سایر


2 دقیقه پیش

جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کند

ایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ...
2 دقیقه پیش

ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کرد

العالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ...



گفت‌وگو با 2 زندانی ایرانی خارج از کشور


گفت‌وگو با 2 زندانی ایرانی خارج از کشورتسنیم/ به «سرزمین لبخند» و «اقیانوس خرید» معروف است؛ در کوچه و خیابان‌های تایلند که قدم بزنید، مردمی را خواهید دید که همواره به روی شما لبخند می‌زنند و در هر موقع از سال که باشد از کوی و گذرهایشان صدای جشن و سرورهایی که به شکل ملی و به بهانه‌های مختلف برپا می‌کنند، به گوش می‌رسد.

کشور هزار معبد علاوه بر آب و هوای معتدل، باغ‌های میوه، جنگل‌های همیشه سرسبز، ساحل‌های شنی و بازارهای خرید، زندان‌های معروفی نیز دارد؛ زندان‌هایی که کابوس خطرناک‌ترین مافیای مواد مخدر و مجرمان است.

حمید و وحید دو جوان دهه شصتی هستند که شش سال پیش یعنی در اوج روزهای جوانی، یکی برای تفریح و دیگری برای کار عازم تایلند شدند اما از گیت فرودگاه بانکوک نتوانستند جلوتر بروند و به جای رسیدن به رویاهایی که در سر داشتند، چشمانشان به جمال زندان‌های کابوس‌وار تایلند روشن شد.

حال که به ایران آمده‌اند، روایتی تازه از یکی از توریستی‌ترین کشورهای جهان با خود آورده‌اند؛ روایتی از زنجیرهای 17 کیلویی که هفته‌ها بر تنشان سنگینی می‌کرد تا خوردن غذاهایی مملو از فضله و موش مرده و اینکه چگونه در طی شش سال خندیدن را در "سرزمین لبخند" فراموش کردند.

حمید می‌گوید قبل از سفر به مادرش گفته بود یک هفته‌ای برمی‌گردد اما الان شش سال است که هنوز یک هفته تمام نشده و شاید تا 39 سال دیگر هم تمام نشود؛ وحید هم که گواهینامه بین‌المللی کار گرفته بود و در سن 25 سالگی سودای کسب و کار پر رونق در تایلند را در سر می‌پروراند امروز از زندان‌های عجیب و غریب تایلند و رنج‌هایی که در آن متحمل شده می‌گوید.

در گفت‌وگو نام مصاحبه‌‌شوندگان بنا به خواست آنها تغییر یافته و تصاویرشان نیز پوشانده شده است.

بخش نخست این گفت‌وگو که در زندان قزلحصار صورت گرفته به صحبت‌های حمید اختصاص دارد.

تسنیم: برای چه کاری به تایلند رفتید؟

حمید: تفریح. برای اولین بار بود که می‌خواستم برای تفریح به یک کشور خارجی بروم.

تسنیم: تنها بودی؟

حمید: نه. 3-4 نفر بودیم. البته از ابتدا قصد نداشتیم با هم به تایلند برویم بلکه اتفاقی با هم همراه شدیم. بعد هم یک بسته امانت به ما دادند تا با خود به تایلند ببریم و تحویل کسی دهیم.

تسنیم: چه کسی امانت داد؟

دوستم. البته خودش هم از این بسته‌ها داشت. در اصل بسته‌ها را او گرفته بود که یکی از آنها را به من داد.

تسنیم: بسته امانتی چه بود؟

تافت بود. از همین اسپری‌هایی که به مو می‌زنند.

تسنیم: بسته‌بندی شده بود؟

نه. یک تافت نصفه بود.

تسنیم: وقتی از گیت فرودگاه ایران عبور کردید مشکوک نشدند؟

بدون هیچ مشکلی از فرودگاه ایران عبور کردیم. غافل از اینکه در فرودگاه تایلند منتظرمان بودند. مثل اینکه یکی دوست ما را فروخته بود.

تسنیم: در فرودگاه تایلند چگونه متوجه شدند؟

وقتی می‌خواستیم از گیت عبور کنیم ما را برای بازرسی بردند. تافت‌ها را بُرش دادند و دیدیم که داخل تافت‌ها شیشه جاسازی کرده‌اند.

تسنیم: یعنی داخل آن بسته‌ها تافت نبود؟

تافت هم بود اما نصف - نصف بود. یعنی نصفی تافت و نصفی هم شیشه بود.

فرودگاه تایلند از قبل آمارمان را داشت

تسنیم: چطور شد که بازرسی فرودگاه تایلند مستقیم سر تافت‌ها رفت و آنها را برید؟

مثل اینکه از قبل آمار داشتند و در جریان بودند؛ طوری که اصلاً ساک‌هایمان را داخل گیت نگذاشتیم بلکه ما را مستقیم به بازرسی بردند و شیشه‌ها را کشف کردند.

تسنیم: از شما چقدر شیشه گرفتند؟

391 گرم شیشه از من ضبط کردند. از دوستم نیز شیشه گرفتند؛ برای او یک کیلو و 700 یا 800 گرم بود.

تسنیم: شیشه‌های کشف شده از او نیز در تافت جاسازی شده بود؟

خیر. مواد‌های او داخل ساک بود. همین دوستم بود که تافت را به من داد. او نیز از این قضیه خبر نداشت و نمی‌دانست مواد جاسازی شده است.

برای دستگیری ما کنفرانس خبری برگزار کردند/ اصرار داشتند بگوییم موادها را پلیس ایران به ما داده است

تسنیم: پس از کشف مواد‌ها چه شد؟

از فرودگاه ما را به آگاهی بردند و شب را در آنجا ماندیم. البته برای دستگیری ما کنفرانس خبری برگزار کردند و کلی عکس و فیلم گرفتند.

تسنیم: یعنی شما را به عنوان یک باند موادمخدر معرفی کردند؟

دقیقاً. علاوه بر ما دو نفر، یک پاکستانی را هم دستگیر کرده بودند. کنفرانس خبری برگزار کردند و کلی عکس و فیلم گرفتند. فردای آن روز که ما را به دادگاه می‌بردند، عکس‌های‌مان با تیترهای درشت بر روی صفحه اول روزنامه‌ها بود.

فردای روزی که دستگیر شدیم یک آمریکایی و یک ژاپنی آمدند. فرد آمریکایی اصرار داشت بگوید این مواد از سوی پلیس فرودگاه ایران فرستاده شده است. یک مترجم تایلندی هم بود که ظاهرا در ایران درس خوانده بود و به ما می گفت بگویید پلیس ایران موادها را به شما داده است.

گفتیم که چنین چیزی نیست و دوستم موادها را از فرد دیگری گرفته است. شخصی که برای مصاحبه با ما آمده بود، به همراه فرد آمریکایی تاکید داشت بگوییم از پلیس ایران موادها را گرفته ایم. آن ژاپنی هم می گفت اگر بگویید از پلیس ایران گرفته اید، برایتان یک گزارش خوب می نویسیم تا تخفیف بدهند.

تسنیم: در بازجویی‌هایی که می‌کردند مترجم داشتید یا سفارت مترجم فرستاده بود؟

خیر. در کل دادگاه‌هایی که رفتم فقط یک بار از سوی سفارت مترجم آمد. در بقیه دادگاه‌ها سئوال‌ها را با ایما و اشاره جواب می‌دادم و این آخری‌ها نیز دیگر زبان یاد گرفته بودم و صحبت می‌کردم.

تسنیم: در کدام شهر تایلند دستگیر شدید؟

فرودگاه شهر بانکوک. یکسال در زندان «بمبت» این شهر بودیم تا اینکه حکم صادر کردند و به زندان «بسه» منتقل شدیم.

دادگاه تایلند من و دوستم را جمعا به 150 سال حبس محکوم کرد

تسنیم: به چند سال حبس محکوم شدی؟

50 سال

تسنیم: یعنی اشد مجازات را برایت در نظر گرفتند؟

خیر. با توجه به اینکه در محاکمات گفته بودم در جریان قرار نداشتم، یک درجه تخفیف دادند و به 50 سال حبس محکوم کردند.

تسنیم: اشد مجازات‌شان چیست؟

به دوستم که همه چیز را گردن گرفته و گفته بود مواد متعلق به او بود، حبس ابد دادند. حبس ابد در تایلند 100 سال است. به عبارت دیگر دوستم به 100 سال حبس محکوم شد.

حیوان هم در زندان تایلند دوام نمی‌آورد/ از نظافت و بهداشت گرفته تا غذا خوردن را با یک کاسه انجام می‌دادیم

تسنیم: وضعیت زندانی که به آن منتقل شدی چطور بود؟ شینده‌ایم شرایط زندان‌های تایلند خیلی سخت است.

شرایط زندان‌ها در تایلند از همه لحاظ سخت است. به قول یکی از دوستانم، حیوان هم در زندان تایلند دوام نمی‌آورد چه برسد به آدمیزاد.

تسنیم: مگر شرایط چطور بود؟

به عنوان مثال در بدو ورود به زندانی یک کاسه می‌دهند که زندانی باید تمام کارهایش را از غذا خوردن و استحمام گرفته تا دستشویی رفتن را با آن کاسه انجام دهد. وسط حیاط زندان یک حوض بود که زندانی‌ها برای حمام رفتن دور آن جمع می‌شدند و استحمام می‌کردند. وضعیت دستشویی‌ها هم که اصلا قابل ذکر نیست.

در یک سوی حیاط زندان جوی آبی وجود داشت که محل قضای حاجت زندانی‌ها بود، بدون اینکه در و دیواری وجود داشته باشد. این مسئله برای ما که مسلمان بودیم خیلی سخت بود. حتی یک مرتبه بر سر مسلمانی و غیرمسلمانی با سایر زندانیان دعوای‌مان شد که چند نفری روی سر ما ریختند و کتک‌مان زدند. یکی از دوستانم در این دعوا فلج شد و هنوز هم در تایلند است.

زندانی‌ها در زندان مانند تارزان فقط با لباس زیر می‌چرخیدند. هم کمبود لباس بود و هم هوا بسیار گرم بود. هوا به قدری گرم بود که در سایه هم عرق می‌کردیم. گرمای بیش از حد هوا و پنکه‌ای که 24 ساعته بالای سرمان روشن بود باعث شد پوکی استخوان و مشکلات مفصلی پیدا کنیم.

داخل سوپ‌هایشان موش مرده و سوسک وجود داشت

تسنیم: وضعیت غذا چطور بود؟

وضعیت غذا که واقعا افتضاح بود. داخل برنجی که به زندانیان می‌دادند فضله موش بود. برنج‌ را در تایلند مثل ایران طبخ نمی کنند بلکه به شکل کیک درست می‌کنند. برای اینکه بتوانیم غذا بخوریم ابتدا فضله‌های موش را جدا کرده و سپس برنج را می‌خوردیم. گاهی اوقات هم به قدری گرسنه و بیحال بودیم که برنج‌ها را با فضله‌های داخلش می‌خوردیم. داخل سوپ‌هایی که می‌دادند همه‌ چی بود از گونی و موش مرده گرفته تا سوسک و ملخ اما اجازه نمی‌دادند صدای زندانی‌ها دربیاید. زمانی که دستگیر شدم 94 کیلو بودم اما بعد از یکسال 68 کیلو شدم. وقتی به ایران منتقل شدیم، وضعیتم به گونه‌ای بود که مادرم من را نشناخت.

خندیدن را فراموش کرده بودیم

وضعیت زندان‌های تایلند به قدری بد بود که حرف زدن و حتی خندیدن را فراموش کرده بودیم زیرا همواره به فکر بدبختی‌هایمان بودیم. به فکر این بودیم که آیا می‌توانیم در این هفته با خانواده‌هایمان صحبت کنیم یا خیر. بعد از انتقال به ایران در قرنطینه یک حاج آقای شوخی بود که ما را به خنده انداخت، وقتی خندیدم &


ویدیو مرتبط :
تفاوت ایرانی ها در داخل کشور و خارج کشور