سایر
2 دقیقه پیش | جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کندایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ... |
2 دقیقه پیش | ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کردالعالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ... |
نويسندگان/ ژرژ سيمنون نويسندهي بينظيري است
  X  
تاریخ خبر : چهارشنبه 1394.08.13 - 12:53
نويسندگان/ ژرژ سيمنون نويسندهي بينظيري است
شهر کتاب/ حجم بالاي کار او و خلاقيت سرشارش انسان را به حيرت وا ميدارد. اين نويسندهي بلژيکي تقريباً تمام عمر مشغول نوشتن بود. بيش از دويست رمان، چندين جلد زندگينامه، مقالات بيشمار و تعداد زيادي رمان عامهپسند ـ که آنها را صرفاً براي کسب درآمد و با نام مستعار نوشته است ـ کارنامهي او را تشکيل ميدهند. حتي تصور اينکه يک انسان چگونه ميتواند اينقدر بنشيند، فکر کند و بنويسد مشکل است. عادت تندنويسي او به سالهايي برميگردد که بهعنوان خبرنگار در نشريهي گازت دو ليژ مشغول بهکار شد، يعني از سال ۱۹۱۸، که سيمنون در پي بيماري پدرش ناچار به ترک تحصيل شد. نشريهي گازت که روزنامهاي پرتيراژ و عامهپسند بود باعث شد تا مهارتهاي تندنويسي و ويرايش سريع متون را به خوبي فرا گيرد. در دوران کار در گازت بيش از ۱۵۰ مقاله نوشت و در فاصلهي سالهاي ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۲ بيش از ۸۰۰ قطعه فکاهي با نام مسيو لکوک به چاپ رساند. معروف است که وي عادت داشت ساعت چهار صبح از خواب بيدار شود و شروع به نوشتن کند. سيمنون در مصاحبهي خود با شمارهي ۹ مجلهي «پاريس ريويو» در سال ۱۹۵۵ چنين ميگويد: «با ماشين تحرير مينويسم و همانطور که گفتم چون روزي يک فصل مينويسم، نشستن پشت ماشين تحرير واقعاً مرا خسته ميکند. هر روز مينويسم، از صبح خيلي زود تا ظهر...».
اما شهرت سيمنون به خاطر ۷۵ رمان و ۲۸ داستان کوتاهي است که سربازرس مگره قهرمان آنهاست. در سال ۱۹۳۰، سربازرس مگره، براي نخستين بار در داستان کوتاهي که سيمنون براي مجلهي کارگاه نوشت حضور پيدا کرد و به يکي از محبوبترين شخصيتهاي ژانر پليسي تبديل شد. سربازرس مگره خصوصياتي دارد که از ساير شخصيتهاي داستانهاي پليسي متمايزش ميکند. مشي انسانيِ مگره در مقام يک بازرس، باعث شد تا او را جوانمرد ادبيات فرانسه بخوانند.
انتشارات جهان کتاب در «مجموعهي نقاب»، آثار برتر ادبيات معمايي و پليسي جهان را منتشر ميکند. تا کنون ۱۰ عنوان از ماجراهاي سربازرس مگره در قالب اين مجموعه و با ترجمهي عباس آگاهي به چاپ رسيده است. سي و هفتمين عنوان اين مجموعه نيز به کتابي با محوريت همين شخصيت اختصاص دارد. «مگره و جسد بيسر» عنوان اين کتاب جديد است که با ترجمهي عباس آگاهي و از زبان فرانسوي به فارسي برگردانده شده است.
کشف جسد مردي در ميان گل و لاي کف آببند رودخانه ـ که محل عبور کشتيهاي باري است ـ سربازرس مگره را به ماجراهايي عجيب و رازآميز ميکشاند. تشخيص هويت مرد بيسر، با دشواري بسيار و از راههايي دور از ذهن ميسر ميشود و مگره در ادامهي تحقيقات خود سر از کافهاي در بارانداز در ميآورد. ورود به اين مکان آغازگر ماجراهايي است که ريشه در سالهايي دراز پيش از اين و روستايي کيلومترها دور از پاريس دارد. قهرمانان داستان شخصيتهايي پيچيدهاند که در پشت ظاهر آرام خود، اسرار بسياري پنهان کردهاند. مگره در اين داستان ـ همچون ديگر ماجراهايش ـ نخست سعي دارد جوّ محيط را دريابد و سپس به تحليل روانشناختي افراد درگير در ماجرا بپردازد. از اينرو همدلي يا همدردي مگره با گناهکاراني که خود قرباني اجتماع و محيط زندگي خويشاند براي خواننده عجيب به نظر نميرسد.
سالهايي که سيمنون در نشريهي گازت کار ميکرد، اين امکان را به او داد تا با گروهها و طبقات مختلف از مردم سر و کار پيدا کند و با منش و رفتار آنها به خوبي آشنا شود. رمانهاي او آميزهاي از پرداخت استادانه و کالبدشکافي هوشمندانهي روان انسانهاست. وي ترسها، عقدههاي رواني، گرايشهاي ذهني و وابستگيهايي را توصيف ميکند که در زير نقاب زندگي معمولي و يکنواخت روزمره پنهان شده است و ناگهان با انفجاري غيرمنتظره به خشونت و جنايت منجر ميشود. سيمنون ميگويد: « اين شخصيتها تاحدودي از آدمهاي واقعي که ميشناسم سرچشمه ميگيرند و تا حدودي هم از تخيل. اين شخصيتها همان مشکلاتي را دارند که من در ذهنم دارم. شخصيتهاي من شغل دارند، شخصيت دارند؛ سن آنها، وضعيت خانوادگي آنها و همه چيز را در مورد آنها ميدانيد. وقتي نامه خوانندهها به دستم ميرسد واقعاً خوشحال ميشوم. از سبک من تعريف نميکنند، نامهي آنها شبيه نامه به روانپزشک يا دکتر خصوصي است. ميگويند تو ما را درک کردي!»
با استقبال بينظير دوستداران رمانهاي پليسي از آثار سيمنون، کارگردانان سرناشي چون ژان دلانوا، برتران تاورينه و ژان رنوار نيز به آثار او روي آوردند. پير رنوار، چارلز لاتون، هاري بور و ژان گابن در آثار متعددي که بر مبناي شخصيت مگره پديد آمد در نقش وي ظاهر شدند که در ميان آنان ژان گابن در ايفاي اين نقش موفق تر بود.
در بخشي از کتاب ميخوانيم: «بلافاصله بعد از گزارش روزانه در دفتر فرمانده که خيلي هم طول نکشيد و بعد از گفتوگويي طولاني با او مقابل پنجرهي باز، مگره از در کوچک مرکز پليس آگاهي به محل دفاتر دادسرا رفته بود. ساعتي بود که به دنبال تخليهي دو کاميون سرپوشيدهي پليس در ميان حياط پشتي کاخ دادگستري، تقريباً همهي نيمکتهاي راهرو قضاوت بازرس اشغال بود. در ميان بازداشتيهايي که دستبند به دست در احاطهي دو مأمور محافظ انتظار ميکشيدند، بيشتر از سهچهارمشان را مگره ميشناخت. چند نفري هم، بي آنکه به نظر برسد از او کدورتي به دل گرفتهاند، سر راهش به او سلام گفتند.» (ص ۶۳)
ژرژ ژوزف کريستين سيمنون در ۱۳ فوريه سال ۱۹۰۳، در شهر ليژ بلژيک به دنيا آمد و در شب چهارم سپتامبر ۱۹۸۹، در شهر لوزان سوئيس، هنگامي که درخواب بود از دنيا رفت. «دلواپسيهاي مگره»، «مگره از خود دفاع ميکند»، «ترديد مگره»، «شکيبايي مگره»، «مگره و سايهي پشت پنجره»، «سفر مگره»، «دوست مادام مگره»، «مگره در کافه ليبرتي»، «ناکامي مگره» و «مگره دام ميگسترد»، کتابهايي هستند که تا کنون از سيمنون در مجموعهي نقاب منتشر شدهاند.
نظر شما
ویدیو مرتبط :
ژرژ پطروسی1