتی کلام مستقیم پیامبر نمی دانند

کتب مقدس که شامل تورات و انجیل‌هاست (كتب عهد عتیق و عهد جدید)، نه تنها انشای خدا نیستند، بلکه انشای پیامبران نیز نیستند. بلكه، همه آنها گزارش دیگران درباره زندگی پیامبران و سرگذشت و الهامات و  اظهارات آنانند.

یهودیان و مسیحیان نیز كتاب‌های موجودشان را كلام الهی یا کلام مستقیم پیامبرانشان نمی‌دانند. بلكه این مجموعه‌ها بیشتر نوشته‌هایی هستند كه از جریان بعثت و فعالیت انبیا گزارش می‌دهند. مثلاً، انجیل یوحنا را شخصی به نام یوحنا نوشته و نامه‌های پولس رسول را نیز كه جزء كتب مقدس است، پولس نوشته است. بنابراین، كسی از پیروان این ادیان، مجموعه كتب مقدس را كلام پیامبران خود یا خدا نمی‌داند، بلكه آنها به منزله سیره‌هایی هستند كه درباره پیامبر اسلام نیز نوشته شده‌اند، مانند سیره ابن هشام و غیره.

قرآن، نه كلام پیامبر اسلام است و نه گزارش دیگران از زندگی پیامبر(ص)

اما، قرآن، نه كلام پیامبر اسلام است و نه گزارش دیگران ا&#


ویدیو مرتبط :
عینی فرد- چشمات رویای منه دین رویای منه سالگرد سید جواد ذاکر