سایر
2 دقیقه پیش | جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کندایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ... |
2 دقیقه پیش | ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کردالعالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ... |
چرا زنان هنوز ثبت نام نکردهاند؟
قانون/ متن پیش رو در قانون منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست.
مطالبه گری حضور زنان در سیاست، نه تنها در جامعه مدنی و ساختار قدرت کشورهای اروپایی نهادینه شده، بلکه در کشورهای منطقه خاورمیانه نیز این روزها در حال شکل دهی موج های اجتماعی است. در ایران، با نزدیک شدن به فرآیند انتخابات مجلس شورای اسلامی، در کنار احزاب، تشکل ها و شخصیت هایی که هرکدام با استفاده از منابع خود-اعم از ثروت، قدرت و نفوذ- در پی تاثیرگذاری مستقیم (از طریق ارسال نماینده) و غیرمستقیم (از طریق تعامل و طرح مطالبات) بر قدرت هستند، «زنان» نیز به تکاپوی بیشتری برای طرح مطالبات خود و اخذ کرسی های مجلس افتاده اند.
فارغ از واقعیات جاری این روزهای کشور، از منظر نظریات سیاسی نیز، توسعه همهجانبه و پایدار، به مثابه مهمترین دغدغه تمامی کشورهای جهان، محقق نخواهد شد؛ جز با مشارکت متعادل زنان و مردان در امر سیاستگذاری و تصمیم سازی. مشارکت سیاسی زنان به عنوان نیمی از جمعیت انسانی در تمامی مرزهای سیاسی، در حکمرانی چه در سطح محلی، چه ملی و چه بین المللی، امروز در مرکز مطالعات دانشگاهی قرار گرفته است. بی تردید، مظلومیت و محدودیت زنان در عرصه عمومی جامعه ما امری اعمال شده از خارج از مرزهای کشور نیست، بلکه زاییده نهادتفکر و فرهنگ ما ایرانیان است که در فرآیند جامعه پذیری نیز بازتولید می شود. کشور ما، پس از سده ها استبداد سیاسی و سرکوب «جنس و جنسیت زن»، امروز و پس از سه دهه تجربه ساختاری نیمه دموکراتیک هنوز و هنوز نیازمند تاکید، تلاش جمعی برای بهبود حقوق زنان و شکستن مرزهای فکری مندرس است. با همه مشکلات، بنا بر آمار جهانی ایران جایگاه بدی در بین کشورهای جهان از لحاظ «شکاف جنسیتی» ندارد و با رتبه 137 وضعیتی قابل تحمل در بین کشورهای منطقه دارد، اما این به معنی حضور موثر و سرنوشت ساز و برابر برای زنان در عرصه قدرت و سیاستگذاری نیست (آمار انجمن جهانی اقتصاد، سال 2014). در دهه اخیر، پس از هشت سال حاکمیت فضای محدودیت در عرصه سیاسی که در آن گروه ها و تشکل ها در پیگیری مطالبات خود دچارضعف شدند، زنان نیز امروز با گشایش فضای سیاسی و حقوقی کشور، با ورود مجدد و جدی به فضای رقابت و طرح شعار و اتحاد حول محور «سهمیه 30درصدی در مجلس» خواستههای خود را منسجم کرده و در پی شکستن فضای مردانه سیاست ایران بر آمده اند.
سهمیه 30 درصدی، چرا؟
حضور زنان در حوزه مجلس و قانونگذاری کشور یکی از مهمترین راه های موثر و محوری برای افزایش مشارکت زنان در جامعه مدنی و حوزه عمومی است. امروز یکی از مهمترین مکانیزم ها در افزایش مشارکت سیاسی زنان در سیاستگذاری عمومی، بحث سهمیه بندی به صورت تبعیض مثبت در نهاد انتخابات یا مجلس قانونگذاری است. «بانک اطلاعاتی جهانی سهمیه بندی برای زنان»، سه راه برای سهمیه بندی معرفی می کند که عبارتند از: 1- سهمیه بندی کرسی های مجلس به نفع زنان 2- سهمیه بندی تعداد کاندیداها به نفع زنان در عرصه رقابت و 3- سهمیه بندی حضور زنان در احزاب سیاسی. راه حل اول مستقیما سهمی از کرسی های مجلس را به زنان اختصاص می دهد، در حالی که دو راه بعدی، سهم زنان در رقابت سیاسی را افزایش می دهد. امروز، از سیاست سهمیه بندی به عنوان یکی از کارآمدترین پرش ها به سمت افزایش کمی و کیفی حضور زنان در مجلس قانونگذاری یاد می شود. تغییر ساختارها و نهادهای قانونی برای بهبود مشارکت سیاسی زنان از جمله از طریق مکانیزم سهمیه بندی حضور زنان در مجلس تنها یک نسخه و تجربه ایرانی نیست. در کشورهای پیشرفته و صنعتی نیز این سهمیه بندی مورد نظر و توجه است و بنا به آمار بیش از نیمی از کشورهای جهان در قاره های آسیا، آفریقا، اروپا و آمریکای جنوبی این مکانیزم را مورد استفاده قرار داده و می دهند. روزنامه گاردین می نویسد؛ در کنفرانس جهانی سال 2013، بیش از 400 نفر از نمایندگان زن مجالس جهان (از تعداد کلی 9000 نفر در دنیا) در بروکسل بلژیک گرد هم آمدند و تجربیات خود در مورد مکانیزم های حضور زنان در سیاستگذاری را به اشتراک گذاشتند. حرف غالب آنان این بود که سهمیه بندی تاکتیکی موثر است و موجب تغییر نگاه و میزان حضور زنان در مجلس میشود. آلمان، آخرین کشور اروپایی است که این مکانیزم را در ماه مارس امسال به تصویب قانونی رساند.
ابهامات سهمیه بندی سیاسی
سوالات و ابهامات زیادی در مورد عواقب و نتایج اجتماعی و سیاسیاین راه حل مطرح میشود. سوالاتی همچون: آیااین طرح منافی اصول برابری شهروندان و دموکراسی نیست؟ آیا تغییر قانونی به نفع یک جنس، برای انتخاب کنندگان محدودیتایجاد نمیکند؟ تا چه میزاناین سیاست به تقویت سیاسی زنان منجر میشود؟ آیااین سیاست منجر به تقویت مردم سالاری و دموکراتیزاسیون در کشورهای خاورمیانه نیز میشود؟ و دهها ابهام و مورد دیگر. اما در مقابل مدافعاناین طرح میگویند:این طرح تبعیضایجاد نمیکند بلکه باعث رفع موانع علیه زنان میشود، باعث ورود تجربههای زنانه در سیاست میشود، تعادل سیاسی برهم خورده بر اثراین طرح موقتی و گذراست، باعث دفاع از حق برابر مشارکت زنان در نمایندگی مجلس میشود...
البته شاید مهمترین ابهام در کفایت و نوع نتایجاین طرح در مناطق و کشورهای گوناگون باشد. با عنایت بهاینکه ضرورت مشارکت زنان در سیاست و طرح نسخههایی چون سهمیهگذاری سیاسی منطقا مرز جغرافیایی و انسانی نمیشناسد و در حوزههای مختلف مورد استفاده است، اما قطعا نوع و جزییات اجرا و به کارگیریاین نسخهها باید با توجه به ضرورتها و ملزومات و ظرفیتهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی هر منطقه باشد.
شکی نیست که وضعیت فعلی حضور زنان در مجلس کشورما، نه در مقایسه با کشورهای اروپایی، که حتی در مقایسه با کشورهای در حال توسعه همسایه نیز، بسیاراسفبار است. حضور تنها سه درصدی «زنانایرانی» در مجلس امری قابل دفاع نیست وقتی در افغانستان 27 درصد، بنگلادش حدود 20 درصد، پاکستان 5/19 درصد، ترکیه 14 درصد و عراق 25 درصد مجلس را زنان تشکیل میدهند(آمار: بانک اطلاعاتی جهانی سهمیه بندی برای زنان). البته استخراج یک میانگین از حضور زنان در ادوار نهگانه مجلسایران باز هم متاسفانه همان رقم سه درصدی را نشان میدهد. حتی در همین فضای مردانه، زنانی که در مجلس کرسیها را تصاحب کرده اند بدل از حمایت از طرحهای توسعهای مشارکت سیاسی زنان، اکثرا با گرایشی نزدیک به جبهه اصولگرا، مخالف سهمیه بندی برای زنان هستند و حتی از آن با عنوان «دوپینگ سیاسی» نیز یاد میکنند(گزارش روزنامهایران از گفت و گو با لاله افتخاری، فاطمه رهبر و شهلا میرگلوبیات). در حالی که زنان فعال و پیشرو در جامعه مدنی و احزاب اصلاح طلب با عنایت به تجربه کشورهای دیگر تاکیدی منسجمانه براین سهمیه بندی دارند. به موازات زنان، مردان دبیرکل احزاب بزرگ اصلاح طلب کشور نیزاین نسخه را قبول دارند و قول حمایت از آن و همراهی در روزهای انتخابات را دادهاند (روزنامه قانون؛ شماره 678) .
زنانایرانی، سهمیه بندی و چند احتیاط
با آنکه نسخه حضور 30درصدی زنان در مجلسایران،این روزها طرفداران بسیاری پیدا کرده و تبدیل به یک اپیدمیسیاسی شده، میرود تااین مطالبه داغ گسترشی کشوری در بین فعالان و نیروهای سیاسی و مدنی پیدا کند، اما دراین بین توجه اساسی به چند نکته منطقا و ضرورتا باید مورد توجه قرار گیرد:
1- بی شک هرکدام از استانهای کشور ما دارای ظرفیتها و ویژگیهای گوناگونی در بعد انسانی و سیاسی هستند. اولا، ترکیب جمعیتی متفاوت در استانها و نسبت زنان به مردان، دوما میزان متفاوت توسعه انسانی، سوما نرخ مشارکت سیاسی متفاوت زنان، چهارما وجود ترکیب قومیو مذهبی متفاوت و فرهنگهای سیاسی و اجتماعی، متغیرهایی هستند که امکان به کارگیری یک نسخه مشابه برای همه استانها را ناممکن میکند. به کارگیری نسخه «سهم 30درصدی» برای شهرستانی همچون تهران شاید مناسب به نظر برسد، اما قطعا در شهرستانهای کوچک یا شهرهای قومیتیاین نسخه جوابگو نیست و از طرفی باایجاد یک فاکتور متداخل انسانی، رویه انتخاباتی را به حالت غیرقابل پیش بینی و غیرمتوازن برای گروههای سیاسی و احزاب در میآورد و ائتلافهای پایه و نظم جریانهای سیاسی را به هم میریزد.این امر در روزهایی که جریان اصلاح طلب در فرصتی اندک و با مضیقههای فراوان در پی ائتلاف برای پیروزی است، ممکن است در استانها موجب بر هم زدن فضای همگرایی و نهایتا پیروزی نامزدهایی با گرایشات غیردموکراتیک یا غیرسیاسی شود که در قاموس فکریشان زن فراتر از یک موجود «خانه دار» مطرح نباشد.این طور است که افراط و عدم فهم درست ازاین طرح نهایتا به ضدیت با خود حامیان آن منجر میشود.
2- اتکای صرف به عدد ثابت (30 درصد) در همه مناطق، قطعا در بعد عمومیو سطح شهروندان غیرفعال و غیرصاحبنظر موجب عدم توجه به ملاکهای کیفی زنان میشود و فعالان سیاسی و احزاب را نیز از اصل مشارکت کیفی و مطالبات زنان باز میدارد. چه خوب بود اگر سهمیه بندی به صورت اصل کلی مورد اتکا قرار میگرفت و با نظر زنان و گروههای سیاسی در هر منطقه رقمیخاص از سهمیه به زنان اختصاص داده میشد. در کشورهای دیگر نیز با توجه به ملاحظات منطقهای میزان و عدد سهمیه متغیر محاسبه میشود، امری که زنان فعال در کشور ما به آن توجهی نکرده اند.
3- یکی از بزرگترین نقصها در حوزه زنانایران، فقدان یک بانک اطلاعاتی جامع از زنان توانمند، کارآفرین، متخصص و فعال مدنی-سیاسی است. بی شک در هر شأن اجتماعی و سیاسی، حرکت منسجم و مطالبه محور زمانی موثر خواهد افتادکه شبکه قوی و پایدار ارتباطی بین فعالان آن مستقر باشد. در همین راستا تشکیل یک بانک اطلاعاتی کامل و استقرار و طراحی شبکههای ارتباطی و محافل گفت و گو و هم نظری بین زنان در فضای سیاسی فعلی از جمله اقداماتی خواهد بود که در دورهها و سالهای آتی بهبود فعالیتهای زنان را تسهیل خواهد کرد.
پیشنهاداتی برای تکمیل طرح
1- پیش بردن حقوق مدنی و مشارکت سیاسی زنان، قطعا با افزایش کمیصرف محقق نخواهد شد. سازمانهای مدافع حقوق زنان و احزابی که بر پایه شکاف جنسی شکل گرفته اند (احزابی چون جمعیت زنان مسلمان نواندیش) باید طرح افزایش کمیحضور زنان را تنها به عنوان یک نماد در نظر گرفته و ضمیمههای کیفی را برای آن نیز در نظر بگیرند. زنانی که قرار است در جنبش ثبت نام و حضور «30 درصدی» در مجلس، خط شکن شوند و حضور یابند، باید حداقلی از مقبولیت در برخی ملاکها را نیز کسب کنند، از جمله؛ سابقه فعالیت حزبی، دانش و بینش سیاسی، ارتباط و تعامل با گروهها و تشکلهای مدنی، پایگاه و سبد رأی اجتماعی، دانش آکادمیک، برخورداری از قوههای تحلیل و سخنرانی، شجاعت و صراحت نظر، آشنایی و تسلط حقوقی- قانونی و...
2- قطعا مطالبه«بهبود مشارکت سیاسی زنان» تنها در حوزه گفتمان سیاسی و فکری جریان اصلاح طلب تصدیق میشود. در مرز اصولگرایان، گفتمانهای دموکراتیک و حقوق بشری اغلب جایگاه قابل توجهی ندارد. زنان فعال و پیشرو و حامیبهبود حقوق و مشارکت سیاسی زنان، اگر میخواهند در سپهر سیاسی کشور به تاثیرگذاری و موفقیت در کسب قدرت برسند، باید بتوانند با جریان سیاسی متناظر و نزدیک خود وارد تعامل شده و با شکلدهی ائتلاف حرکت خود را با آن هماهنگ کنند. لذا لازم است زنان از نگاه افراطی و تک ملاک گرایی جنسی پرهیز کرده و مطالبات جنسیاین قشر از جامعه را با مطالبات سیاسی و مدنی همراه کرده و به صورت هماهنگ حرکت نمایند.
3- از آنجا که انتخابات و مشارکت در قدرت و سیاستگذاری، یک روند متداوم و پیوسته است و فقط در موعد انتخابات خلاصه نمیشود، لذا باید مکانیزمهای ارتباط و تعامل و پاسخگویی دائم اصحاب مجلس به موکلانشان فراهم باشد.این منطق برای هر شأن اجتماعی و گروه سیاسی مصداق دارد. برای زنانی کهاین روزها در پی تحقق مطالبات زنان تشویق به حضور «اناث» در انتخابات میکنند،این نکته باید مورد توجه قرار گیرد که دعوت بدون قید و شرط و بدون انسجام و همراه با پراکندگی اگرچه ممکن است تا روز انتخابات و «شنبه» پس از آن منجر به کثرت جنس «مونث» در صندلیهای مجلس شود، اما تضمینی برای پیگیری و تحقق مطالبات زنانه نیست. تجربه تحزب و پارلمانتاریزم در نظریههای سیاسی بیان میدارد که باید تعهد و تعامل بین کاندیداها و گروههای حامی، به صورت پیوسته برقرار باشد. لذا لازم است مجامع پیگیر مطالبات زنان با افزایش تعامل خود با کاندیداها و طرح مکانیزمهای ارتباط دایم تشکیلاتی و پاسخگو محور، به فکر روزهای بعد از انتخابات و دوره چهار ساله مجلس برای طرح مطالباتشان در خانه ملت نیز باشند.
4- فارغ از تحقق مطالبه 30 درصدی حضور زنان در مجلس، فرصت سیاسی روزهای باز انتخابات نباید برای مجامع پیشروی زنان مورد غفلت واقع شود. قطعا در فضای آزاد، رسانهای و پر جنب و جوش جامعه در روزهای منتهی به انتخابات، فرصت مناسبی مهیا میشود تا جریانات سیاسی و مدنی به جذب نیروهای حامیبپردازند. از طرفی به دلیل نیاز نامزدها به رأی، زنان میتوانند وارد فعالیت پرررنگ در فضای عمومیشده و هم کاندیداها را با سوالات و مطالبات خود به چالش کشیده و هم به طرح مسائلشان برای افکار عمومیبپردازند و نهایتا به تقویت تشکیلاتی- سازمانی و تربیت نیروهای متخصص زن نیز کمک کنند. نهایتا و قطعا راهبرد سهمیه بندی یک راه حل کوتاه مدت و موثر برای بهبود اوضاع امروز زنان در سیاست کشور است، اما از استراتژی بلند مدت تربیت تشکیلاتی زنان فعال و نخبه غفلت کرد.
با کانال تلگرامی آخرین خبر همراه شوید telegram.me/akharinkhabar
ویدیو مرتبط :
ثبت 19000 آزار جنسی زنان ارتش آمریکا تنها دریک سال!!!