سایر
2 دقیقه پیش | جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کندایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ... |
2 دقیقه پیش | ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کردالعالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ... |
شاعرانه/ صدای گلوله تنها بازی بچهها را بههم نمیزند
آخرین خبر/ شنوندگان عزیز! توجه فرمایید! آقای کارگردان! آقای کارگردان! از این تاریکی، بگذار به خانهام بروم، زمان: شبی ابدی
شنوندگان عزیز!
توجه فرمایید!
تهران مخوف
نام رمانی از مشفق کاظمی نیست
و صدای گلوله تنها بازی بچهها را بههم نمیزند
.
.
.
به خیابان رفتم
و هر پنجره زخمی بود بر صورت دیوار
سلام!
و سیلی سخت واژهای به صورتم خورد
سلام!
و حروفی سربی به سویم شلیک شد
سلام!
و چیزی میان ما گم شده بود
که در واژهای با دو هجای ساده نمیگنجید
.
(بهخدا که ترجیح میدادم این شعر دروغ باشد
و همین حالا
برای کودکانم قصهای میخواندم
که در آن کلاغی به خانهاش میرسید
بهخدا که ترجیح میدادم... اما،
درختها از ترس
بهپای کلاغها چسبیدند
و هر کلاغ واژهء سیاهی شد و خبری شوم
منقار به منقار به گوشهایم رسید)
بگو خبرهای تلخ را قطرهقطره در گوشم بریزند
من میترسم از رادیویی که خیابان را به اتاقم میآورَد
میترسم و کودکانم از من
قصهء قبل از خواب میخواهند
و هرچه میگویم این رادیو بارها
با (شب بخیر کوچولو) خوابم کرده است،
باور نمیکنند
میخواهم به خانهام بروم
من میترسم از کلاغهایی که غروب را غمانگیز میکنند
و از این تاریکی،
که آهستهآهسته کلاغها را میخورَد
درختها را
خیابان را
تهران را
که مثل قیر داغ روی خیابان میریزد
و خیابانی که به پاهایم میچسبد و
کفشهایم تاریک میشوند
بهخدا که بعد از این برای کودکانم
رمانهای عاشقانهء آرام میخوانم
در این شبها،
که حتی شب از ترس، کف کوچه دراز میکشد
و نورپردازیهای مدرن هم
تکلیف تاریکی تکراریام را روشن نمیکند
.
.
.
کارگردان کات میدهد
با خنده خستهنباشید میگوید
و ما با گریم گریههای طبیعی به خانه میرویم
با فریب مکرر آوازی قدیمی
که سالهاست
دهانمان را تلخ کرده است
مکان: خانهای تاریک، با زخمی چهارگوش بر دیوار
.
(صدایی نارنجی،
تهماندههای شب را از صورت شهر میروبد،
و هر پنجرهء مفلوکی میداند
روز
تنها شبی بلند و کشیدهست
که رنگش پریدهست)
با کانال تلگرامی آخرین خبر همراه شوید telegram.me/akharinkhabar
ویدیو مرتبط :
کودکی که اسباب بازی بچه ها را می گیرد و کتکشان می زند