طنز/ خلاصه 70 قسمت سریال «نفس گرم» رسید

خراسان/ سلام و خدا قوت، سریال «نفس گرم» هم به خوبی و خوشی تموم شد رفت پی کارش... برای اون دسته از عزیزانی که موفق به تماشای این سریال نشدن، خلاصه ای رو آماده کردیم که تقدیم میشه:
خلاصه69 قسمت اول:
مقصودی: من اختلاسچی بزرگ هستم، مال مردم خورم، در کل بدون انگیزه به صغیر و کبیر رحم نمی کنم!!
حاج خانم: من مرتضی رو نمی بخشم... جفا کرد وفا نکرد!
اون برادر شوهر نامرد: همه رو می کُشم، من از آرنولد و رمبو هم خشن ترم!!
اسماعیل: موانع زیادی از جمله چند سد خاکی و بتنی سر راه ازدواج من و ترانه است!
خلاصه قسمت آخر:
مقصودی: اینقدر کار بد کردم که روم نمیشه تو چشم بیننده های عزیز نگاه کنم فقط بهشون بگین پشیمونم و ایشالا تو سریال های بعدی تکرار نمیشه! حاج خانم (در حال مذاکره با روح حاج مرتضی): مرتضی بی خیال، تو یک خبطی کردی زن دوم گرفتی، منم برای این که سریال کش بیاد هی ابراز ناراحتی کردم بیا تو این قسمت آخری که مقصودی هم متحول شده همه چیز رو فراموش کنیم.منم اون انگشتر رو دستم می کنم!
اون برادر شوهر نامرد: به اسماعیل و مامانش و زنم و زن داداشم و بچه های داداشم و بابام و داییم و به خصوص عمه ام و پسر خاله کارگردان و بچه های نودال امپکس واحد سیار و هر کی دم دستتون رسید بگین من از مقصودی هم شرمنده ترم!! عمری بدی کردم آخه خوبی چه بدی داشت که یکبار نکردم؟ من از پدر شوهر ستایش هم نامردتر بودم!! از رئیس کوزت هم بی وجدان تر بودم اما نمی دونم چرا این قسمت آخری یادم افتاد از همه حلالیت بگیرم!! ببخشین دیگه یکهو قسمت آخر اومد، نشد خوب شخصیتم رو پردازی یعنی پردازش کنم!
اسماعیل: تمام موانع ازدواج ما برطرف شد هیچ! چند تا بچه هم داریم خدایا شکرت!!
سید مصطفی صابری

با کانال تلگرامی آخرین خبر همراه شوید telegram.me/akharinkhabar