سایر
2 دقیقه پیش | جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کندایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ... |
2 دقیقه پیش | ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کردالعالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ... |
یادداشتی از محمد قوچانی در نقد تلویزیون: فقر سردبیر، فقر ژورنالیسم در صدا و سیما
شفقنا/ متن پیش رو در شفقنا منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
محمد قوچانی سردبیر ماهنامه مهرنامه به بهانهی بررسی برنامهی ۱۸۰ درجه که مدتی است از شبکه افق پخش میشود، در سرمقاله امروز روزنامه «سینما» نوشت:
به همان اندازه که سینمای ایران از فقر سناریو رنج میبرد، تلویزیون ایران هم از فقر سردبیر رنج میبرد و برخلاف سینمای ایران که کارگردانانش از نویسندگانش بهترند، در تلویزیون ایران این همتای مقام کارگردان در سینما، یعنی سردبیر است که کیمیاست. واقعیت این است که مدیران صداوسیما نمیخواهند بپذیرند که برنامه سازی در رادیو و تلویزیون بیش از آن که شبیه ساخت تیزر تبلیغاتی باشد و حتی قبل از آن که از جنس فیلمسازی باشد، از گونه روزنامه نویسی است. ژورنالیسم در جهان امروز فقط محدود به مطبوعات و نشریات نیست و به رادیو و تلویزیون هم تسری یافته است و در واقع این آمیزه و پیام و بیان است که روزنامه نویسی و ژورنالیسم را میسازد و این تعبیر از برنامه نویسی به مثابه روزنامه نگاری هنوز در ایران به اندازه کافی درک نشده است. صداوسیمای ما هنوز یک سازمان اداری است همچون وزارت فلان و سازمان بهمان با کارمندان فراوان که هر روز یک وظیفه مشخص نهادی/حاکمیتی را انجام میدهند و آن وظیفه هم پر کردن آنتن است. سازمان دهی صداوسیمای ایران به گونه ای است که کوچکترین رقابتی در آن مجال نمییابد چون قرار است همه زیر سقف یک نهاد فعالیت کنند. برای توضیح این ادعا فکر کنید وزارت ارشاد اسلامی تصمیم بگیرد همه روزنامه ها را به یک روزنامه بدل کند که صفحه اول آن اطلاعات، صفحه دوم آن همشهری، صفحه سوم کیهان، صفحه چهارم اعتماد، صفحه پنجم رسالت، صفحه ششم هفت صبح، صفحه هفتم ایران و البته صفحه آخرش روزنامه سینما باشد! در چنین روزنامه ای چه فرقی میان سیدمحمود دعایی و حسین شریعتمداری و الیاس حضرتی و فریدون جیرانی و آرش خوشخو هست؟ چه کسی انگیزه رقابت دارد؟ ولو آن که روزنامه مذکور هشتاد صفحه شود؟!
گفتهاند که هر روزنامه/رسانهای طعم سردبیرش را میدهد و روزنامه/رسانهای که سردبیر نداشته باشد، هیچ طعمی نمی دهد.مشکل رادیو و تلویزیون ما این است که سردبیر ندارد. هیچ شبکهای به معنای دقیق کلمه سردبیری نمیشود و انگیزه رقابت با شبکه دیگر را ندارد. چند برنامه موفق مانند ۹۰ و خندوانه و … هم چون سردبیر دارند و اتاق فکر و انگیزه رقابت، سرپا هستند اما درست به اندازه همین سردبیران افرادی از درون و بیرون سازمان وجود دارند که آنها را از پا درآورند مانند تلاش برای حذف «هفت» (فریدون جیرانی) و «مردم ایران سلام» (محمدرضا شهیدی فر) و«شب شیشه ای» (رضا رشیدپور) و … که همه در نوع خود برنامههای موفقی بودند چون طعم سردبیرانشان را میدادند و البته متاسفانه قربانی همین ستاره سازی شدند. در کشوری که ستاره شدن گناه است و همه شما را به سوی عادی سازی و معمولی شدن و درویش مابی و نهان روشی سوق میدهند. با وجود این اگر نخواهیم فقط تلخ اندیشی کنیم باید از رویکرد نسل تازه برنامهسازی در صداوسیما استقبال کنیم و برنامههایی ماند صدبرگ، چرخ، ۱۸۰ درجه را به فال نیک بگیریم. برنامههایی که سردبیر دارند. بدون شک شم و سابقه مطبوعاتی منصور ضابطیان، برادران صفاریان و سیدمرتضی فاطمی در این توفیق مهم بوده است.
فاطمی در سردبیری مجلهی پنجره هم نشان داده بود که به عنوان نسل تازه روزنامهنگاران اصولگرا نمی خواهد فقط از دریچه ایدئولوژی به روزنامه نگاری بنگرد و میداند ذات ژورنالیسم به عنوان یک تکنولوژی فرهنگی، بر تکثرگرایی بنا شده است. اگر مهدی نصیری و وحید یامین پور یا امید روحانی و کیومرث پوراحمد ساعت ها هم روبه روی هم می نشستند برنامه جذابی نمی شد که خلق دوقطبی ها و دوگانه ها کار را جذاب می کند، آن هم در برنامه ای که به صراحت جناح بندی حزب اللهی/ روشن فکر در دهه ۶۰ و ۷۰ حرف می زند. من با وجود نقدهای جدی که بر رفتار بخشهای خبری و سیاسی صداوسیما بهخصوص در برخورد با دولت و جبهه اصلاحات دارم فکر می کنم آقایان سرافراز و پورمحمدی به جای گله از کمبود بودجه، اگر بدنه مطبوعاتی کشور را وارد کار (نه کارمندی) با صداوسیما کنند و دل از بوروکراسی و بدنه کارمندی خود بکنند و برنامههای صداوسیما را برون سپاری کنند و خود تنها وظیفه نظارت را برعهده بگیرند، بسیار موفق تر از یک تلویزیون دولتی خواهند شد و با درآمد آگهی می توانند خود را اداره کنند. واقعیت این است که از زمانی که دولت پهلوی تلویزیون خصوصی را دولتی کرد تا امروز با همه احترامی که برای کارمندان صداوسیما قائل شد، این نهاد به آن اندازه که فربه شده، کارآمد نشده است و بلای دولتی بودن، آفت جانش شده که فقر نگاه ژورنالیستی هم یکی از نمادهای آن است. تمام توفیق نسبی شبکه های ماهواره ای در این سالها جذب روزنامه نگاران موفق و حتی متوسط و اداره آنان ذیل یک نگاه ژورنالیستی و سردبیری قوی بود. ما با صداوسیما در دید سیاسی اختلاف داریم اما در ایجاد یک فضای امن فرهنگی برای مخاطب و خانواده ایرانی که در معرض تهدید سبک زندگی دگرباشانه است. چرا نتوان در همین رادیو و تلویزیون میهنی برنامههای سرگرم کننده، تفکر برانگیز و پرمخاطب ساخت؟ موقع پخش ۹۰ و خندوانه و شب کوک و حتی همین هفت (با اجازه بهروز افخمی) به شدت حراف چند نفر به «من و تو» یا «بی بی سی» نگاه می کنند؟ چرا سریالی مثل «شهرزاد» یا برنامه ای مثل «دید در شب» از صداوسیما نمیتواند پخش شود؟ ای کاش آقایان سرافراز و پورمحمدی یک بار امتحان کنند و هنگام پخش برنامه شصت دقیقه از BBC فارسی، برنامه «دید در شب» و هنگام پخش سریال گوزل از شبکه GEM سریال شهرزاد را پخش کنند تا احیای صداوسیما را به چشم ببینند. وقتی شب کوک کپی شده از استیج مخاطب دارد و وقتی فریدون آسرایی میتواند روی صحنه رونق را حداقل از رها اعتمادی بگیرد، چرا امساک میکنیم؟ ای کاش همتای مدیران شبکههای مختلف سردبیرانی وجود داشتند که انگیزه رقابت داشتند و میخواستند به قول معروف، پوز حریف را به خاک بمالند! ای کاش نصف و حتی یک دهم کسانی که در صداوسیما کارمند داریم و مدیر، روزنامهنگار داشتیم که برای به دست آوردن یک داستان خوب برای گزارش، روایت و گفتوگو میجنگیدند…ای کاش با فشار مردان نیمهپنهان (!!!) همین میزان حداقل جرأت و جسارتی که در مدیران جدید صداوسیما هست، نخشکد!
با کانال تلگرامی «آخرین خبر» همراه شوید
منبع: شفقنا
ویدیو مرتبط :
فقر.در مستند گنبد منهای فقر.....