تاریخ معاصر ایران در بستر یک سریال تلویزیونی


تاریخ معاصر ایران در بستر یک سریال تلویزیونیسینماپرس/ مهمترین وجه افتراق سریال "کیمیا" با دیگر آثار تولیدی سیما در دهه های اخیر سبک رمان وار سریال بود که به نحوی چشمگیر در سناریوی سریال نمایان بود؛ بطوریکه خاصیت یک رمان از جنس رمان های عصر روشنگری تاریخ ایران را بر بیننده القا میکرد و راز استمرار مخاطبان نیز ریشه در این موضوع داشت .

این روزها با وجود سردی حاکی از تبعات زندگی عصر مدرن که به نحوی همه طبقات اجتماعی جامعه را درگیر خود ساخته است یک سرگرمی و تفریح فراگیری در بین خانوارهای ایرانی در بستر پخش یک سریال تلویزیونی از شبکه دو سیما در جریان بود که به نوعی علاوه بر اینکه فضای تماشای قاب تلویزیون را به سالهای دور دهه شصت رهنمون می ساخت در بین این آثار تلویزیونی تولید شده اخیر که همگی آن در تم آوانگارد بوده و بطور مسلم فاصله زیادی با ذائقه مردم داشتند یک نشاط تازه ای به افراد خانواده های ایرانی بخشیده بود و همه اعضای خانواده ها را فارغ از پدر و مادر و پسر و دختر و حتی پدر بزرگ و مادر بزرگ دوباره بر سر یک حلقه محبت آمیز خانوادگی دور هم گرد آورده بود؛ بطوریکه در بین همه اعضای خانواده ها بلاخص بچه های دیروز و پدر و مادرهای امروز یک حس مشترک نوستالژیکی را ایجاد کرده بود و در کلیات آن فضای پخش بی ریای تلویزیونی اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد را در دیدگان همه تداعی می ساخت.

بایستی قبل از هر چیز به عوامل سازنده فیلم تبریک گفت که پس از سالها یک اثر فاخر تلوزیونی را در این شبهای سرد زمستان به مردم پیش کش داشتند و البته رضایت سپهر عمومی جامعه از سریال "کیمیا" که پیگیری مستمر همه خانواده ها صحه بر این موضوع هست مسلما تحفه ارزشمندی برای عوامل فیلم می باشد که هدف نهایی یک هنرمند نیز در نهایت جز رضایت مردم چیز دیگری نیست.

فارغ از این مقدمه چنانچه در سناریوی سریال دقیق می شوی برگهای تاریخ معاصر ایران از دوره پهلوی دوم تا عصر اکنون را در قالب تحولاتی که حول یک خانواده از طبقه متوسط اجتماعی می گذرد مشاهده می نمایی که با داستانهای شیرین از جنس هزار و یک شبی مزین شده و به سبکی گیرا و همه گیر روایت می شود.

مهمترین وجه افتراق سریال "کیمیا" با دیگر آثار تولیدی سیما در دهه های اخیر سبک رمان وار سریال بود که به نحوی چشمگیر در سناریوی سریال نمایان بود؛ بطوریکه خاصیت یک رمان از جنس رمان های عصر روشنگری تاریخ ایران را بر بیننده القا میکرد و راز استمرار مخاطبان نیز ریشه در این موضوع داشت .

اثر کم نظیر جواد افشار سه مقطع یا بعبارتی بهتر، سه عصر مهم تاریخی ایران زمین را برای مخاطبین بازگو میکرد که در جاهایی از سریال نیز از زبان بازیگر اصلی فیلم، مهراوه شریفی نیا روایت میشد که در جریان سریال نیز در قالب یک اثر داستانی به قلم کیمیا در حال تدوین می بود. سریال کیمیا در واقع یک اثر اپیزودیک بود که در تم داستانی در سه اپیزود تاریخ معاصر ایران را در قالب ساختار سیاسی،اجتماعی به زیبایی تمام به نمایش گذاشت.

اپیزود ابتدایی سریال تقریبا فضای دهه چهل شمسی و الگوی سیاسی،اجتماعی حاکم بر جامعه ایران را به تصویر می کشد که در این برهه تاریخی فضای سیاسی،اجتماعی کشور متمایل به غرب و متاثر از فرهنگ لیبرالیسم بود که جواد افشار فضای کشور را در این برهه از تاریخ ، در قواره یک خانواده نظامی وفادار به سیستم حکومتی با بازی حسن پورشیرازی در نقش استوار فرخ پارسا به نمایش می گذارد که به لحاظ درماتیک شاید برترین اپیزود سریال را نیز رقم زده است. یکی از برتری های اپیزود قبل از انقلاب سریال که آنرا از دو اپیزود بعدی متمایز می کند مدیریت آکساسوار صحنه ها بود که در همه ابعاد از کوچه و خیابان و در و دیوار و ماشین و خودرو تا دکوراسیون خانه ها و تیپولوژی بازیگران به شکل کاملا طبیعی فضای اجتماعی قبل از انقلاب را در ذهن هر بیننده ای ترسیم میکرد؛ بطوریکه انگار شاهد تماشای یک فیلم مستند از زندگی چند خانوار ایرانی در قبل از انقلاب می باشید.

کارگردان فیلم در این اپیزود، فضای سیاسی قبل انقلاب را در تشکیلات سازمان اطلاعات و امنیت (ساواک) برجسته نموده بود بطوریکه عملکرد فاسد و بی رحمانه و همچنین هولناک سازمان را یکی از عوامل سقوط رژیم پهلوی قلمداد کرده است و آنرا در تردید و انفصال استوار پارسا بعنوان یک نظامی مومن به رژیم به خوبی نشان داده بود و همچنین فساد سیستماتیک موجود در درون سازمان امنیت و اطلاعات را در همدستی چند تن از عوامل دست بالای ساواک در خیانت به اموال ملی را عامل دیگری در بی ثباتی رژیم قلمداد کرده بود که در اینحا نیز از بازی مهدی سلطانی نمی توان بسادگی گذشت. البته تحقیقا انتخاب یک تیپولوژی در قواره مهدی سلطانی برای ایفای این نقش برای جواد افشار بعنوان کارگردان فیلم دست مریزاد دارد.

از زاویه دیگر این اپیزود، عصیان مردم در مقابل زیاده خواهی مستشاران آمریکایی ( کاپیتولاسیون در متون حقوقی) را در قامت اعتراض و درگیری ناصر با معلم زبان آمریکایی کیمیا به تصویر می کشد تا تزلزل استقلال ملی رژیم حاکم و وابستگی محض سیاسی به دول بیگانه را به مخاطبان انتقال دهد در واقع جواد افشار در این اپیزود، بی کفایتی رژیم را در سقوط و انقلاب عامل غالب پنداشته که حتی منجر به انفصال وابستگان نظامی و الحاق آنها به انقلابیون می شود که آنرا در ساختار خانواده استوار پارسا به زیبایی به چلو دوربین برده است. در این میان نباید از بازی زیبای بازیگران سریال که با ذکاوت و هوشمندی انتخاب شده بودند غافل گردید. بطور مثال میتوان به حضور رضا کیانیان در نقش یک فرد بورژوای سمپات رژیم و همچنین حضور نیکی کریمی در نقش همسر یک مامور ارشد ساواک اشاره کرد که در واقع مشغول زندگی اجتماعی خود بوده ولی نسبت به فضای ملتهب جامعه نیز بی تفاوت نبوده است و از وضعیت موجود ناخرسند است.

اپیزود دوم را کارگردان بیشتر به فضای ملتهب جنگی خرمشهر اختصاص داده است. در واقع کارگردان بحران جنگ تحمیلی و دفاع مقدس را در اتحاد صمیمانه و دفاع منسجم همه آحاد مردم خرمشهر که در جهت حفظ تمامیت شهر خویش، فارغ از سن و سال و با قوت تمام بسیج شده بودند را سمبل وحدت کلمه آحاد مردم ایران اسلامی در دفاع از کیان و سرزمین خود در طول هشت سال دفاع مقدس به زیبایی هر چه تمام به تصویر کشیده بود که علاوه بر کارگردانی و نویسندگی داستان که شاید جز یکی از روایت های ممتاز در ژانر دفاع مقدس به شمار می رفت بازی بی بدیل بازیگران فیلم نیز به کیفیت این اپیزود افزوده بود و در اینجا نیز کارگردان تمام همت خود را به کار بسته بود تا چیزی از کار کم نگذاشته باشد. شاید اغراق نباشد که گفت اپیزود دوم که فضای جنگی اوایل انقلاب را در خرمشهر و جریان اشغال و فتح را بازگو می کرد یکی از بهترین ها در حوزه ژانر دفاع مقدس به شمار میرود البته شاید به لحاظ فنی و سبک کار امکان قیاس با آثار بزرگ کار شده در این حوزه را نداشته باشد ولی به لحاظ سبک سریالی اثر و انتقال حس همدردی و فهم فضای جنگی کشور به مخاطب خود در نوع خود بی نظیر بود. در اینجا نیز یکی از امتیازات سریال فضای آکساسوار فیلم بود که بیننده را در قاب تصویر مبهوت می ساخت و بافت و معماری صمیمی خانه های ویلایی دهه شصت یک شهر مرزی کوچک را به نحو احسن بر هر بیننده ای تداعی می ساخت.

از مزیتهای دیگر این اپیزود که مخاطبان خود را بر استمرار تماشای سریال مصمم ساخته بود به زعم نگارنده استفاده از واقعیت های تاریخی در دل سناریوی داستانی فیلم بود که در نوع خود بی بدیل و یک کار منحصر به فرد به شمار می رفت و در سکانس هایی ژانر یک فیلم مستند را بر مخاطبان منتقل میکرد. به احتمال قوی این ابتکار از هوشمندی خود کارگردان ناشی می شد ولی به هرحال بر جذابیت اثر افزوده بود.

از دیگر نقاط ظریف اپیزود دوم به تصویر کشیدن شهید محمد جهان آرا فرمانده سپاه خرمشهر آنهم با بازی و حضور افتخاری حامد بهداد بعنوان یکی از بازیگران صاحب سبک و توانمند حوزه سینما بود که به احتمال قوی اکثر بینندگان را غافلگیر کرد و این برداشت زمانی تقویت شد که حضور بهداد در نقش شهید جهان آرا فقط در یک سکانس بسیار کوتاه رقم خورد و بطور حتم حامد بهداد با آن رزومه سنگین و ایفای یک سکانس کوتاه با آن روحیه ای که از ایشان سراغ می رود جز شخصیت قهرمان شهید جهان آرا چیز دیگری نمی تواند توجیه گر موضوع بوده باشد. جواد افشار در تعامل برای حضور حامد بهداد در پروسه سریال با زیرکی دست روی روحیه حساس این بازیگر که نقطه ضعف شان نیز می باشد گذاشته و توانسته بود حضور ایشان را در پروژه خود تثبیت نماید. همجنین در جند سطح پایین تر میتوان به حضور حسن جوهرجی اشاره کرد. در واقع اپیزود دوم را کارگردان علاوه بر سناریوی ملتهب دوران دفاع مقدس با ویترینی از بازیگران صاحب نام مزین کرده بود به لحاظ فنی و هنری نیز روایت سریال " کیمیا " با یک تم آهنگین از دوران قبل اتقلاب شکل گرفت.

در این اپیزود، کارگردان به موفقیت اثر خود به روشنی پی می برد. زمانیکه از گوشه و کنار جامعه همه صحبتها به نحوی به سریال " کیمیا " ختم می شود، جواد افشار در پیگیری قصه هیج خستگی از خود نشان نمی دهد و با همان انرژی داستان را به اپیزود سوم و پایانی وارد میکند تا شخصیت مبارز و خستگی ناپذیر یک دختر جوان شهری را با معحونی از علایق و پیوستگی و استمرار همان روحیات و قالب شخصیتی در میانسالی به تصویر بکشد که در اینحا نیز به نحوی از عهده کارش بر میاید تا یک اثر فاخر تلویزیونی و ماندگار را در آرشیو افکار عمومی خلق نماید.

از یک زوایه سریال " کیمیا " با محوریت روایت زندگی یک دختر از جوانی تا میانسالی و گردش سیری از اتفاقات ناگوار حول زندگی اش هر بیننده میانسالی و حتی کهنسالی را به یاد یکی از ماندگارترین آثار پخش شده دهه شصت یعنی سریال فرسایشی و جذاب " سالهای دور از خانه " یا همان " اوشین " می اندازد خانمی که از کهنسالی داستان زندگی خود را از کودکی تا پیری به شکل یک قصه روایت می نماید که شباهت بسیار زیادی به شکل روایت مانند سریال " کیمیا " و شخصیت یک دختر که مطابق با سریال " اوشین " بود می باشد. سریال اوشین نیز بسیار مورد اقبال مخاطبان و بینندگان قرار گرفت طوریکه بسیاری از ساختار داستان تا مدتها در جامعه به الگوی زندگی مردم تبدیل گشته بود در واقع جواد افشار در ساخت سریال " کیمیا " با توجه به تم روایی سریال بی شک نیم نگاهی به سریال ماندگار " اوشین " نیز داشته است و البته مبرهن است که این موضوع نه تنها از ارزشهای اثر هیچ چیزی کم نمیکند بلکه نشان از ابتکار کارگردان می نماید که پس از گذشت سالها بار دیگر توانست خانواده ها را به سبک سالهای هویت بخش دهه شصت پای تلویزیون بکشاند .

یکی دیگر از وجوه افتراق این سریال با آثار دیگر سیما در این سالهای اخیر حضور بازیگران صاحب نام عرصه سینما و تلویزیون در کنار هم در یک پروژه مشترک می باشد که سطح اثر را بالا برده و بر خیل مخاطبان افزوده بود که مسلما حاصل چانه زنی های خود کارگردان با این ستاره های بازیگری سینما برای حضور در یک اثر تلویزیونی بوده است. در نهایت باید اذعان داشت که جواد افشار که قبل از این در پرونده کاری خود به غیر از کار متوسط " مادرانه " چیز دیگری نداشت و در سطح یک کارگردان متوسط ارزیابی می شد با خلق این اثر توانست خود را بعنوان یک کارگردان صاحب سبک در عرصه هنر تصویری معرفی نماید .

علاوه بر موفقیتی که ساخت سریال برای کارگردان آن به بار آورد این مجموعه بستر و فرصت مغتنمی برای بعضی از بازیگران جوان سریال بود تا استعدادهای نهفته خود را به رخ کارگردانان صاحب نام و همچنین مخاطبان خود بکشند که از آن جمله میتوان به هنرنمایی مهراوه شریفی نیا در نقش کیمیا و پوریا پور سرخ در نقش آرش و بعضی از بازیگران تازه و گمنام دیگر مثل علی شادمان در نقش کیوان که به واقع می شود گفت پدیده سریال به شمار می رفتند اشاره کرد. در این راستا این بستر برای بازیگران پر آوازه سریال نیز مهیا بود تا بار دیگر بر توانمندیهای خود تاکید نمایند که در اینحا نیز به هنر نمایی آزیتا حاجیان و حسن پورشیرازی و همچنین هنر رضا کیانیان اشاره داشت.

دکتر عبدالرحمن ولایتی


منبع: سینماپرس


ویدیو مرتبط :
3 کتاب تاریخ معاصر ایران/کتابنامه