سایر


2 دقیقه پیش

جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کند

ایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ...
2 دقیقه پیش

ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کرد

العالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ...



بدون موضوع خراسان/ قنوتی با دست های قطع شده


بدون موضوع خراسان/ قنوتی با دست های قطع شدهخراسان/ جوان بود و اهل دل و مشتاق، به زحمت پشت یک خاکریز، جایی برای اقامه نماز پیدا کرد، تکبیرة الاحرام گفت و نماز آغاز شد، رزمنده ها به طلبه جوان اقتدا کردند، رکعت اول تمام شد، حالا قبل از رکوع رکعت دوم، گاه قنوت و دعای دست بود، دست های پیش نماز جوان که به سوی آسمان بلند شد صدای زوزه خمپاره در فضا پیچید و ترکش هایش پراکنده شد، یکی دو تا از ترکش های داغ و مثل تیغ، تیز و بُرنده، هر دو دست به قنوت بلند شده روحانی جوان را از مچ قطع کرد، خون از رگ های بریده فوران می کرد، بچه ها پیش نماز جوان شان را به کنار خاکریز منتقل کردند، اصلاً جای امنی پیدا نمی شد. خمپاره ها یکی پس از دیگری از راه می رسید، در همان چند لحظه ای که بچه ها به دنبال پارچه و چفیه ای برای مهار خونریزی شدید دست های طلبه اهل جبهه و دفاع مقدس می گشتند، ترکش های تیز و سوزان دیگری هر دو زانوی روحانی اهل دل را نیز نشانه گرفتند، دست هایش که کاملاً از مچ قطع شده بود ولی زانوها با کمی پوست و گوشت هنوز به بدن وصل بود. حالا گویا خونریزی دیگر قابل کنترل نبود، سیدمیر شجاع که آن روزها رزمنده جوانی بود و این روزها پس از تحمل هفت سال بسیار سخت در شکنجه گاه های صدامیان و گذشت حدود 28 سال از جنگ تحمیلی، مخلص و بی ریا با لباس ساده و بدون درجه، در کسوت راوی افتخاری کاروان های راهیان نور هم، عاشقانه به زائران کربلاهای ایران خدمت می کند، درباره آن لحظه های سخت و قطع شدن دست ها و پاهای پیش نماز جوان، حرف ها و خاطرات خود را در جمع زائران شهیدان در نوروز 95، اینچنین ادامه می دهد:
با هر گرفتاری و مشقتی که بود یک وانت برای انتقال آن عزیز دست و پا کردیم، محکم روی سقف وانت می کوبیدم و مدام به راننده می‌گفتم بیشتر گاز بده، تندتر برو، چند دقیقه ای اما بیشتر نگذشته بود که آن جوان اهل دل با آن چشم های بی رمق اما روشن به نور زیارت خدا، گفت آقا سید بگو ماشین توقف کند، انگار خبری در راه بود. با حالتی خاص رو به من کرد و گفت سید جان خواهشی دارم. آیا مرا تیمم می دهی تا دو رکعت نماز بخوانم؟ گفتم چشم. از وانت پریدم پایین. دست هایم را روی خاک گذاشتم و سپس بر پیشانی آن جوان مالیدم، سراغ دست هایش که رفتم، روی خون ها، قسمت هایی از بالای مچ را تیمم دادم، چون دست ها از مچ قطع شده بود، بعد گفت آقا سید بی زحمت مرا رو به قبله کن، سپس به هر زحمتی بود با همه توان باقیمانده جسم قطعه قطعه شده اش را جمع کرد و تکبیرة الاحرام گفت نمازش را در همان حالت دراز کشیده خواند تا به قنوت رسید، با هزار زحمت تمامی توانش را دوباره در دست های قطع شده اش ریخت دو دست ابوالفضلی خود را به نشانه قنوت و دعای دست به سوی خدای شهیدان دراز کرد، چه قنوتی چه دعای دستی!! چه نماز عاشقانه ای!! همچنان که سرش روی زانوهایم بود دو رکعت عشق و وصال را سلام گفت!!



با کانال تلگرامی «آخرین خبر» همراه شوید

منبع: خراسان


ویدیو مرتبط :
اگر دکمه ی قطع و وصل میکروفن دست لاریجانی نیست پس دست کیست؟