سایر


2 دقیقه پیش

جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کند

ایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ...
2 دقیقه پیش

ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کرد

العالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ...



انقلاب چگونه استحاله می‌شود؟؛ درنگی بر تهدیدهای درونی انقلاب در اندیشه استاد مطهری


انقلاب چگونه استحاله می‌شود؟؛ درنگی بر تهدیدهای درونی انقلاب در اندیشه استاد مطهریkhamenei.ir/ متن پیش رو در khamenei.ir منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست

مرتضی مطهری که به حقّ می‌توان او را «مغز متفکّر انقلاب اسلامی» خواند، در کمتر از سه ماه پس از پیروزی انقلاب ایران، به شهادت رسید. او اگرچه در شهریور سال ۱۳۵۷، رساله‌ی بسیار غنی و فاخر «بررسی اجمالی نهضت اسلامی در صد ساله‌ی اخیر» را نگاشت، اما زمان اندک حیاتش پس از انقلاب، به وی مجال نداد تا اندیشه‌ها و تأمّلاتش دربار‌ه‌ی این انقلاب را به تفصیل و سرشار از جزییات بازگوید. در این مدّت، مطهری حدود بیست سخنرانی برپا کرد و در آن‌ها به بیان موضع نظری و معرفتی خود دربار‌ه‌ی انقلاب اسلامی پرداخت، که این سخنرانی‌های ارزشمند در کتابی با عنوان «آینده‌ی انقلاب اسلامی ایران» گرد آورده شده است. با این حال، هرگز نمی‌توان ادّعا کرد که تفکّرات مطهری به دوره‌ی پیشاانقلاب اختصاص دارد و دربار‌ه‌ی انقلاب اسلامی، از وی اثر درخور توجّهی نمانده است. کتاب «آینده‌ی انقلاب اسلامی ایران» اگرچه از لحاظ کمّی، محدود است و از لحاظ مضمونی نیز به تمام مسأله‌های انقلاب نپرداخته است، اما دربردارنده‌ی نکته‌ها و لطایفی است که همچنان شایسته‌ی تدقیق و غور هستند. در این اثر، وی در جایگاه یک «نظریه‌پرداز انقلابی» و همچنین «فعّال انقلابی»، دقایق فراوانی را دربار‌ه‌ی گذشته و حال انقلاب اسلامی بازگفته که هنوز، طراوت و رنگ تازگی به خود دارد و گویا ناظر به مسأله‌هایی است که ما امروز با آن‌ها دست به گریبان هستیم.

بر اساس این تلّقی از مطهری و اندیشه‌های انقلابی‌اش، می‌توان مسأله‌ی «صورت و سیرت انقلاب» را به وی عرضه کرد و از او پاسخ طلبید. مسأله‌ی «صورت و سیرت انقلاب»، معطوف به یک خط و چالش بنیان‌برافکن است که خواه‌ناخواه، تمام انقلاب‌ها با آن روبرو هستند و آن عبارت است از وقوع تحوّل در ماهیّت انقلاب و استحاله شدن انقلاب با جود حفظ ظواهر و بقای امور شکلی و قالبی آن. به‌طور کلّی، انقلاب‌ها پس از تحقّق، با دو تهدید روبرو هستند: یکی تهدیدی که معطوف به تمامیّت آن‌هاست و موجب براندازی اصل وجود انقلاب‌ها می‌شود، دیگری تهدیدی که معطوف به جوهر و سرشت انقلاب‌ها است و بی‌آن‌که ساخت حقوقی و ظاهری آنها را دگرگون سازد، انقلاب‌ها را از ماهیّت و مضمون‌شان تهی می‌کند. مسأله‌‌ی «سیرت و صورت انقلاب»، به تهدید دوم مربوط است. در این یادداشت، به تبیین همین مسأله، از زاویه‌ی یاد شده می‌پردازیم.

* آغاز تغییر از نیروهای انقلابی
مطهری، وضع ما را پس از پیروزی انقلاب اسلامی با وضع انقلاب صدر اسلام پس از نازل شدن سوره‌ی مائده در ماه‌های پایانی حیات رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مطابقت می‌دهد. در آیه‌ای از این سوره آمده است که مسلمانان پس از این، نباید از غیرمسلمانان بر خود بهراسند، بلکه از خداوند بهراسند که به سبب تغییر خودشان، آن‌ها را دچار انحطاط نماید:
الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ(مائده: ۳)
امروز کسانى که کافر شده‌اند از [کارشکنى در] دین شما نومید گردیده‌اند. پس از ایشان مترسید و از من بترسید.

مطهری به این آیه اشاره می‌کند و آن را دربردارنده‌ی اشاره به نوعی تهدید درونی برای جامعه‌ی اسلامی می‌شمارد که از نیروهای انقلابی و به‌طور کلّی، از درون جامعه‌ی اسلامی برمی‌خیزد. هراس از خداوند به معنی هراس از سنّت‌های اجتماعیِ قطعی اوست، و هراس از سنّت‌ها نیز به معنی هراس از انحراف و کج‌روی خود است؛ زیرا سنّت‌های الهی، قواعد کلّی و استثناءناپذیرند و خداوند، هیچ قوم و جامعه‌ای را از آن‌ها برکنار نمی‌داند و سرنوشت تمام اقوام و جوامع، در چارچوب آن‌ها رقم می‌خورد.۱ در واقع، جامعه‌ی اسلامی بر اثر وقوع انقلاب اجتماعی، به آن‌چنان اقتدار و عظمتی دست یافته که کافران از اضمحلال آن مأیوس شده‌اند و از ناحیه‌ی آن‌ها، خطری مسلمانان را تهدید نمی‌کند، بلکه آن‌چه درخورتوجّه است و غفلت از آن می‌تواند جامعه را از مسیر اصلی‌اش منحرف سازد و انقلاب را با شکست و تلاشی روبرو گرداند، وقوع تغییرات ضدّ ارزشی در خود نیروهای انقلابی - یعنی مسلمانان- است. اگر مسلمانان از حقّ درگذرند و دچار انحراف و لغزش‌های بنیادی شوند، خداوند به سبب مسلمانانی‌شان، از آن‌ها نخواهد گذشت و از اجرای سنّت‌های اجتماعی دربار‌ه‌ی آن‌ها خودداری نخواهد کرد، بلکه مطابق رویّه‌ای قطعی و تخلف‌ناپذیر، با آن‌ها همان‌گونه رفتار می‌شود که با سایر جوامع رفتار شده است.

انقلاب اسلامی ایران نیز که از لحاظ ماهیّت و غایات، پرتوی از نهضت انقلابی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است، مشمول همین حکم می‌شود. انقلاب اسلامی ایران، به تعبیر امام خمینی رضوان‌الله‌تعالی‌علیه هدیه‌ی غیبی و تحفه‌ی الهی بود؛ یعنی با امدادهای غیبی و الهی به پیروزی رسید؛ به‌طوری‌که تحوّلات شگرفی که در عالَم درونی توده‌های مردم رخ داد، همگی مستند به لطف خداوند متعال بود، اما با این همه، این انقلاب نیز از سنّت‌های اجتماعیِ الهی گریزی ندارد. بنابراین، سرنوشت انقلاب اسلامی ایران نیز وابسته به طریق و جهتی است که نیروهای انقلابی در پیش می‌گیرند؛ چنانچه آن‌ها بر طریق حقّ بمانند، همچنان از امدادهای خاصِ الهی بهره‌مند خواهند بود، و اگر طریق باطل اختیار کنند، مبتلا به غضب الهی خواهند شد. پس آینده‌ی انقلاب آن‌گونه صورت‌بندی می‌شود که اقتضاء و لازمه‌ی عملِ نیروهای انقلابی است. تعالی یا انحطاط انقلاب، امری نیست که از بیرون، بر انقلاب تحمیل شود، بلکه وابسته به چگونگی عمل نیروهای انقلابی است.

* طبقه‌بندی نیروهای اجتماعیِ معارض
مطهری، معارضان و دشمنان را به سه دسته تقسیم می‌کند: غیرخودی‌هایی که دشمنی‌شان آشکار و علنی است و همگان می‌دانند که اینان قصد براندازی دارند؛ غیرخودی‌هایی که دشمنی‌شان ناپیدا و پنهان است و با وجود این‌که خود را در ظاهر، خودی می‌نمایانند، اما در پی اضمحلال ما هستند؛ و خودی‌های بی‌بصیرت و ساده لوحی که هر چند قصد خیر و مساعدت دارند، اما حاصل عمل‌شان همان است که غیرخودی‌ها می‌پسندند.۲ می‌توان گفت این سه دسته، همان «کافران»، «منافقان» و «مؤمنان ضعیف‌الایمان» هستند.۳

موضوع نفوذ و استحاله، در درجه‌ی نخست به طبقه‌ی منافقان باز می‌گردد؛ اینان هستند که با زیرکی و فریب‌کاری، خود را انقلابی نشان می‌دهند و به درون انقلاب و قدرت سیاسی برخاسته از انقلاب رسوخ می‌کنند، اما اغراض و مقاصد ضدّانقلابی را پی می‌گیرند و از پشت به انقلاب خنجر می‌زنند.

روش عمل و اقدام منافقان این است که حقایق و روح و باطن اسلام را از آن سلب می‌کنند و اسلام را به صورت یک پوسته‌ی بدون هسته و مغز در می‌آورند، که در این حال، آن پوسته نیز باقی نخواهد ماند.۴ اینان تظاهر به اسلام و انقلابی‌گری می‌کنند تا امکان نفوذ برای‌شان فراهم شود و دیگران آنان را غیرخودی نخوانند، اما در دل، باوری به اسلام و انقلاب ندارند و اگر مجال فراهم گردد، به ساخت حقیقی و حقوقی ضربه می‌زنند. دشواری کار نیز از تشخیص همین «تظاهر» و «دوگانگی میان دعاوی و نیّات» ناشی می‌شود. هر اندازه تعداد خودی‌های بی‌بصیرت بیشتر باشد، نیروهای منافق به هدف‌های خود نزدیک‌تر می‌شوند و مسیر حرکت‌شان هموارتر می‌گردد. بنابراین، مبارزه با حماقت و بی‌بصیرتی، مبارزه‌ی با نفاق نیز هست.۵ ناآگاهی و بی‌بصیرتی افراد، خطر بزرگی برای حیات و بقای یک جامعه است؛ چون دشمن می‌تواند بر این ضعف و نقص تکیه کند و جامعه را دچار بحران نماید.۶ اگر نیروهای منافق که در پی نفوذ و استحاله هستند، بدنه‌ی اجتماعی و پایگاه مردمی نداشته باشند، بسیار آسان‌تر می‌توان آن‌ها را کنار زد و از جریان اصیل انقلاب، تصفیه و پاک‌سازی کرد، اما چنانچه آن‌ها بخش‌هایی از جامعه را فریفته و به سوی خود جذب کرده باشند، کار بر ما دشوارتر شده و به مقدّمات و ملاحظات بیشتری محتاج خواهد بود.

نفوذ ایدئولوژیک و فکری به مثابه‌ی یک تهدید نیز گاهی توسط نیروهای بیرونی و بیگانه انجام می‌گیرد و گاهی توسط نیروهای درونی و به ظاهر خودی. دشمن چون به چیزی کمتر از براندازی راضی نمی‌شود، قصد دارد در ایدئولوژی و منظومه‌ی فکری ما رخنه پدید آورد و به این طریق، انقلاب را از درون دچار پوسیدگی و تهی‌مایگی و فروپاشی کند. اما نیروهای درونی به سبب این‌که مجذوب و شیفته‌ی ایدئولوژی‌های بیگانه هستند، دست تصرّف و تعدّی به سوی ایدئولوژی انقلاب دراز می‌کنند۷ و البته پُرواضح است که حاصل کار هر دو، یکسان است؛ چه نیروهای بیرونی و چه نیروهای درونی، اصالت و خلوص انقلاب را از آن می‌زدایند و انقلاب را دچا


ویدیو مرتبط :
نفوذ امریکا با هدف استحاله ی انقلاب است