سایر
2 دقیقه پیش | جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کندایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ... |
2 دقیقه پیش | ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کردالعالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ... |
ابراهیم اصغرزاده در گفتگو با آرمان: انتخابات جمعه مرگ وزندگی میانه روهاست
آرمان/ متن پیش رو در آرمان منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست.
شمارش معکوس انتخابات مجلس دهم به عنوان یکی از مهمترین مقاطع تاریخ انقلاب آغاز شده است. جریانهای سیاسی در نقطه اوج فعالیت خود هستند و ایران اسلامی روزهای سرنوشتسازی را پیش روی خود میبیند. پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری گرچه در نگاه اول یک اتفاق پیشبینی نشده و غیرمنتظره بود اما امروز به اتفاقی بسیار مهم و سرنوشتساز تبدیل شده است. روحانی با درایت و عقلانیتی که بر فضای کشور حاکم کرده موفق شده همه جریانهای سیاسی اعم از خرد و کلان را به صحنه بکشاند تا فضای سیاسی ایران یکی از مهمترین مقاطع تاریخی خود را تجربه کند. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی آخرین وضعیت جریانهای سیاسی در آستانه انتخابات با ابراهیم اصغرزاده نماینده سابق مجلس و تئوریسین برجسته اصلاحطلب گفتوگو کردیم. اصغرزاده معتقد است: «متهم کردن اصلاحطلبان به همسویی با دشمن خارجی آدرس غلط دادن و نسخهپیچی برای فرار به جلو است تا اصولگرایان از پذیرش بار مسئولیت در امان بمانند و کسی از آنها سوال نکند که چرا در مقابل تندرویهای احمدینژاد سکوت کردند و در نهایت از دایره قدرت اخراجش کردند». در ادامه متن گفتوگوی «آرمان» با ابراهیم اصغرزاده را میخوانید:
نظر شما درباره لیست انتخاباتی اصلاحطلبان چیست؟ کیفیت حضور اصلاحطلبان را در انتخابات مجلس چگونه ارزیابی میکنید؟
اصلاحطلبان برای بستن این لیست انتخاباتی از یک راه پر پیچ و خم عبور کردهاند. مساله مهم لیست اصلاحطلبان تمایل از یک لیست اصلاحطلب صددرصدی به سمت یک لیست اصلاحطلب ترکیبی با جریان اعتدالگرای میانهرو بوده است. به نظر من ارائه لیست مشترک بین اصلاحطلبان و اعتدالگرایان میانهرو یک موفقیت بزرگ برای جریان اصلاحات است و از زیرکی این جریان حکایت میکند. اصلاحطلبان باید در روزهای باقیمانده به برگزاری انتخابات به خوبی پیام خود را به مردم منتقل کنند که همه باید در انتخابات شرکت کنند و از اصلاحطلبان سراسر کشور حمایت کنند. اگر چنین اتفاقی رخ بدهد اصلاحطلبان موفق خواهند شد سهم قابل توجهی از مجلس آینده را در اختیار بگیرند. با این وجود ممکن است برخی جریان اصلاحات را به فرصتطلبی و تجدیدنظرطلبی متهم کنند که چرا افرادی مانند علی لاریجانی و کاظم جلالی را در لیست خود قرار دادهاند. بنده معتقدم در شرایط کنونی اصلاحطلبان منافع ملی را به منافع جریانی ترجیح دادهاند و با این سیاست خود تلاش میکنند چهره قابل قبولی از ایران به جامعه جهانی ارائه کنند. در شرایط کنونی بسیاری از نورافکنهای خارجی در حال رصد فضای داخلی ایران هستند و مهمترین دغدغه آنها سرانجام برجام و چگونگی اجرایی شدن آن است. مساله دیگر به انتخابات خبرگان رهبری بازمیگردد که از حساسیت و اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. به همین دلیل اصلاحطلبان تلاش میکنند زمینه تشکیل یک مجلس خبرگان معتدل را فراهم کنند. به نظر من اصلاحطلبان با هوشیاری، زیرکی سیاسی و آیندهنگرانه لیست انتخاباتی خود را تنظیم کردهاند. درباره مجلس شورای اسلامی باید عنوان کنم در شرایط کنونی وضعیت تشکیل یک مجلس اصلاحطلب وجود ندارد. اصولگرایان از مدتها قبل و با ابزارهایی که در اختیار داشتند تلاش کردند اصلاحطلبان نتوانند از تمام پتانسیل خود استفاده کنند. با این وجود این مساله که افرادی مانند آقای لاریجانی در زمین اصلاحطلبان بازی میکنند یا برخی عقلای اصولگرایی رفتار اصلاحطلبانه از خود نشان میدهند یک موفقیت بزرگ برای جریان اصلاحات به شمار میرود. این مساله نشان میدهد جریان اصلاحات با توجه به موانعی که از نظر سختافزاری پیش روی خود میبیند اما از نظر نرمافزاری و گفتمانی همچنان از تاثیرگذاری بالایی برخوردار است. بنده دیدگاه برخی دوستان که عنوان میکنند جریان اصلاحات در سال92 دچار کودتای گفتمانی شد و به سود جریان اعتدالگرا صحنه مبارزه سیاسی را ترک کرد را قبول ندارم. به نظر من در انتخابات ریاستجمهوری سال92 اصلاحطلبان با استراتژی معطوف به صندوقهای رأی و حضور مردم در انتخابات، مانع پیشروی رادیکالیسم راست در مدیریت کشور شدند.
چرا گفتمان اصلاحات در دو سال اخیر مجبور شده در جغرافیای مشترک گفتمانی با اعتدالگرایان و اصولگرایان معتدل زیست کند؟ چرادر شرایط کنونی گفتمان اصلاحات به جای اینکه به درون نگاه کند به بیرون نگاه میکند و آینده خود را در بیرون از درون گفتمان اصلاحطلبی جستوجو میکند؟
به نظر من در شرایط کنونی همه اصلاحطلبان باتجربهتر از گذشته شدهاند و جریان اصلاحات شکل معتدلتری به خود گرفته است. تمایل اصلاحطلبان به میانهروی و تعادل به معنای دست برداشتن از شعارهای اصلاحطلبانه نیست. جریان اصلاحات تنها به این دلیل در شرایط کنونی استراتژی اعتدال را انتخاب کرده که جریان رادیکال راست را از حیز انتفاع بیندازد. اگر شرایطی را تصور کنیم که سعید جلیلی یا اسنفدیار رحیم مشایی کاندید جریان احمدینژاد در انتخابات ریاستجمهوری سال92به پیروزی میرسیدند وضعیت نامطلوب پیشین ادامه مییافت. با این وجود نوعی رفرم درون گروهی در جریان اصلاحات و «اصلاح اصلاحات» سبب شد که جریان اصلاحات گزینه اصلی خود را از انتخابات بیرون بکشد و به جای آن حسن روحانی که چهره معتدلی است به ریاستجمهوری دست پیدا کند. اصلاحطلبان در سال92 از شعار برداشتن تحریمها، حقوق مردم و دفاع از منافع ملی حمایت کردند. حتی در دو سال گذشته جریان اصلاحات به جای اینکه به دنبال تقویت جامعه مدنی و اصلاحات داخلی و مطالبه این مسائل از حسن روحانی و دولتش باشد از سیاستهای خارجی دولت تدبیر و امید و برداشتن تحریمها حمایت کرد تا ایران از انزوای بینالمللی خارج شود و درهای جدیدی در عرصه بینالمللی به روی ایران باز شود.
در سال76 تئوریسینهای جریان اصلاحات گفتمان اصلاحات را تئوریزه میکردند و اهداف آینده را مشخص میکردند. این در حالی است که شرایط کنونی آینده جریان اصلاحات شکل مبهمی به خود گرفته و شفاف نیست و هنوز برای بسیاری از اصلاحطلبان مشخص نیست پس از حسن روحانی چه اتفاقی قرار است رخ بدهد. آیا این وضعیت برای جریان اصلاحات خطرناک نیست؟
اصلاحطلبان درسهای زیادی از انتخابات ریاستجمهوری سال84گرفتند. اگر اصلاحطلبان در این انتخابات دقت میکردند میتوانستند مهدی کروبی و آیتا... هاشمی را به دور دوم انتخابات بفرستند. در شرایط کنونی اگر اصلاحطلبان برای تقویت پایگاه اجتماعی خود به سمت رادیکالیسم تمایل پیدا کند به صورت طبیعی با کاهش پایگاه اجتماعی خود مواجه میشوند. این در حالی است که هرچه به سمت اعتدال و میانهروی گرایش پیدا کنند با تقویت پایگاه اجتماعی خود روبهرو خواهند شد. البته بنده معتقد نیستم اصلاحطلبان باید دست از شعار اصولی خود بردارند و به یک جریان فرصتطلب برای کسب قدرت تبدیل شوند. به نظر من در شرایط کنونی تعیین استراتژی میانهروی نیز نوعی حرکت اصلاحطلبانه است. اصولگرایان در لیست انتخاباتی خود از تندروهای افراطی استفاده کردهاند. این در حالی است که اصلاحطلبان موفق شدهاند بخشی از اصولگرایان میانهرو و معتدل را به سمت خود جذب کنند که این یک موفقیت بزرگ برای جریان اصلاحات به شمار میرود. نکته دیگر اینکه مردم باید در پای صندوقهای رأی حاضر شوند و به کاندیداهای معتدل و میانهرو رای دهند. این وضعیت برای مجلس شورای اسلامی نیز وجود دارد. اگر مساله برجام به نتیجه مطلوب نرسد و در زمینه اجرایی شدن با مشکل مواجه شود بسیاری از دستاوردهای دولت آقای روحانی از بین خواهد رفت. در مجلس نهم برخی از نمایندگان تندرو نسبت به بند بند برجام انتقاد داشتند و برجام را مشابه قرارداد ترکمنچای تلقی میکردند. توقف برجام به معنای سقوط زودهنگام دولت آقای روحانی خواهد بود. در نتیجه برای جلوگیری از سقوط دولت روحانی مجلس آینده باید به سمت یک مجلس خردگرا و مبتنی بر عقلانیت پیش برود. در شرایط کنونی وضعیت اصلاحطلبان به مراتب بهتر و مناسبتر از اصولگرایان است. بسیاری از اصولگرایان که در لیست این جریان قرار نگرفتهاند نسبت به این مساله معترض هستند و حاضر نیستند صحنه انتخابات را ترک کنند و این مساله باعث چنددستگی، شکاف و تفرقه در بین اصولگرایان شده است. این در حالی است که جریان اصلاحات تنها با یک لیست و به صورت منسجم و با اتحاد کامل در صحنه انتخابات حاضر شده است. ردصلاحیت اصلاحطلبان به سازمان رای آنان ضربه واردکرده است. این اتفاق درست زمانی افتاده که این جریان یک دوره رکود سیاسی و انفعال را پشت سرگذاشته و در فراگیرترین فرم تشکیلاتی خود به سرمیبرد. بیشک این اتفاق، نظم آنها را به هم ریخت و بدنه اجتماعیشان را تضعیف کرد. با این وجود بنده معتقدم انتخابات پیشرو مهمترین قرارداد سیاسی پس از سال88 است.
تلاش آقای روحانی در مساله تایید صلاحیت به چه میزان کارساز بود؟آیا این تلاش قابل قبول بود؟
دست دولت روحانی در داخل به اندازه سیاست خارجی باز نیست درحالی که سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی است. به نظر من بهتر بود دولت آقای روحانی ابتدا در داخل در میان جناحها و گروههای اجتماعی آشتی و فرایند مذاکره را آغاز میکرد و سپس به دنبال حل مشکلات خارجی میرفت. نکته دیگر اینکه موضوع بررسی ردصلاحیتها چه در سطح ریاستجمهوری و چه در سطح انتخابات مجلس، همواره در سالهای گذشته وجودداشته است. با این وجود تجربه سیاستورزی اصلاحطلبان در برابرهمین وضعیت، از تاثیرگذاری بالای آنها بر موازنه قدرت و معادلات سیاسی داخلی حکایت دارد. جلیلی که خود را رئیسجمهور برگزیده میدانست، تنها توانست چهارمیلیون رای کسب کند و این جز با اتخاذ استراتژی نوعی رقابت نیابتی اصلاحطلبان و استفاده از موقعیتها و فرصتها امکانپذیر نبود. اگر اصلاحطلبان اکثریت مجلس دهم را مانند مجلس ششم در اختیار بگیرند اما از ایفای مسئولیت خود ناتوان باشند هیچ سودی نصیب اصلاحطلبان نخواهد شد.
بازی اصلاحطلبان در فضای انتخاباتی چه تاثیری بر آرایش سیاسی رقیب دارد؟
ما میتوانیم آرایش سیاسی رقیب را برهم بزنیم. با مبارزه وکالتی یا نیابتی یعنی وقتی یک حزب قادر به فرستادن کاندیدایی منطبق با معیارخود نیست، تلاش میکند آرای رایدهندگان را به حساب جریان و کاندیدای نزدیکتر به خود واریز کند. از این طریق میشود جلوی پیشرفت تندروها را سد کرد. مبارزه انتخاباتی، عرصه دگرگونیهای عمیق نیست. از سویی در هر کارزار انتخاباتی، به رسمیت شناختن رقیب و احترام به حقوق دیگران شرط عقلانی است. احترام به حقوق دیگران از بدیهیات دموکراسی است. از مشروطه تاکنون مردم ایران برای تحقق قانون، آرمانهای انسانی و دموکراتیک تلاش کردهاند. انتخابات از یک منظر دیگر محل خانه تکانی و ورود هوای تازه به فضای سیاسی کشوراست. هرگونه تلاش برای زدودن نابردباری و خشونت از جامعه فضیلت بزرگی به شمارمیرود. پس باید از فرصت انتخابات استفاده کرد و باگروههای دیگر، چه اصولگراها چه هر مرام و مسلک دیگر، به گفتوگو و مذاکره نشست تا به فهم و درک مشترک رسید. ما اگر یکدیگر را تحمل نکنیم و باهم گفتوگو و همزیستی مسالمتآمیز نداشته باشیم، چگونه میخواهیم از دموکراسی و الگوی جمهوریت نظام دفاع کنیم. انتخابات برای اصلاحطلبان علاوه برطریقیت، موضوعیت هم دارد. درست است که انتخابات طریقی برای کسب قدرت است، ولی لحظه مهمی در همبستگی و حیات سیاسی جامعه است. بسترسازی دموکراسی بیش از هر چیز نیازمند تمرین و آموزش مستمر و تربیت انسانهای دموکرات است. اصلاحطلبان به خاطر منافع ملی و آرمان دموکراسیخواهی میتوانند دست از کسب کرسیهای قدرت بشویند ولی قطعا نمیتوانند هویت اصلاحطلبانه خود را زیرپا بگذارند.
ارزیابی شما از حضور برخی اصولگرایان معتدل در لیست اصلاحطلبان چیست؟
برنامه اصلاحطلبان جهت اتحاد با اصولگرایان معتدل براساس منطق نزدیکی آنها با ارزشهای دموکراتیک و آزادیخواهانه تنظیم میشود نه میزان قدرت یا ثروتشان. طبعا اتحاد استراتژیک با اصولگراها نه ممکن است و نه مطلوب. ولی اتخاذ تاکتیکهای هماهنگ و همسو به صورت طبیعی ضرورت یافته است. متهم کردن اصلاحطلبان به همسویی با دشمن خارجی آدرس غلط دادن و نسخهپیچی برای فرار به جلو است تا اصولگرایان از پذیرش بار مسئولیت در امان بمانند و کسی از آنها سوال نکند که چرا در مقابل تندرویهای احمدینژاد سکوت کردند و در نهایت از دایره قدرت هم اخراجش کردند. اصولگرایان میخواهند انتقام شکست بزرگ خود در ویران کردن روابط خارجی کشور، بحران تحریم و موفقیت دولت روحانی در تصویب برجام را در انتخابات هفتم اسفند از اصلاحطلبان بگیرند. برخی گمان میکنند مواضع جدید اصلاحطلبان سوارشدن بر امواج تجدیدنظرطلبی آن هم سوگیری محافظهکار آنهاست.یعنی اصلاحطلبان برای پیروزی زیر بیرق اصولگراهای میانه سینه میزنند و به اردوگاه مقابل نزدیک شدهاند. بهنظر من اصلاحطلبان از اصول خود که دفاع از دموکراسی و حقوق شهروندی، آزادیخواهی و عدالتطلبی توامان است عقبنشینی نکرده ولی بهلحاظ تاکتیکی به ابتکار عملی جدید در ائتلاف با نیروهای میانه و معتدل دست زدهاند. بعضی فکر میکنند بعد از انتخابات ۹۲ اصلاحطلبان از تمام یا بخشی از آرمانهای دموکراسیخواهانه خود دست کشیدهاند. شرایط سخت و مسیرسنگلاخی سیاست آنها را به تجدیدنظر و بازگشت در اصول واداشته است. به هر حال رویکرد جدید اصلاحطلبان را نه یک گسست از گذشتهشان بلکه صرفا یک چرخش تاکتیکی میدانم. جامعه مدنی ما ژلهای و کمقوام است. احزاب، مطبوعات و بهلحاظ تشکیلاتی ضعیفاند. دولت آقای روحانی نیز بیشتر به بقا و استمرار خود میاندیشد. ائتلاف اصلاحطلبان و اعتدالیون اگر در هفت اسفند پاسخ مناسبی از جانب ملت نگیرد دولت روحانی برای ادامه کار با مشکل مواجه میشود. این انتخابات زایش جناح اصلاحطلب محافظهکاری را در میان اصولگرایان در پی خواهد داشت.
انتخابات هفتم اسفندماه چه اهمیتی برای دولت حسن روحانی در پی خواهد داشت؟
مشارکت بالا در انتخابات هفت اسفند برای دولت اعتدالی روحانی حیاتیتر است تا اصلاحطلبان. به عبارتی انتخابات آینده تاحدی موضوع مرگ و زندگی میانهروهاست. اگر مجلس به دست تندروهای ضد دولت بیفتد، افراطیون با انرژییابی مجدد، دستاوردهای خارجی و داخلی دولت را بر باد خواهند داد. افراطیون در برابر هر نوع اصلاحات اقتصادی، اجرای برجام و تعامل با جهان خواهند ایستاد و سنگاندازی خواهندکرد و اجازه نمیدهند عمر دولت به انتهای طبیعیاش برسد. ابتکار عمل و قدرت مانور مردم ایران که حدواندازه ندارد و بارها همه تحلیلگران را غافلگیرکرده است. البته به نظرم اصولگرایان برای بقای خودشان هم که شده نیاز به مشارکت بالای مردم رادرک میکنند و باید به مشارکت بالای مردم باور داشته باشند، زیرا حق مشارکت دوسویه است و تکالیفی را متقابلا متوجه اصولگرایان میکند که معمولا آنها خود را به ندیدن میزنند.
آیا حضور چهرههای ناشناخته و گمنام در لیست اصلاحطلبان کیفیت حضور این جریان در انتخابات را کاهش نداده است؟
جریان اصلاحات مجبور است از نیروهای ناشناخته و امتحان پسنداده خود استفاده کند و این خود میتواند معایبی داشته باشد. با این وجود میتوان با سازمان دادن و برجستهسازی عناصرگفتمانی، انتخابات را به سمت وسوی جریانی شدن سوق داد. اگر نگاه به انتخابات را تغییر دهیم، میتوان ردصلاحیتها را به فرصت تبدیل کرد. به نظر بنده هر نامزدی که در عمل به تضعیف گفتمان خشونت کمک کند، از نظر من یک اصلاحطلب است. هر کس که به هردلیلی در پی تثبیت و تقویت اندیشه مبتنی بر صلح دوستی و مداراجویی باشد، قابل اعتماد است. منطقه خاورمیانه اینک به خاورخون و جنون تبدیل شده است. بنابراین حفظ امنیت سرزمینی و ارتقای امنیت ملی و هر اقدامی که خطر جنگ را از کشور دور کند، از اولویت در ائتلاف و همکاری برخوردار است. صلحطلبی، مخالفت با جنگ، نفی خشونت به هر شکل و توسط هر کس، گفتوگو و تعامل برای حل بحرانهای جهانی و منطقهای، نه تنها مفاهیم مهم و ارزشمندی هستند که در شرایط کنونی مفیدند و ملاک و معیاری برای همسویی و همگرایی نیروهای سیاسی و غیرسیاسی به حساب میآیند. اتفاقا یکی از مواردی که میتواند امنیت ملی ما را در این شرایط آسیبپذیر کند، همین انزوای مجدد در عرصه بینالمللی و تحریمهای جدید اقتصادی یا اجماع و تفاهم میان بازیگران موثر جهانی علیه ماست. اصلاحطلبان در این موقعیت، متحد طبیعی تمام اقشار و اشخاص میانهرو، معتدل و هرکس که حاضر باشد حسابش را از افراطیون جداکند، به حساب میآید. پایداری هیچ نهاد سیاسی بدون تقویت نهادهای مدنی و صنفی و بدون پاسخگویی در برابر جامعه به دست نمیآید. انتخابات نیز یکی از فرصتهای مردم برای تاثیرگذاری بر حیات اجتماعی و سرنوشت جمعی است. بیتردید من و شما وقتی رای میدهیم، به نوبه خود اثری هرچند اندک بر بهبود و اصلاح امور خواهیم گذاشت. انتخابات دوم خرداد 76 و انتخابات 92 بهخوبی گواه این مدعاست. اما مطمئنم وقتی عدهای رای نمیدهند پیشاپیش به اندازه رای خود، مخالفین آزادی را جلو میاندازند. تجربههای تاریخی نشان میدهد که نتایج انتخابات در ایران، تاثیر بیواسطه، غیرقابلانکار، و بعضا گستردهای برزندگی عموم مردم میگذارد. مجلسی که باید مدافع حقوق ملت باشد وزیری را که پیگیر بورسیههای غیرقانونی بود استیضاح کرد. اگرقدرت راست در مجلس کمتر بود، وزیر علوم تشویق میشد نه برکنار! چنگ زدن به صورت یکدیگر، و شکستن حرمت وحدت و همبستگی ملی به خاطر اتخاذ تاکتیکهای سیاسی، خدمت به افراطیونی است که نفعشان در پارهپاره کردن جامعه، تبعیض میان شهروندان و بیاعتبارشدن سرمایهاعتماد اجتماعی است. هم میان موافقان و هم مخالفان رأی دادن، شهروندان محترمی هستند که نمیتوان در نیت خیرشان برای سعادت ایرانیان شک کرد. بنده جمعه هفت اسفند در انتخابات شرکت میکنم و به تمامی لیست «خبرگان مردم» (۱۶نفر) و «ائتلاف فراگیراصلاحطلبان» (۳۰ نفر) رأی خواهم داد. دولیست «خبرگان مردم» و «ائتلاف فراگیراصلاحطلبان» نیز لزوما شایستهترین نیروهای سیاسی نیستند. اما هیچ انتخابی درخلأ اتفاق نمیافتد و تابع شرایط زمانی و مکانی است. شرکت در انتخابات یک تاکتیک کمهزینه و موثر و شکلی از کنش سیاسی برای کاستن از آلام و رنج جمعی است. هدف اول اصلاحطلبان از رأی دادن در انتخابات، کمکردن قدرت راست افراطی در نهادهای تصمیمگیر وکشاندن مرکز ثقل توازن نیروهای سیاسی به سمت میانهروی و اعتدال است. رأی به این ۴۶ نفر، بیشتر از آنکه رأی به تکتک افرادی باشد که بعضا ناشناخته و تازهکارند به نظرم رأی به یک ائتلاف هوشمندانه فراگیر نیروهایی است که در برابر مخالفان سرسخت برجام آرایش گرفتهاند. ائتلافی در برابر ستیزهجوییهای بیمورد، ائتلافی در برابر زبان خشونت و نفرتپراکنی و در دفاع از دستاورد مهم دیپلماسی دولت روحانی. هرچه از توان راست افراطی در نهادهای سیاسی کاسته شود، به نفع منافع ملی و خیر و مصلحت انقلاب و کشور است. تصمیم مردم به نقشآفرینی در انتخابات ریاستجمهوری ۹۲ نمایش متانت و درایت ملتی بود که قادر به تشخیص منافع درازمدت خود است و تلاشی در جهت منافع ملی بود. باید در انتخابات پیشرو اساسا از کسانی که قدرت درک مشکلات مردم را ندارند، خلع ید کرد. چنین امری تنها با طولانی شدن صفهای رایدهندگان پای صندوق رای امکانپذیر است چه در مجلس شورای اسلامی و چه در مجلس خبرگان. مردم ایران انتخابات رابه مثابه کم هزینهترین وپرثمرترین شیوه مشارکت سیاسی در طول این سالها برگزیدهاند، آمارمشارکت ایرانیان در انتخاباتهای گوناگون معمولا از میانگین مشارکت جهانی بالاتر است. در انتخابات دوم خرداد 76 پس از سه دوره افول مشارکت مردم با مشارکتی نزدیک به 80 درصد، از 27 میلیون رای، 20 میلیون آن را در یک اراده واحد به رئیس دولت اصلاحات دادند و از آن زمان همواره به سراغ کسانی رفتند که در میان کاندیداها منتقدتر به وضع موجود بودهاند. انتخابات هفتم اسفندماه پاسخ منطقی است به آن دسته از وکلای ملت که یا قدرت تشخیص مصلحت مردم و کشور را نداشتند و در برابر تحریم و انزوای کشور و تهدیدات امنیت ملی سکوت پیشه کردند و تا لحظه آخر هرچه در توان داشتند انجام دادند تا بلکه مانع از رسیدن به توافق میان ایران و کشورهای 1+5 شوند. بعضی از نمایندههای مجلس از تهران تنها با درصد پایینی از آرای واجدین شرایط در سال ۹۰ انتخاب شدند. اگر مشارکت مردم بیش از چند دوره گذشته باشد، شکست انتخاباتی راست افراطی دور از دسترس نیست. اگر ما انتخاب نکنیم، دیگرانی هستند که پای صندوق میروند و به جای ما انتخاب میکنند. به نظر من اصلاحطلبان در انتخابات هفتم اسفند تندروها را به آخر صف دموکراسی خواهند فرستاد.
منبع: آرمان
ویدیو مرتبط :
مناظره حسین شریعتمداری و ابراهیم اصغرزاده