سایر


2 دقیقه پیش

جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کند

ایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ...
2 دقیقه پیش

ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کرد

العالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ...



جلایی‌پور: اگر شاه گذاشته بود بازرگان فعالیت کند گرفتار انقلاب نمی‌شد/ اعتراف عارف به تأیید صلاحیت ۳۰۰ کاندیدای اصلاح‌طلب در تهران


بسته گزارش تحلیلی روزانه فارس به تحلیل و بررسی برخی اخبار و مطالب کمتر دیده شده در لابه‌لای رسانه‌های کشور می‌پردازد. در این بسته گزارشی _ تحلیلی علاوه بر خوانش اخبار؛ سوابق و برخی تحلیل‌های موجود پیرامون این مطالب نیز آورده شده است.

 

***

 

تیشه به ریشه انقلاب در سالروز پیروزی انقلاب

جلایی‌پور:اگر شاه گذاشته بود بازرگان فعالیت کند گرفتار انقلاب نمی‌شد!

حمیدرضا جلایی‌پور، فعال سیاسی اصلاح‌طلب در بخشی از یک گفت‌وگو که روز چهارشنبه، 21 بهمن و یک روز قبل از راهپیمایی سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی با روزنامه اعتماد انجام داده، اظهار کرده است:

«-شاه- به جای اینکه بازرگان را زندانی کند، باید اجازه می‌داد نهضت آزادی تبدیل به یک حزب شود، چه بسا رژیم شاه با این کار گرفتار توفان غضب مردم نمی‌شد. ایران تا پیش از اوجگیری انقلاب ظرفیت یک حکومت سلطنتی مشروطه با یک نظام پارلمانی موثر و کارا را داشت. تز امثال دکتر سیدحسین نصر همچنان چنین دیدگاهی بود، یعنی به سلطنتی می‌اندیشیدند که گرفتار انقلاب نشود»!

این فرد همچنین در بخش دیگری از صحبت‌های خود در همین رابطه تأکید می‌کند: اگر شاه گذاشته بود نیروهای مذهبی مثل آقای طالقانی و آقای بازرگان در عرصه سیاسی فعالیت کنند، آن وقایع شکل دیگری می‌گرفت. شاید تجربه دو دهه اخیر کشور ترکیه اتفاق می‌افتاد.

 

*قبل از جلایی‌پور، محمد قوچانی از فعالان رسانه‌ای اصلاح‌طلب و عضو حزب کارگزاران سازندگی نیز زمانی در یک یادداشت در نشریه صدا همین سخنان را اظهار کرده و اینطور گفته بود که اگر شاه با معتدلینی همچون مهندس بازرگان در دهه 50 تعامل کرده بود، هرگز انقلابی بوقوع نمی‌پیوست و اساساً نیازی هم به انقلاب اسلامی نبود!

او همچنین پای رئیس‌جمهور روحانی را هم به میان کشیده و با کنایه به آمریکا گفته بود:

«محمدرضاشاه سخن مهندس مهدی بازرگان را جدی نگرفت و با حذف میانه‌روها از عرصه مبارزه، به هژمونی تندروها در برخورد با حکومت پهلوی کمک کرد...اگر صدای روحانی شنیده نشود آنکه از پس می‌آید با داس می‌آید، نه کلید! و با سلاح سخن می‌گوید نه با سلاح سخن»

در کنار این اظهارات و به منظور تنویر افکار عمومی لازم به یادآوری است که پیش از این، کسانی مثل سعید حجاریان و علیرضا بهشتی نیز طی مقالات و مصاحبه‌هایی بحث «تجدید نظرخواهی»! را نیز در کنایه به انقلاب اسلامی و حکومت اسلامی ایران مطرح کرده‌اند که در بسته‌های قبلی گزارش تحلیلی به صورت مبسوط به آنها پرداخته‌ایم.

همچنین لازم به ذکر است که اگر نظیر اظهارات جلایی‌پور و قوچانی در یک کشور دیگر بیان می‌شد؛ معلوم نبود که نظام حاکم با عوامل این حرف‌ها چه برخوردی را انجام می‌داد؟!

اما نظام جمهوری اسلامی از آنجا که رویکردی عقلایی و مشوّق فکر صحیح دارد، حتی این سطح از آزادی را هم برای افکار عمومی و کنشگران جریان سیاسی خاص برمی‌تابد تا از دل جدال اصولی میان سره و ناسره؛ مروارید تحلیل صحیح و فکر درست، هویدا شود.

همچنین از باب کنایه بد نیست اشاره شود که جریان سیاسی خاص بصورتی علی‌الدوام چنین سخنان عجیبی را بر زبان می‌راند و در عین حال مدعی وجود «استبداد داخلی»، «دیکتاتوری مؤمنین» (لیدر جریان خاص معتقد است که ولایت فقیه دیکتاتوری مؤمنین است!) و نبود آزادی در جمهوری اسلامی ایران است...

و اما در اشاره به اظهارات جلایی‌پور به نظر می‌رسد این حرف‌ها از آن رو بیان شده‌اند که یک جریان سیاسی خاص در ایران معتقد است انقلاب اسلامی یک «تندروی قشری» بوده و ایضاً کار طبقه متوسط بوده نه کار پابرهنه‌ها و تمام قشرهای جامعه و اساساً نیز چیزی به نام استقلال‌خواهی، دین‌مداری، مبارزه با امپریالیسم و آمریکا و آزادیخواهی در جریان انقلاب اسلامی دخیل نبوده است!

چه اینکه محرز است که در پیش‌فرض اظهارات جلایی‌پور و قوچانی چیزی به نام دغدغه دین یا استقلال و آزادی وجود ندارد و مثلاً گویا همه چیز با یک زد و بند سیاسی قابل حل بوده و این زد و بند می‌توانست منجر به حفظ سلطنت شود و جلوی تندروی بزرگی به نام انقلاب اسلامی را هم بگیرد.

استدلال دیگر در ردّ این ادعای چهره‌های جریان خاص این است که شاه خائن اتفاقاً کار خود را بلد بود و در سال‌های آخر و پس از آنکه صدای انقلاب مردم را به وضوح شنید؛ مگر در به در به دنبال چهره‌های موجّه و رو دست زدن به انقلابیون به‌وسیله چهره‌های به اصطلاح معتدل نبود؟! و مگر در همین رابطه با آقای «شریعتمداری» بعنوان چهره روحانی مخالف انقلاب تماس نگرفت؟! و به «علی امینیِ» به اصطلاح منتقد خود پیشنهاد نخست وزیری نداد و دست آخر هم «بختیار» را کفیل تاج و تخت خود در کسوت نخست‌وزیری نکرد تا به‌عنوان چاره آخر برای جلوگیری از انقلاب مردم، با معتدلین و ضد انقلاب‌ها هم همکاری کرده باشد؟!

به سخن دیگر اینکه شاه با بزرگتر از بازرگان و اذنابش نیز همکاری کرد اما نه او و نه حامیان داخلی و خارجی‌اش نتوانستند انقلاب اسلامی مردم و رهبرشان را به محاق بکشانند...

یقیناً برای نسل‌های کنونی و آینده این مسئله می‌تواند حاوی تأملات فراوانی باشد که یک جریان سیاسی خاص در ایران چگونه کارنامه‌ای مشحون از تندروی دانستن انقلاب اسلامی، فتنه‌گری، عدم برائت‌جویی از اشتباهات، مخالفت با سیاست‌های اصولی نظام، کرنش در برابر هژمون غرب و... را برای خود دست و پا کرده است؟!

گفتنیست، جلایی‌پور در گفت‌وگوی مذکور همچنین مهم ترین دستاورد انقلاب اسلامی را حضور گسترده زنان مذهبی در عرصه عمومی بیان کرده است!

 

***

 

اعتراف عارف به تأیید صلاحیت 300 کاندیدای اصلاح‌طلب در تهران

محمدرضا عارف، فعال سیاسی اصلاح‌طلب اخیراً طی اظهاراتی گفته است: بیش از 300 کاندیدا در تهران، متقاضی حضور در لیست اصلاح‌طلبان بودند که در ارزیابی اولیه به 130 نفر، پس از آن 100 نفر، و پس از آن 60 نفر رسیدیم. عموم این 60 نفر چهره‌های شاخص بودند که نشان داد نهضت ثبت نام در انتخابات چقدر با ارزش است.

به گزارش ایلنا، وی همچنین در خلال همین صحبت‌های خود گفته است: در سال 92، نه ستادهای بنده و نه ستادهای آقای روحانی فعالیت چشمگیر نداشتند، اما آنچه باعث پیروزی ما در انتخابات شد، ستادهای مردمی بود!

 

*اعتراف عارف به تقاضای 300 کاندیدای اصلاح‌طلب برای حضور در فهرست این جریان سیاسی خاص، به هیچ وجه با داعیه‌ی اخیر اصلاح‌طلبان مبنی بر ردّ صلاحیت گسترده داوطلبان آنها، ردّ صلاحیت 99 درصد اصلاح‌طلبان، رقابت یکطرفه و... تطابق ندارد.

اما اینکه چه شد که در آستانه انتخابات مجلس دهم چنین حملات گسترده‌ای علیه شورای نگهبان از جانب سیاسی خاص ترتیب داده شد و چرا جریان سیاسی خاص همچون همیشه با مردم ناراستی کرد و از نبود کاندیداهایش در انتخابات گفت؟! سندی جدید است که به پرونده این جریان سیاسی خاص در پیشگاه مردم افزوده می‌شود.

کما اینکه اصلاح‌طلبان در زمینه آماده‌سازی آقای رفسنجانی برای انتخابات 92 نیز بیش از یکسال آزگار را با مردم ناراستی کردند و حتی از این گفتند که آقای هاشمی قصدی برای حضور در انتخابات ندارد.

جالب آنکه در آن مقطع حتی عباس عبدی نیز که به انتقاد از آقای هاشمی شهره است؛ بصورت تلویحی از آمدن آقای هاشمی بعنوان کاندیدا حمایت می‌کرد اما نامی از وی نمی‌برد.

جریان خاص همچنین در ماجرای بزرگنمایی اثر تحریم‌ها، القای فروپاشیدگی اقتصادی کشور و تشویق برای دستاوردهای نداشته‌ی برجام نیز در محضر افکار عمومی متهم است و معلوم نیست چه جوابی به مردم در این رابطه خواهد داد؟!

کما اینکه مردم صحبت‌های چهره‌های این جریان خاص را نیز به یاد دارند که چگونه مردم را برای عدم برگزاری جشن هسته‌ای نکوهش کردند، از این گفتند که مردم متوجه دستاوردهای برجام نیستند و یا بیان کردند که «تحریم‌ها لغو نشد اما فشارها برداشته شد»!

وانگهی جریان خاص در ماجرای «القای تقلب» در انتخابات سال 88 نیز جرمی جبران نکرده و نابخشوده دارد که بعد از گذشت 6 سال حتی حاضر به برائت‌جویی رسمی از این القاگری فتنه‌بار نشده و از عذرخواهی استنکاف می‌کند.

درباره اظهارات عارف مبنی بر «پیروزی من و روحانی در سال 92»! لازم به ذکر است که کاندیدای اصلی اصلاح‌طلبان در انتخابات 92 آقای رفسنجانی بود که یکسال برای معرفی وی تلاش کرده بودند.

پس از ردّ صلاحیت آقای هاشمی نیز جریان سیاسی خاص تصمیم گرفت بر اساس حرکت خود در ریل اعتراضی سال 88، با حالت نه جنگ نه صلح در انتخابات شرکت کند.

به این معنی که هیچ کاندیدایی را با طمطراق بعنوان کاندیدای اصلی خود معرفی نکند اما بصورت تلویحی نیز رأیی را به صندوق بیاندازد.

چهره‌های جریان خاص حتی صراحتاً اعلام کرده بودند که محمدرضا عارف کاندیدای آنها نیست و لیدر جریان خاص و حتی آقای هاشمی نیز هرگز حاضر به حمایت رسمی (در قالب بیانیه یا مصاحبه تلویزیونی) از شیخ حسن روحانی نشدند.

با این حال اما در روزهای آخر تبلیغات انتخاباتی به این دلیل که محمدرضا عارف با جامعه پایین رأی خود بعنوان کاندیدای اصلاح‌طلبان شناخته شده بود، ستاد جریان خاص به این دلیل که 12 سال در هیچ انتخاباتی پیروز نشده بود و تحمل شکست جدیدی را هم نداشت؛ تلاش کرد عارف را از صحنه انتخابات خارج کند.

و سرانجام نیز به این کار موفق شد و عارف هم بدون حمایت از هیچ کاندیدای خاصی و بدون اینکه حتی نامی از شیخ حسن روحانی ببرد، با نارضایتی (که خود بعدها بر آن صحّه گذارد) از صحنه کنار رفت.

اصلاح‌طلبان اما بعد از پیروزی رئیس‌جمهور روحانی اعلام کردند که عامل اصلی رأی‌آوری او بوده‌ و از او حمایت کرده‌اند!

برخی چهره‌های جریان سیاسی خاص البته بعدها اذعان کردند که روحانی برای آنها یک مستأجر و رحم اجاره‌ای است و عارف هم اساساً به نفع روحانی کنار نرفته است...!

 

***

 

معرفی رانندگان ماشین تخریب علیه اصولگرایان

معذرت‌خواهی تلویحی عبدی از نقد هاشمی با حمله به اصولگرایان

عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب که اخیراً آقای هاشمی را به شدت مورد انتقاد قرار داده بود، طی یادداشتی در نشریه صدا (وابسته به حزب کارگزاران سازندگی) صحبت‌های نامتعارفی را علیه طیف اصولگرایان مطرح کرد.

وی در این یادداشت نوشته است: بنده به عنوان یک ناظر سیاسی هنوز نتوانسته‌ام متوجه شوم که چرا و بر چه مبنایی جز فرصت‌طلبی و بی‌پرنسیبی افراطی؛ اصولگرایان از احمدی‌نژاد و گروه او حمایت کردند؟! این حمایت جز از طریق منطق قدرت و فرصت‌طلبی قابل توجیه نیست. حتی اگر در دور اول هم قابل فهم بود در دور دوم پذیرفتنی نبود.

عبدی همچنین در بخش دیگری از یادداشت خود تصریح می‌کند: اصولگرای واقعی اجازه نمی‌دهد که «نؤمنُ ببعض و نکفُرُ ببعض» بود. متأسفانه جناح اصولگرای موجود فاقد این حد از تعلق خاطر به اصولگرایی است.

وی در این یادداشت را در حمایت از «علی مطهری» و با تیتر «مطهری، فرصتی برای تحول‌خواهی» منتشر کرده است.

 

*این یادداشت عباس عبدی پس از آن منتشر می‌شود که وی بواسطه انتقاد اخیرش از آقای هاشمی رفسنجانی مورد حمله قرار گرفت و حتی یک رسانه اصلاح‌طلب از این نوشت که عبدی از برخی جهات، دیگر اصلاح‌طلب نیست.

وی همچنین بواسطه برخی دیگر از مواضعش نظیر اینکه موضع اصلاح‌طلبان نسبت به حوادث سال 88 باید مشخص شود! و همچنین انتقاد از اصلاح‌طلبان بواسطه اخذ مواضع مغایر با نظام در ماجرای محور مقاومت و سوریه نیز مورد کنایه‌های جریان خاص قرار دارد و حتی برخی اصلاح‌طلبان معتقدند که او می‌تواند یک اصلاح‌طلب بدلی و یا مهره نفوذی باشد.

در اشاره به اظهارات عبدی مبنی بر چرایی حمایت از احمدی‌نژاد و رأی دادن به او و اینکه متوجه این حمایت‌ها نمی‌شود! نیز بایستی تأکید کرد که یک انتخاب سیاسی هیچگاه عاملی برای سرزنش نیست بلکه آنچه موجب نکوهش است پایداری بر یک اشتباه و عدم برائت از کج‌روی و کاستی است.

چیزی که اتفاقا نکته روشنی در کارنامه اصولگرایان است و آنها با ابراز برائت از حلقه انحرافی،‌ کژی‌های احمدی‌نژاد و خطاهای دولت نهم و دهم به مردم اثبات کردند که برای حفظ حقوق آنها و رعایت تقوای جمعی با هیچکس مماشات نخواهند کرد.

همچنین است که عباس عبدی اگرچه بهتر از هرکسی می‌داند اما نمی‌گوید که مرحوم کردان را اصولگرایان برکنار کردند نه اصلاح‌طلبان و مقابله با حلقه انحرافی توسط اصولگرایان طرح و دنبال شد و منتقد سیاست‌های غلط دولت قبلی در اقتصاد و دیپلماسی و سیاست خارجی نیز توکلی و نادران و زاکانی و صفارهرندی و محسنی اژه‌ای و... بودند نه اصلاح‌طلبانی که حتی از شخصی به نام اسفندیار رحیم‌مشایی تشکر می‌کنند به این واسطه که واژه «فتنه» را به کار نمی‌برد!

اکنون سؤال اینجاست که آیا اصولگرایان دچار فرصت‌طلبی و بی‌پرنسیبی‌اند یا اصلاح‌طلبان که هنوز هم از عذرخواهی بابت فتنه سال 88 استنکاف می‌کنند و بصورت جبهه‌ای سکوت اختیار کرده‌اند؟!

و ایضاً اینکه نسبت به فتنه‌گری‌های لیدر جریانی خود هیچ موضعی نمی‌گیرند، فتنه‌گران محصور شده را همچنان دوست و برادر می‌دانند، هیچ نقدی به حلقه انحرافی و خطاهای دولت قبل نداشتند، برجام بی‌دستاورد را به ساحت افکار عمومی بعنوان تحفه و لوبیای سحرآمیز معرفی می‌کنند، در جریان انتخابات 92 هیچ حمایت رسمی و قابل ثبتی از روحانی نداشتند اما بعد از انتخابات أنا شریک گفتند، درباره انتخابات دولت یازدهم با مردم ناراستی کردند و یکسال تمام ضمن تبلیغ زیر پوستی آقای هاشمی اما به مردم گفتند که هاشمی قصد شرکت در انتخابات را ندارد و...

بایستی به این معنا با تعمق بیشتری نگریست که یک فرد نصب شده در یک مقام دولتی یا حکومتی، ممکن است هرآینه دچار فساد، انحراف و یا کژی شود و از این بابت حرجی بر کسی نیست. اما مذمت و نکوهش بایستی از آنجا شروع شود که مردم ببینند نسبت به این فساد یا انحراف محرز شده؛ هیچ عکس‌العملی نشان داده نمی‌شود یا بدتر آنکه هواداران آن مفسد یا منحرف یا فتنه‌گر، همچنان به حمایت علی‌الدوام از وی مشغولند و سمت اشاره را به روی دیگران گشوده‌اند...

قبل از عبدی، اصلاح‌طلبان دیگری نظیر عبدالله ناصری، مرتضی مبلغ و دیگران نیز در روزهای اخیر با حمله به تفکر اصولگرایی و فهرست انتخاباتی اصولگرایان از عباراتی مثل افراطی، زمین‌گیر، کم‌توجه به منافع ملی، بدون پایگاه اجتماعی، کارنابلد و متکی به رانت! استفاده کرده‌اند.

گفتنیست، غلامعلی حداد عادل، سخنگوی شورای ائتلاف اصولگرایان، پیش از این طی سخنانی گفته بود: کاملاً محسوس است که یک ماشین تخریب برای مقابله با اصولگرایان به راه افتاده است.

http://fna.ir/WYTTB9


ویدیو مرتبط :
روحانی,غرضی و عارف اصلاح طلب هستند!